سوسن شریعتی گفت: علیرغم تفاوت ها، پدر و مادرم در یک چیز مشترک بودند آنهم در عشق به مردم وطنشان بود. بعد از آنکه داشتم پیکر بی جان مادرم را به حسینیه ارشاد می آوردم با من تماس می گرفتند که دیرتر بیایم برای اینکه درها هنوز بسته اند، آنجا متوجه شدم که پدر و مادرم از این نظر هم به یکدیگر نزدیک بودند، در اینکه از مرده هایشان هم می ترسند!
به گزارش خبرنگار جماران؛ تنها دقایقی قبل از شروع مراسم ترحیم پوران شریعت رضوی، سالن های همایش کوچک و بزرگ این کانون پر شدند و جمعیت شرکت کننده در این مراسم مجبور به تجمع در مقابل درب ها شدند.
برادر مرحوم شریعت رضوی در مراسم ترحیم وی گفت: پوران مدیر و مدبر و اداره کننده تمام خانواده بود، او در تربیت 4 فرزند دکتر علی شریعتی از همه امکانات خود استفاده کرد و امروز هر کدام از آنها برای خود شخصیتی شده و روح پدر و مادر خود را شاد کرده اند.
وی افزود: پوران به تنهایی فرزندان دکتر را بزرگ کرد و زندگی خود را وقف انتشار آثار مرحوم دکتر شریعتی کرد. در حقیقت برای شناختن مرحوم خواهرم، هیچکس مانند خود دکتر شریعتی که در قالب یک نامه او را معرفی کرده، نتوانسته او را معرفی کند.
در ادامه مراسم ترحیم پوران شریعت رضوی، 4 نوه آن مرحوم، هر کدام به نحوی از مادربزرگ خود تشکر کردند، یکی با نواختن ویولن و دیگری با دادن دسته گل و دوتن دیگر نیز با سخنرانی برای حاضرین از ویژگی های شخصیتی پوران شریعت رضوی گفتند.
ناصر فکوهی در مراسم ترحیم پوران شریعت رضوی گفت: در واقع پوران خانم همیشه خاطراتی از من داشت و همیشه این خاطرات را برایم تعریف می کرد و زمانی که ازدواج کرد من 2 الی 3 سال داشتم. امروز هم به عنوان یکی از اعضای بسیار نزدیک خانواده در اینجا حضور دارم، مراسمی که پیشکسوتانی نظیر دکتر غلامعباس توسلی، دکتر ملکی، دکتر شفیعی کدکنی و... در آن حضور دارند.
وی افزود: باید به یک جنبه از زندگی پوران خانم دقت زیادی شود. جنبه ای که شاید به دلیل تغییرات زیاد در شرایط جامعه توجه خاصی به آن نمی شود. اما شاید کارهایی که پوران خانم می کرد برای جامعه امروز عادی باشد، ولی در دوره خود او این گونه نیست.
این استاد دانشگاه ادامه داد: یک دختر در ابتدای 20 سالگی، در یک جامعه زن ستیز وقتی برای تحصیل به تهران آمده بود، چطور باید از حق خودش دفاع می کرد؟ به نظر من پوران از این لحاظ الگویی اجتماعی و اخلاقی است.
وی بیان کرد: زنان امروز در جامعه ما موقعیت بسیار بهتری دارند و این وضع با تلاش آنها در حال بهتر شدن هم است. بی تردید ما در 40 سال گذشته دین بزرگی نسبت به زنان داشتیم و پوران نیز در دوران خودش بسیار تنها بود و برای آنکه وارد دانشگاه شود، و در جامعه خود را جا بیندازد تبدیل به یک الگو شده بود. بسیاری از جوانان امروز نیز باید این الگو را برای خود در نظر بگیرند.
فکوهی گفت: پوران با اینکه در بسیاری از موارد تحت فشار بود، اما کسانی که در بیرون بودند را در جریان نمی گذاشت. او همیشه به همه امید می داد و قدرتی شورشی در وجودش بود که سعی می کرد آن را به اطرافیان و بچه های اطرافش منتقل کند.
