به گزارش جماران، حریم امام نوشت: یادگار امام خمینی از اساتید مطرح خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و از شاگردان آیت الله سید علی محقق داماد است.
استاد حاج سید حسن خمینی 12 سال در دروس خارج فقه و اصول آیت الله محقق داماد شرکت کرده و از مستشکلین اصلی درس ایشان بوده و از این رو بسیار مورد توجه استاد خود قرار داشته است.
تولیت آستان مقدس امام خمینی و مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، تدریس را از سال 1370 به صورت رسمی در مدرسه کرمانیها آغاز و اکنون حدود 10 سال است که به تدریس خارج اصول و فقه در مدرسه عالی دارالشفا اشتغال دارد.
نشریه حریم امام مصاحبه ای در خصوص شخصیت علمی و معنوی آیت الله سید علی محقق داماد با حجت الاسلام و المسلمین داشته که مشروح آن در ادامه می آید:
همانطور که مستحضرید موضوع گفت و گوی ما درباره شخصیت علمی و معنوی آیت الله سید علی محقق داماد(حفظه الله) است. در مطلع سخن برای ما بفرمایید که شروع آشنایی شما با ایشان از چه تاریخی بوده و نزد ایشان چه درسهایی را خواندهاید؟
من از سال تحصیلی 1376 تا پایان سال تحصیلی 1389-1388، یعنی حدود یازده سال یک دوره کامل در درس خارج اصول آیت الله سید علی محقق داماد شرکت کردم. همزمان و در برخی از این سالها در درس فقه ایشان هم حاضر میشدم که در آن زمان بحث حج و خمس را میگفتند. علاوه بر اینها در طول سالیان مختلف به همراه برخی از دوستان مباحث خصوصی را در خدمت ایشان بودیم؛ در یک مقطعی فقه میخواندیم که بخشهایی از کتاب طهارت و رهن و در مقطع دیگر کتاب استبصار را شامل می شد.
البته سبب آشنایی بنده با آیت الله محقق داماد نسبت خانوادگی است. در حقیقت در ادامه ارتباطی که بیت مرحوم آیت الله محقق داماد و بیت مرحوم شیخ مرتضی حائری یزدی با بیت حضرت امام داشتند و تاکنون ادامه داشته است.
وقتی برای تحصیل به قم آمدم، آیت الله سید علی محقق داماد مدیر واقعی حوزه علمیه بود؛ اگرچه مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی ریاست حوزه را بر عهده داشت، اما عملاً اغلب کارهای اجرایی بر عهده آیت الله محقق بود و به نظرم پایهگذاری بسیار بزرگ و مهم و ارزنده در حوزه علمیه قم به دست آیت الله سید علی محقق داماد صورت گرفته است؛ هم به سبب جوان تر بودنش نسبت به بقیه اعضای شورای مدیریت آن موقع و هم اینکه ایشان واقعاً هوش اجتماعی و ذکاوت بیشتری داشت و طبیعتاً و عملاً اغلب کارها به دست ایشان سپرده میشد.
مهمتر اینکه به هر حال نوه مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری بودند و مراجع وقت قم، بهخصوص مرحوم آیت الله گلپایگانی به ایشان اعتماد وافر داشتند و همه به ذکاوت و تدبیر و هوش و دلسوزی ایشان اذعان میکردند.
لذا وقتی در سال 1368 به قم آمدم، آیت الله محقق عملاً مدیریت حوزه علمیه را بر عهده داشتند و به همین جهت از روی علاقهای که داشتند، کارهای اجتماعی دیگر را هم دنبال میکردند؛ برای مثال شهرک مهدیه قم با درایت و تلاشهای ایشان ساخته شد. همچنین بیمارستان ولی عصر(عج) قم به دست با کفایت ایشان ساخته شد که اقدام بسیار ارزندهای بوده است.
در مجموع حضور ایشان در امور اجتماعی که منافع عامه دارد، در میان اقران ایشان ممتاز است. آقای محقق در دورهای در زمان امام، با دستگاه قضایی مرتبط بودند که من همیشه فکر میکنم اگر این حضور به سبب تصادفی که کردند و به بیماری شان منجر شد، قطع نمیشد، می توانست برای نظام قضایی ما خیلی منشأ اثر باشد و چه بسا فواید بسیاری در حوزه تقنین و اجرا به همراه داشت.
