به گزارش جماران، حریم امام نوشت: عمادالدین باقی دانشآموخته حوزه و کارشناس ارشد جامعه شناسی از دانشگاه علامه طباطبایی و فعال در زمینه حقوق بشر است. وی 27 اثر در زمینههای تاریخ، جامعهشناسی و دین منتشر کرده است. از جمله آثار منتشر شده وی عبارتند از: در شناخت حزب قاعدین زمان، کاوشی درباره روحانیت، بررسی انقلاب ایران، جامعهشناسی قیام امام حسین و مردم کوفه.
مشروح گفت و گوی حریم امام با عمادالدین باقی را در ادامه می خوانید:
این روزها زیاد درباره امر به معروف و نهی از منکر گفته میشود و بعضی آن را دخالت در حریم خصوصی همدیگر میدانند و بعضی آن را تکلیف الهی میشناسند و در خیابان با شهروندان برخورد میکنند. حقیقت مسئله چیست؟
تصویری که حاکمیت از امر به معروف و نهی از منکر در ذهن عامه ساخته، تعبیر به مداخله در حریم خصوصی میشود؛ ولی از نظر قرآن امر به معروف و نهی از منکر از جنس دوست داشتن یکدیگر و یک وظیفه همگانی است. افراد بر همدیگر، زنان بر مردان و مردان بر زنان. یک حق برای همه است و همه بهطور مساوی بر هم ولایت دارند. ولایتی فقط در محدوده کمک به تعالی همدیگر و برداشتن بازدارندهها از سر راه رشد (نهی از منکر) و معرفی و ترغیب به پیش برندهها (امر به معروف). در قرآن هم آمده است: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ» (توبه/ آیه 71). کلمه ولایت دو معنا دارد: دوست داشتن و نوعی حکومت داشتن یا حقی بر گردن همدیگر داشتن. اینجا به هر دو معنا است و میخواهد نشان دهد این حقی که مردم بر گردن هم دارند و به هم امر به معروف و نهی از منکر میکنند از جنس دوستی است. معنای آیه این است: «مردان و زنان با ایمان یار و دوستدار یکدیگرند که امر به معروف و نهی از منکر میکنند.» جالب اینکه زنان و مردان ولایت مساوی برهم دارند و اینجا مردسالاری وجود ندارد و ولایت انحصاری مردان نفی شده است.
این ولایت اولاً بین فردی است؛ نه ولایت حکومتی. ولایت حکومتی هم اگر از حق ولایت فردی سرچشمه بگیرد، در این ولایت داشتن به معنی عام، مردم بر حکومت و حکومت هم بر مردم ولایت دارند و باید همدیگر را امر به معروف و نهی از منکر کنند؛ اما طبق خطبه امام حسین علیهالسلام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر نسبت به حکومت سنگینتر است. شیعیان معتقدند امام حسین علیهالسلام شهید امر به معروف و نهی از منکر است؛ بنابراین او باید اسوه در این زمینه باشد؛ ولی همانطور که بسیاری از ارزشها و مفاهیم را وارونه کردهاند، امر به معروف و نهی از منکر را هم وارونه کردهاند. الان امر به معروف و نهی از منکر را متوجه حجاب و روزه و امور خصوصی کردهاند؛ در حالی که امام حسین علیهالسلام آن را متوجه علما و امرا میکند و اساساً قرائت و فهم دیگری از موضوع دارد.
حکومت معاویه یک حکومت دینی بود و چنان وجهه دینی داشت که توانسته بود مردم را نسبت به امام علی (ع) هم بدبین کند و وقتی امام در محراب شهید شد بگویند مگر علی هم نماز میخواند؟ یا کاری کرده بود که مردم امام حسن علیهالسلام را یاری نکنند و او مجبور به صلح با معاویه شود و امام حسین علیهالسلام هم که فرزند پیامبر اسلام صلالله علیه و آله بود، به نام پیامبر و دین او قربانی شود.
امام حسین علیهالسلام 2 سال پیش از مرگ معاویه در سفر حج خطبهای خواند که بخش دوم سخنرانیاش دعوت به امر به معروف و نهی از منکر بود. گرچه منظور او حکومت معاویه بود؛ اما چنان کلی گفت که گویی دارد ویژگیهایی همه حکومتهای مشابه را برمیشمارد و منشور جهانی امر به معروف و نهی از منکر را بیان میکند و صدها سال بعد هم وقتی شما آن را میخوانید تازگی داشته باشد. این همان شیوهای است که در علوم اجتماعی انتزاع و تئوریزه کردن واقعیت نامیده میشود. من کاری به سندیت این خطبه ندارم. مهم این است که 14 قرن است بهعنوان خطبه امام در میان مردم و علما مطرح و زبانزد است و یک آیین کهن را بیان میکند.
