پایگاه خبری جماران، سعید گیتیآرا: محمدجواد حقشناس، عضو شورای اسلامی شهر تهران و عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی است. وی همچنین مدیرمسئول روزنامه توقیف شده این حزب بوده که در سالهای اخیر علاوه بر کار حزبی در حوزه مدیریت شهری نیز فعالیتهای زیادی داشته است.
او سالها استاد دانشگاه آزاداسلامی بود. اما با تغییر و تحولات مدیریتی در این دانشگاه پس از رحلت آیت الله هاشمی و روی کارآمدن «فرهاد رهبر» کنار گذاشته شد!
وی در این مصاحبهکه در دفتر پایکاه خبری جماران برگزار شد، به موضوعاتی چون موضع حجتالاسلاموالمسلمین مهدی کروبی درباره انتخابات، وضعیت داخلی حزب اعتمادملی و چگونگی نحوه ورود اصلاحطلبان به انتخابات آتی اشاره کرده است.
متن کامل گفت وگوی محمدجواد حق شناس با خبرنگار جماران را در ادامه می خوانید:
آقای کروبی شخصیتی چندوجهی دارد
آقای دکتر! چندی قبل خبری از طرف فرزند آقای مهدی کروبی منتشر شد که ایشان گفته بود «قرار است پدرش مواضع انتخاباتی خود را طی یک نامه در ماههای آینده مطرح کند». به نظر شما موضع ایشان در انتخابات آتی چگونه خواهد بود؟
آقای کروبی شخصیتی چندوجهی دارد و برای اینکه بدانیم چه رویکردی برای انتخابات اتخاذ خواهد کرد، نباید ایشان را فقط دبیرکل حزب اعتمادملی یا یک مبارز سیاسی قبل انقلاب و از اعضای موسس مجمع روحانیون مبارز و یا رهبر معترضین به نتایج انتخابات در سال 88 معرفی کنیم.
ایشان به عنوان دبیرکل و موسس حزب اعتمادملی، همچنین صاحب امتیاز این حزب، از سال 84 در عرصه سیاسی، ظهور و بروز متفاوتی از خود نسبت به گذشته نشان داد که شاید تا پیش از آن و در چارچوب دو تشکلی که عضو آن بود، یعنی مجمع روحانیون مبارز و جامعه روحانیت مبارز چندان فرصتی برای انتخاب این مسیر پیدا نمی کرد. اما در تمام این سالها، شخصیت آقای کروبی به عنوان یک فرد در کنار جایگاه حقوقی ایشان به عنوان دبیرکل، از هم قابل تمیز و ملاحظه بود.
اعضای اعتمادملی پس از انتشار نامههای آقای کروبی از محتوای آنها باخبر می شوند
همانطور که در انتخابات سال 88 دیدیم آقای کروبی علیرغم اینکه دبیرکل حزب اعتمادملی بود، اما وقتی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری وارد انتخابات شد، رئیس ستاد انتخاباتی خود را از حزب کارگزاران سازندگی انتخاب کرد و آقای کرباسچی «رئیس ستاد انتخاباتی» ایشان شد. این موضوع قطعا باب میل اعضای حزب اعتمادملی نبود، اما آقای کروبی به عنوان کسی که میخواست در قامت رئیسجمهور قرار بگیرد ترجیح داد که این انتخاب را داشته باشد.
در تمام طول این سالها، آقای کروبی به صورت شخصی مکاتباتی داشته و نامههایی منتشر کرده که این نامهها با عنوان حقیقی ایشان منتشر شده، یعنی اینگونه نبوده که نامههای نوشته شده از موضع دبیرکل حزب اعتمادملی بوده یا از طریق دفتر سیاسی حزب مورد چالش قرار گرفته باشد. لذا نامههای ایشان عموما دارای این ویژگی هستند که نظر شخص آقای مهدی کروبی بوده و اعضای حزب هم عموما پس از انتشار نامهها از محتوای آنها باخبر میشوند.
باید رویکرد شخصی آقای کروبی را از جایگاه دبیرکلی ایشان تفکیک کرد
تا جایی که اطلاع دارم ایشان در دوران حصر به دلیل عدم دسترسی به شورای مرکزی حزب، امکان مشورتدهی و مشورت گیری نداشته و ندارد. بنابراین اعضای شورای مرکزی اعتمادملی، بعد از انتشار نامههای ایشان از محتوایشان باخبر میشوند. از اینرو، فکر میکنم اگر آقای کروبی نقطهنظری درباره انتخابات دارد باید پس از انتشار نامهشان درباره آن اظهارنظر کرد.
