ما به حوزه علمیهای نیاز داریم که افرادی مانند طالقانی را بپروراند. وقتی به این شخصیت ها نگاه میکنیم، میببینیم که آنان به هیچ عنوان احساس بینیازی به علوم مختلف و فلسفه نمیکردند.
پایگاه خبری جماران: مصطفی ملکیان، در همایش علمی پژوهشی«طالقانی و زمانه ما» که از صبح امروز چهارشنبه 22 آبان ماه، در سالن قلم کتابخانه ملی ایران درحال برگزاری است، گفت: باید رمز این را که بعضی از افراد از جمله روحانیون در همه مردم محبوبیت و همدلی ایجاد می کنند، یافت. زیرا حتی کسانی که آراء و نظرات روحانیت را قبول ندارند یا به دین اسلام عقیده نداشتند، این حس را نسبت به برخی از روحانیون دارند.
وی آیت الله طالقانی را یک روحانی محبوب دانست و افزود: باید پرسید چرا همه روحانیون از این اقبال برخوردار نیستند؟ رمز این تمایز و تفاوت چیست؟ به عبارتی پاسخ به این سوالات نکتهای است که برای آسیبشناسی روحانیت در دین اسلام و حتی بقیه ادیان میتوان آن را به کار برد.
ملکیان با بیان این که وجود پیشفرض باعث می شود که برخی طلاب نتوانند به لحاظ عاطفی همه انسانها را دوست بدارند و آیتالله طالقانی پیش فرض نداشت، گفت: قرآن کریم تعبیر «رحمه اللعالمین» را دارد و پیامبر اسلام(ص) نیز الگوی رحمت به همگان بوده است.
ملکیان درباره یکی از عوامل محبوبیت طالقانی در جامعه گفت: روحانیون باید خادم انسانها باشند. حوزه علمیه نباید مخدوم پرور باشد، بلکه باید خادم پرور باشد. اما امروز بعضا برعکس آن چیزی را می بینیم که ما از پیامبر گرانقدر اسلام(ص) و تاریخ اولیا دین میدانیم. به عنوان مثال، پیامبر چهره و ظاهری داشت که در جمع قابل شناسایی نبود و اما امروز شرایطی معکوس وجود دارد. این تفاوت باعث بروز رفتارهایی از سوی برخی روحانیون میشود که خود را متفاوت از جامعه فرض میکنند اما در رفتار طالقانی و منتظری چنین رفتارهایی وجود نداشت و آنها در هر جمعی وارد میشدند سعیمی کردند مانند عموم رفتار کنند.
وی عامل دیگر را به مسائل اخلاقی مربوط دانست و گفت: عامل دیگر به اخلاق و ارتباط آن با مناسک و شعائر باز میگردد. باید بدانیم اخلاق در درجه اول است و مناسک و شعائر باید در استخدام اخلاق باشند. پیامبر و قرآن این را میگویند. اما ما فقط به مناسک و شعائر میپردازیم. اگر اخلاق را ترجیح بدهی بین مردم همدلی ایجاد میشود، زیرا اخلاق بین تمام انسانها مشترک است.
ملکیان با بیان این که ما به حوزه علمیهای نیاز داریم که افرادی مانند طالقانی را بپروراند، ادامه داد: وقتی به امثال این شخصیت ها نگاه میکنیم، میببینیم که آنان به هیچ عنوان احساس بینیازی به علوم مختلف و فلسفه نمیکردند.
فقر خود خواسته از دیگر عواملی بود که ملکیان به آن اشاره کرد و گفت: زمانی هست که کسی ثروت و مکنت ندارد، ولی زمانی هست که ثروت و درآمد دارد و میتواند مرفه زندگی کند، اما این کار را نمیکند، چون میخواهد فقر را برای مردم قابل تحمل کند. یعنی اگر نمیتواند فقر را به صورت عینی از میان ببرید، حداقل میتواند به صورت ذهنی این درد را برای فقرا کم کند. به عبارتی با اینکه میتواند مرفهانه زندگی کند، اما نهایتا مثل متوسط مردم زندگی کنیم.