قرائت امام حسین علیهالسلام از امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ مهمترین درسهایی که از قیام سید الشهداء علیهالسلام در امر و نهی حاکمان زمان و پس از آن میتوان آموخت کدام است؟
تمام خطبه حضرت مهم است؛ اما من فقط تکههایی از آن را میگویم چون همه خطبه مفصل است. بخش دوم خطبه امام درباره امر به معروف و نهی منکر نسبت به علما و امرا است؛ ولی ابتدا درباره علما گفته است؛ در حالی که الان گویی علما معصوماند و مردم نیازمند تذکر و اصلاح. امام میفرماید: «ثُمّ أَنْتُمْ أَیتُهَا العِصابَه ، العِصابَه، بِاْلعِلْمِ، مَشْهُورَه» شمایی که به علم و نیکی و خیرخواهی معروفید و به وسیله خدا در دل مردم مهابتی دارید که شرافتمند از شما حساب میبرد و ناتوان شما را گرامی میدارد. (یعنی اینها علمایی نیستند که مردم آنها را بد میدانند، بلکه اشتهار به علم و نیکی دارند.)
از نظر امام حسین کسانی هستند که همه اعتبار و آبرویشان را از دین و روحانی بودن گرفتهاند؛ اما دینباوران و خداشناسان دیگری را که با نظرات آنها موافق نیستند یا معتقدند آنها دین را ابزار سیاست و قدرت کردهاند و امام به آنها میگوید شما دچار عذاب میشوید، چون: «لِأَنَّکمْ بَلَغْتُمْ مِنْ کرَامَه اللَّهِ مَنْزِلَه فُضِّلْتُمْ بِهَا وَ مَنْ یعْرَفُ بِاللَّهِ لَا تُکرِمُونَ» زیرا شما در سایهٔ کرامت و عنایت خدا به مقامی رسیدید، ولی خداشناسانی را که مروج خداشناسی هستند احترام نمیکنید.
«وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَه فَلَا تَقْرَعُونَ» شما میبینید تعهداتی را که در برابر خدا شده نقض و زیر پا نهاده میشوند ولی نگران نمیشوید در حالی که به خاطر نقض پیمانهای مربوط به پدرانتان برآشفته میشوید.
«وَ الْعُمْی وَ الْبُکمُ وَ الزَّمِنُ فِی الْمَدَائِنِ مُهْمَلَه لَا تَرْحَمُونَ وَ لَا فِی مَنْزِلَتِکمْ تَعْمَلُونَ وَ لَا مِنْ عَمَلٍ فیها تَعْتِبُونَ وَ بِالادِّهَانِ وَ الْمُصَانَعَه عِنْدَ الظَّلَمَه تَأْمَنُونَ»
شما میبینید کورها و لالها و از کار افتادهها در شهرها رها شدهاند و به آنها ترحم نمیکنید و متناسب با مسئولیت خودکاری انجام نمیدهید و به کسانی که در آن راه تلاش میکنند ارجی نمیگذارید و خود به چاپلوسی و سازشکاری با ظالمان آسودهاید و در کنار صاحبان قدرت احساس امن و آسایش میکنید.
«کلُّ ذَلِک مِمَّا أَمَرَکمُ اللَّهُ بِهِ مِنَ النَّهْی وَ التَّنَاهِی وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ وَ أَنْتُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ مُصِیبَه لِمَا غُلِبْتُمْ عَلَیهِ مِنْ مَنَازِلِ الْعُلَمَاءِ»
«همهٔ اینها سبب باز داشتن یکدیگر از امر به معروف و نهی از منکر است که خدا بدان فرمان داده و شما از آن غفلت میورزید و شما علما مصیبتبارترین مردم هستید زیرا از مسئولیت عالمانه خود دست شستهاید» و امام در ادامه میفرماید: «زمام امور باید به دست علمایی باشد که در رعایت حلال و حرام، امین خدا هستند: ذَلِک بِأَنَّ مَجَارِی الْأُمُورِ وَ الْأَحْکامِ عَلَی أَیدِی الْعُلَمَاءِ بِاللَّهِ الْأُمَنَاءِ عَلَی حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ»
نه اینکه ربا را توجیه کنند و ربویترین سیستم بانکی دنیا را که معدن فساد و اختلاس در کشور میشود توجیه نمایند و حساسیت مردم را نسبت به حرام از بین ببرند و نه اینکه در برابر ظلم سکوت کنند ولی اگر یک آبسردکن در یک ایستگاه مترو گذاشته شد که اگر بیماری نیاز داست دچار زحمت و مشقت نشود و یا اگر موی سر زنی دیده شد بلوا کنند، به همین دلیل امام درست در ادامه خطبه میفرماید: «فَأَنْتُمْ الْمَسْلُوبُونَ تِلْک الْمَنْزِلَه وَ مَا سُلِبْتُمْ ذَلِک إِلَّا بِتَفَرُّقِکمْ عَنِ الْحَقِّ: ولی این منزلت و جایگاه از شما سلب شده زیرا از حق جدا شدهاید.»