آقای کروبی در نامههای خود صراحتا اعلام میکند که این موضع شخص مهدی کروبی است نه دبیرکل حزب اعتمادملی. حتی ایشان قبل از اینکه وارد حصر شوند نیز مواضع شخص خود را مطرح میکردند. ضمن اینکه قطعا بسیاری از مواضع ایشان وقتی در حزب مطرح می شد، مورد توافق و علاقه مندی اعضای حزب بود. ما در قبال رویکردهای آقای کروبی در حزب کمتر میدیدیم کسی زاویهای داشته باشد. بنابراین باید رویکرد شخصی آقای کروبی را از جایگاه دبیرکلی ایشان تفکیک کرد.
روزنامه اعتماد ملی تلاش کرد صدای مردم باشد
سال گذشته شاهد بودیم که پس از وقوع برخی اتفاقات در حزب اعتمادملی، آقای کروبی طی نامه ای از دبیرکلی استعفا دادند بعد هم شورای مرکزی با استعفاء ایشان مخالفت کرد و باقی مسائل... .با اینکه اظهاراتی درباره این موضوع مطرح شده، به نظر شما علت استعفای ایشان چه می توانست باشد؟
بحث استعفاء به مشکلاتی بازمیگشت که برای حزب به ویژه بعد از سال 88 به وجود آمد. همه شاهد بودند که پس از آن، دفتر حزب پلمپ و تمامی اسناد آن به مدت 7الی 8سال توقیف شد و با اینکه در یک سال و نیم گذشته اسناد را به حزب بازگرداندند ولی ما نمیدانستیم در آن مدت این اسناد دست چه کسانی بوده است. ضمن اینکه دفتر شخصی خود آقای کروبی نیز بسته و از ایشان گرفته شد. همچنین دسترسی به دبیرکل از اعضا سلب و متاسفانه روزنامه حزب نیز در آخرین روزهای قبل از برکناری آقای مرتضوی توقیف شد که این توقیف تا امروز ادامه دارد.
من به عنوان مدیرمسئول روزنامه حزب، یکی از طولانیترین دوره های دادگاه مطبوعات را سپری کردم. با اینکه در سه جلسه دادگاه با حضور هیأت منصفه از عملکرد روزنامه دفاع کردم، ولی تصمیم هیأت منصفه این بود که مجرم محسوب و مستحق تخفیف شناخته نشوم. به نظرم این تصمیم نیز ناشی از سوءتفاهم هایی بود که بعد از سال 88 به وجود آمد. اما روزنامه اعتماد ملی در تمام آن سالها تلاش کرد تا صدای مردم باشد و با حفظ اعتدال و منافع ملی و آرامش، انتقاد درستی از تصمیم سازیهای دولت آقای احمدی نژاد و برخی تصمیمات حاکمیت در سطح کلان داشته باشد.
تلاش کردیم به آموزههای حضرت امام وفادار بمانیم
ما در روزنامه اعتمادملی تلاش کردیم به رویکرد مبتنی بر اصول قانوناساسی و آموزههای حضرت امام وفادار بمانیم و در چارچوب قانون بتوانیم از حقوق مردم و کسانی که در معرض آسیب بودند، دفاع کنیم. این روزنامه در مورد دفاع از حقوق اقلیتها و قومیتها نیز با حفظ اولویتدادن به امنیت و منافع ملی هیچگاه کوتاه نیامد و علیرغم تشکیل پروندههای زیاد، روزنامه و مجموعه اعتمادملی این رویکرد را دنبال کرد.
بعد از اینکه دسترسیها محدود شد، فعالیت حزب نیز مقداری کاهش پیدا کرد و شاید خود آقای کروبی وقتی مطلع شد مقامات امنیتی میخواهند مانع شکلگیری جلسه شورای مرکزی حزب شوند، در پیامی گفت: «من نیز راضی نیستم این جلسات برگزار شود، اگر بخواهد منجر به برخورد شود». خودبه خود این روند منجر به کاهش فعالیتهای حزب در مراکز استانها و تهران شد. این حزب از معدود احزابی بود که توانست در کمتر از یکسال در تمام مراکز استانها دفتر فعالیت و نمایندگی داشته باشد.
