پیشینه تاریخی احزاب در کشورمان و عملکرد برخی از آن ها رویدادهایی را در تاریخ سیاسی ایران رقم زد که علاوه بر نمایش وابستگی این احزاب به برخی گروه ها در خارج از کشور، ناکامی های بسیاری را در مسیر دستیابی به اهداف بر جای گذاشت.
همچنین لزوم فعالیت احزاب تشکیل شده در درجه نخست و شناخت مردم از این احزاب در درجه دوم اهمیت برای تشکیل حزب مطرح می شود که با درنظر داشتن این موضوع، از بین بیش از 200 حزبی که در کشور مجوز فعالیت دارند، تنها تعداد اندکی با برخورداری از مؤلفه های اصلی تحزب، فعالیتشان را به شکلی صحیح دنبال می کنند.
با توجه به اینکه در آستانه دو انتخابات هستیم، احزاب اصولگرا بر لزوم ائتلاف هرچه بیشتر اصولگرایان برای حضور در این عرصه تاکید می کنند و معتقدند درصورتی که قطب اصولگرا به ائتلاف نرسد، مجلس به دست اصلاح طلبان خواهد افتاد.
از سویی دیگر، با توجه به اهمیت حضور معتدل دولت در جریان انتخابات، احزاب مختلف از دخالت نکردن و بی طرفی دولت در این زمینه سخن می گویند.
محورهایی که به آن ها اشاره شد و چند موضوع دیگر، محتوای گفت و گوی مشروح جماران با محمد نبی حبیبی دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی را تشکیل می دهد که متن آن را در زیر می خوانید:
-آقای حبیبی! با توجه به پیشینه تشکیل حزب در ایران لطفا بفرمایید پس از مدت زمان تاریخی که از مشروطیت تاکنون سپری شده، تحزب در ایران چقدر نهادینه شده است؟
تاریخ تحزب در ایران چندان شیرین نیست و علت شیرین نبودن این تاریخ هم این است که در تاریخ کشور ما،هم پیش از انقلاب و هم پس از انقلاب، عملکرد برخی از احزاب تشکیل شده مورد تایید مردم قرار نگرفته و در مواردی،بین احزاب تشکیل شده و کشورهای خارجی وابستگی هایی وجود داشت که همین وابستگی ها تلخی تاریخ احزاب در کشور را رقم زد البته تنها دلیل این تلخی ها، چنین وابستگی هایی نبوده است.
در برداشتی دیگر می توان گفت شاید بسیاری از این احزاب به خارج هم وابسته نبودند اما در فعالیت های سیاسی منافع گروهی را بر منافع ملی و کشوری ترجیح دادند. طبیعتا زمانی که حزب با ادعای کشوری بودن و ملی بودن تشکیل می شود این توقع وجود دارد در مواقعی که منافع ملی در یک سو و منافع حزبی در سوی دیگر قرار می گیرد، سردمداران آن حزب منافع عموم مردم را به منافع گروه خود ترجیح بدهند.
ممکن است در مواردی هم احزاب تشکیل شده وابسته نبوده اند و در انتخاب بین منافع ملی و منافع خودشان اقدام سوئی انجام نداده باشند، اما به دلیل عملکرد ضعیفشان در فعالیت های سیاسی، مردم آن ها را احزاب بی خاصیتی قلمداد کردند و از این جهت نمی توان گفت تحزب در کشور کاملا نهادینه شده است.
البته هنگامی که از نهادینه شدن یا نشدن صحبت می کنیم به این دلیل نیست که عده ای از خواص تشخیص دهند که تحزب کار خوبی است یا خیر بلکه زمانی که عامه مردم ب ه این نتیجه رسیدند که نفس تحزب برای منافع کشور، ملت و انقلاب مفید است، حزب در بین عامه مردم نهادینه شده و تصور می کنم این اتفاق هنوز نیفتاده است.
