پایگاه خبری جماران، سعید گیتیآرا: پایگاه خبری جماران در راستای ایجاد فضای بحث و گفت و گوی بین نخبگانی در خصوص تصمیم اخیر سران سه قوه در مورد قیمت بنزین و نیز حوادث پس از آن، به سراغ گفت و گو با کارشناسان و صاحبنظران رفته است تا در فضایی آرام به نقد یا دفاع از این تصمیم مهم و رخدادهای اجتماعی مهم پس از آن بنشینند. بدیهی است که جماران از تداوم این بحث ها و پاسخ های احتمالی دیگر شخصیت ها استقبال می کند.
در رابطه با اعتراضات اخیر، یک جامعه شناس اصولگرا معتقد است مردم دیگر اصولگرایان و اصلاح طلبان را نماینده مردم مستضعف نمیدانند و اگر بخواهیم دقیق نگاه کنیم متوجه میشویم که دیگر هیچکدام از این جریانها نمایندگی مردم عادی را برعهده ندارند. به همین دلیل است که شلوغ بازیهای اقشار پایین جامعه شروع شده و تازه اول ماجراست.
انقلاب 57 ، انقلابی اجتماعی و بر محور عدالتطلبی بود
ابراهیم فیاض در گفت و گو با خبرنگار جماران، در تحلیل ریشههای وقایع اخیر با اشاره به انقلاب اسلامی، گفت: انقلاب سال 57 ، انقلابی اجتماعی و بر محور عدالتطلبی بود. ساختاری هم که امام خمینی و دکتر شریعتی روی آن تاکید میکردند، بر همین مبنا بود. اما بعدها انقلاب اجتماعی تبدیل به انقلابی فرهنگی شد. به نحوی که تندرویهای عدهای از جمله گروههای چپ نظیر [منافقین] مجاهدین خلق، فرقان و... باعث شد تا جریان راست سنتی بازار که عملا در انقلاب حضور نداشت، از فرصت سوءاستفاده کرده و انقلاب اجتماعی را تبدیل به انقلابی فرهنگی کند.
وی افزود: ایده انقلاب فرهنگی از ابتدای انقلاب توسط برخیها وجود داشت. به نحوی که در کتابهایی که آن زمان در قم منتشر میشد، مینوشتند: «باید انقلاب اجتماعی ایران را به انقلابی فرهنگی تبدیل کنیم.»
امام به شدت با تحجر در حوزهها مبارزه کرد
این پژوهشگر جامعه شناسی گفت: متأسفانه با انحرافی که فرقانیها و مجاهدین خلق و...در کشور ایجاد کردند، رهیافت عدالتطلبی گم و پیکره عرفانی جایگزین آن شد. در آن مقطع، اشخاصی نظیر علامه طباطبایی، آقای مصباحیزدی و دکتر عبدالکریم سروش به شدت عرفانی بودند. و در سطح عمومی نیز افرادی نظیر شیخ حسین انصاریان حضور داشتند و ساختارها، از عدالتطلبی به سمت عرفانگرایی سوق پیدا کرد؛ در حالی که عرفان به شدت ضدّ عدالت است.
وی ادامه داد: امام علاوه بر بُعد عرفانی، حکیم بودند. ایشان بر اساس فقاهت و به عنوان مرجع تقلید انقلاب کردند نه از باب عرفان. ایشان در اواخر عمر خود نیز از خدا می خواهد تا با بسیجیانش محشور گرداند. امام حتی به شدت با تحجر در حوزهها مبارزه کرد. تحجر حوزوی از روش شناسی اِخباری گری در حوزهها و بروز شیخیه در آن نشأت می گیرد که متاسفانه امروزه هم برخی حوزه ها و حوزوی های ما به این آفت گرفتار هستند. اِخباری گری نیز یک نوع روش شناسی تحجر است که به نوعی از عرفان نشأت می گیرد.
ولایت فقیه از بُعد فقاهت است نه عرفان
دانشیار دانشگاه تهران بیان کرد: متاسفانه بعد از انقلاب تلاش شد تا بُعد عرفانی امام را بیشتر از بُعد فقهی ایشان مطرح کنند که تا امروز و پیرامون رهبری بعد از امام هم به عنوان مثال توسط امثال آقای مصباح یزدی ادامه دارد. این کار یک نوع الوهیت بخشیدن است و موجب شده از آن طریق به اطاعت ورزی مردم از ولایت فقیه به صورتی عرفانی و نه فقاهتی کمک شود. در صورتی که ولایت فقیه از بُعد فقاهت است نه عرفان.
فیاض افزود: امام نیز به همین دلیل نقل به مضمون فرموده که «شما اگر در علوم مختلف حوزهها اعلم هم باشید، یک نانوایی ساده در یک شهرستان را هم نمی توانید اداره کنید». ایشان اینگونه با تحجر روش شناسی اِخباری گری و شیخیه مقابله کردند.