حزب اعتمادملی با رویکرد تحریم انتخابات مقابله کرد
بعد از انتخابات سال 90 نیز حزب اعتمادملی جزو احزابی بود که با رویکرد تحریم انتخابات مقابله کرد و نگاه ما به انتخابات این بود که بر اساس قانون اساسی، تغییرات باید از مسیر صندوق رای بگذرد. حتی در سال 90 نیز که رویکرد جنبش سبز حول محور تحریم بود ما بسیار تلاش کردیم که این اتفاق نیفتد.
تعداد اعضای حزب در آن سال چقدر بود؟
ما هیچگاه نخواستیم که تعداد اعضاء را شمارش کنیم ولی در تمام استانها دفتر نمایندگی داشتیم و شاید حزب در بالغ بر 50 درصد شهرستانها نمایندگی داشت و فعالیت میکرد. شاخههای حزب هم نظیر بانوان، دانشجویان، جوانان و معلمان فعال بودند.
هیچگاه تریبون خود را به روی چهرههای شاخص اصلاحطلبی نبستیم
بیشترین جلوه فعالیت اعتماد ملی را مردم در ارگان این حزب یعنی روزنامه اعتمادملی می دیدند. میزان تیراژ و فروش این روزنامه در سال 88 چقدر بود؟
این روزنامه سعی کرد فنی و حرفهای در عین حال پایبند به قاعده روزنامهنگاری عمل کند. با اینکه روزنامه عنوان اعتمادملی داشت، با توجه به تعطیلی بیشتر روزنامهها در آن مقطع، تلاش شد که قبل از هرچیز در چارچوب قانون اساسی و منافع ملی عمل کند و بعد از آن آموزههای حضرت امام را در دستور کار خود قرار داد که به رویکرد شما خیلی نزدیک است. تلاش دیگر ما این بود رویکردی اصلاحطلبانه داشته باشیم. علیرغم تفاوتهایی که حزب ما با سایر احزاب اصلاحطلب داشت، اما هیچگاه تریبون خود را به روی چهرههای شاخص اصلاحطلبی نبستیم.
شاید هم درون حزب اعتماد ملی انتقادهایی از این موضوع میشد، اما هم خود آقای کروبی و هم بنده نظرمان این بود که اگر بخواهیم کار را دنبال کنیم رویکرد حرفهای به ما این اجازه را نمی دهد که روزنامه اعتمادملی را مقید به ارگان یک حزب کنیم و می گفتیم اگر بخواهیم ارگان داشته باشیم باید آن را در قالب ماهنامه تعریف کنیم. لذا روزنامه در کمتر از یکسال توانست روی پای خود بایستد.
آقای کروبی حتی یک سفارش هم به ما نکرد
وقتی به عنوان مدیرمسئول روزنامه اعتمادملی انتخاب شدم، از آقای کروبی پرسیدم رویکرد باید چگونه باشد؟ ایشان گفت که با نگاه حرفهای، مدیر مسئول روزنامه هر تصمیمی بگیرد، آن تصمیمی محترم است. وقتی هم که می خواستیم کادر روزنامه را تشکیل دهیم ایشان حتی یک سفارش هم به ما نکرد و من بر اساس موازین حرفهای همکاران خود را انتخاب کردم. بنابراین با چنین رویکردی روزنامه توانست در کمتر از یکسال روی پای خود بایستد و نیاز به کمک پیدا نکرد.
تلاش کردیم روزنامه را با بهترین کیفیت در اختیار خوانندگان قرار دهیم. خوشبختانه پس از سالیان سال نام نیکی از روزنامه اعتمادملی برجای مانده و در آن مقطع بسیار سریع توانست تیراژ بالا پیدا کند و میزان آن نیز به 150هزار شماره رسید. این رقم برای خیلیها بسیار عجیب بود و روزنامه به وضعی رسیده بود که سرچهارراهها به دوبرابر قیمت توسط روزنامهفروشان فروش میرفت. شاید اغراق نباشد اگر بگویم ساعت 9صبح روزنامهای دیگر روی گیشهها نبود.
