پایگاه خبری جماران: روز چهارشنبه 17 مهرماه بود که رئیس جمهور با اشاره به انتخابات اولین دوره مجلس گفت: آن زمان «شورای نگهبان و این همه دفاتر نظارتی وجود نداشت» ولی«بهترین انتخابات و بهترین مجلس ثمره آن بود».
به دنبال این اظهارات، از آنجا که می خواستم در قالب گفت وگوهایی، روایت ها و خاطرات نمایندگان آن دوره مجلس را از زبان خودشان بشنوم، با مرحوم«اعظم طالقانی» نخستین نماینده زن مجلس پس از انقلاب تماس گرفتم.
پس از اصرار فراوان بالاخره بنا شد ساعت 22:30 یکشنبه 21 مهرماه برای مصاحبه در دفتر ایشان حضور پیدا کنم. اما روز مصاحبه، خانم طالقانی یک ساعت مانده به موعد قرار در تماسی گفت:« امشب زمان مناسبی برای مصاحبه نیست و دفترم بسیار شلوغ است».
ایشان همان زمان، انجام مصاحبه را موکول به شامگاه سه شنبه 23 مهرماه کرد.
دو روز بعد، بازهم حوالی ساعت 9شب بود که با ایشان تماس گرفتم. ابتدا پاسخ ندادند ولی پس از دقایقی خودشان تماس گرفتند و گفتند؛ خبرنگاری دیگر نیز از وی خواسته تا درباره همین موضوع صحبت کند، اما به او گفته که با نگارنده قرار مصاحبه دارد.
اعظم خانم طالقانی طی آن تماس از من خواست که یک ساعت و نیم بعد خود را به دفترشان برسانم.
ساعت حوالی 10:40 دقیقه آن شب، نزدیک چهارراه هدایت(برادران قائدی) بودم و هنوز چند قدمی برنداشته بودم که به تابلویی قدیمی و ساده رسیدم که روی آن نوشته بود«جامعه زنان انقلاب اسلامی». با فشردن دکمه زنگ، در باز شد و وارد حیاتی شدم که یک طرف آن باغچهای زیبا و در انتهایش نیز ساختمانی دو طبقه قرار داشت.
از پله ها بالا رفتم. مردی میانسال و لاغر اندام در را باز کرد و به محض ورود از من خواست تا روی صندلی کنار در بنشینم. صندلی جلو میزی بود که صدها جلد مجله «پیام ابراهیم» روی آن قرار داشت و همچنین تابلوی اعلاناتی مقابلش بود که رویش مجوز فعالیت «جامعه زنان انقلاب اسلامی»، مجوز یک کارگاه خیاطی و مجوز نشریه «پیام ابراهیم» چسبانده شده بود. همچنین یک اعلامیه و پیام تسلیت به مناسبت درگذشت یکی از زنانی که پیشتر معلم آموزش قرآن به زنان عضو جامعه بوده است.
در حالی که از یک سو آن تابلو و مجلهها را نگاه میکردم، از سوی دیگر گاهی هم نگاهم به خانم طالقانی در اتاق انتهای راهرو میافتاد. پشت میز خود نشسته بود و عینکی به چشم داشت و با میهمان خود صحبت میکرد. در اتاق کناری ایشان نیز، تلویزیونی قدیمی روی یک کمد آهنی قرار داشت که من تا آن لحظه فقط صدایش را میشنیدم. در همین حال بودم که صدای خداحافظی خانم طالقانی با میهمانش توجهم را جلب کرد. بعد از آن، ایشان گفت: بفرمایید آقا!
از روی صندلی بلند شدم و به سمت اتاق کار ایشان رفتم. ساعت حوالی 23 بود. در همین حال با کنجکاوی نگاهی به اتاق کناری که صدای تلویزیون از آن بلند شده بود، انداختم. با جوانی نشسته روی ویلچر مواجه شدم که ضمن خنده و سروصدا نگاهم میکرد. او فرزند خانم طالقانی بود.
وارد اتاق دبیرکل حزب جامعه زنان انقلاب اسلامی شدم. در یک سوی دیوار، عکسی بزرگ از دکتر مصدق و در بالای سر ایشان نیز عکسی از مرحوم آیتالله طالقانی قرار داشت. همچنین روی طاقچه اتاق، عکسی از مرحوم هدی صابر و جهان پهلوان تختی به چشم میخورد.