مدیریت ایشان در حوزه علمیه آن موقع را چگونه ارزیابی میکنید؟
یکی از امتیازات آیت الله محقق داماد در دوره مدیریت ایشان، این بود که با مجموعه بسیار کوچک و امکانات محدود، همه حوزه را به نحو احسن اداره میکرد. امکانات مالی و نیروی انسانی و اداری در آن موقع برای مدیریت حوزه علمیه بسیار محدود بود. در یک بخش از طبقه بالای مدرسه فیضیه چند اتاق بود که از آنجا همه امور حوزه علمیه اداره میشد و خروجی نسبتاً خوب و چشم گیری داشت. در واقع یک مجموعه کوچک، اما کارآمد مدیریت حوزه علمیه را بر عهده داشتند. البته بعدها رفتهرفته بخش اداری حوزه به علل مختلفی فربه شد؛ به گونهای که به نظرم الآن با بودجه و نیروی انسانی چند برابر همان نتایج سابق (شاید مقداری بیشتر یا کمتر) حاصل میشود و این حُسن مدیریت آیت الله محقق را در دوره خود ایشان میرساند. به نظرم همین سابقه مدیریتی ایشان، آقای محقق را بر استقلال حوزه مصرّ کرده است.
چطور شد که به جلسات درس ایشان راه پیدا کردید؟ چه چیزی سبب شد که انگیزه پیدا کنید و در جلسات درس آیت الله محقق حاضر شوید؟
وقتی به قم آمدم، آیت الله سید علی محقق داماد مدرس برجسته مکاسب به شمار میآمد. البته آن موقع من هنوز مکاسب نمی خواندم، اما دوستانِ سطوح بالاتر را میدیدم که از نحوه تدریس و تیزهوشی و قدرت انتقال مفاهیم ایشان مبتهج بودند. طلبههایی که به درس ایشان میرفتند از جمله طلبههای ممتاز حوزه علمیه به شمار میآمدند.
من در سال 1376 وارد درس خارج اصول شدم. درس خارج فقه را دو سال زودتر شروع کردم؛ یعنی از سال 1374 درس فقه آیت الله شبیری زنجانی را شرکت میکردم. در سال 1376 با برخی از دوستان مشورت کردم که درس اصول چه کسی را شرکت کنم. اتفاقاً در آن سال آیت الله محقق، خارج اصول را از اول شروع کرد که فکر کنم دوره سوم درس اصول ایشان بود. با دوستان، از جمله مرحوم آقای شفیعی و آقای احمدی(نوه آیت الله بروجردی و داماد آیت الله سید علی محقق که در درس ایشان شرکت میکردند) مشورت کردم. پیشنهاد دادند که درس خارج اصول آیت الله محقق را شرکت کنم. ایشان آن موقع در مدرسه آیت الله گلپایگانی درس میدادند. خواهش کردم که درس را به مدرسه دارالشفاء منتقل کنند که رفت و آمد ایشان هم راحتتر باشد. اتفاقاً ایشان هم خیلی بزرگوارانه پذیرفت و به سبب خواهش من، جلسات درس ایشان را از مدرسه آیت الله گلپایگانی به مدرسه دارالشفاء آوردند و در همان مدرسه از سال 1376، یعنی اول مهر که درسها شروع میشود تا پایان دوره سال 1388-1389 درس خارج اصول ایشان را شرکت میکردم. به خاطر دارم که از ساعت 9 صبح تا 10 درس اصول میگفتند. در طول این سالیان فقه هم میگفتند که از ساعت 10 تا 11 تشکیل میشد و من پس از اتمام جلسه درس اصول، چند سالی در جلسه درس فقه ایشان هم شرکت میکردم. شاید در طول این سالیان گاهی هم پیش میآمد که ساعت های تشکیل جلسات درس جابهجا شود.
از شخصیت آیت الله محقق بیشتر برای ما بگویید. ایشان چه ویژگیهایی داشت که شما یازده سال درس اصولشان را بهطور مستمر شرکت میکردید؟
یکی از ویژگیهای ممتاز آیت الله سید علی محقق داماد، تیزهوشی ایشان است. در میان اساتیدی که تاکنون دیده و شناختهام و حتی شنیدهام، کمتر چنین ویژگی را در این حد در کسی سراغ دارم. من عادت داشتم که در درس ایشان زیاد اشکال کنم. هر کسی اشکال میکرد، هنوز دهان باز نکرده، ایشان میفهمید که طرف میخواهد چه بگوید.
