مرعشی: گفتمان انقلاب اسلامی هم مانند خود اسلام مظلوم است. این گفتمان یک شاهراهی است که همه می توانند خودشان را در این شاهراه بدانند. اساسا من فکر می کنم همه این بحث ها و برداشت های سیاسی پنهان کردن واقعیت هاست و به این بر می گردد که جریانات و انسان ها وقتی که حرفی برای گفتن ندارند به مقدسات، مشترکات و هر آنچه که در ذهن مردم سابقه خوبی دارد، پناه می برند. من فکر می کنم که جریان های سیاسی اگر حرفی برای گفتن در بحث گفتمانی دارند، باید حرفشان را بزنند و مطالب مورد نظرشان را ارائه کنند و از طرفی دستاوردهای خود را مطرح و از ایده های خودشان دفاع کنند.
«اصلاحات هیچ وقت افکار عمومی را از دست نداده بود»، در روزگاری که هرکس تقصیر اشتباهاتش را گردن دیگر می اندازد، معاون رئیس دولت اصلاحات معتقد است فاصله اصلاح طلبان از قدرت بلایی است که خودشان بر سر خودشان آوردند و البته رقیب هم از این فرصت برای نزدیک شدن به قدرت استفاده اساسی کرد.
به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، حسین مرعشی که از ابتدای انقلاب، معاونت استاندار و بعد از آن استانداری، نمایندگی مجلس، ریاست دفتر رئیس جمهور و معاونت رییس جمهور را تجربه کرده است معتقد است که گفتمان غالب کشور باید «سازندگی و خدمت» باشد. مرعشی هیچگاه مسئولیت دولتی در بخش اقتصاد نداشته، اما ذهن اقتصادی او باعث شده که در بخش خصوصی کار اقتصادی را به خوبی مدیریت کند و نقد هایی هم به برنامه های اقتصادی دولت ها دارد.
مرعشی از بعد از روی کار آمدن دولت نهم از مسئولیت های دولتی کنار گذاشته شد و در سال های گذشته به عنوان سخنگوی حزب کارگزاران فعالیت می کند. صریح بودن مرعشی از مواردی است که باعث می شود مصاحبه های او همیشه خواندنی باشد. مرعشی جز کسانی است که معتقد است اشتباه اصلاح طلبان این بود که فضا را برای مصادره قدرت توسط اصولگرایان با رفتار در مجلس ششم و بعد از آن مهیا کردند. او همچنین از تحلیل انتخاباتی اش در گفت و گو با خبرنگار جماران سخن می گوید و به موارد دیگر از جمله گفتمان انقلاب اسلامی اشاره می کند.
مشروح این گفت و گو را در ادامه می خوانید.
*سوال: تعابیر از گفتمان انقلاب اسلامی متفاوت است. گاهی با گفتمان انقلاب اسلامی که از سوی اصلاح طلبان مطرح می شود روبرو هستیم و گاهی با تعابیر احمدی نژاد و دوستانش از این گفتمان. جامع بودن یک گفتمان را در اختلاف بر سر جزئیاتش می توان شناخت، اما دو تعریف متفاوت از یک گفتمان کمی عجیب است. تحلیل شما از این برداشت های گفتمانی چیست؟
گفتمان انقلاب اسلامی مانند اسلام مظلوم است
- مرعشی: گفتمان انقلاب اسلامی هم مانند خود اسلام مظلوم است. این گفتمان یک شاهراهی است که همه می توانند خودشان را در این شاهراه بدانند. اساسا من فکر می کنم همه این بحث ها و برداشت های سیاسی پنهان کردن واقعیت هاست و به این بر می گردد که جریانات و انسان ها وقتی که حرفی برای گفتن ندارند به مقدسات، مشترکات و هر آنچه که در ذهن مردم سابقه خوبی دارد، پناه می برند. من فکر می کنم که جریان های سیاسی اگر حرفی برای گفتن در بحث گفتمانی دارند، باید حرفشان را بزنند و مطالب مورد نظرشان را ارائه کنند و از طرفی دستاوردهای خود را مطرح و از ایده های خودشان دفاع کنند.
هرجا احتیاج به پوشش داریم به گفتمان انقلاب اسلامی پناه می بریم
اینکه پناه ببریم به انقلاب اسلامی و گفتمان آن، مظلومیت این گفتمان را می رساند که هر جا احتیاج به یک پوشش موجه داریم به او پناه می بریم. 35سال از انقلاب اسلامی گذشته و دنیا و ایران نیز تغییر کرده اند. این موضوعات به نظر من کلیشه هایی است که گاهی اوقات ما اصلاح طلبان برای اینکه برچسب نخوریم به این گفتمان پناه می بریم و آقای احمدی نژاد نیز به خاطر اینکه انحراف خود و دوستانش را بپوشاند به آن رجوع می کند. من فکر می کنم باید از این مسائل عبور کنیم و در حال زندگی کنیم. زندگی در گذشته با شکوه و آینده آرمانی که هنوز نیامده ما را از واقعیت ها دور می کند؛ لذا باید از وضع موجود تحلیل داشته باشیم و ببینیم مسئله امروزمان چیست.