- ضرورت نهادینه شدن تحزب در کشور با چه بخش هایی ارتباط پیدا می کند؟
نهادینه شدن تحزب در کشور یک ضرورت قطعی است و بنده یکی از شرایط مهم تحقق جمهوریت نظام را گسترش و تعمیق فرهنگ تحزب می دانم.
با وجود اینکه در قانون اساسی برای موضوعات مختلف انتخابات برگزار می کنیم و براساس سیستم پارلمانی پذیرفتیم که رئیس جمهور با رای مردم انتخاب شود اما اگر نگاهی به دوره های مختلف انتخاباتی ریاست جمهوری یا شوراهای شهر و روستا داشته باشیم متوجه می شویم که هم اکنون رقابت های انتخاباتی در کشور، رقابت بین «الفاظ» نامزدها است در حالی که رقابت زمانی کامل است که بین برنامه های اعلام شده صورت بگیرد نه بین لفظ های ارائه شده.
تحزب در نظام جمهوری اسلامی ضرورت دارد اما قانون فعلی احزاب نواقصی دارد. به عنوان نمونه اگر اعضای یک خانواده برای تشکیل حزب در کشور اراده کنند، با قانون فعلی می توانند حزب تشکیل دهند به همین دلیل بیش از 250 حزب ثبت شده در کشور داریم. با یک بررسی متوجه می شویم از این تعداد حزب ثبت شده فقط چند مورد شناسایی مردم است.
باید به این موضوع بپردازیم که احزاب پس از ثبت نام و پس از اینکه قانون احزاب به آنها اجازه تاسیس داد، چه کاری انجام داده اند؟ اگر همین محور را به عنوان سوال مطرح کنیم، متوجه می شویم که بیش از 200 حزب از احزاب فعلی تا به حال هیچگونه خاصیتی نداشته اند و اکثریت مردم حتی نام آن ها را هم نمی دانند چون اصلا عملکردی نداشته اند. به نظر من تشکیل شدن حزب به این شکل، نوعی تمسخر تحزب محسوب می شود.
در دوره آقای خاتمی گفتند می خواهیم توسعه سیاسی بدهیم که یکی از محصولات این توسعه سیاسی ثبت کردن تعداد بالای 250 حزب در کشور بود، تعجب می کنم از اینکه افزایش تعداد احزاب بی خاصیت در کشور چه نقشی می تواند در توسعه سیاسی ایفا کند. این سوال را باید همان افرادی که معانی و مصادیق توسعه سیاسی را تعدد احزاب سیاسی در کشور می دانستند و تمامی افرادی که چنین گناهی را مرتکب شدند، پاسخ دهند. اعتقاد دارم در قانون جدید احزاب این نقص حتما باید برطرف شود و شرایطی ایجاد شود که شرایط افراد درخواست کننده برای ایجاد حزب، مورد بررسی قرار بگیرد.
برای انجام کارهای معمولی اجتماعی هر خانواده ای برای خود معیاری در نظر می گیرد در حالی که برای تشکیل حزب در کشور صرف نداشتن سوءسابقه کفایت می کند؛ بنابراین هنگامی که بحث توسعه و تعمیق فرهنگ تحزب مطرح می شود بلافاصله واجد شرایط بودن هم باید مدنظر قرار بگیرد.
تصور می کنم برای تشکیل حزب باید سه شرط وجود داشته باشد که یکی از آن ها برخورداری حزب از یک ایدئولوژی مشخص و اعلام آن به مردم است، در این راستا می توان از ایدئولوژی مشخص افراد مؤسس حزب توده نام برد که مارکسیسم شمرده می شد. همچنین در برخی کشورهای غربی که بعضا حزب های قوی هم سر کار هستند، لیبرال دموکراسی بنای فکری شان را تشکیل می دهد و لیبرال دموکراسی با صراحت ممنوع بودن دخالت دین در حزبشان را اعلام می کند همان گونه که در اساسنامه بسیاری از احزاب دخالت دادن دین در حزب ممنوع است. به طور کلی می توان گفت تاسیس کنندگان حزبی که بدون داشتن یک ایدئولوژی مشخص به تاسیس حزب می پردازند باید منتظر انشعابات متعدد در آن باشند.