اما نکته مهم این است که چرا این عالمان چنین میشوند؟ چون میترسند. ابتدا میترسند از اینکه علیهشان شعار داده شود و قدرت روی آنها حساس شود و دچار سختی و آزار شوند بعد کمکم میترسند منافعی را از دست بدهند. در این رابطه مثالها و مصادیقی فراوان و عجیبی دارم که اگر بگویم شما نمیتوانید چاپ کنید ولی امام حسین به این نکته توجه دادهاند و میفرماید: «وَ لَوْ صَبَرْتُمْ عَلَی الْأَذَی وَ تَحَمَّلْتُمُ الْمَئُونَه فِی ذَاتِ اللَّهِ کانَتْ أُمُورُ اللَّهِ عَلَیکمْ تَرِدُ وَ عَنْکمْ تَصْدُرُ وَ إِلَیکمْ تَرْجِعُ وَ لَکنَّکمْ مَکنْتُمُ الظَّلَمَه مِنْ مَنْزِلَتِکمْ وَ أَسْلَمْتُمْ أُمُورَ اللَّهِ فِی أَیدِیهِمْ»
«و اگر بر رنجها و آزارها شکیبا بودید و در راه خدا هزینه دادنها را تحمل میکردید، زمام امور به شما سپرده میشد و از جانب شما به جریان میافتاد و به شما برمیگشت؛ ولی شما ظالمان را در جای خودتان نشاندید و امور دین خدا را به آنان سپردید».
چرا؟ به خاطر ترس و فرار شما از مرگ و کشته شدن و خوش بودن و دلبستگی شما به زندگی ناپایدار دنیا: «سَلَّطَهُمْ عَلَی ذَلِک فِرَارُکمْ مِنَ الْمَوْتِ وَ إِعْجَابُکمْ بِالْحَیاه الَّتِی هِی مُفَارِقَتُکمْ»
توجه داشته باشید که همیشه در کنار حکومت ظلم عدهای از علما هم بودهاند که با حضورشان باعث اغوای مردم شده و مشروعیتی برای حکومت دستوپا کردهاند. به قرون وسطی و نقش کلیسا در توجیه قدرت نگاه کنید و به دوره صفویه و ستایشگری برخی از علمای ارجمند نسبت به آنان نگاه کنید. حتی در دوره پهلوی روحانیون زیادی در کنار حکومت بودند و وقتی شاه به زیارت امام رضا و یا حضرت شاهچراغ میرفت برای دستبوسی صف میکشیدند. حضور روحانیون در حکومت با وجود اینکه اقلیتی از روحانیت را تشکیل میدهند اما چون قدرت را در دست دارند بیشتر دیده میشوند و همینها به قول امام حسین در همین خطبه: «فَأَسْلَمْتُمُ الضُّعَفَاءَ فِی أَیدِیهِمْ» مردم ناتوان را به دست این ستمگران دادهاند.
امام در این خطبه میفرماید: «فَمِنْ بَینِ مُسْتَعْبَدٍ مَقْهُورٍ وَ بَینِ مُسْتَضْعَفٍ عَلَی مَعِیشَتِهِ مَغْلُوبٍ یتَقَلَّبُونَ فِی الْمُلْک بِآرَائِهِمْ وَ یسْتَشْعِرُونَ الْخِزْی بِأَهْوَائِهِمْ»
یعنی: که برخی را برده و مقهور خود ساختند و برخی را ناتوان و مغلوب زندگی روزمره کردند. در امور مملکت خودکامگی میکنند و با هوسرانی خویش ننگ و خواری پدید میآورند.