یکی از عجیبترین احکام تاریخ را دریافت کردم
با اینکه دوماه آخر بعد از ماجرای 88 سردبیر و برخی از همکاران به زندان افتاده بودند، ولی روزنامه بدون اینکه حتی یک صفحه کاهش پیدا کند، منتشر شد و روزی هم که آقای مرتضوی مرا خواست و حکمم را داد، یکی از عجیب ترین احکام تاریخ را دریافت کردم که در نوع خود بینظیر بود. در آن نوشته بود که روزنامه اعتمادملی برای پیشگیری از وقوع جرم توقیف میشود. یعنی با اینکه ممیزیها حتی در چاپخانه اعمال میشد و شبانه تماس میگرفتند که فلان مطلب نباید باشد و آنقدر مراقبت صورت میگرفت که آقای مرتضوی بهانهای برای توقیف روزنامه پیدا نکند، ولی برای اولین بار در تاریخ مطبوعات چنین حکمی صادر شد و شاید دیگر هم تکرار نشد.
این حکم یکی از فجایعی بود که آقای مرتضوی باید درباره آن به مردم توضیح دهد. چرا که یکی از سرمایههای بزرگ اجتماعی آن روز را از جامعه، دولت، نظام و جامعه مطبوعاتی گرفت.
تلاش کردیم به عنوان جریانی جدا و تک رو شناخته نشویم
شما در پاسخ به سوال قبل گفتید که مجموعه حزب در سال 90 به این نتیجه رسیده بود که نباید تحریم باشد و باید در انتخابات شرکت کرد. حتی فرمودید این حزب نقش موثری هم ایفا کرده. می خواهم به انتخابات پیش رو اشاره کنم. نظرات مختلفی درباره نحوه مشارکت اصلاح طلبان در انتخابات آتی وجود دارد. به نظر شما اصلاح طلبان باید چگونه وارد انتخابات شوند؟
درباره این موضوع، ما از سال 92 وارد یک سیکل شدیم که شورایی در میان اصلاح طلبان به عنوان شورای عالی اصلاح طلبان شکل گرفت و از همان تاریخ حزب اعتمادملی نیز عضوی از آن شد. طبیعتا در تمام تصمیمات تلاش کردیم به عنوان جریانی جدا و تک رو شناخته نشویم. شاید همین سیاست باعث شد که در خود حزب اختلاف به وجود بیاید و جریانی هم که بعدها از حزب جدا شد نسبت به این روند معترض بود. آنها پیگیر بودند که اعتمادملی باید خارج از تصمیمات شورای عالی سیاستگذاری عمل کند و منتقد برخی تصمیمات آن شورا باشد.
اما سخنی که جریان غالب حزب و آقای کروبی داشت این بود که علیرغم نقدی که به عملکرد شورای سیاستگذاری وارد است، حزب نباید تبدیل به جریانی تقابلی و جدای از جریان اصلاحطلبی شود. چرا که این کار باعث سوءاستفاده جریانهای تمامیت خواهی میشود که درصدد سرمایهگذاری برای رخ دادن این اتفاق هستند. لذا با اینکه با انتخاب چنین رویکردی حزب هزینه زیادی پرداخت کرد و بزرگترین هزینه را نیز در آن مقطع، به خاطر حضور در جریان کلان اصلاح طلبی و عدم تقابل با رهبری جریان اصلاحات با انشقاقی که در آن ایجاد شد، پرداخت. ولی ماندگار شد و علیرغم چنین هزینهای سعی کرد تا در جریان کلان اصلاحطلبی و در فضای عمومی کشور که تقابل میان جریان اصلاحطلب را برنمیتابید، باقی بماند.
در دو انتخابات اخیر در کنار شورای عالی سیاستگذاری بودیم
لذا در سال 94 و 96 ما به عنوان بخشی از جریان اصلاحطلب در کنار شورای عالی سیاستگذاری بودیم. علیرغم اینکه تلاش میکردیم موضع خود را حفظ کنیم و حتی من که سال 96 عضو شورای سیاستگذاری بودم، در آنجا گفتم در رای به آقای روحانی نباید چک سفید امضاء دهیم و باید حتما با ایشان دیدار داشته و کاندیدای اصلاح طلب مجزا معرفی کنیم.
