پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران- این روزها گروهی از کسانی که نتیجۀ انتخابات را نپسندیده‌اند به فضای غیر اخلاقی در مواجهه با رفتار رای دهندگان در تهران، دامن می‌زنند و آن را به مسائلی مانند سبک زندگی و حتی کارگزاری تاثیر عوامل انگلیس در ایران نسبت می‌دهند و به نکوهش شهروندان پایتخت می‌پردازند و مرکز ایران را به زعم خودشان با کوفه مقایسه می‌کنند. در این میان، اطلاعاتی نادرست دربارۀ کوفه تکرار می‌شود که جای تصحیح آن، نوشتۀ دیگریست.

این در حالی است که شهروندان تهرانی خطایی نکرده‌اند که مستوجب چنین برخوردی باشد. بلکه بارها شعور سیاسی بالای خود را نشان دادند که تجلی آن را از جمله در شیوۀ رفتارشان در انتخابات اخیر به وضوح می توان دید. گویی انتخاب شدگان از کانال دستگاه‌های مختلف نظارتی و قانونی عبور نکرده‌اند و این عده لابد انتظار دارند که از این پس به جای شورای نگهبان، آن‌ها تعیین کننده باشند.

اکنون که نتایج انتخابات مجلس و خبرگان، در تهران روشن شده است، کسانی که بسیاری از مراکز قدرت و تقریبا همه رسانه‌های دیداری و شنیداری فراگیر را یک‌جا در اختیار داشتند، مشخص شد سهم قابل‌توجهی در این انتخابات پیدا نکردند. با آنکه نامزدهای آنها در همان دور نخست تأیید شدند و زمان و امکانات آنها به حدی بود که دست‌کم در پایتخت، در و دیوار و درخت و تیر چراغ‌برقی نبود جز آنکه تصویر و تبلیغات آنها بر آن آویخته شده بود.

در کنار آنها، جریانات دیگر سیاسی بودند که با کمترین امکانات و بیشترین اتهامات و در بدترین شرایط در عرصۀ رقابت حاضر شدند. کسانی که چند رده نخستین نیروهای خود را از دست داده بودند و صداوسیما پیوسته مثلا خبرهایی را درباره وابستگی آنها به بیگانگان تکرار می‌کرد. اما رفتار و استقبال دور از انتظار مردم و نخبگان از انتخابات، پدیده‌ای بسیار قابل‌تأمل است. انتخاباتی که میزان اعتماد مردم تهران به رسانه‌های رسمی را زیر سؤال برد. درواقع آنچه در این عرصه اتفاق افتاد، نه تنها نشان‌دهندۀ حضور و افزایش مشارکت مردم، و اعتماد متقابل مردم و نظام، بلکه نشانگر رشد و اعتلای فهم سیاسی جامعه و قدرت مدنی شهروندان تهرانی بود که از پشتوانه‌های آن صد سال سابقه قانون‌گذاری پر فراز و فرود است. این‌بار هر چند جامعه به کسانی رأی می‌داد که چندان آنان را نمی‌شناخت ولی مصمم بود برای پیشبرد و پیشرفت حیات مدنی و زندگی اجتماعی خود، باید به آنهایی که می‌شناسد رأی ندهد و از چهره‌های جدید بهره گیرد.

در واقع یک موضع سلبی موجب به‌میدان ‌آمدن مردم شد. از این نظر جانب‌داری‌های همه‌جانبه رسانه‌ها و تریبون‌های رسمی و سنتی، جای قدردانی بسیار دارد! هر چند این به معنای نفی زحمات و خدمات برخی از نمایندگان پرتلاش، مودب و عاقل مجلس امروز نیست که در دوران ریاستم در شورای چهارم در همین‌جا از حضورشان بهره بردیم. شاید آغاز این حرکت سلبی، تأیید نشدن صلاحیت سیدحسن خمینی در همان بار اول و رد صلاحیت شدگان گروهی از تایید شدگان خبرگان در یکی دو روز مانده به آغاز تبلیغات مجلس خبرگان از تهران بود زیرا برای نخستین‌بار گروهی از فقهای شورای نگهبان، آرای بزرگان حوزه علمیه قم و مراجع عظام حوزۀ علمیۀ قم را نادیده انگاشتند.