«فِی کلِّ بَلَدٍ مِنْهُمْ عَلَی مِنْبَرِهِ خَطِیبٌ یصْقَعُ فَالْأَرْضُ لَهُمْ شَاغِرَه وَ أَیدِیهِمْ فیها مَبْسُوطَه وَ النَّاسُ لَهُمْ خَوَلٌ لَا یدْفَعُونَ یدَ لَامِسٍ فَمِنْ بَینِ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ ذِی سَطْوَه عَلَی الضَّعَفَه شَدِیدٍ»
«خاک وطن زیر پایشان پراکنده و دستشان در آن گشاده است و مردم بندهٔ ایشاناند و قدرت دفاع از خود ندارند. در هر شهری خطیبی سخنور بر منبر دارند که به سود آنان سخن میگوید، سرتاسر کشور اسلامی بیپناه مانده ولی اینان دستشان در همه جای آن باز است و مردم چون بندگان آنهایند (مردمی) که و قدرت دفاع از خود ندارند و یک حاکم کینهورز زورگو و بدخواه است، و حاکم دیگر، ناتوانها را میکوبد و به آنها قلدری و سختگیری و تندخویی میکند».
در دیدگاه امام حسین چنین کسانی حتی اگر در ظاهر خداپرست هم باشند و دین لقلقه زبانشان باشد اما: «مُطَاعٍ لَا یعْرِفُ الْمُبْدِئَ وَ الْمُعِیدَ» فرمانروایی مسلّط است که نه خدا را میشناسد و نه روز رستاخیز را.
اما به دلیل اینکه کسانی که از امر به معروف و نهی از منکر در برابر عالمان دین و حاکمان سخن میگویند متهم به این میشوند که سودای قدرت دارند و میخواهند آنها را خراب کنند تا خودشان به قدرت برسند و یا اینکه اسم و رسمی در کنند تا گرین کارت بگیرند و خلاصه دنبال منافع هستند، امام در پایان خطبهاش سخنی میفرماید که هم دفع کننده این اتهامات است و هم فلسفه حرکت خود و امر به معروف و نهی از منکر را بیان میکند: «اللَّهُمَّ إِنَّک تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یکنْ مَا کانَ مِنَّا تَنَافُساً فِی سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاساً مِن فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَکنْ لِنُرِی الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِک وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بِلَادِک وَ یأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِک»
«خدایا! تو میدانی که آنچه از ما سر زد، برای رقابت در به دست آوردن قدرت سیاسی و فرمانروایی و نیز دسترسی به ثروت و نعمت دنیا نبود، بلکه از آن روست که نشانههای آیین تو را بنمایانیم و در سرزمینهای تو اصلاحات و آبادانی آوریم و بندگان ستمدیده تو را امنیت بخشیده و آسوده و برخوردار از حقوقشان بگردانیم».
این قرائت از امر به معروف و نهی از منکر کجا و آنچه به نام آن انجام میشود کجا؟!
حالا با توجه به قرائتی از امر به معروف و نهی از منکر که از امام حسین گفتید به نظر شما عالیترین مرتبه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه کدام است؟
عالیترین مرتبه، عمل است. باید با عمل نیک، مردم را به امر نیک دعوت و از امر زشت بازداشت. امام علی میگوید: «اصلح المسی بحسن فعالک و دل علی الخیر بجمیل مقالک». ترجمه دقیق روایات این است «گفتار نیک و کردار نیک». میگوید بدکاران را با عمل نیک خود اصلاح کن و همچنین اگر کسی به تو بدی کرد با خوبی او را اصلاح کن و با سخن زیبا و گوارا افراد را به امر خیر راهنمایی کن. از امام صادق هم روایت شده است. «کونُوا دُعَاه النَّاسِ بِغَیرِ أَلْسِنَتِکمْ».
نمیشود افرادی عمل نیک نداشته باشند، خودشان فاسد باشند و از بیتالمال اختلاس کنند اما از مردم بخواهند دزدی نکنند و حقوق همدیگر را مراعات کنند. نمیشود خودشان در رفاه باشند و از مردم تقوا و تحمل بخواهند. خود امام حسین در همان خطبه میفرماید: «و ذلک ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر دعاء الی الاسلام مع رد المظالم و مخالفه الظالم و قسمه الفیء و العنائم و اخذ الصدقات من مواضعها و وضعها فی حقه.»