وی با تشبیه وضعیت امروز جامعه به دوره فتحعلی شاه گفت: از آنجا که تاریخ را درست مطالعه نکردهایم نمی دانیم که وضع امروز مشابه کدام دوره است؟ اما میبینیم که شیخیه به شدت در حال اوج گرفتن است.
بازسازی پس از جنگ بر اساس یک رانت ساختاری انجام شد
ابراهیم فیاض یادآو ر شد: اخیراً دیدیم یکی از بزرگان شهر مشهد گفته «حتی در ذهنتان هم حق نقد به رهبری ندارید». این درحالی است که ما در ساختار اسلامی تعبیر«النصیحة لائمة المسلمین» داریم که حق امت بر امام را بیان میکند. ائمه به طور تمام و کمال این کار را انجام دادند. متأسفانه ما حتی دیگر به دو آیه «وشاورهم فی الامر» و« أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ» هم کاری نداریم. از سوی دیگر، پس از عرفانیگری در انقلاب، طیف لیبرال نیز متحد با این جریان شد و «اشرافیگری» رواج پیدا کرد.
امروز نه اصلاح طلبی می تواند مرجع سیاسی باشد، نه اصولگرایی. ما اگر نتوانیم در این مقطع یک نوع تکنوکراسی بومی را خلق کنیم، چنانکه در عراق و لبنان نیز همین خواسته وجود دارد، قادر نخواهیم بود به روند فعلی ادامه دهیم.
این پژوهشگر اجتماعی گفت : طیف لیبرال پس از دوره جنگ، توسط حامیان عرفانگرایی در کشور ایجاد شد. یعنی بعد از دولت میرحسین موسوی و رحلت امام، بازسازی پس از جنگ بر اساس یک رانت ساختاری انجام شد. چگونه؟ با به هم رسیدن قدرت و ثروت در کشور. به نحوی که قدرت و ثروت در کشور با هم ترکیب شدند و در نتیجه اش ثروت از دست مردم خارج شد. بعد از آن بود که قشر عظیمی از مردم دچار فقر شدند و ضریبهای آماری به روشنی این مسأله را نشان میدهد. همین جریان ثروت و قدرت بود که در دوره آقای خاتمی «اشرافیت» را به وجود آورد.
تازه اول ماجراست
وی افزود: در دوره بعدی به ویژه چهارسال دوم احمدی نژاد، این اشرافیت با دین و مذهب ادغام شد و «اشرافیت مذهبی» را تشکیل داد. به همین دلیل آنچه امروز شاهدیم «اشرافیت خانوادگی مذهبی» است که موضوعاتی چون «مداحی» را در کشور به وجود آورده است. برخی مداحانی که دستمزد آنها چندین میلیارد تومان برای تنها 10 شب نوحه خوانی است. در همین راستاست که مسابقهای میان بعضی مداحان ایجاد شده تا ببینند چه کسی بیشتر پول میدهد. لذا به نظر می رسد که دوره «اسلام عقلانی عدالتورز» در کشور تمام شده و قرائتی از اسلام که احساسی و ضدّ عقل و عدالت است، در جامعه حکم فرما شده است.
فیاض با بیان اینکه مردم عادی طرفدار عدالت هستند و از اشرافیت و بی عدالتی به تنگ آمده اند، گفت: مردم دیگر اصولگرایان و اصلاح طلبان را نماینده مردم مستضعف نمی دانند و اگر بخواهیم دقیق نگاه کنیم متوجه می شویم که دیگر هیچکدام از این جریانها نمایندگی مردم عادی را برعهده ندارند. به همین دلیل است که شلوغ بازی های اقشار پایین جامعه شروع شده و تازه اول ماجراست. زیرا هر جنبشی تبدیل به تئوری و هر تئوری مجدد تبدیل به جنبش خواهد شد.
جبهه پایداری ها نمیتوانند رهبری مستضعفین جامعه را بر عهده گیرند
وی گفت: جامعه امروز سرشار از بحران شده است. از بحرانهای اجتماعی گرفته تا اخلاقی و خانوادگی. به نحوی که کوچکترین قسم جامعه که خانواده بوده در حال فروپاشی است. متاسفانه آمار ازدواج نیز به شدت کاهش پیدا کرده و در ازایش آمار طلاق بسیار بالاست. همچنین روابط جنسی خارج از خانواده نیز به شدت افزایش پیدا کرده و انحرافات جنسی نیز در حال اوجگیری است. از سوی دیگر پرخاشگری و فحاشی زیاد شده، چون خانواده ها دیگر بر اساس قسط و تقوا ایجاد نمی شوند.