در درس آیت الله محقق گاهی که اشکال میکردم، وسط اشکال که هنوز حرفم تمام نشده، میگفت که میدانم چه میخواهی بگویی. سؤالم را خودشان دقیقتر تقریر میکردند و پاسخ میدادند و ضمن آن هم میگفتند: «میدانم اشکال بعدی ات چیست.» اشکال بعدی را که در ذهنم خطور کرده بود مطرح میکردند و پاسخ میگفتند. یعنی سیر ذهنی افراد را دنبال میکرد و این نکته بسیار عجیب و جزو تیزهوشیهای قابل تحسین ایشان است. این را بگذارید در کنار توانایی و علمیت جامع و بالای ایشان هم در اصول و در هم فقه!
در حین تدریس مانع اشکالات طلبه ها نمیشد؟
خیر. به هیچ عنوان. بحث و گفتوگو و طرح اشکال با استاد در حین تدریس آزاد بود. حتی گاهی برخی طلبه ها زیاد و بیجهت بحث میکردند؛ اما ایشان عصبانی نمیشد. بر خلاف برخی دیگر از اساتید که وقتی طلبه ای سر درسشان زیاد بحث میکند و اشکالاتش دنبالهدار میشود، عصبانی میشوند. من در جلسات آقای محقق خیلی عصبانیتی از ایشان ندیدم و به یاد ندارم.
ایشان بسیار روحیه شاگردپروری دارند. توجه میکند به شاگردانی که استعداد دارند و به آنان عنایت بیشتری دارد. هیچگاه کیفیت درس را فدای کمیت آن نمیکند. در طول دورهها هیچ وقت دغدغه این را نداشتند که تعداد طلبهها سر جلسات بیشتر باشد و این مسأله اصلاً برایشان اهمیت نداشت.
نکته دیگر، احاطه علمی ایشان بر مباحث اصولی است. در فهم اینکه بزرگان و صاحب نظران اصولی چه میگویند و چه نظراتی دارند، احاطه بسیار خوبی دارند. گاهی مثلاً از مرحوم آخوند مطلبی را نقل میکنند و نشان میدهند که خیلی دقیق مطلب ایشان را ابتدا درک و سپس تقریر کردهاند. این ویژگی ایشان در تدریس برای ما بسیار قابل استفاده بود. البته اساتید دیگر اصول هم بودند که در این زمینه توانا هستند؛ اما این ویژگی همراه با سایر ویژگیهای مثبت آقای محقق قابل توجه و ارزشمند بوده است.
دقت اصولی آقای محقق هیچ وقت فدای فهم عرفی ایشان نشد و فهم عرفی ایشان هم فدای دقتشان نشد. هر وقت وارد مباحث فقهی میشدند، نشان میدادند که فهم عرفی بسیار خوبی دارند و این اتفاقاً به سبب ارتباطات اجتماعی ایشان است. فهم عرفی آقای محقق از مسائل اجتماعی و اینکه اساساً فلان روایت ناظر به چه چیزی است، بسیار حائز اهمیت است. علاوه بر اینکه روش ایشان این بوده است که چندان وارد روایات اهل سنت نشود. آقای محقق در مسائل فقهی فهم عرفی بسیار بالایی دارد. این فهم عرفی هم در مباحث کتاب الطهاره و حج که محتاج جمع بین روایات است و هم در مباحث معاملات که محتاج فهم بهتر عمومات و اطلاقات است، خود را به خوبی نشان میداد.
در دورهای که خدمت ایشان کتاب استبصار را میخواندیم بیشتر بحث ما ناظر به همین جمعهای عرفی بود که مرحوم شیخ با توجه به شواهد روایی مطرح کرده اند. هم چنین توجه ایشان به بنای عقلا و اینکه بنای عقلایی مستحدثه را هم حجت میدانند بسیار در مباحث معاملات راهگشا است. آقای محقق فقه احتیاط محور ندارند و بسیار به اینکه نتیجه تفقه، جامعه را با مشکل مواجه نکند توجه دارند.
البته روش فقهی ایشان یک روش سنتی است و برای درک موضوع، همیشه به موضوع شناسی عنایت کامل دارند.
مثلا برای درک مسأله حج، جزییات آن را از نزدیک ملاحظه میکردند. از طرف دیگر وقتی وارد مباحث اصولی میشود نه گرفتار دقتهای فلسفی و پیچیده میشود که درس اصول را از اصولی و عرفی بودن خارج کند و نه اینکه بسیار سادهانگارانه با مسائل اصولی برخورد کند. این ویژگی بسیار قابلتحسین و قابل استفاده است. احاطه اصولی ایشان بر پایههای مختلف اصول و توانایی اینکه بتوانند به مباحث مختلف نقب بزنند هم بسیار مهم است. ویژگی ممتاز آقای محقق، در کنار تواناییهای دیگر ایشان، بیان سلیس ایشان است. آقای محقق در بیان مراد خودشان هیچ نوع پیچیدگی در سخن ندارند. بیان ایشان هم در فصاحت و هم در تنظیم و مقدمه چینی کامل و بی نقص است.
