پایگاه خبری جماران: حق هر شهروندی است که از اقدامات و تصمیم هایی که زندگی او را تحت تاثیر قرار می دهند، آگاه باشد تا اولا بتواند تمهیدات و تدابیر لازم را برای سازگار شدن با شرایط جدید اتخاذ کند و ثانیا، اگر به آن اقدامات و تصمیم ها معترض است، بتواند از طرق قضایی، اداری، سیاسی و اجتماعی آنها را مورد نقد قرار دهد.‌

در جامعه ای که برخی از حق های طبیعی انسان نادیده گرفته شود، آتشفشان هایی درست می شود که با کوچکترین تحریک زبانه خواهند کشید و خشک و تر  و حق و باطل را با هم خواهند سوزاند. 

از این رو، دوستداران نظام جمهوری اسلامی هم باید این نکته را از عمق جان بفهمند که راهی جز بازگشت به قانون اساسی و حمایت از حقوق فطری یا طبیعی انسانها و استفاده از تجارب بشری در ایجاد حکمرانی شایسته وجود ندارد. 

نادیده انگاشتن هر کدام از حق های شهروندی به تنهایی برای درست کردن موجی از نارضایتی ها کفایت می کند، اما مهمترین حق شهروندی که تضییع آن به غلیان هیجان های اجتماعی می انجامد، حق بر کرامت انسانی است. غم نان و برخی از مشکلات و نابسامانی ها را ممکن است تحمل کرد، اما تحمل تحقیر و دیده نشدن امری ناممکن است. تصمیم گیری درباره حقوق و تکالیف مردم بدون اطلاع قبلی و شفاف سازی لازم یعنی نادیده گرفتن شان و جایگاه آنها و ایجاد شبهه رعیت پنداری آنها. 

ساده انگاری است اگر شعارهای ساختارشکنانه و رفتارهای خشن و ویرانگر امروز را به غم نان و گرانی بنزین نسبت بدهیم و با بازیچه خواندن و عامل بیگانه نامیدن معترضین و آشوبگران به ساده سازی های همیشگی روی آوریم و منشاء همه این معضلات را هم در دولتی بجوییم که اتفاقا دارای مشروعیت دموکراتیک و پایگاه رای بالاست. دولتی که نه تنها در ساختن ویرانه اقتصادی موجود و دشمن تراشی برای کشور نقشی نداشته، بلکه افتان و خیزان در بهبود وضعیت بغرنج کنونی کوشیده است. دولتی که قدرت اصلاح و جراحی ساختارهای معیوب اقتصادی-سیاسی را هم ندارد. عموم روسای جمهور و دولت ها در چهل سال گذشته فاقد توانمندی لازم برای انجام اصلاحات جدی در عرصه های مختلف بوده اند. 

مواردی مانند تورم، گرانی یا تحریک بیگانه ها بهانه های لازم را برای آغاز حرکت های اجتماعی مهیا می کند، اما عمق نفرت هایی که در برخی از رفتارها و شعارهای معترضین مشاهده می شود، ربط بنیادینی به مسائل اقتصادی ندارد. این شکاف های آکنده از کینه و نفرت متقابل و متراکم حاکی از کاستی های ساختاری است که امروز هم برای جبران آنها دیر شده است. همانطور که از سال ها پیش تذکار و انذار می دهیم، مقاومت در برابر اصلاح ساختاری و بهبود فرآیندهای حکمرانی روزبه روز بر حجم نارضایتی ها خواهد افزود و آن شکاف وحشت را بزرگ و بزرگتر خواهد کرد. 

تقلیل نارضایتی های اخیر به صرف فقر، گرانی بنزین و بیکاری خطای بزرگی است که مانع از یافتن راهکار درست برای درمان اساسی ابربحران های ایران می شود. یافتن ریشه های این کینه های انباشته شده که در شعارهای مرگبار و رفتارهای آکنده از خشونت ظاهر می شود، دشوار نیست. خشونت نشانه ناامیدی است، ناامیدی از امکان مفاهمه،‌ ناامیدی از امکان گفتگوی آزاد و سازنده، ناامیدی از صندوق های رای، ناامیدی از امکان بهتر شدن وضعیت زندگی، ناامیدی از اصلاح تدریجی امور‌،‌ ناامیدی از آینده،‌ ناامیدی از عدالت، ناامیدی از حقوق و آزادی ها، ناامیدی از قانونمداری، ناامیدی از اصلاح طلب و اصول گرا،  ناامیدی از دولت و دیگر نهادهای حکومتی، ناامیدی از امکان دادخواهی، ناامیدی از امتیازهایی که می شود از طریق مسالمت آمیز به دست آورد. 

اگر  گوش شنوایی در ساختار مدیریتی کشور وجود داشت، می توانست حرمت اسلام، انقلاب، قانون اساسی و نظام را حفظ کند. اما دریغ و درد که هرکس به سخن ناصحان گوش ندهد، بدو آن رسد که به باخه رسید. در اینکه دشمنان و بدخواهان ایران مترصد وارد کردن ضربه به ایران هستند تردیدی نیست، اما بی شک، مدیریت ناصحیح امور است که چنین فرصتی را به آنها می دهد. 

نکته دیگر اینکه جنبش های ساختارشکن و شورش های مخرب تنها در جایی امکان رشد می یابند، که تصلّب ساختاری ایجاد شده، امکان اعمال آزادی های فردی و گروهی (تظاهرات، تجمعات، تشکل ها) از بین رفته و در برابر کمترین اصلاح نیز مقاومت می کند. سال هاست که دلسوزان دین و میهن و نظام درباره  اصلاح روش های منسوخ مدیریتی هشدار می دهند اما دریغ از ذره ای انعطاف و بازاندیشی.