این جامعه شناس ادامه داد: امروز همان روند اشتباه گذشته در راستای اشرافیگری دنبال میشود. این مجموعه ها کاری به عدالت ندارند و در تلاشند تا همان اشرافیت خانوادگی مذهبی را دنبال کنند. از اینرو، مثلا جبهه پایداری ها نمیتوانند رهبری مستضعفین جامعه را بر عهده گیرند چون مردم به آنها اعتقادی ندارند.
امروز دیگر مرجعیتهای سیاسی مردمی در ایران از بین رفته است
وی با بیان اینکه جنبشی که امروز در جامعه ایجاد شده، کور است ولی تبدیل به تئوری خواهد شد، گفت: اعتراضات دو هفته اخیرآنقدر قوی بود که 750 بانک در آن به آتش کشیده شد. حالا ممکن است یک عده به کنشگری پرداخته و بگویند که سازمانهای جاسوسی نقش داشتند. بله این مسأله نه تنها در ایران بلکه در هنگ کنگ یا هر جای دیگر دنیا هم هست. اول انقلاب هم بود و جوانان عدالت طلب به همین خاطر سفارت آمریکا را گرفتند. اما بحثی که من در رابطه با وقایع اخیر دارم، بحث کنشی نیست و بسیار ساختاری است.
فیاض اظهار داشت: معتقدم امروز دیگر مرجعیت های سیاسی مردمی در ایران از بین رفته است. یعنی نه اصلاح طلبی می تواند مرجع سیاسی باشد نه اصولگرایی. ما اگر نتوانیم در این مقطع یک نوع تکنوکراسی بومی را خلق کنیم، چنانکه در عراق و لبنان نیز همین خواسته وجود دارد، قادر نخواهیم بود به روند فعلی ادامه دهیم. این مدلی است که مقتدی صدر نیز به آن اشاره می کند و نشان می دهد که ساختار اجتماعی جهان چنین چیزی می خواهد و دیگر ایدئولوژی های سیاسی از بین رفته است.
جنبش کوری که به جایی نرسید، میتواند بُعد تئوریک پیدا کند
وی با بیان اینکه امروز مردم یک عدالت عرفی مردمی میخواهند نه عدالتی سوسیالیستی، گفت: در اسلام هم مطرح شده که عدالتگرایی ایدئولوژی نبوده و از بالا تعیین نمیشود. حتی از سوی خدا تعیین نمیشود و حالتی کاملا مردمی دارد. یعنی نمیگویند هرکاری که خدا تایید کرد عدالت است؛ بالعکس میگویند باید مردم تعیین کنند چه چیزی عدالت هست یا نه. علت این مسأله هم آن است که اگر مردم بپرسند خدا کجا چنین موضوعی را تایید کرده، ممکن است یک نفر شبیه معاویه پیدا شود که بگوید من زبان خدا هستم.
این جامعه شناس اصولگرا با ابراز نگرانی از وضع موجود گفت: امروز نگران تشکیل گروههای کوچک ترور در کشور هستم. احساس میکنم که به سال 51 برگشتیم. زمانی که گروههایی نظیر فدائیان و پیکار و... تشکیل شدند و کُشت و کشتارها شروع شد. معتقدم جنبش کوری که ایجاد شد و به جایی نرسید، میتواند بُعد تئوریک پیدا کند و به جایی برسد که در میان نخبگان، دانشجویان و حتی طلبهها نفوذ پیدا کرده و گروههای خطرناک تشکیل دهد. این موضوعی بسیار مهم بوده و یک عده میتوانند در این ماجرا نقش خوارج را بازی کنند.
دلیل تخریب بانکها میتواند این باشد که مردم آنها را مراکز اصلی رباخواری تلقی میکنند
وی گفت: آن چه در هفتههای اخیر رخ داده همینطوری به وجود نیامده، بلکه روندی را طی کرده که به موجب آن مردم در مقابل ساختارها قرار گرفتهاند. این مقطع آغاز تحولاتی خواهد بود که نه تنها در ایران، بلکه در عراق و لبنان هم حاکم است.
فیاض در پایان گفت: در اتفاقات اخیر بیشترین جاهایی که به آتش کشیده شد، بانکها بودند. بعد هم فروشگاههای زنجیرهای بزرگ بود. دلیل این تخریبها میتواند این باشد که مردم بانکها را مراکز اصلی رباخواری تلقی میکنند. من افرادی را میشناسم که عمری در بازار با شرافت زندگی کردند ولی این بانکها آنها را به روز سیاه نشانده و امروز دیگر خانه و سرمایه ندارند. در این میان روحانیت باید تکلیف خود را روشن کند. یعنی یا عدالتطلب و مردمی باشد یا همراه با دین اشرافی و عرفانی بماند.