پایگاه خبری جماران: سال جدید در حالی آغاز شده که تحلیلگران پیش بینی های مختلفی از آنچه مشکلات پیش روی مسئولین خوانده میشود، داشته و یکی از مهمترین مسائل را مشکلات اقتصادی میدانند، از سوی دیگر بحث اولویتهای امسال نیز مطرح است.
یک جامعه شناس معتقد است که مهمترین اولویت کشور در سال جدید«اولویت اقتصادی» است که حتی اگر نمودی هم در مسائل سیاسی و اجتماعی پیدا کند بیارتباط با قلمرو اقتصادی نیست.
عماد افروغ در گفت و گو با خبرنگار جماران درباره مهمترین اولویتهای سال جدید گفت: ما نمیتوانیم اولویت در یک عرصه یا قلمرو را مستقل از سایر قلمروها در نظر بگیریم. به معنای دیگر، وقتی که ضرورتهای قلمروهای متفاوت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را اولویتبندی میکنیم، به این نتیجه میرسیم که مهمترین اولویت ما در سال جدید اولویت اقتصادی است که حتی اگر نمودی هم در مسائل سیاسی و اجتماعی لحاظ میشود بیارتباط با قلمرو اقتصادی نیست.
بالاترین و مهمترین اولویت ما اقتصادی است
وی افزود: به نظر میرسد بالاترین و مهمترین اولویت ما اقتصادی باشد. همچنین قلمروهای حیات انسانی و اجتماعی باهم مرتبط هستند، به نحوی که اگر عرصهای مشکل داشته باشد، آن مشکل خود به خود به عرصههای دیگر نیز سرایت میکند. غیر از مشکل اقتصادی و بیعدالتی در جامعه، مشکلات دیگری نیز نظیر بیاخلاقی و عدم مشارکت مردم در حیات سیاسی خودشان وجود دارند، اما این مشکلات نیز تا حدودی به همان مسائل اقتصادی بازمیگردند.
این جامعه شناس در ادامه گفت: سالهاست نامگذاری سالها مرتبط با مشکلات اقتصادی است، اما جای تاسف دارد که توجهی به ملزومات و ظرف این نامگذاریها نمیشود. اگر به لحاظ تئوریک و مبنایی به ملزومات و ظرف تحقق شعارهای خوب اقتصادی توجه نکنیم، هیچ گاه به نتیجه نمیرسیم. زیرا نمیتوان بدون تغییر ظرف موجود، تحولی در مسائل اقتصادی و تولیدی خود ایجاد کنیم. باید تاسف خورد که چرا در کنار این همه حرفهای خوب، هیچ اشاره ای به ملزومات نمیشود.
نوع برنامه ریزی ما متمرکز و اشتباه است
افروغ افزود: در همین رابطه میتوان به یکی از برنامه های تلویزیون به نام «عصرجدید» اشاره کرد. ما همواره به لحاظ تئوریک میگفتیم که باید به مهارت ها توجه شود و مهارتها را باید در اقصی نقاط کشور جستجو کرد و در صورتی میتوان این مهارت ها را دید که از ظرف متمرکز در برنامهریزی و مدیریت کشور خارج شده و به سمت ظرف نامتمرکز حرکت کنیم، برای اینکه امکانات، مهارتها و فرصتها بهتر دیده شود یک نمونه جزئی همین برنامه «عصرجدید» است که در ماههای اخیر از تلویزیون پخش میشود و بستری ساخته که به واسطه آن میتوان مهارتها و قابلیت هایی که در کشور وجود دارد را شناسایی کرد.
وی بیان کرد: متاسفانه نوع برنامهریزی ما متمرکز و اشتباه است. بیتردید هیچگاه نمیتوان از این طریق به رونق تولید رسید یا عدالت در تولید را محقق کرد. به بیانی دیگر، ما نمیتوانیم در ظرف متمرکز با اتکای به اقتصاد نفتی به اهداف بلند اقتصادی که پای مردم را وسط میکشاند، برسیم. ما وقتی به سمت برنامهریزی نامتمرکز میرویم میتوانیم به استانها، شهرها و حتی روستاها اختیار بیشتری دهیم. اگر این مسأله محقق شود دانشگاهها و مراکز علمی ما نیز عوض میشوند و نوع استخدام نیروها نیز تغییر میکند. یعنی به جای آنکه به سمت دانش و مهارت نظری رویم به سمت مهارت علمی سوق پیدا میکنیم.
