پایگاه خبری جماران، سعید گیتی آرا: مهرماه امسال، کارگروه ویژه اقدام مالی موسوم به «FATF» مهلت نهایی ایران برای پیروی از معیارهای بینالمللی را تا فوریه ۲۰۲۰ تمدید کرد. این درحالی است که صفآرایی موافقان و مخالفان پیوستن ایران به این لوایح همچنان ادامه دارد و با اینکه برخی تحلیلگران معتقدند که این موضوع تبدیل به بهانه ای برای گروهی در کشور شده تا با استفاده از تریبونهای عمومی، اقدامات دولت را مخالف «مصالح عمومی» نشان دهند، اما نمیتوان انکار کرد که عده ای نیز بدون سوءنیت و صرفا به دلیل برخی تبلیغات با تصویب نهایی لوایح FATF مخالف هستند.
با این حال، از آنجا که عدهای تریبونهای عمومی کشور را تبدیل به کانون طعنه و کنایه به دولت کردهاند، برخی کارشناسان بر این باورند که معطل ماندن لوایح FATF، دیگر بیشتر جنبهای سیاسی پیدا کرده و در راستای ناکارآمد جلوه دادن دولت روحانی تلقی میشود. چرا که بیشتر مخالفان امروزی این لوایح در دولتهای پیشین، موافق و پیگیر تصویب آن بودهاند. بنابراین به نظر می رسد که برخی افراد، این لوایح را بهانهای برای حمله و انتقاد شدید به دولت قرار دادهاند تا تنها آن را مسئول وضع کنونی کشور جلوه دهند.
مخالفت با پیوستن به لوایح FATF ممکن است انتخاباتی باشد
آقای مهندس! در روزهای اخیر شاهد برخی موضع گیری ها علیه پیوستن ایران به لوایح FATF درکشور هستیم. این درحالی است که گروهی از تحلیلگران بر این باورند که در صورت عدم پیوستن ایران به این لوایح، مشکلات زیادی در مبادلات مالی با کشورهای دنیا به وجود می آید. به نظر شما علت این مخالفت ها چه می تواند باشد؟
بخشی از این مخالفتها به ویژگیهای نظام سیاسی و انتخاباتی ما بازمی گردد. از آنجا که به انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک میشویم، جناحهای مختلف سیاسی تلاش می کنند تا با جلب توجه کردن، فعالیتهای خود را بیشتر کنند. مخالفت با پیوستن به لوایح FATF نیز ممکن است از جنس انتخاباتی باشد. متاسفانه رقابت سیاسی در ایران نه با اثبات خود که با نفی رقیب همراه است.
یعنی وقتی دو گروه سیاسی قصد رقابت دارند، بهتر است که به اثبات تواناییهای خود بپردازند و بگویند که راه حلها و اندیشههایشان برای اداره کشور چیست؟ بازگو کنند که برای صورت مسألههای مختلفی که در کشور وجود دارد، چه پاسخ هایی دارند. اما به جای این کار، رقبای سیاسی در ایران سعی میکنند رقیب را نفی کرده و با این کار در صدر توجه قرار گیرند. این نوع رفتار همیشه در فصول انتخابات رخ میدهد و فکر می کنم کسانی که در ادوار گذشته به طور ذاتی رقیب آقای روحانی بودند، حالا نیز تلاش میکنند نفی رقیب کنند.
روحانی با اندیشهای روی کار آمد که قبل از ریاست جمهوری بازگو و منتشر کرده بود
بالاخره دولت آقای دکتر روحانی با اندیشهای روی کار آمده که آن را قبل از ریاست جمهوری بازگو و منتشر کرده است. اندیشه سیاسی ایشان سال ها پیش در کتابی تحت عنوان «دیپلماسی هسته ای و امنیت ملی» آمده است. این کتاب درباره سیاستهای هسته ای، زمانی چاپ و منتشر شده که آقای روحانی رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک بوده است. آقای روحانی با این اندیشه خود را کاندیدای ریاست جمهوری کرد و بعد از انتخابات شروع به عمل کردن به اقداماتی کرد که به آنها باور داشت. یعنی «حل مسأله هستهای از طریق مذاکره» که نتیجه نهایی آن نیز به موافقت نامهای انجامید که «برجام» نام گرفت.