از ایشان بابت وقتی که برای مصاحبه داده بود تشکر کردم، زیرا می دانستم که سرش بسیار شلوغ است. هنوز مصاحبه ام را شروع نکرده بودم که فردی را به نام «خانم سیادت» صدا زدند.
خانم سیادت آمد و ایشان گفت: «ببینید خانم این داروی من «وارفارین» است و من اجازه خوردن آن را ندارم. دکتر داروی قویتری داده که خیلی هم گران است. دیشب 411 هزار تومان بابت خرید آن پول دادم. داروهای قبلی را ببرید «هلال احمر» و بگویید به مردم دهند». خانم سیادت نیز در جواب گفت: «اتفاقا داخل هلال احمر یک قسمت برای داروهایی که مردم می دهند وجود دارد و تقسیم بندی می کنند و به بیماران می دهند».
مصاحبهام با ایشان تا نزدیک 1:30 بامداد طول کشید ولی خانم طالقانی با حوصله تمام به سوالات جواب داد. پاسخهایی گاها طولانی که امروز تحت عنوان آخرین مصاحبه رسانه ای ایشان در پایگاه خبری جماران منتشر شد.
خانم طالقانی در این مصاحبه به نکتههای مهمی اشاره کرد. اینکه جای بسی خوشحالی است که آقای روحانی به عنوان رئیسجمهور کشور پس از ٤۰ سال این حرفها را مطرح میکند. و در عین حال باید افسوس خورد که اکثر نمایندگان دور اول مجلس درگذشتهاند و نمی توانند این سخنان را بشنوند.
نخستین نماینده زن مجلس پس از انقلاب اما گلایه هایی هم داشت از همه کسانی که نگذاشتند امثال او در دوره ای که می توانستند موثر واقع شده و جلو برخی تندرویها را بگیرند، به وظیفه خود عمل کنند. از کسانی که تفسیرشان از واژه «رجل» در قانون اساسی تنها مردان را در بر می گرفت و او را وادار میساخت تا برای اعتراض به این نوع برداشت از قانون، بارها خود را کاندیدای ریاست جمهوری کند یا از همه کسانی که به او لقب «فمنیست» داده بودند و به همین بهانه در هر انتخابات رد صلاحیتش میکردند و...
او چند سال قبل در میزگزدی گفته بود که در پیشنویس قانون اساسی محدودیتی برای زنان وجود نداشت؛ امام نیز با حضور زنان مشکلی نداشتند. ولی شاید به دلیل مشکل برخی علما با این موضوع، مرحوم آیتالله بهشتی تدبیری اندیشیدند و کلمه رجال را به معنای افرادی که در سیاست فعال هستند؛ اعم از مرد و زن، قرار دادند.
خانم طالقانی معتقد بود، «مردان و زنان میتوانند ولیّ یکدیگر باشند. بنابراین چگونه میتوان گفت زنان نمی توانند قضاوت کنند؟ اصلا حکومت یعنی قضاوت».
ایشان گفته بود که در مجلس بر سر حق و حقوق زنان در حکومت با برخی آقایان چالشهای زیادی داشته و تعریف میکرد، «یکبار هم در مجلس دوم ٢۰ نفر به امام نامهای نوشتند که زنان دیگر در دوره بعد مجلس حضور نداشته باشند. اما امام در پاسخ گفتهاند که نه تنها باید بیایند بلکه باید فعال هم باشند!»
اعظم طالقانی چه نقشی را در پیشبرد اهداف جامعه و خصوصا حقوق زنان ایفا کرد. لذا بیان اقدامات و خدمات او تکرار مکررات است. ایشان همواره به دنبال تحقق آرمان ها و باورهای خویش بود و حتی به گفته برخی نمایندگان مجلس اول، او در دوران نمایندگی با اینکه در کمیسیون سیاست خارجی عضو نبود ولی به دلیل اهتمامی که به مسائل بین المللی داشت سعی می کرد حتما در آن کمیسیون شرکت کند.
روحش شاد و راهش پررهرو باد!