علاوه بر اینها، ایشان حافظه بسیار خوبی هم دارد. معمولاً مسائل مختلف را از جاهای مختلف به یاد دارد و اگر هم مسئلهای را به خاطر نداشته باشد، بسیار شجاعانه بیان میکند که «الآن خاطرم نیست» یا «نمیدانم». این هم از آن جمله ویژگیهایی است که برای ما درسآموز بوده است. این ویژگی را معمولاً هر کسی ندارد و در حوزه معمولاً هر کسی تمایل ندارد که واژه «نمیدانم» را بر زبان بیاورد. شخصیت بزرگی مثل آیت الله محقق وقتی در پاسخ به مسئلهای بهراحتی به ما میگوید: «نمیدانم» برای ما خیلی درسآموز بوده است.
علت اینکه آیت الله محقق به سمت مرجعیت نرفت چه بوده است و نظر شما در این باره چیست؟
من واقعاً متأسفم از اینکه آیت الله محقق علیرغم لیاقت کامل، گامی در مسیر مرجعیت برنداشته اند. هر وقت هم در این باره با ایشان گفتوگو میشد، ابراز تمایلی نشان نمیداد. هیچ گاه خود را درگیر القاب و عناوین نکرد.
مهمترین ویژگی شخصیت ایشان را چه میدانید؟
دلسوزی ایشان به حال طلاب و جامعه بسیار ارزشمند است. در کنار همه این ویژگیهای مثبت و ارزنده، در حوزههای دیگر هم اطلاعات کافی دارند. معمولاً بسیاری از علما تکبُعدی هستند؛ اما آیت الله محقق در اکثر ابعاد و مسائل تاریخی، اجتماعی، سیاسی اطلاعات کافی دارند. هوش اجتماعی بسیار بالایی هم دارند و این احاطه ایشان را بر مسائل مختلف نشان میدهد. در مسائل اجتماعی و سیاسی صراحت عجیبی دارند؛ چون هیچ طمعی برای آینده ندارند، خیلی راحت حرف خودشان را میگویند. به همین سبب هم خیلی منیع الطبع و بلندنظر هستند و به القاب و عناوین توجهی ندارند. به نظرم آیت الله محقق داماد جزو ذخایر حوزه علمیه است و شاید نسل جدید طلاب قدر ایشان را کمتر میشناسد. حضرت آقای محقق از منظر دیگر، گنجینه خاطرات ارزشمند حوزههای علمیه و رجال حوزه هستند. مراوده با ایشان علاوه بر فایده علمی، در بردارنده بسیاری از این قضایای پنهان و پیدای حوزههای مختلف است.
آیتالله محقق به لحاظ تعلق خاطر علمی بیشتر به کدام یک از بزرگان گذشته اصولی و فقهی گرایش دارد؟
در حین تدریس مقید بوده است که نظرات مرحوم شیخ و مرحوم آخوند را مطرح کند؛ نظرات دیگر بزرگان را هم به فراخور حال و موضوعات درسی بیان میکند. معمولاً افرادی که پدرشان صاحب نظر است و اسم و رسمی دارد، در تدریس و بیانات علمی مقیدند که از قول پدرشان هم مطالبی نقل کنند. اما آقای محقق اینطور نیست؛ بلکه جایی که احساس میکرد باید نظر والد ماجدش را بیان کند، میگفت. شاید به نظرات مرحوم حاج شیخ بیشتر از نظرات مرحوم والدش نظر داشتند. علیرغم اینکه ایشان یک دوره درس اصول والدشان را نوشته اند.
البته ما در آن دوره که نزد آقای محقق درس میخواندیم، کتاب تقریرات والدشان در اواخر همان ایام چاپ شد.
هچگاه عادت نداشت همه دیدگاههای یک شخص را در جلسه مطرح کند. بستگی داشت چه کسی در آن موضوع مورد بحث، نظری دارد و نظرش هم قابل تأمل باشد و مقام رد و اثبات دارد؛ در این صورت نظرش را بیان میکند.