بنده یکی از دلایل دوام حزب مؤتلفه اسلامی را داشتن یک ایدئولوژی مشخص و تعریف شده می دانم زیرا یکی از شرایط تحزب برخورداری از مبانی ایدئولوژیک تعریف شده است.
در مرحله بعد، حزب برای اداره کشور باید برنامه داشته باشد نه اینکه تنها ادعا داشته باشد البته حزبی که می تواند کشور را اداره کند، باید ادعا هم داشته باشد ولی صرف ادعا قضیه را تمام نمی کند. توان اداره کشور به این معنا است که اگر حزبی از نامطلوب بودن آموزش و پرورش سخن می گوید باید آموزش و پرورش مطلوب خودش را هم تعریف کند، چنین حزبی نبایدتنها معترض و منتقد باشد بلکه باید آموزش و پرورش مطلوب خود را ترسیم کند و بگوید برای رسیدن از نقطه فعلی تا نقطه مطلوب مثلا 200 فعل کارشناسی کردم و این 200 فعل را در مدت چند سال احیا می کنم تا آموزش و پرورش را به سطح مطلوب میرسانم.
در سومین مرحله باید به این نکته توجه کرد که اگر یک حزب برنامه خوبی برای اداره یک شان از کشور دارد باید نیروهایی را تربیت کند که چنین وضعیتی را تحقق ببخشند و اینگونه کادرسازی کند.کادرسازی دو قسم دارد یکی اینکه کادرهای ساخته شده بتواند مدیریت کارهای داخلی این حزب را انجام دهد و دیگری اینکه علاوه بر مدیران داخلی حزب، عده ای هم برای تصدی اداره امور کشور تربیت شده باشند.
بنده اعتقاد دارم باید چند حزب قوی و واجد شرط و با مشخصات بیان شده در کشور به وجود بیاید سپس در زمان رقابت های انتخاباتی از سه موضع خود دفاع کنند و اعلام کنند که مرام و ایدئولوژی حزبی ما بنا به این دلایل بهترین مرام نامه است و ما با چنین برنامه ای اگر قوه مجریه را به دست بگیریم، کشور را اداره می کنیم.
در شرایط فعلی بسیاری از رؤسای جمهور تا زمانی که اسمشان از صندوق ها درمی آید روی هیچ یک از این موارد کار نکرده اند و به همین دلیل است که پس از انتخاب رئیس جمهور تازه کمیته ای تشکیل می شود که براساس آن رئیس جمهور چه افرادی را باید انتخاب کند، در چنین مواقعی عده ای هم به امید اینکه مورد انتخاب رئیس جمهور قرار بگیرند معمولا در اتاق انتظار می نشینند و تقاضای ملاقات می کنند.
در شرایط فعلی به دلیل اینکه مردم براساس شعارها رای می دهند، رئیس جمهور یا رئیس شورای شهر چندان پاسخگو نیست و مردم هم چون به برنامه رای نداده اند، نمی دانند چه چیزی را باید از رئیس جمهور مطالبه کنند بنابراین اگر تحزب اینچنین در کشور شکل بگیرد، جمهوریت نظام بهتر و بیشتر از گذشته تقویت می شود.
- با توجه به اشاره ای که به مؤلفه های اصلی یک حزب داشتید، فکر می کنید احزاب فعال در کشورمان چقدر به مؤلفه های اصلی در یک حزب پایبند هستند؟
متاسفانه تحزب بین احزاب کشور هم چندان نهادینه نشده چون منظورمان از نهادینه شدن این است که اولا به طور کامل مورد باور مؤسسان حزب قرار بگیرد و با وارد شدن به میدان این موارد را در قالب عمل در بیاورند. البته ما در مؤتلفه اسلامی چند سال پیش چشم اندازی 15 ساله را ترسیم کردیم و در حال اجرای آن هستیم و در این راستا کارگروه های مختلفی داریم که درباره مسائل مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در آن کارگروه ها به دو جهت استفاده می کنیم که یکی از آن هاکارآزموده شدن خودمان و دیگری این است که محصول این کارگروه ها را از چند سال پیش برای رئیس جمهور و دولت می فرستادیم. به یاد دارم در زمان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد و در دوه اول، کارگروه اقتصادی مان درباره مسئله تورم چندین جلسه برگزار کردکه نهایتا 82 فرمول ارائه شد که هرکدام از این فرمول ها شامل چند جمله بود که در قالب نامه ای به رئیس جمهور نوشتیم.