در پایان این یادداشت کوتاه نمی توانم این نکته را ناگفته بگذارم که هموطن عزیز و دلسوخته من، آزادی فردی و گروهی(مانند تظاهرات، تجمع، تحزب) حق من و شماست، اما یادمان نرود که اگر این آزادی ها را به قاعده و به صورت مسالمت آمیز اعمال کنیم، فواید آن بیشتر عاید شما و کشور خواهد شد.

بهره گرفتن از آزادی های گروهی حق هر شهروندی است، اما تخریب اموال عمومی و فروپاشاندن نظم عمومی عمل قابل دفاعی نیست. می دانم که از ناکارآمدی ها، گرانی ها، فسادهای رنگارنگ، دروغ ها و تزویرها و چرخه فساد، بی اعتباری و ناکارآمدی به تنگ آمده اید، اما هیچ راهی عقلانی تر از پیگیری مسالمت آمیز مطالبات نیست. چگونه می توان کسی را که خشونت می ورزد و اموال عمومی را نابود می کند، دوستدار ملت نامید؟ مضحک است که برخی از کوچیدگان برج عاج نشین و هموطنان مهاجر علنا به ترویج و تجویز خشونت و ویرانگری می پردازند و این کار را پاسخی به غارت بیت المال توسط مفسدین می دانند.

هموطن عزیز، درست است که مهاجرت حق شماها نبوده و نیست، اما شما هم اخلاقا مجاز به تحریک جوانان عاصی به بروز رفتارهای خشونت بار نیستید. ظاهرا فراموش کرده اید که خود قربانی موقعیت های خشن هستید و یادتان رفته است که خشونت خشونت به بار می آورد.

باور کنید هر راهی جز گسترش صلح آمیز قلمرو آزادی ها، تعمیق مدارا و مهربانی و  اصلاح تدریجی امور ویرانگر خواهد بود و آینده ای را رقم خواهد زد که سیاهی در آن موج می زند. به عنوان مثال، توجه کنید که چطور ممکن است شعار مبارزه با استبداد سر داد، اما خواهان بازگشت یکی از مستبدترین حکومت های تاریخ ایران، یعنی حکومت منحوس پهلوی شد. 

ضمنا فراموش نکنیم که ایران فعلی توسط گرگ های آدمی خواری چون عربستان و گروه های قرون وسطایی دیگر محاصره شده است و تضعیف اقتدار مرکزی طمع آنها را برای اجرای پروژه سوریه ای کردن کشور بیشتر می کند.

مدیران سیاسی-امنیتی-انتظامی کشور هم اگر در جستجوی راهکارند بهتر است، با تدبیر و هوشمندی بسترهای خردمندانه را برای اعمال این آزادی ها فراهم آورند. در این زمینه، تدوین لایحه جامع ساماندهی آزادی های گروهی(تظاهرات، تجمعات و..) می تواند مورد توجه مسوولین امر قرار گیرد.

در پایان، تنها راه برون رفت از بحران ها و ابربحران های موجود در کشور را اجرای قانون اساسی و منشور حقوق شهروندی و کوشش برای بازسازی ساختمان شدیدا آسیب دیده قانون اساسی می دانم. این روزها کمتر حقوقدانی شهامت دارد از برتر بودن قانون اساسی در سلسله مراتب قوانین سخن بگوید.

اگر خود دولت و دیگر نهادهای سیاسی و اداری بدون هیچ استثنایی به اجرای مصوبه ۱۷۸ شورای عالی اداری پیرامون حقوق شهروندی در اداره گردن بنهند، به تدریج ریشه بسیاری از ناکارآمدی‌ها و نارضایتی ها خواهد خشکید. 

کوتاه سخن آنکه، تنها راه درمان بیماری های سیستمی فلج کننده کوشش صادقانه و غیرشعاری برای تحقق دولت شهروندمدار است. درهمین ماجرای بنزین،‌ حق شهروندان بود که پیشاپیش و به صورت کاملا شفاف از برنامه دولت برای اصلاح قیمت بنزین آگاهی یابند. بستن فضای اعتراض هم راه چاره درستی نیست. دولت، مجلس و شورای نگهبان باید هرچه زودتر در اقدامی منسجم و هماهنگ لایحه ساماندهی آزادی های گروهی، تظاهرات و تجمعات، را تصویب و به معرض اجرا گذارند تا زمینه اعتراض مدنی مسالمت آمیز فراهم شود.

در نهایت، با خانواده های داغدیده حوادث تلخ اخیر ابراز همدردی کرده و خود را در غم آنها شریک می دانم. آرزو می کنم، روزی برسد که در ایران عزیزتر از جان ما هم اعتراضات و انتقادها بدون هرگونه خشونت جسمی و روانی مطرح شود و حکومت هم از آنها حمایت نماید.

امیدوارم آنهایی که در بند محبس گرفتار آمده اند، نیز هر چه زودتر به آغوش خانواده های خود بازگردند. نهادهای قضایی و نیروهای قهریه هم توجه داشته باشند که :

صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را

که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را

به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر

به بند و دام نگیرند مرغ دانا را

ملت ایران امروزه به همان مرغ دانایی می ماند که زبان بند و دام او را بسی آزرده می کند و جز زبان مهر و مهربانی زبان دیگری را نمی پذیرد.

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
6 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

کلمات کلیدی اعتراضات آبان 98
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.