وی با اشاره به سخنان امام علی ابن ابی طالب(ع) که میفرماید؛ «اگر می خواستم میتوانستم از عسل مصفا و مغز گندم و بافته های ابریشمی برای خود خوراک و لباس تهیه کنم، اما هیهات که هوا و هوس بر من چیره شود و شکم بارگی به گزینش غذاهای لذیذ وا دارم کند، در حالی که شاید در یمامه و حجاز کسانی باشند که حتی امید به دست آوردن یک قرص نان و خاطره ای از سیری نداشته باشند. هرگز مباد که من با شکم سیر بخوابم، در حالی که اطرافم را شکمهایی گرسنه و جگرهایی سوزان از تشنگی احاطه کرده اند یاچنان باشم که شاعر می گوید: ننگت آید که بخسبی و شکم پر زطعام دیگری پوست بجوید که به دندان کشدش» افزود: بنابراین مثل دیگران زیستن و تفاوت فاحشی با عموم مردم نداشتن از رمزهای محبوبیت آیت اله طالقانی است.
وی با ذکر آخرین دلیل محبوبت طالقانی در میان مردم تاکید کرد: دیگر ویژگی این افراد این است که زمان پریش نیستند. زمان پریشی از آفتهای مهم است. با استناد عرض میکنم برخی روحانیون ما با دادگستری، دبستان، شناسنامه، خدمت نظام وظیفه مخالفت کردند، چون عقیده داشتند خلاف شرع است. در همین قم در زمان رضاخان روحانیون ما با دوش حمام مخالفت کردند، چون می گفتند خلاف شرع است. در واقع آنها با هرچیز نویی مخالفت می کردند با اینکه هیچ پایه فقهی نداشت.
این متفکر معاصر بیان کرد: روحانیون در زمان دیگری زندگی می کنند و مخاطبین آن ها هم در زمان دیگر. مسلم است وقتی دو گروه از افراد در زمان های متفاوت زندگی می کنند هیچ همدلی و درکی نمی تواند میان آن ها به وجود آید.
وی در پایان گفت: این صحبت ها از سر خیرخواهی است. اگر بناست دین در جامعه وجود داشته باشد، باید نمایندگان دین کاری کنند که مردم جذب شوند، نه اینکه خود دلیل دوری مردم از دین شوند.
سعید مدنی: طالقانی توحید را زیربنای توسعه جامعه انسانی می دانست/ طالقانی عقل و علم بشری را بر بنیان های آزادی پی ریزی کرد
به گزارش خبرنگار جماران، سعید مدنی«جامعه شناس و پژوهشگر ارشد اجتماعی» در همایش علمی پژوهشی «طالقانی و زمانه ما» که از صبح امروز چهارشنبه 22 آبان ماه 1398 در سالن قلم کتابخانه ملی ایران در حال برگزاری است، به ارائه مختصری از مقاله خود با عنوان «آیا طالقانی توسعه گرا بود؟» پرداخت.
وی با یادی از شادروان اعظم طالقانی گفت: موضوع «توسعه» پروژهای بود که مرحوم سحابی از اوایل دهه 60 و پس از پایان مجلس اول دنبال میکرد. وی همواره به متفکران دینی و نواندیشان دینی مبحث توسعه را تاکید میکرد و اصرار داشتند تا هر متفکری دیدگاه خود در رابطه با توسعه بیان کند.
مدنی افزود: نداشتن رویکرد توسعه مشخص در ایران یک آسیب بزرگ است. مفهوم توسعه در کلیت خود میگوید، بدون در نظر گرفتن اولویتها به سادگی نمیتوان مسائل جامعه را با منابع محدود حل کرد. توسعه مسأله مهمی است، چون با معیشت مردم ارتباط عمیقی قرار دارد. نگاه به توسعه و رویکردهای غلط نسبت به آن، مانع رشد کشور شده و از این جهت مسأله توسعه اهمیتی حیاتی پیدا کرده است.
این جامعه شناس در ادامه به تاریخ ایجاد مفهوم توسعه در ایران پرداخت و گفت: از نظر تاریخی، توسعه از روز شکست قشون ایران در برابر روسها در میان سیاستمداران ایرانی شکل گرفت و روشنفکران نیز در پی پاسخ به این سوال برآمدند که چرا ما نسبت به سایر کشورها از پیشرفت و رشد کافی برخوردار نیستیم؟ در دوران پهلوی اول و دوم هم تلاشهایی در پاسخ به این سوال بود و به همین دلیل تمایل به مدرنیسم اتفاق افتاد که همین نگاه غلط پهلوی، یکی از دلایل انقلاب در دهه 50 شد.
استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی گفت: پس از انقلاب، تاکید بر هویت ایرانی و اسلامی مورد توجه قرار گفت، اما چون نگاه منسجمی وجود نداشت، از دیدگاههای مختلف مورد نقد قرار گرفت. منتقدین در این دوره دو دسته بودند؛ متفکران پست مدرن که به الگوی توسعه موجود نقد داشتند و دیگری نخبگان مذهبی به ویژه ارتجاعیونی بودند که با هر نوآوری مخالفت میکردند. این نوع نگاه تا جایی پیش رفته که اکنون برای حل مسئله جمعیت، به راهحل ترویج چند همسری پرداخته شده است.
مدنی در ادامه به نگاه آمارتیاسن در مورد توسعه پرداخت و آن را به مثابه آزادی توصیف کرد و گفت: حال به این سوال که چرا برخی جوامع توسعه یافتهاند، میپردازیم که از زمان عباس میرزا مطرح شد. برخی آن را مربوط به مسائل اجتماعی میدانند و برخی آن را عوامل جغرافیایی و بعضی هم وابسته به مسائل سیاسی و فرهنگی میدانند. در مورد مسائل فرهنگی می توان به مراجع فرهنگی اشاره کرد. مراجع فرهنگی صرفا نه مراجع تقلید، بلکه به افرادی که مردم راه و روش خود را از آنها می گیرند، اطلاق می شود.
وی با معرفی آیتالله طالقانی به عنوان یک مرجع فکری و فرهنگی در جامعه ایرانی درباره نوع نگاه او راجع به توسعه گفت: مراجع فرهنگی در زمینه توسعه سه واکنش داشتند؛ کسانی که مسکوتند، یعنی در رابطه با توسعه هیچنظری ندارند، دیگرانی ضدتوسعه هستند که قبلا اشاره شد و گروه سوم کسانی هستند که به توسعه کمک میکنند و پشتوانه نظری برای آن فراهم میکنند. دیدگاه گروه سوم محوریترین خط عبور سنت به مدرنیته است. در جوامع غربی مسیر گذر سنت به مدرنیته، زمینه شکلگیری تفکر جدید علمی به جای مرجعیت مذهبی شد.
این مدرس دانشگاه اظهار کرد: تفکرات جدید که از مسیر سنت به مدرنیته عبور کردند، مفاهیم جدید را بازتولید کردند. مهمترین مختصات این تفکر جدید که پایه توسعه بود، چند ویژگی داشت؛ بهره گیری از علم برای حل مسایل زندگی، به طبیعت و دنیای مادی به عنوان مبنای شناخت نگاه میکرد، کلیت مستقل جامعه و مستقل از فرد را به رسمیت میشناخت، اراده گرایی را به جای تقدیرگرایی میپذیرفت، بر چیستی حکومت نه کیستی حاکم تاکید داشت و معتقد بودند نظامها و ساختارها باید جامعه را اداره کنند و در واقع تنوع قدرت در اداره جامعه باید از بین برود.
این پژوهشگر اجتماعی درباره مبانی فلسفی و نظری توسعه در آرای طالقانی بیان کرد: طالقانی توحید را زیربنای توسعه جامعه انسانی می دانست، در واقع نوع نگاه وی به توحید میتوانست با دنیای مدرن گره بخورد. طالقانی عقل و علم بشری را بر بنیان های آزادی پی ریزی کرد و در تفسیر پرتویی از قرآن هم تاکید داشت که پیشرفت اولیه اسلام به همین دلیل بوده است. او اندیشه های علمی را به رسمیت می شناخت و در برنامه پرتویی از قرآن هم از منابع علمی مختلف استفاده می کرد. طالقانی برای تفکر و شناخت به طبیعت و دنیای مادی توجه می کرد و از فلسفه سیاسی برای تامین مصلحت عمومی برخوردار بود.
وی در پایان با اشاره به توصیف مهندس سحابی مبنی بر پایه گذاری مکتب سوسیال دموکراسی توسط طالقانی ابراز عقیده کرد: پلورالیسم در آرای طالقانی برجسته بود و وی این موضوع را لازمه توسعه میدانست. شواهد و منابع نشان می دهد ایشان توسعه گرا بودند و مشوق رویکرد توسعه بودند. مهندس سحابی چهار خصلت قرآنی طالقانی را ظلم ستیزی، غمخوار فقرا، اهل خدمت بی منت و تسامح و تساهل می دانست که این موارد نوشداروی وضعیت جامعه امروزی است که با بازتولید تفکر طالقانی ممکن می شود.