حزب برای حل مسائل مختلف باید کارگروه و مدیر داشته باشد و بتواند از مبانی ایدئولوژیک خود دفاع کند، در صورت وقوع چنین کارهایی دیگرچند نفر دور هم جمع نمی شوند که ادعای تشکیل حزب کنند چون می دانند که ورود به این موضوع کار هرکسی نیست.
- فکر می کنید تجربه احزاب دولتی در کشور تجربه موفقی بوده است؟ بهتر نیست احزاب از بستر دولت ایجاد شوند یا اینکه دولت از بستر احزاب ایجاد شود؟
ما به تشکیل دولت حزبی خیلی اعتقاد داریم اما با حزب دولتی موافق نیستم چون حزب دولتی یعنی اینکه چند نفر دولتمرد با امکاناتی که دارند دور هم جمع می شوند و حزبی را تشکیل می دهند البته زمانی هم که دولت حزبی تشکیل شد طبیعتا باید به این موضوع توجه داشته باشد. البته چنین دولتی هم حق دارد که نیروهایش را از داخل خود انتخاب کند اما واقعا دولتی که حزبی باشد و بخواهد صادقانه با مردم برخورد کند، اگر دید که یک نفر همفکر غیرحزبی اش برای تصدی این پست از تمام افرادی که در داخل حزب هستند شایستگی بیشتری دارد، باید آن شخص را انتخاب کند حتی برای مجلس هم همینگونه است. معتقدم با همین قانون اساسی می توانیم مجلس حزبی داشته باشیم، منظور من از مجلس حزبی این است که یک حزب در سراسر کشور نمایندگانش را به مردم ارائه کند و اگر اکثریت مردم به نمایندگان این حزب رای دادند، مجلس حزبی هم تشکیل می شود و دولت و مجلس حزبی بهتر و بیشتر می تواند پاسخگوی مردم باشد.
- احزاب نسبت به دولت چه وظایفی دارند و به طور متقابل دولت نسبت به احزاب چه وظایفی دارد؟
تاکنون دولت حزبی در کشور ما تشکیل نشده اما به نظرم یکی از وظایف مهم دولت غیرحزبی هم کمک به تشکیل احزابی با همان مشخصاتی است که به آن ها اشاره شد، منظورم از کمک این نیست که دولت هم چند نفر را دور هم جمع کند و حزب دولتی تشکیل دهد و فقط به تقویت آن حزب بپردازد و بگوید ما به تحزب کمک کردیم بلکه دولت باید بی طرفانه برای تشکیل احزاب مفید کشور از ظرفیت دولتی کمک بگیرد.
به عنوان نمونه در مورد قوه مجریه رئیس جمهوری که با رای مردم انتخاب می شود زمانی که مورد تنفیذ رهبری قرار بگیرد، رئیس جمهور می شود؛بنابراین تمامی احزاب موظف به پشتیبانی اصولی از رئیس جمهور هستند به این معنا که برای تقویت دولت نقاط قوت و ضعف را سریع منتقل کنند.
موضع مؤتلفه درباره ارتباط احزاب با دولت ها را اینگونه می دانیم که افرادی که خواهان ارتباط با دولت ها هستند، چهار دسته اند که دسته اول تایید کنندگان بی چون و چرای دولت هستند چون منافعی در این رابطه دارند و دوم هم تشکل هایی هستند که دولت را بی چون و چرا رد می کنند. همچنین دسته سوم اصلا کاری به این کارها نداشته باشند.