باید امکانات و فرصت ها را ببینیم
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: جای تاسف دارد که این همه علایم خوب و تجربه تاریخی مفید فرستاده میشود تا توجه بیشتری به مهارت های عملی نشان داده شود، اما بازهم نسبت به این موضوع بیگانگی وجود دارد. ما سابقه جنگ را داریم، سابقه جنگ و مقاومت و دفاع به هیچ عنوان با نگاهی متمرکز امکانپذیر نبود، بلکه همه این احساس را داشتند که مسئولیتی روی دوش خود دارند و فرصتی در اختیارشان قرار دارد. بدون آگاهی بخشی، ارتقای انگیزه و فرصتسازی این امر شدنی نیست و من همواره وظیفه این فرصتسازی را روی دوش دولتها گذاشتم.
وی در ادامه اظهار کرد: ما نمیتوانیم مظروف اقتصاد مقاومتی، مظروف توسعه درون زا و مظروف رونق تولید را در ظرف متمرکز بریزیم، بلکه باید امکانات و فرصتها را ببینیم. وقتی این مسأله محقق شود، مشارکت تحقق پیدا میکند که یکی از ابعاد شاخص مرتبط با قلمرو توسعه است. حتی از لحاظ اجتماعی نیز مردم احساس میکنند دیده میشوند و موثر هستند. ما باید در حالی که به سمت تحقق شعار سال یعنی همان رونق تولید میرویم، تنها شعار نداده و درباره آن میتینگ و همایش برگزار نکنیم بلکه باید صرفاً عمل کنیم و برای این کار نیز باید به ظرف آن توجه داشته باشیم.
«اعتماد» رکن اساسی اداره حکومت است
افروغ با بیان اینکه اعتماد رکن اساسی اداره حکومت است، ادامه داد: اعتماد مسبوق به اعتبار است و اعتبار ریشه در قول صادق صاحب منصبان سیاسی و عمل مطابق با نیازهای واقعی مردم دارد. علی القاعده «اعتماد» جایی تعریف میشود که به اصطلاح آنهایی که حکمران هستند از اعتبار کافی برخوردار باشند و اعتبار نیز بدین معناست که دروغ نگویند و اعمال و رفتارشان مطابق با نیازهای واقعی مردم باشد. بیتردید تا ما به سمت تمرکز زدایی و اقتصاد غیرنفتی حرکت نکنیم، نمیتوانیم تحقق بخش اهداف بلند نظام باشیم. متاسفانه تاکنون رفتار یا اقدامی عملی دال بر حرکت در این مسیر دیده نمیشود.
سیل جاری نشان داد که ما رودخانه ها را لایروبی نکرده بودیم و حرفهایی که تا پیش از آن زده شده بیشتر جنبه شعاری داشته است.
وی بیان کرد: اگر قرار بر تمرکززدایی در کشور باشد، ما باید در استانها تفویض اختیار کنیم. یعنی این تفویض اختیار باید به طور سلسله مراتبی اتفاق بیفتد. بیتردید این تفویض اختیار باعث میشود که آنها از منظر زیست جهان و نیازهای خود مسائل را ببینند و احساس رقابت کنند، در عین اینکه دیگر چشمشان به دولت و مشاغل دولتی دوخته نمیشود. دولت نیز باید نگاه خود را عوض کند چرا که با عوض شدن رابطهها، این دولت است که به مردم نیاز پیدا میکند نه اینکه دست مردم به سمت دولت دراز شود.
اگر قرار است به سمت تمرکززدایی حرکت کنیم، باید تصمیم گیری را هدف قرار دهیم
این جامعه شناس در ادامه گفت: شروع برنامهریزی متمرکز از تصمیمگیری متمرکز در کشور بوده است. یعنی تصمیم گیری متمرکز در قالب یک کانون جغرافیایی متمرکز به نام «متروپل تهران» به وجود آمده است. وقتی تصمیم متمرکز میشود خود به خود اطلاعات و دادهها نیز متمرکز میشوند. با متمرکزشدن اطلاعات و داده ها، نیروی انسانی مستتر در کشور به سمت مرکز یا همان متروپل جذب میشوند. بعد از آن هم خدمات و نوآوریها متمرکز شده و تبدیل به همین شبکه شهری زنجیرهای میشود که شاهدش هستیم.