فاطمه گوارایی: طالقانی معتقد بود، زن هم فارغ از جنسیت مانند مرد یک انسان آگاه و آزاد است
فاطمه گوارایی نیز در این همایش به ارائه مختصری از مقاله خود با عنوان «زن در اندیشه و عمل طالقانی» پرداخت و گفت: مسأله حقوق زنان به مفهوم امروزی در دهه 30 و 40 یعنی دوران اصلی زندگی آیت الله طالقانی وجود نداشت و هنگام بررسی این مسأله باید به این نکته توجه کرد. همچنین باید به این نکته توجه داشت که بخش عمده مواضعی که از آیت الله طالقانی بازگو میشود، مربوط به دوران قبل از حاکمیت دینی بوده است و تجربه حکومت اسلامی مسائل قبل و بعد از انقلاب را دچار تغییر کرد.
وی بیان کرد: طالقانی یک نواندیش دینی بود و ما می خواهیم از متد او برای بررسی مسأله حقوق زنان استفاده کنیم. این که باید انگارههای اسلامی با انگارههای مدرن و انگارههای مذهبی با انگارههای اجتماعی و سیاسی سازگاری و ارتباط دو سویه پیدا کنند. او مفاهیم مدرن را بومی و درونی میکرد و حالت قهر و ستیز با آنها نداشت. نقد توأمان سنت و مدرنیته را داشت. اما در عین حال به هر دو رویکرد نگاه انتقادی نیز داشت. ضمن اینکه به سنت پشت پا نمیزد. به جهانبینی توحیدی اعتقاد داشت. از انسان شناسیای برخوردار بود که در آن انسان فارغ از جنسیت آزاد و آگاه بود.
گوارایی طرح بحث حقوق زنان در میان نواندیشان دینی را به دوران سید جمال مربوط دانست و گفت: اما این مسأله دغدغه آن دوران نبود و حتی علما و افراد دوراندیش هم ورود جدی به مسأله زنان را نداشتند. در میان مباحث مربوط به زنان دو مسأله آن زمان، یک بی حجابی، به معنای برداشتن روبنده از صورت زنان، و دیگری مسأله برابری جنسیتی است. میراث سیدجمال به اقبال لاهوری و در ادامه این میراث به آیت الله طالقانی و دیگران رسید.
وی افزود: اینکه آفرینش انسان از نفس واحد است و انسان فارغ از جنسیت آزاد و آگاه است. در فرهنگ سنتی، جنس زن مذموم و درجه دوم و سوم محسوب میشد و دیدگاهی که این نگاه را رد میکرد، انقلابی به حساب می آمد. آیتالله طالقانی علاوه بر منشاء آفرینش انسان که واحد است به خود زن هم به عنوان یک عنصر مفید در جامعه نگاه میکرد. او معتقد بود زن هم فارغ از جنسیت مانند مرد یک انسان آگاه و آزاد است. در انتخاب همسر، در حق زن در ازدواج و طلاق. آیت الله طالقانی تعدد زوجات را تحدید کرد و آنقدر محدودیت برای آن در نظر گرفت که عملا امکان آن را سلب میکند. اما حالا می بینیم که 40 سال پس از طالقانی، دوباره بحث تعدد زوجات در جامعه جلوه پیدا میکند.
گوارایی با اشاره به تحولات دوران زندگانی طالقانی افزود: در زمان طالقانی مسأله زنان یک پله جلوتر میآید. اما در همین زمان هم اگر فردی مجتهد و موافق حضور زنان در احزاب سیاسی بود خود یک انقلاب بزرگ بود. زنان خانواده طالقانی از آزادی در انتخاب راه زندگی، حجاب و انتخاب همسر برخوردار بودند. حتی دختر او اعظم خانم گفت: پدرش او را تحت فشار برای حجاب نمیگذاشته است و در نهایت او خودش با شناخت به حجاب میرسد و آزادانه آن را انتخاب میکند. آیت الله طالقانی به همراه سیدرضا زنجانی به عنوان دو مجتهد ملیگرا، از حضور یک زن در در مرکزیت نهضت آزادی و حضور دو زن در کنگره جبهه حمایت کردند که از سوی برخی چهرههای ملی برتابیده نشد.