دسته چهارم هم دسته ای است که پشتیبان اصولی دولت هستند؛ باید از پشتیبانی اصولی این تعریف را ارائه دهیم که دولت باید بتواند خدماتش را بدون مانع ارائه دهد و مراقب باشیم که نقاط مثبت دولت گسترش پیدا کند و نقاط ضعفش توسعه پیدا نکند. ما در مؤتلفه از گروه چهارم هستیم که از دولت پشتیبانی اصولی می کنیم و حق انتقاد و اعتراض را هم برای خودمان محفوظ می دانیم.
- به نظر شما مهم ترین خصیصه دو قطب حزبی کشور یعنی اصولگرایان و اصلاح طلبان چیست؟ همچنین ویژگی منفی این دو قطب چیست؟
در مورد سیاست اصلاح طلبان و اصولگرایان نسبت به دولت، تفاوتی بین این دو قطب وجود ندارد و همه باید پشتیبان اصولی دولت باشند اما درباره موضوعات بین خود اصلاح طلبان و اصولگرایان، باید یکسری خط قرمزهای مشترک را در کشور تعریف کنیم.
به یاد دارم زمانی که نخستین خانه احزاب تشکیل شد اصلاح طلبان و اصولگرایان چندین جلسه کار کردند و یک آیین نامه برای رفتارهای سیاسی احزاب نسبت به نظام و انقلاب نوشتند و در این راستا به یکسری مشترکات رسیدند که همه هم آن را امضا کردیم اما اینکه ما و اصلاح طلبان کدام یک از بندهای آن را اجرا کردیم فعلا مورد بحث ما نیست اما به طور کلی رقابت های سالم در این زمینه را نه تنها لازم می بینم بلکه مفید می دانم.
همچنین زمانی که جنگ 33 روزه در لبنان راه افتاد و اسرائیل با تمام قوا و خباثتش برای تسخیر خاک لبنان در تلاش بود، در مؤتلفه بحثی داشتیم که عکس العمل احزاب درباره این موضوع را خواستار شدیم و اینکه دولت چه سیاستی دارد و مقام معظم رهبری چه دستوری می دهند. در همین زمینه به نظرمان رسید در آن شرایط بهترین کار تشکیل جلسه ای از سران تمام احزاب کشور و اتخاذ موضعی مشترک در برابر تجاوز رژیم صهیونیستی است. در آن زمان استارت این اتفاق در حزب مؤتلفه زده شد و در آن زمان شخصا با چند تن از سران درجه یک اصلاح طلب تلفنی درباره این محور صحبت کردم.ما بانی برگزاری این جلسه شدیم که همه هم در آن حضور داشتند و این جلسه به یک تابلو در تاریخ احزاب کشور تبدیل شد چون همه دعوتمان را پذیرفتند و با وجود اینکه ما بانی برگزاری این جلسه بودیم، هزینه اش را تامین کردیم و دعوت ها را انجام دادیم اما اداره آن را بر عهده نگرفتیم و پیشنهاد کردیم یکی از سران اصلاح طلب که آن موقع مسئول کمیته حمایت از انقلاب فلسطین بود عهده دار ریاست جلسه شود چون مسئولیتی رسمی بر عهده داشت.
نکته تعجب آوری که در خلال برگزاری آن جلسه وجود داشت این بود که همه حضور پیدا کردندو شخصیت های اصلاح طلب و اصولگرا در این جلسه کنار همدیگر نشستند و نطق های اصلاح طلبان و اصولگرایان در آن جلسه کاملا با هم منطبق بود و همه در مقابل رژیم صهیونیستی موضعی صریح داشتند. بنده معتقدم این نوع مسائل هرگز نباید مورد رقابت های حزبی در کشور قرار بگیرد به این معنا که نه اصولگرایان و نه اصلاح طلبان حق منتسب کردن مسائل ملی و بین المللی به خود را که به نظام جمهوری اسلامی مربوط می شود را ندارند.