منتها رقبای سیاسی ایشان در تمام طول 6 سال گذشته، مخالفت خود را قطع نکردند. چه موقعی که برجام در حال امضاء شدن بود مخالفت خود را ادامه دادند و با آشوب های مختلف تلاش کردند تا آن توافق به نتیجه نرسد. زمانی هم که این توافق به امضاء رسید شروع به حمله کردن کردند و گفتند این یک قرارداد ننگین یا سندی منفی است. این روند ادامه داشت تا زمانی که ترامپ روی کار آمد. او که به دنبال برهم زدن این توافق بود کاری کرد که بالاخره آمریکا از این قرارداد خارج شود. اما سایر طرفین برجام مطابق قرارداد خود را ملزم می دیدند که با این توافق موافق باشند.
حملات مخالفین دولت در کشور تنها متوجه رئیس دولت خودمان است
اگرچه اروپاییها نمیتوانند در برابر تصمیم آمریکا عرض اندام کنند، ولی به صورت زبانی و سیاسی همراهی خود را با برجام حفظ کردند. رقبای سیاسی آقای روحانی در داخل کشور اما، در تمام این مدت که ترامپ دشمنی های خود را با ایران نشان داده، عصبانیت خود را به جای خالی کردن سر رئیس جمهور آمریکا، بر سر آقای روحانی خالی کردند. اینکه چرا این کار را میکنند، دلیل روشنی ندارد و باید پاسخگو باشند.
مخالفین دولت باید به جای پریدن به شخص رئیس جمهور به ترامپ که چنین اقداماتی علیه کشور انجام میدهد، بتازند. متاسفانه تا به امروز، حملات مخالفین دولت در کشور تنها متوجه رئیس دولت خودمان بوده است. آنها دست بردار هم نیستند و همچنان به جای تاختن به رئیس جمهور آمریکا به مسئولین دولتی ایران میتازند.
با توجه به پاسخ شما، به نظرتان منافع ملی در نگاه رقبای سیاسی دولت چه جایگاهی دارد؟ زیرا به نظر می رسد آنچه در این رقابت ها کمرنگ می شود، همین منافع است.
باید از خودشان سوال کرد. زیرا بعضی اوقات آنها اقداماتی انجام می دهند که متوجه نیستند به منافع ملی ما ضربه وارد می شود.
باید بیاموزیم در راستای منافع ملی همگی هم رای و متحد شویم
با توجه سوابق مدیریتی شما، چه شباهتی میان حفظ منافع ملی در ایران با سایر کشورها وجود دارد؟
ببینید، در رابطه با منافع ملی در همان ایالات متحده آمریکا که دشمن ما به حساب میآید، وقتی حرف از منافع ملی زده می شود؛ هم دموکرات هم جمهوریخواه با هم متحد میشوند. برای نمونه، جمهوری خواهها و دموکراتها در عین رقابت با یکدیگر در فصل انتخابات به شدت رقابت میکنند. اما در مورد مصالح و منافع ملی هر دو هم رای میشوند تا منافع ملی ایالات متحده را حفظ کنند.
این رفتار پندآموزی است که باید از دشمن خود بیاموزیم. باید توجه کنیم که درباره مسائل مربوط به امنیت ملی و منافع ملی نباید تحت تاثیر رقابت سیاسی قرار گیریم. بلکه باید هم رای و متحد باشیم. متاسفانه در کشور ما به این موضوع توجهی صورت نمیگیرد. در حالی که باید بیاموزیم در راستای منافع ملی همگی هم رأی و متحد شویم و از منافع ملی دفاع کنیم.
اگر به FATF نپیوندیم، بهانه جدیدی برای تحریم بیشتر کشور ایجاد میشود
اگر ایران به هر دلیلی به لوایح FATF نپیوندد چه اتفاقی می افتد. اینکه برخی منکر این قضیه هستند که شرایط بدتر می شود را چگونه ارزیابی می کنید؟
بهتر است به این مسأله از زاویه دیگری نگاه کنیم. من مدعی نیستم که اگر ما FATF را به تصویب برسانیم روابط بانکی مان با دنیا عادی می شود. چون امروز محدودیت های بانکی ما به این دلیل نیست که به FATF نپیوستهایم. بلکه به دلیل اعمال نفوذ ظالمانه و یک جانبه ایالات متحده آمریکاست. بنابراین، کماکان دشمنی ایالات متحده نمیگذارد که ما روابط عادی با بازار جهانی داشته باشیم. اما اگر به این لوایح نپیوندیم، بهانه جدیدی خواهد شد برای اینکه یک تحریم تشدید شده علیه کشور ایجاد شود.