وی نوع برخورد طالقانی با گروههای افراطی که خواهان نابودی روسپیان بودند و مسأله غائله حجاب را در پس از انقلاب معیار نوع تفکر طالقانی در مورد زنان دانست و گفت: از مشروطه تا امروز تعارض مسائل دینی با حقوق زنان وجود دارد، مثل رفتن زنان به استادیوم ورزشی. تا زمانی که این تعارضات وجود دارد بازخوانی تفکر آیت الله طالقانی ضرورت دارد. اندیشه و اقدام طالقانی نشان داد امکان عبور از این تعارضات وجود دارد.
وی با اشاره به ضرورت بازخوانی اندیشه طالقانی گفت: ما نیاز داریم این پشتوانهها را حفظ و بازخوانی کنیم. تا انقطاع فرهنگی پیش نیاید. این سنت های غنی فرهنگی باید حفظ و متناسب با زمانه بازخوانی شود. این مسیر هم باید با صبوری تمام پیگیری شود.
فرزین حبیب زاده: طالقانی از جمله مفسران قرآن است که به جنبههای آوایی و هنری قرآن توجه ویژه داشتند
فرزین حبیب زاده، کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث هم در این همایش به ارائه مختصری از مقاله خود با عنوان «بررسی بازخوانی نظم آهنگ سوره های جز 30 از منظر طالقانی» پرداخت و با اشاره به این که طالقانی فردی بود که در فنون متفاوت تبحر داشت، گفت: طالقانی در تفسیر خود به مسأله نظم آهنگ پرداخته است که پدیده جدیدی در میان تفاسیر فارسی محسوب میشود و نهایتا مربوط به 100 سال اخیر است.
وی گفت: نظم آهنگ معانی متفاوتی دارد؛ آوا معنایی، واج آهنگ، متن آهنگ و در پایان ائتلاف متن و آهنگ از محسنات معنوی نظم آهنگ است. در ائتلاف متن و آهنگ چگونگی ارتباط لفظ و معنا مورد تاکید قرار میگیرد. به این مفهوم که میان ضرب اهنگ و موسیقی قرآن با مفاهیمی که خدا در نظر دارد، تناسب کامل برقرار است. این موضوع در چینش کلمات در آیه اذا زلزلت الارض زلزالها دیده می شود که احساسات هراس انگیز را القا می کند.
حبیبزاده ادامه داد: طالقانی در مقدمه پرتوی از قرآن میگوید: «آهنگها و الحان و قافیه های متعدد آیات نمایانگر مقاصد آیات است و مخارج آیات ما را به معانی آیات میرساند.» این موضع در صد سال اخیر مورد توجه آقای طالقانی قرار گرفته. پیش از وی و هم زمان با او، سید قطب، مصطفی صادق ارفعی، آیت الله معرفت، احمد احمد بدوی ، مصطفی محمود و بکری شیخ امین به صورت گذرا به موضوع نظم آهنگ در قرآن اشاره کرده اند و این مسئله با پیشرفت علم زبان شناسی مطرح شده است.
وی در ادامه به علت انتخاب موضوع خود پرداخت و گفت: به این دلیل مقاله به بررسی جزء 30 می پردازد که از نظر خود آقای طالقانی جزء 30 بلاغت خاصی دارد و بلاغت در این جزء مشهودتر است. در پایان هر سوره به الحان و اوزان و ارتباط تنگاتنگ معانی با اوزان اشاره می کند. یکی از مهمترین ویژگیهای سبک تفسیر آقای طالقانی روش منحصر به فرد ایشان به نام روش مزاجی است. ایشان ارتباط موسیقی و هنر با آیات قرآن را تحلیل کرده و در پایان اظهار به عجز انسان در فهم ویژگی های موسیقایی قرآن اعتراف می کند.
این دانش آموخته علوم قرآنی در پایان گفت: به طور کلی طالقانی از جمله مفسران قرآن است که به جنبههای آوایی و هنری قرآن توجه ویژه داشتند و به همین دلیل از ویژگیهای جزء 30 قرآن اطلاع کافی داشت و مکرر خواننده را به نمایاندن ارتباط آهنگ با معانی دعوت میکند.