وی در پایان گفت: ما معلم بودن را از پوران یاد گرفتیم و من هرگز ندیدم که بعد از پوران کسی قدر او به بچه ها بها داده یا حرف آنها را بشنود. او یک زن شورشی بود و حاضر نبود آنچه جامعه سنتی به زنان تحمیل می کند را بپذیرد.
سوسن شریعتی هم در پایان این مراسم گفت: این تقدیر ماست که پذیرنده میراث پدری و مادری خود باشیم. از این رو باید دید که صحبت کردن از کسی که کوتاه زیست سخت تر است یا کسی که بلند زیست و باقی ماند تا تکیه گاه باشد. صحبت کردن از کسی که متفکر بوده و مرد ایده هاست و دعوت کننده به آزادی است، سخت تراست یا کسی که تبدیل به سقف و یک جایی امن می شود؟
وی افزود: تفاوت پدر و مادر من در آزادی و امنیت است و بیان این پرسش که آیا آزادی مهم ترست یا امنیت؟ پوران امنیت ما بود، ولی شریعتی با آزادی تعریف می شد. تفاوت پوران و شریعتی در موضوعی اجتماعی است، وقتی گفته می شود «کوچک زیباست» و پوران طرفدار این نظر بود و فتح قله های بلند را برای شریعتی می گذاشت.
سوسن شریعتی گفت: پوران «هم اکنون» را سوژه قرار داد و فتح قله های دور را در اولویت دیگری قرار می داد به همین دلیل بود که پا در رکاب داشته و از نشر تا فروشندگی کتاب را بر عهده داشت.
دختر مرحوم علی شریعتی در ادامه گفت: با اینکه او چریک نبود ولی یک پارتیزان فرهنگی بود. تفاوت پدر و مادر من در یک دعوای فلسفی هم هست، در ایده آلیسم یا رئالیسم؟ در ایده آل را چسبیدن یا واقعیت را نگاه کردن، پوران از واقعیت ها با همه خطراتی که داشت، فرصت می ساخت و تمام تلاشش بعد از غیبت همسرش همین بود، ولی شریعتی رمانتیک بود.
وی افزود: پوران شریعت رضوی تمام آثار همسرش را منتشر کرد و این کاری بسیار بزرگ است. در واقع او تلاش کرد تا ممنوع را ممکن کند. یکی از تفاوت های دیگر پدر و مادرم در نگاه به پول بود. پدرم پول را تحقیر می کرد و به هیچ وجه حق التالیف نمی گرفت، اما مادرم آن را برای تامین معاش خانواده و نه خودش دریافت می کرد. حتی خانه دکتر که امروز تبدیل به موزه شده را فروخت و با پول آن برای 4 فرزندش خانه خرید، اما خانه ای که خود در آن نشسته بود با پول حق التالیف آثار شوهرش نبود و پول خودش بود.
شریعتی بیان کرد: اگر شریعتی دن کیشوت بود، مادر من سانچز بود. در واقع او هیچ گاه مرید شریعتی نبود، عاشق بود. همین تفاوت ها باعث شد تا عده ای در اینکه او شوهرش را درک کرده باشد، تردید کنند.
وی افزود: او مستقل بود و با حقوق خودش روزگار می گذرانید و با اینکه زنان معمولا بعد از مرگ همسران شان هیچ کاره می شوند، اما پوران شریعت رضوی به سختی توانست متولی گری آثار شریعتی بعد از انقلاب را بر عهده گیرد.
سوسن شریعتی در پایان گفت: علیرغم این تفاوت ها، پدر و مادرم در یک چیز مشترک بودند آنهم در عشق به مردم وطنشان بود. بعد از آنکه داشتم پیکر بی جان مادرم را به حسینیه ارشاد می آوردم با من تماس می گرفتند که دیرتر بیایم برای اینکه درها هنوز بسته اند، آنجا متوجه شدم که پدر و مادرم از این نظر هم به یکدیگر نزدیک بودند، در اینکه از مرده هایشان هم می ترسند!