اما متأسفانه من در آن شورا یک رای بیشتر نداشتم. یعنی علیرغم اینکه نماینده آقای روحانی در جلسه حضور داشت و من صراحتا این موضوع را بیان کردم ولی سایر اعضاء وقعی به حرفهایم نگذاشتند و قبل از اینکه بنشینند با آقای روحانی حرف بزنند و شرط و شروط خود را مطرح کنند، ایشان را به عنوان کاندیدای خود انتخاب کردند. البته بعد از آن، پیشنهاد مرا هم پیگیری کردند و منجر شد که هیأت رییسه شورای عالی سیاستگذاری مشابه همان پیشنهاد مرا ارائه دهد و با آقای روحانی دیدار داشته باشد.
منتقد جدی نظارت استصوابی هستیم
حتی با اینکه آقای روحانی به شدت مخالف حضور آقای جهانگیری در انتخابات بود، ولی بعد از آن جلسه ایشان پذیرفت که آقای جهانگیری به عنوان یک چهره اصلاح طلب به صحنه بیاید و حرفهای خود را مطرح کند. بنابراین با اینکه ما در حزب اعتمادملی نظرات خود را داشتیم ولی به رای شورای عالی سیاستگذاری به عنوان یک جبهه نجات احترام گذاشتهایم و معتقدیم که جریانی در کشور وجود دارد که میخواهد با تمامیت خواهی کشور را در معرض آسیب قرار دهد. از اینرو، اصلاحطلبان، اعتدالگرایان و حتی اصولگرایان خردگرا در سالهای 92، 94 و 96یک دسته واحد شدند و آقای روحانی را به عنوان رئیسجمهور انتخاب کردند.
در مقطع فعلی نیز حزب اعتمادملی نماینده خود را در شورای سیاستگذاری داشته و به عنوان یکی از احزاب با نظرخاص خود در این شورا حضور دارد. ضمن اینکه آنچه از نظر آقای کروبی بیان شده حضور در انتخابات است. ما این حضور را بدون قید و شرط اعلام کردیم، ولی در عین حال منتقد جدی نظارت استصوابی در تمام این سال ها بودیم. ما این نوع نظارت را مخل امر انتخابات و مخل اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی میدانیم و عملا آن را با رویکرد قانون اساسی همخوان نمیدانیم.
مسئولیت وضع فعلی تنها روی دوش اصلاحطلبان نیست
جریان اصلاحطلب تلاش میکند تا در بیشتر حوزهها کاندیدا داشته باشد اما اگر کاندیداهای صالح مجموعه بدون هیچ استدلالی با تمسک به رویکرد اشتباه نظارت استصوابی و زیر پا گذاشتن نص قانون اساسی رد صلاحیت شوند، ممکن است در چنین حالتی که کاندیداهای درجه 1، 2 و 3 اصلاح طلبان از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت میشوند این جریان دیگر مسئولیت معرفی کاندیداها را بر عهده نگیرد.
ما در دوره گذشته انتخابات شاهد بودیم که حتی تا نفر ششم جریان اصلاح طلب را در تعدادی از حوزه ها رد صلاحیت کردند. این موضوع ممکن است به نوعی اصل و صلاحیت انتخابات را به چالش بکشد. با اینکه نسبت به رویکرد مجلس و دولت نقدهای جدی وجود دارد، اما مسئولیت وضع فعلی تنها روی دوش اصلاحطلبان نیست.
به نظر نمیرسد که این مجلس در رأس امور باشد
زیرا لیستی که در دوره گذشته ارائه شد لیست مطلوب اصلاحطلبان نبود و من فکر میکنم باید این موضوع را در ماههای آتی با جدیت دنبال کنیم. با توجه به برخی وعدههایی که سخنگوی شورای نگهبان داده مبنی بر اینکه اینبار نمیخواهند رویکرد گذشته را دنبال کنند و اعلام کردند که رویکرد شورا مقابله با فساد مالی و اخلاقی خواهد بود و قرار نیست کسانی که جرم امنیتی داشتند مشمول ردصلاحیت شوند. فکر میکنم این وعده هایی است که ایجاد امید میکند. اما بازهم باید صبرکنیم و ببینیم تا چه میزان محقق میشود.
امیدوارم که فضای انتخابات آینده به سمتی رود که سخن حضرت امام مبنی بر اینکه«مجلس در راس همه امور است» محقق شود. زیرا امروز به نظر نمیرسد که این مجلس در راس امور باشد و هنوز در بسیاری از حوزهها امکان قانونگذاری و اظهارنظر ندارد. این امید وجود دارد که آرام آرام به مجلسی در طراز قانون اساسی و آنچه مورد نظر امام بود، دست پیدا کنیم.