- انتخابات سال 92 محلی برای تشتت آرا بین احزاب اصولگرا بود. برای جلوگیری از تکرار این اتفاق در انتخابات مجلس و خبرگان چه تمهیداتی باید اندیشیده شود؟
سیاست حزب مؤتلفه اسلامی در مورد انتخابات مجلس خبرگان به طور صریح حمایت از فهرست جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز است در حالی که خودمان هم حتی یک نفر را به عنوان نامزد خبرگان معرفی نمی کنیم.
اما در مورد انتخابات مجلس باید بر این موضوع تاکید کرد که اصولگرایان باید با ائتلاف در میدان انتخابات حضور داشته باشند چون هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان به تنهایی و تک تک در روند انتخابات مجلس شورای اسلامی قطعا شکست می خورند، براساس صحبت های آقای عارف و با درنظر داشتن تجربه سال 92 به این نتیجه رسیدیم که اصولگرایان هیچکدام نباید به تنهایی روند انتخابات را طی کنند و بر همین اساس از حدود دو سال پیش اعلام یک سیاست کردیم و آن این بود که معتقدیم اصولگرایان باید با یک صدا و با یک فهرست وارد میدان انتخابات شوند و این تصور همچنان در ذهن و عمل ما معتبر است و معتقدیم اصولگرایان هیچ راهی جز ائتلاف ندارند
- لطفا کمی از آخرین نتایج جلسات آقایان موحدی کرمانی، آیت الله یزدی و آقای مصباح درخصوص وحدت جریان اصولگرا برایمان بگویید و اینکه آیا همه جریان اصولگرا در قالب نظرات این سه بزرگوار می گنجد؟
ما به طور کامل از محتوای سه جلسه ای که آقایان تا به حال برگزار کردند، اطلاع نداریم اما از ادامه این جلسات با اشتیاق استقبال کردیم و معتقدیم که اگر جلسات این سه بزرگوار ادامه پیدا کند، به نفع قاطبه اصولگرایان خواهد بود.به طور کلی جلسات این سه فقیه بزرگوار اثری مفید روی کل جریان اصولگرایی گذاشته است.
- لطفا کمی درباره شورای همگرایی اصولگرایان و کناره گیری آیات عظام موحدی کرمانی، آیت الله یزدی و آقای مصباح برایمان توضیح دهید.
ما فعالیتی را چندین ماه قبل از جانب آقای تقوی داشتیم که اصولگرایان را فارغ از حزب و سلیقه شان به یک جلسه دعوت کردند که نامش هم جلسه همگرایی است.برقراری یک همگرایی محکم و مستمر بین نیروهای اصولگرا از اهداف اصلی این جلسه است که این مقصود را آقای تقوی و آن جلسه همگرایی پیگیری می کند.
- در روند ائتلاف حزب مؤتلفه با جبهه پایداری چه اتفاقاتی رخ خواهد افتاد؟
از حدود یک سال گذشته جلساتی را با جبهه پایداری و ایثارگران برگزار کردیم که تعداد این جلسات اصلی و فرعی در حال حاضر به بالای 60 جلسه رسیده است. در نظر ابتدایی برای تشکیل این جلسات چند نکته مورد توجهمان بود چون آن زمان دیدیم که اصولگرایان غالبا جلسه ای برای ائتلاف بین خودشان برگزار نکردند در آن مقطع تشخیص ما این بود که بالاخره یک گروهی از اصولگرایان باید چنین جلسه ای را که منظور نهایی اش ائتلاف باشد، تشکیل دهند.
نکته بعدی این بود که ما نگفتیم جلسه این سه تشکل قطب عالم امکان در جریان اصولگرایی است و نگفتیم که ما این جلسه را تشکیل می دهیم که دیگران به ما بپیوندند چون طی این مدت این اتهامات را به ما زده اند اما آنچه مدنظرمان بود این بود که ما برای ائتلاف اصولگرایان شروع کننده باشیم. الان هم نظرمان این است که همه اصولگرایان در این ائتلاف ها حضور داشته باشند که بحمدالله با تشکیل شورای مرکزی ائتلاف اصولگرایان این مقصود عملی شد.