«امربه معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام است. با بازگرداندن حقوق ستمدیدگان و مخالفت با ستمگر، و قسمت کردن ثروتهای عمومی و غنیمتها و گرفتن مالیاتها از آنچه باید گرفته شود و پرداخت به موارد حقیقیاش»
لازمه سؤال مردم از کارگزاران و حاکمان و امر و نهی آنان چیست؟
اگر امر به معروف و نهی از منکر درست فهمیده شود شکل مدرن آن رکن چهارم و امنیت نقادی قدرت است. لازمه سؤال مردم از صاحبان قدرت امنیت داشتن آنهاست. بهترین راهی که مردم بتوانند حکومت را از تقصیرها و قصورها در حفظ حقوق جامعه باز دارند این است که مردم نترسند؛ اما نترسیدن مردم هم راهکار دارد، نه اینکه آنها را به دست درنده بدهیم و بگوییم نترسید. باید اهرمهای ایجاد ارعاب و محدودیت یعنی اهرمهای قدرت مهار شوند. اگر این اهرمها در دست شخص یا قوهای غیر پاسخگو باشد بدون شک هزینه نقادی قدرت و امر به معروف و نهی از منکر نسبت به حکومت را آنقدر بالا میبرد که عملاً منتفی شود و به قول امام علی در نامه به امام حسن «لَا تَتْرُکُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْکَرِ فَیوَلَّی عَلَیکُمْ أَشْرَارُکُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا یسْتَجَابُ لَکُمْ» اگر امر به معروف و نهی از منکر تعطیل شود اشرار بر شما مردم مسلط میشوند. از طرف دیگر وقتی امکان نقادی قدرت سلب شود امکان نظارت و دخالت قدرت در زندگی مردم هم افزایش مییابد.
شیوه مطلوب امر و نهی چیست چالشها و آسیبهای آن کدام است؟
شیوه درست امر به معروف و نهی از منکر، رعایت حقوق و حدود شهروندان و حریم خصوصی آنها است. امر به معروفی که از رهگذر نقض این حقوق انجام شود خودش منکر است. خشونت به نام امر به معروف و نهی از منکر از اعظم منکرات است. شما درباره این شیوه امر به معروف و نهی از منکر حکومتی توسط کسانی که متکی به قدرت هستند ظاهر قضیه را میبینید اما اگر بتوانیم پروندههایی را که در این رابطه وجود دارد باز کنیم، پروندههایی از هول و هراسها و بیماریهای ناشی از آن، سقط جنین و تنشهای خانوادگی و غیره را باز کرد و آنگاه میتوان به ابعاد این شیوه امر به معروف و نهی از منکر پی برد. همین الان پروندهای داریم که سالها پیش بر اثر امر به معروف و نهی از منکر قتلی رخ داده و هنوز پرونده در جریان است. در این چند سال اخیر هم چند مورد آن رسانهای شده است. امر به معروف و نهی از منکر در حقیقت ابزار مشروع مردم در برابر حکومت است، آنچه امروزه در قالب حق آزادی بیان، رسانههای آزاد و رکن چهارم و این قبیل تبلور پیدا کرده تا بتواند این حق را تضمین کند اما وارونه شدن آن در جامعه ما موجب شده است که امر به معروف و نهی از منکر به ابزار حکومت علیه شهروندان تبدیل شود، حریم خصوصی مورد چالش قرار گیرد. حفظ حریم خصوصی واجب شرعی و عقلی و حقوق بشری است و تجاوز به حریم خصوصی تجاوز به قانون و شرع و تجاوز به حقوق بشر است امر به معروف و نهی از منکر در شکل کنونی عمدتاً از نوع تجاوز به حریم خصوصی است.
آیا مردم حق دارند هنگام مشاهده تخلفات حاکمان از حکومت سرپیچی کنند؟
بستگی دارد در چه نوع حکومتی باشد. در یک حکومت دموکراتیک حق مردم است. در یک حکومت مبتنی بر ارزش حق امربه معروف و نهی از منکر هم حق مردم است چنانکه آیتالله منتظری در کتاب دراسات که در دهه 60 خیلی مورد استقبال بود و رئیسجمهور وقت آیتالله خامنهای به آن جایزه بهترین کتاب را داد گفتهاند که مردم حق سرپیچی دارند اما در یک حکومت خودکامه و فاشیستی مردم حق سرپیچی ندارند.
در حکومتی که در قانون اساسیاش مدعی است همه چیز با اتکا به آرای عمومی اداره میشود. این حق مردم است که اگر راههای مدنی و قانونی مثل اصل 27 قانون اساسی بسته بود سرپیچی کنند و اگر حکومت با این حق مقابله کرد خودکامه است نه اسلامی و نه دموکراتیک.