یعنی غیر از تحریم های آمریکا و به جز محدودیت هایی که دولت آن کشور برای ما در بازار جهانی ایجاد کرده، بهانه دیگری هم پیدا می شود و به دلیل نپیوستن به FATF می توانند درهای بانک ها و بازارهای دنیا را به روی ما ببندند. بنابراین اگرچه در وضعیت فعلی پیوستن به FATF مسائل مربوط به تحریم های یکجانبه ایالات متحده علیه کشور را حل نمی کند، ولی بی تردید نپیوستن به آن تحریم ها را تشدید خواهد کرد.
مخالفین دولت آقای روحانی به سردمداران یا بزرگترهایشان نگاه میکنند. کافیست بزرگانشان حرفی بزنند تا آنها 10 برابر بدتر عمل کنند.
جنس برخی حرفها آمریکایی است
از آنجا که خود شما در دوره ای وزیر دفاع بودید، چقدر حرف برخی مخالفین FATF درست است که می گویند اگر ایران این لوایح را بپذیرد، دیگر نمی تواند به گروه های مقاومت در منطقه کمک مالی کند؟ وموارد دیگر که شما نیز در جریان هستید.
جنس این حرفها آمریکایی است. آمریکا میخواهد چنین القاء کند که اگر در کشورهای منطقه، حرکت ها و نهضتهای مردمی به دلیل استقلالطلبی و آزادی خواهی به وجود آمده، به خاطر پول ایران است. در حالی که این حرفها دروغ است. اگر یمنی ها در حال مبارزه هستند و متجاوزین را پس می زنند، آیا از ایران پول گرفتهاند؟ حمایت ما از گروههای مقاومت و نهضت های منطقه بیشتر از آنکه مالی باشد، سیاسی است.
به نحوی که ممکن است از برخی گروه های مقاومت در منطقه حمایت مالی هم کرده باشیم، ولی این حرف ها که مقاومت فلسطین، حزب الله، یمن و... به دلیل حمایت مالی ایران بوده درست نیست. بلکه این ها حرکت های مردمی برپایه اندیشه های مردم هر منطقه هستند. پس مردمی که در سوریه، در عراق یا لبنان و... در حال مبارزه هستند، جان خود را به خطر انداخته و به پای اعتقاداتی که دارند، مبارزه می کنند. ایالات متحده می خواهد اینگونه به دنیا القاء کند که این حرکت ها پشتوانه اعتقادی ندارد و متکی به پول جمهوری اسلامی است. در حالی که ما پولی به این مناطق نمی دهیم.
ما حمایت های لازم را به روش خودمان انجام می دهیم ولی این حمایت ها به گونهای نیستند که عده ای فکر کنند؛ اگر حمایتی از گروه های مقاومتی منطقه وجود دارد یا اینکه اگر فلسطینیها در برابر اسرائیل تسلیم پذیر نیستند صرفا به خاطر پول ایران است. زدن این حرفها تهمتی به آن همه رشادت و مقاومت و آزادگی نهضتهای منطقه است.
بر همین مبنا، چطور می شود این حرف آمریکا از دهان منتقدین دولت ایران در داخل زده می شود؟
شاید حواس مخالفین دولت پرت باشد و متوجه نباشند که از موضع و اردوگاه چه دولت هایی حرف می زنند. آنها ممکن است به دلیل عصابیتی که از رقیب سیاسی خود دارند جملاتی به زبان می آورند که گاهی اوقات به نفع دشمنان تمام می شود.
برخی با کارهای خود به رهبر انقلاب ضربه می زنند
بعضا دیده می شود که مخالفین دولت برای بیان نظرات خود به رهبر انقلاب اشاره میکنند و مدعی میشوند که رهبری به دلیل برخی معذورات نمیتواند مخالفت خود را به طور صریح اعلام کند، تحلیل شما از این نوع رفتار چیست؟
این کار استفاده کردن ابزاری از فرمایشات رهبری است. مگر در حال حاضر آقای روحانی تابع نظرات رهبری حرکت نمیکند؟ مگر رئیس جمهور و دولت متعهدانه و مسئولانه به فرمایشات رهبری عمل نمیکنند؟ این چه حرفی است که یک عده می زنند و میخواهند ثابت کنند که بخشی از دولت یا همه آن در مسیر رهبری نیست؟ آیا این حرفها خدمت به انقلاب اسلامی است که رهبری را تضعیف کنند؟ ایشان در جایگاه خودشان تشریف دارند و دولت و وزرا خودشان را متعهد میدانند که از فرمایشات و نقطه نظرات رهبری تبعیت کنند.
کسانی که سعی میکنند برای وجاهت بخشیدن به خودشان به دیگران تهمت خروج از مسیر رهبری را بزنند، متوجه نیستند که با این کار به رهبر انقلاب ضربه می زنند.