- با توجه به ترکیب فعلی مجلس که متشکل از اصولگرایان است، فکر می کنید برگزاری انتخابات می تواند تغییری در آرایش سیاسی مجلس دهم ایجاد کند؟
معتقدم اصولگرایان به شرط تداوم ائتلاف کامل پیروز انتخابات مجلس 94 خواهند بود اما پیش بینی می کنم که اقلیتی قوی تر از اقلیت فعلی اصلاح طلبان، در مجلس حضور داشته باشند؛ ولی اگر اصولگرایان ائتلاف نکنند اتفاق دیگری می افتد.
- شانس پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس را چقدر می دانید؟
معتقدم اگر اصولگرایان به ائتلاف و شعار تحقق یک فهرست نرسند، احتمال حضور گسترده تر اصلاح طلبان در مجلس حتما وجود دارد؛ اما با این شرط که اصولگرایان با هم ائتلاف کنند و اقدامات انتخاباتی مشترک انجام دهند در انتخابات 94، غلبه با اصولگرایان خواهد بود.
- به نظرتان سهم جریان دولت و اعتدال در انتخابات مجلس چقدر است؟
بنده معتقدم دولت باید به شدت تلاش کند تا ثابت کند قصد دخالت در انتخابات را ندارد به این معنا که دخالت هیچ دولتی چه اصولگرا چه اصلاح طلب یا غیر این دو در انتخابات ممنوع شرعی و قانونی است.
امیدوارم آقای روحانی مراقب باشند که احزابی که دبیران کل شان یا رؤسای شورای مرکزی شان در دولت هستند و سمت های بالایی هم دارند، در انتخابات دخالت نکنند اما در رقابت با اصولگرایان هیچ منعی نمی بینم. باید به این موضوع توجه داشت دولتی که اعلام کردهمی خواهد فراجناحی عمل کند،باید در اینجا یک امتحان پس بدهد البته به جرات می توان گفت دولت در انتصابات به هیچ وجه فراجناحی عمل نکرد و در میدان اصلاح طلبان حرکت کرد و سهم اصولگرایان در انتصابات بسیار بسیار ناچیز بوده است البته دولت در مورد انتصابات صاحب اختیار است و نمی توانیم برای دولت تعیین تکلیف کنیم اما خوشحال می شدیم که همانطور که گفته بود فراجناحی عمل می کرد که نکرد.
در مورد انتخابات مسئله خطیر این است که اگر رئیس جمهور از دخالت برخی دولتمردان در انتخابات جلوگیری نکند، فعل نادرست و ناپسندی انجام داده به همین دلیل امیدوارم که رئیس جمهور در این رابطه مراقبت کنند که آن دسته از احزابی که متمایل به دولت هستند از امکانات دولتی سوءاستفاده نکنند.
- فکر می کنید حامیان دولت برای انتخابات به اصلاح طلبان نزدیک می شوند یا اصولگرایان؟
قطعا میل آنها نزدیک بودن بیشتر به اصلاح طلبان است.
- با توجه به ورود اطرافیان آقای احمدی نژاد به انتخابات مجلس دهم چه سهمی را برای این جریان از انتخابات پیش رو قائل هستید؟
در چند موضع گیری آقای احمدی نژاد اعلام کرده که ما در انتخابات مجلس قصد ورود و دخالت نداریم و ایشان سعی هم کرده که این موضوع را به عنوان یک پیغام در فضای سیاسی کشور بیان کند اما تا جایی که بنده اطلاع دارم همانطور که آقای احمدی نژاد قبلا هم خودشان اعلام کرده اند، حتی مایل نیستند که منتسب به اصولگرایان باشند.