کمک دوم را آن‌هایی کردند که بر خلاف انتظار مردم تهران نه تنها صلاحیت یکی از یاران نزدیک‌ امام(ره) و نماینده رهبر معظم انقلاب و رئیس مجمع تشخیص مصلحت و رئیس پیشین مجلس خبرگان رهبری را برای قرار دادن در فهرست خود تأیید نکردند بلکه انبوهی از شایعات را دامن زدند. سپس وضعیتی پیش آمد که به علت حمایت خواسته یا ناخواسته آنها از گروه‌هایی است که ادب و عقلانیتی را که در ذات مردم ماست نادیده می‌گیرند و رفتار و ادبیات «کلاه‌مخملی» ها را ترجیح می دهند.

در کنار اینها، رد صلاحیت تعداد زیادی از نیروهای یک طیف سیاسی را باید ذکر کنیم که مردم تهران را بر سر غیرت آورد، زیرا بسیاری از متهمان به عدم التزام به اسلام و ولایت فقیه، در فضای اجتماعی امروز، افرادی موجه، فداکار، با ایمان و پایبند به اسلام و انقلاب اسلامی تلقی شده و بعضا از رزمندگان و جانبازان جنگ تحمیلی بودند. اما در وجه ایجابی، واقعیت آشکار دیگری وجود داشت که با همه روشنی، برخی علاقه دارند چشم بر آن ببندند. شخصیت‌هایی که امتحان خود را پس داده و مورد اعتماد و اعتقاد مردم بودند، پشتوانه همان جریانی شدند که قرار بر نتیجه‌نگرفتن آنها بود.

روحانی و دولتمردان مودب و پرتلاش او توانستند همدلی و هم‌زبانی دولت-ملت را در سالی که به همین نام خواندند، در بهترین صورت ممکن با حضور پرشکوه مردم در پای صندوق‌های رأی تحقق بخشند. آقای خاتمی نیز در این انتخابات موضع صریح و روشنی گرفت و پیامی به جامعه داد که با رفتار هوشمندانه و مدنی شهروندان تهرانی به گرمی، اجابت شد و با حضور پرشکوه مردم به بار نشست. این امر و هم‌زمانی انتخابات با ایام فاطمیه، نگارنده را به یاد سخنی از آیت‌الله وحید خراسانی می‌اندازد. تعطیلی روز شهادت حضرت زهرا(س) در تقویم رسمی، به وسیله آقای خاتمی و به درخواست این مرجع تقلید شیعیان انجام شد. بعدها که به مناسبتی در خدمت ایشان بودم، با اشاره به این تعطیلی فرمودند: «... من از افراد مختلف این کار را خواسته بودم، اما خدا این کار را برای ایشان ذخیره کرده بود، این خدمتی که او کرد، موجب حفظ آبروی او در دنیا و آخرت می شود...».

به هر حال این حضور فراگیر، منسجم، همدلانه و هدفمند نیز نشانه ای دیگر از بلوغ سیاسی شهروندان پایتخت و نمادی از ارتقای فرهنگ شهرنشینی در کشور ماست. سخن خود را با آغاز پیام مقام معظم رهبری، که شیوایی بیانگر اعتماد متقابل مردم و نظام است، به پایان می برم که فرمودند: «خداوند دانا و توانا را سپاس که در آزمون بزرگی دیگر، ملت آگاه و مصمم ایران را به پیروزی رسانید و آنان توانستند برای سی و ششمین بار از آغاز انقلاب اسلامی در انتخاباتی سراسری، با عزم راسخ و شور و نشاط به‌یاد ماندنی، حضور یابند و سرنوشت کشور را در مقطع قانونی رقم بزنند».

هر کو نکند فهمی زان کلک خیال‌انگیز نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد

 
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.