وی اظهار کرد: بنابراین اگر قرار است به سمت تمرکززدایی حرکت کنیم، باید تصمیم گیری را هدف قرار دهیم و این گونه نباشد که عده ای در تهران برای ساکنین چابهار تصمیم بگیرند بلکه خود چابهاری ها باید در تصمیم گیری های مربوط به خود ذی مدخل باشند. به هیچ وجه منظور من این است که سلسله مراتبی از قدرت نباشد، ولی به لحاظ تخصصی آنچه تا به حال ضرورت داشته و بارها روی آن مطالعه صورت گرفته اما هیچ اقدام عملی در قبالش نشده، آمایش سرزمینی است. متاسفانه ما اصلاً سیاست های آمایش سرزمینی نداریم و به همین خاطر است که متکی به اقتصاد نفتی هستیم.
باید به سمتی حرکت کنیم که اقتصاد غیرنفتی خود را سروسامان دهیم
این استاد دانشگاه ادامه داد: وقتی ما متکی به اقتصاد نفتی میشویم، داستان تحریم پیش میآید. امروز متاسفانه با یک تحریم تمام اقتصاد ما میلرزد و دستخوش حوادث مترقبه و غیرمترقبه قرار میگیرد. در حالی که اقتصاد غیرنفتی را در دورههای گذشته امتحان کرده و در آن موفق بودیم. بنابراین باید به سمتی حرکت کنیم که اقتصاد غیرنفتی خود را سروسامان دهیم و این مسأله بدون درنظرگرفتن ظرف ممکن نیست. بنده زمانی که مسئول بخش فرهنگی اجتماعی آمایش سرزمینی بودم، با آنکه مطالعات لازم را انجام داده بودیم، اما هیچ اقدام عملی از سوی دولت وقت اتفاق نیفتاد.
وی اظهار داشت: عمل به نتایج مربوط به آمایش سرزمینی از سوی دولتها نیازمند جرأت است، متاسفانه این جرأت در دولتمردان ما وجود ندارد. شاید به دلیل اینکه سیاست زده بوده یا گمان می کنند با عمل به این موضوع کشور دچار به هم ریختگی شده یا اینکه روی رای مردم اثر میگذارد. نکته دیگر من به شکافهای طبقاتی درآمدی بازمیگردد که خود یکی از مشکلات اقتصادی ماست. شاید دولتها نتوانند آنچنان روی «بخش خصوصی» کنترلی اعمال کنند که البته به نظر من نظارتهای بیشتری از بخش دولتی روی آن وجود دارد، اما به طور حتم ما میتوانیم در بخش دولتی تعدیل شکاف درآمدی داشته باشیم.
مردم متوجه دروغها هستند
افروغ ادامه داد: آنهایی که حقوق بگیران دولتی هستند، حقوق متعادلی دریافت نمیکنند و دریافتی آنها برابر نیست. بدین معنا که مدیری قطع نظر از سایر امتیازات، بالای 20 میلیون دریافتی دارد اما یک کارگر حقوقی بسیار پایینتر دریافت میکند. این مسأله به هیچوجه توجیه تئوریک ندارد و حتی توجیه تئوریک آن در تمام دنیا برعکس است. کدام جامعهشناس می پذیرد از آنجایی که یکسری از اقدامات ضروریاند، مستحق پاداش بیشتر هستند؟ امروز وضعیت استخدامی در کشور ما به سمتی می رود که دیگر استادکار استخدام نشده و آنهایی که مهارت دارند به کار گرفته نمیشوند و صرفاً مدرک گرایی باب شده است.
وی اظهار داشت: ما به ملزومات اقتصاد مقاومتی، رونق تولید و رفع مسائل اقتصادی بیتوجه هستیم. فراموش نکنیم که شکاف درآمدی باعث «اعتمادسوزی» جامعه میشود. وقتی این شکاف ایجاد می شود بدین معناست که دولتها رافع نیاز مردم نیستند و در چنین حالتی مردم اعتماد خود را از دست میدهند. وای اگر دولتها دروغ هم بگویند، متاسفانه ما با دروغ نیز روبه رو بودهایم. بدین ترتیب که دروغ گفته شده توجیه شرعی هم میشود که مصیبت را مضاعف میکند. مخاطب این حرفهای من دولت خاصی نیست، ولی میتوانم بگویم که دولتمردان دروغ میگویند و مردم متوجه این دروغها هستند.