- در صورت ورود این جریان به انتخابات و با در نظر داشتن فساد مالی گسترده ای که در دولت های نهم و دهم اتفاق افتاد فکر می کنید مردم می توانند به این تفکر اقبالی داشته باشند؟
در دوره آقای احمدی نژاد وعده هایی به مردم داده شد که درست است برخی از اینها از پایه نادرست است مثلا بنده آن حرف آقای احمدی نژاد را که گفتند می توانیم یارانه ها را 5 برابر کنیم ذره ای قبول ندارم و معتقدم این یک حرف بسیار نادرست بود که ارائه شد به خصوص از جانب یک مقام مسئول چون دولت قبلی و فعلی در همین یارانه های 45 هزار تومانی واقعا مانده است و در زمان اقای احمدی نژاد هم با دستورات ایشان به دستگاه ها تامین می شد وگرنه آنچه که ردیف داشت، جوابگو نبود.
البته ارتباط گسترده دولت با مردم یکی ازکارهای خوب زمان دولت دهم بود که می توان به آن اشاره کرد. هیچ فسادی در هیچ دولتی توجیه بردار نیست.
- با توجه به فساد مالی گسترده در دولت قبل، بحث پول های کثیف و استفاده از آن ها در انتخابات که از سوی وزیر کشور مطرح شد، اعتقادی به استفاده از آن در انتخابات دارید؟
قطعا چنین پول هایی وجود دارد؛ چه بسا بسیاری از افراد هم از همین پول های کثیف برای انتخابات سوءاستفاده کنند. متاسفانه این موضوع استثنایی نیست و دولت ها باید در مواردی ثابت کنند که چنین کاری را انجام نداده اند البته افراد و تشکل های سوءاستفاده کننده در هر زمانی حضور دارند اما دولت باید مراقب باشد که این ها اثر تعیین کننده نداشته باشند و مراقب دولتمردان خودشان هم باشند. از سوءاستفاده های مالی قطعا ملت و کشور آسیب دیده و دولت ها باید سعی کنند که نقش خودشان را در مقابله با فساد به طور کامل ایفا کنند.
- دررابطه با انتخابات دبیر کلی حزب کلی مؤتلفه این انتخابات به کجا رسید؟
ساز و کار حزب برای انتخاب شورای مرکزی، دبیر کل و مسئولان اجرایی این است که ما هر سه سال یکبار مجمع عمومی حزب را برگزار می کنیم که یکی از وظایف این مجمع عمومی، انتخاب اعضای جدید شورای مرکزی است. شورای مرکزی جدید که انتخاب شد جزو وظایف هفته اول یا دومش انتخاب دبیر کل بود، این کارها انجام شد یعنی ما در مهرماه کنگره مان برگزار شد، شورای مرکزی را انتخاب کردند و شورای مرکزی هم چند هفته پیش دبیرکل حزب را انتخاب کردند و من با وجود اینکه امتناع داشتم از انتخاب شدن چون معتقد بودم که من 4 دوره دبیرکل بودم و بهتر است فرد جدیدی وارد شود و به همین دلیل در جلسه ای که قرار بود درباره انتخابات دبیرکل بحث شود من اجازه خواستم و جلسه را ترک کردم و اعلام کردم جلسه را به این دلیل ترک می کنم که هرکس که منتقد و مخالف انتخاب من است به راحتی بتواند صحبت کند ولی برای بار پنجم از طرف شورای مرکزی جدید انتخاب شدیم.
خودم را در حد توصیه کردن به مردم نمی بینم اما هر دو انتخابات خبرگان و مجلس دو واقعه مهمی است که در اسفندماه می خواهد شکل بگیرد از مردم تقاضا می کنم به صورت گسترده و فعال درهر دو نتخابات شرکت کنند و نامزدهایی را که تشخیص می دهند انتخاب کنند. شرکت حداکثری مردم در انتخابات اسفند ماه تقاضا و آرزوی قلبی این بنده است.
گفت و گو: بهاره کنجکاوفرد