نمره این دولت را متوسط روبه بالا میدانم
وضعیت دولت آقای روحانی را چگونه ارزیابی می کنید؟ دیده می شود که برخی هم تلاش می کنند با ناکارآمد جلوه دادن دولت فعلی، اهداف جناحی خود را پیش ببرند، بکار بستن تخریب و توهین به جای نقد در برابر دولت های پس از انقلاب اسلامی چقدر سابقه داشته است؟
من نمره این دولت را «متوسط روبه بالا» میدانم. بنابراین اگرچه عالی نیست ولی قابل قبول است. ولی اگر بخواهیم مقایسهای میان دولتها انجام دهیم این مقایسه باید واقعی باشد. مگر غیر از این بود که در دوره آقای احمدی نژاد، تمام سیستم حکومتی در دست جناح ایشان یا همین جناح رقیب آقای روحانی بود؟ کدام قسمت از بخشهای حکومت بود که در دست آنها نباشد؟ همه بخش های دولتی، مقننه و... در دست جریان هم راستا با آقای احمدی نژاد بود. در این شکی دارید؟ اگر شکی ندارید موضوع به موضوع، دولت آقای احمدی نژاد را با دولت آقای روحانی مقایسه کنید.
دولت احمدینژاد سمبل و نماد حاکمیت رقبای روحانی بود
برای نمونه در حوزه حمل و نقل یا آموزش و پرورش دولت آقای احمدینژاد را با آقای روحانی مقایسه کنید. در مورد آموزش عالی و هنر و هر حوزه ای این مقایسه را انجام دهیم و به جای اینکه در آسمانها حرف بزنیم، واقعیت را بیان کنیم و بگوییم که دولت آقای احمدی نژاد تجلی کامل دولت اصولگرایان و دولت آقای روحانی تجلی حاکمیت معتدلین است. امتیازدهی به این دولتها کاری کارشناسانه است. لذا این کار قابل اندازه گیری و سنجش است. وگرنه هر کس میتواند بگوید هرجا ایستاده مرکز عالم است و به کسانی هم که به این حرف اشکال میگیرند بگوید «باور نداری متر کن!»
صحیح این است که بگوییم دولت آقای احمدینژاد سمبل و نماد حاکمیت رقبای آقای روحانی بوده، یعنی حاکمیت کامل اصولگرایان در دولت آقای احمدی نژاد تجلی پیدا کرده و در هیچ دولتی به جز دولت ایشان حاکمیت اصولگرایان جامع نبود. امروز هم دولت معتدلین روی کار است. پس بهتر است هرکدام از حوزه ها را با دوره آقای احمدی نژاد مقایسه کنیم.
مخالفتها با دولت در هر دوره ای شکلی خاص داشتهاند
آیا این حرفی درست است که بیشترین هجمه ها علیه دولت های پس از انقلاب را در دولت فعلی شاهد هستیم؟
نمیتوانم این حرف را تایید کنم. زیرا در هر دوره ای هجمههایی علیه دولت های مستقر بوده است و با هیچ شاخصی نمیتوان گفت که این هجمهها در دولت آقای روحانی بیشترین مقدار بوده است. هجمهها علیه دولت آقای روحانی بیشتر زبانی هستند و هنوز کسی نیامده برای مثال به کوی دانشگاه حمله کند. بنابراین، کسی در این دولت نه به دانشگاهها حمله کرده و نه شیشه سینماها را شکسته، یا کسی هنوز عرصه خیابانی برای زد و خورد نیافریده است. در حالی که مخالفتها با دولتها در برخی ادوار گذشته به خشونتهای خیابانی کشیده شده است. لذا نمیتوانم بگویم هجمههای فعلی شدیدترین نوع مخالفت در 40 سال اخیر بوده است. بلکه بهتر است بگویم که مخالفتها در هر دوره ای شکلی خاص داشتهاند.
زمانی «پیراهن سفیدها» بودند. دوره ای «لباس شخصیها» و در برهه ای نیز «انصار حزب الله» بودند. بنابراین جلوههای مخالفت با دولت وقت در هر دورهای حسب سیاستها متفاوت بوده است. در دوره آقای احمدی نژاد نیز مخالفتها از ناحیه روشنفکران، دانشگاهیان و هنرمندان صورت میگرفت. منتها نوع مخالفت مخالفین دولت آقای احمدینژاد با سایر دولتها متفاوت بود. مخالفین دولت آقای روحانی به سردمداران یا بزرگترهایشان نگاه میکنند. کافی است بزرگانشان حرفی بزنند تا آنها 10 برابر بدتر عمل کنند.