آیت الله محقق از چهرههای شاخص مکتب قم در بحث فقه و اصول است. کل اصول ایشان یازده سال طول کشیده است و تطویل ندارد. ایشان به گستره اقوال توجه ندارد و بیشتر به امهات و به بزنگاهها و دقتهای خاصی که اصولیون دارند، توجه دارد. در مسائل همه اقوال موجود را مطرح نمیکند؛ بلکه چند نمونه شاخص را انتخاب و بیان میکند. به نظرم در مجموع ایشان در بحث اصول،بیشتر مقید هستند که نظرات خودشان را مطرح کنند و طرح سایر اقوال هم در راستای زمینه سازی یا تکمیل مبنای اتخاذ شده خودشان است.
آیا شما درس ایشان را تقریر هم کردهاید؟
بله. من یک دوره کامل از مباحث اصول ایشان را هر شب و بعد از درس نوشته ام. البته الحمدلله دوره کامل اصول ایشان به قلم خودشان در حال انتشار است. مدتی هم، من و برادرم جناب حجت الاسلام و المسلمین راستی، روی متن اصول ایشان، و البته زیر نظر ایشان کار میکردیم. طرحی را در ذهن داشتم که فعلا به سرانجام نرسیده است.
حضرتعالی دروس فقه خود را فقط نزد آیت الله محقق خوانده اید یا اساتید دیگر هم بوده اند که در درس فقهشان حاضر میشدید؟
من پنج سال درس فقهِ آیت الله شبیری زنجانی را شرکت کرده ام. ایشان سه سال بحث خمس را می فرمودند و بعد کتاب «نکاح» را مطرح کردند که من دو سال و نیم آن را هم شرکت کردم. علاوه بر آن مباحثی از درس خمس آیت الله محقق را هم حاضر میشدم. آقای محقق از ساعت 9 تا 10 اصول و از 10 تا 11 فقه میگفتند. خودم از ساعت 10 تا 11 تدریس داشتم و چون دوست داشتم درس فقه ایشان را شرکت کنم، خواهش کردم که ساعت فقه را تغییر بدهند. ایشان هم قبول کردند و ساعت جلسه درس فقه تغییر کرد.
یک سال هم درس فقه مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی شرکت کردم که ایشان مکاسب محرمه میگفتند. سال آخر عمرشان هم بود و به علت کسالت به سختی مباحث درسی را بیان میکردند.
چند سالی هم در درس فقه آیت الله وحید خراسانی حاضر شدم که ایشان آن موقع خیارات میگفتند.
بعضاً هم در ماههای مبارک رمضان به صورت مختلف جلسات درسی فقه برخی بزرگان، از جمله: آیت الله صانعی، مرحوم آیت الله موسوی اردبیلی و... شرکت میکردم.
با این حال اکثر درسهای فقهی و اصولی خودم را نزد آیت الله محقق خواندم. علاوه بر درسهای عمومی ایشان، چند روز در هفته، عصرها و حتی گاهی ایام تعطیل در ماه رمضان، با دوستان هم بحث به طور خصوصی در درس ایشان شرکت میکردیم. حجج اسلام والمسلمین آقایان نور مفیدی، بروجردیها، احمدی و راستی معمولا در این درسها حاضر بودند که بعضا همان مباحث را مباحثه هم میکردیم.
آیت الله محقق در فقه بیشتر مسلط است یا در اصول؟
در هر دو حوزه فقه و اصول مسلط هستند. در واقع هم اصولی و هم فقیه بزرگی هستند. آیت الله محقق شخصیت پنهان مانده حوزه است. حوزه علمیه قم و جامعه اسلامی خیلی میتواند از وجود ایشان استفاده کند. به نظرم در میان اساتید قم شخصیتهایی در رده ایشان خیلی کم باشند. البته آقای محقق هم به سبب ارتباط با بیت مؤسس حوزه که امروز سرآمد آن بیت است و هم به سبب شخصیت علمی و اخلاقی خودشان امروزه از محترمترین عالمان حوزه هستند و در میان مراجع و علما و فضلای حوزه به خوبی شناخته شده هستند.
شما درس مرحوم آیت الله سلطانی را هم شرکت میکردید؟
من نزد مرحوم آیت الله سلطانی بخشهایی از لمعه و معالم را خواندم. ایشان در سال 1376 به رحمت خدا رفتند. من سال 1368 طلبه شدم که اواخر سالهای عمرشان بود که ایشان مریض احوال بودند. به همین خاطر درس خارج ایشان را نمیتوانستم شرکت کنم و البته مرحوم آقای سلطانی آن سالها تدریس عمومی نداشتند.