پایگاه خبری جماران، شهادت سردار اسلام حاج قاسم سلیمانی برای همه تلخ بود و جانکاه و قلم در نگاشتن از او بازمی ایستد و حیران که چه بنویسد. اما همچنان که تاریخ به مان نشان داده، هر قطره خون شهید که بر زمین ریخته می شود برکات آن همچون سیلی خروشان همه را دربر می گیرد، چنانکه خون حسین(ع) در سراسر تاریخ ساری و جاری است و همچنان جریان دارد.
از برکات شهادت حاج قاسم همین اتحاد و انسجامی است که پس از مدتها در کشور وزیدن گرفت و همه آحاد ملت و گروههای سیاسی از چپ و راست، اصلاح طلب و اصولگرا و... را به دور هم جمع کرد و هرکس با قلم و زبان خود یاد او را گرامی داشت.
اما آنچه این یادداشت نه با زبان طعنه و کنایه و نه با زبان طرد و نفی که حاصل آن پراکندگی دوباره ملت می شود، بلکه تنها برای تذکر، قصد یادآوری آن را دارد، لزوم بازگشت گروههای اصلاح طلب به استراتژی مقابله با آمریکا است. چنانچه به اهداف انقلاب اسلامی از بدو پیدایش توجه شود، علی رغم بعضی ادعاهایی که از سوی پاره ای از روشنفکران می شود، یکی از دلایل وقوع انقلاب مقابله با دخالتهای بیگانگان به ویژه آمریکا در امور داخلی ایران و مقابله با استکبار جهانی به طور کلی بود.
این مسأله اگرچه در سالهای ابتدایی انقلاب که اتفاقاً خود اصلاح طلبان جولان می دادند با افراطهایی همراه شد، اما یکی از ادعاهای آنان علیه رقیب اصولگرای خود در بزنگاههای انتخاباتی بود که آنان را به مماشات و همراهی با استکبار متهم می کردند و البته در مواردی هم درست می گفتند. اما نتیجه افراط آنان در سالهای ابتدایی انقلاب، کنار گذاشتن و یا کمرنگ شدن این استراتژی در سالهای اخیر از سوی ایشان است. در سالهای اخیر آنها دیگر دغدغه مقابله با بیگانه و به ویژه آمریکا را به کلی به کنار نهاده اند و هر چه می نویسند و قلمفرسایی می کنند، به آزادی و جامعه مدنی و دموکراسی و... بسنده کرده و فراتر از آن را به کنار نهاده اند.
در این نوشتار قصد ندارم که از عدم لزوم پیگیری آرمانی به نام آزادی بگویم، بلکه تأکید می کنم که جامعه ایرانی اکنون و بیش از هر زمانی باید به دنبال تحقق وعده آزادی باشد که در ابتدای پیدایش انقلاب اسلامی از آرمانهای آن به حساب می آمد و در سالهای اخیر یکی از آرمانهای رو به فراموشی است.
اما آیا پیگیری برای یک آرمان باید به فراموشی آرمانهای دیگر بینجامد؟ آیا نباید در میان دغدغه مسائل داخلی، نگران رویکردهای بین المللی رژیمهایی همچون آمریکا بود؟ آیا نباید همچنانکه برای گسترش آزادی و حقوق شهروندی و... در داخل فعالیت می شود، برای مقابله با سیاستهای تجاوزکارانه آمریکا در سطح جهانی تلاش نمود؟
شاید یکی از برکات خون سردار شهید قاسم سلیمانی همین باشد که گروههای اصلاح طلب، به لزوم مقابله با آمریکا به عنوان نمادی از استکبار جهانی و دولتی که خوی استکباری او به جنایتی اینچنین منجر شد، بیش از پیش بپردازند و در استراتژی ها و برنامه های گروهی و حزبی خود برنامه مقابله با آمریکا را تدوین نمایند. همچنین در اظهار نظرها و قلمفرسایی های خود، دغدغه مقابله با سیاستهای تجاوزکارانه آمریکا و ایادی آن را بگنجانند، چنانچه در بعضی اظهار نظرها و بیانیه ها از سوی اصلاح طلبان پس از شهادت سردار به خوبی دیده می شد. آنها باید بدانند حتی اگر از سیاست مذاکره دفاع می کنند، این سیاست هم برای مقابله با آمریکا است و نه برای کنار گذاشتن آرمان مقابله با آمریکا.
در هر حال شهادت سردار سلیمانی خوی جنایتکارانه رژیم آمریکا را به عیان به ملت ایران نشان داد و نفرت از آمریکا را در میان ملت ایران بیش از پیش برافروخته کرد. آنچه پس از این رخ خواهد داد آزمونی برای اصلاح طلبان است که همراه ملت خواهند بود یا از ملت عقب می مانند؟ امید آنکه این انسجام و اتحاد ملی با پیمانی دوباره با خون شهید عزیز برای تداوم آرمانهای انقلاب اسلامی ادامه یابد.