سیل جاری نشان داد که چه اندازه تمهیدات لازم را برای مقابله با سیل در نظرگرفته بودیم
افروغ در ادامه گفت: سالها در گوش ما میخواندند که کشور توسعه پیدا کرده و میگفتند عمران توسعه پیدا کرده است، به ویژه در ایام سالگرد پیروزی انقلاب چنین حرفها و آمارهایی زیاد مطرح میشود، اما سیل جاری نشان داد که ما تا چه اندازه تمهیدات لازم را برای مقابله با سیل در نظرگرفته بودیم. این سیل نشان داد که ما رودخانه ها را لایروبی نکرده بودیم و حرفهایی که تا پیش از آن زده شده بیشتر جنبه شعاری داشته است. زیرا اگر شعار نبوده، مقاومتر از امروز با این حادثه رفتار میشد. البته من نمیگویم که زحمتی کشیده نمیشود و تحولی به ویژه در زمینه نوع دوستی مردم و تلاش جهادی نهادها در راستای مقابله با سیل ایجاد نشده است.
وی افزود: ولی سیل اخیر نشان داد شرایط کشور آن گونه که دولتمردان توصیف میکردند نبوده است. بنابراین معلوم شده که عدهای دروغ گفته و آماری مطابق واقع ارائه نمیدادند. ما باید به طور جدی به ملزومات رونق تولید و اقتصاد مقاومتی توجه کنیم و پراکنده کاری نکنیم. بارها گفته ام که بهترین سند این سالهای ما، نه الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت بوده و نه سایر سندها، بلکه همین اقتصاد مقاومتی بوده است. نباید تا این اندازه سند روی سند آورد و موازی کاری کرد، بلکه اگر تنها به ملزومات یک سند توجه شود برای پیشرفت کافیست.
در این سالها اقتصاددانان توانستند چه تحولی در حوزه اقتصاد ایجاد کنند؟
این استاد دانشگاه بیان کرد: برای نمونه، ما در دورههایی نظیر هخامنشیان، ساسانیان و صفویان به طور نسبی اقتصاد موفق غیرنفتی را تجربه کردیم. در دوره هخامنشی بنابر اعتراف «رومن گیرشمن» در کتاب «ایران از آغاز تا اسلام» که مینویسد «درست است که جنگی بین ایران و یونان اتفاق میافتد، اما یونانیت شکست خورد و ایرانیت پیروز شد.»علت این پیروزی به این خاطر است که ایران دارای پیشینه فرهنگی و تاریخی غنی است. بدین معنا که ممکن است برخی موارد را از فرهنگ یونان گرفته باشد اما هیچ گاه فرهنگ خود را واگذار نکرد. این فرهنگ در دورههای ساسانی، صفویه و انقلاب اسلامی مجدداً احیا میشود. توقع ما از انقلاب اسلامی این بود که وقتی هویت ایرانی ما بار دیگر احیا شده و دین و سیاست بار دیگر گره میخورد، آثار اقتصادی هم داشته باشد.
وی ادامه داد: ما در اقتصاد ناکام بوده و فکر اقتصادی نداشتیم. باید پرسید که در این سال ها اقتصاددانان توانستند چه تحولی در حوزه اقتصاد ایجاد کنند؟ ما بار دیگر در اقتصاد به سیاستهای زمان شاه که منجر به انقلاب اسلامی شد، بازگشتیم و نظریه نوسازی را به کار گرفتیم، نظریهای که امتحان خود را در دنیا پس داده و حتی همان کشورهایی که مهد نظری توسعه مطرح میشوند در برابر این نظریه، توسعه فرهنگی را مطرح کردند و گفتند که توسعه باید خود را با فرهنگ وفق دهد. هرگاه در تاریخ ما توسعه خود را با فرهنگ وفق داده، توفیق حاصل شده است. بنابراین نباید فرهنگ را قربانی توسعه کرد.