*منظورتان از مسائل امروزی در چه حوزه ای است؟
استفاده ابزاری از اسلام، گفتمان انقلاب و مهدیویت هنر نیست
- مسئله امروز ما روشن است. مشکلات اقتصادی روشنی داریم که علی رغم اینکه آقای روحانی خیلی تلاش کردند تورم را کاهش بدهند، هنوز تورم 13 درصد است. از سویی بنگاه های اقتصادی هنوز نتوانسته اند به ثبات برسند و خانواده ها در فشار اقتصادی به سر می برند. در فضای اجتماعی ناهنجاری های اجتماعی مانند اعتیاد، ناهنجاری و بزهکاری های اجتماعی گستره زیادی پیدا کرده است.
در عرصه فرهنگ نیز با دوگانگی بین شعار ها و آرمان ها با واقعیت ها موجود جامعه شکاف عظیمی روبروییم که این امر مشکل بزرگی برای کشور ایجاد کرده است. در زمینه اخلاق و تربیت جامعه در بعضی موارد فوق العاده ضعیف است.
در زمان حال زندگی کردن گفتمان نو می خواهد، استفاده ابزاری از اسلام، گفتمان انقلاب، امام خمینی(س) حضرت مهدی (عج) و مهدویت هنر نیست. هنر این است که واقع بین باشیم و در حال زندگی کنیم و برای عبور از بحران ها راه حل داشته باشیم. لذا من اساسا این نوع استفاده های ابزاری از انقلاب اسلامی و بحث گفتمانی آن را صحیح نمی دانم. انقلاب اسلامی در مقطعی که اتفاق افتاده همه اسناد، شعارها، خواسته های مردم، بیانیه های امام، اسناد نزدیکان امام و هر آنچه که مردم باید بدانند موجود است. امکان ندارد ما بتوانیم آن را به شکل مصادره به مطلوب، بازسازی کینم. بعد از انقلاب و جمع شدن همه اقشار، نگاه ها و احزاب زیر یک سقف، کم کم از گفتمان اولیه دور شدیم و انشعاب هایی به وجود آمد و همین شروع درگیری ها شد. در بعضی از جنبه ها ما شعار هایمان پررنگ و در بعضی از موارد شعار هایمان کم رنگ شد. شعار ها و حرکت ها و خیزش های انقلابی متعلق به دوران انقلاب است و ما احتیاج به گفتمانی نو با توجه به شرایط روز داریم و ما به عنوان های مسئول در مقابل جامعه و خداوند باید شعارهای بروز بدهیم.
*یعنی باید از فضای شعارهای انقلابی عبور کنیم؟
عده ای فکر می کنند جنگ هنوز راه حل مشکلات است
- طبیعی است که باید از این فضا عبور کنیم و البته امروز هم از این فضا عبور کرده ایم. هر شعاری برای مقطعی گفته شده است. ما در جایی متناسب با نیازمان می گفتیم "جنگ جنگ تا پیروزی" آیا امروز هم می خواهیم همین شعار را بدهیم و همین حرف را بزنیم؟ صحبت هایی که برخی از فرماندهان سابق و غیر مسئول برخی از نهادهای نظامی مطرح می کنند، اصلا قابل درک نیست. این عده فکر می کنند جنگ هنوز راه حل مشکلات در دنیاست. در صورتی که شرایط دنیا از جنگ عبور کرده است . سوال این است که از جنگ چه به ما می رسد؟ اگر قرار بود که نظامی گری قدرت نظامی ثمره داشته باشد، باید روس ها در افغانستان موفق می شدند که دیدیم اینگونه نشد و این گردن کشی روس ها چه فاجعه ای در افغانستان به وجود آورد و 35 سال دامن افغانستان را گرفته و هنوز هم ادامه دارد؛ یا در عراق ، اگر قرار بود نظامی گری نتیجه بدهد باید صدام در اوج قدرت منطقه می بود. صدام تنها رهبر نظامی در منطقه بود که دو جنگ را شروع کرد و در یک نقطه آنقدر بر نظامی گری اش پا فشاری کرد که آمریکا و متحدانش او را از میان برداشتند و الان از عراق فقط جنازه کشوری با بحران های بزرگ باقی مانده است.
نفس جنگ برای ما اصالت ندارد
نفس جنگ برای ما اصالت ندارد. البته از جنگ برای دفاع از کشورمان هراسی نداریم، اما اگر لازم شد می جنگیم نه اینکه جنگ را اصیل بدانیم. بعضی ها به گونه ای صحبت می کنند که انگار شعار انقلاب اسلامی این است که باید خود را با هرچه باطل در دنیاست درگیر کنیم و با آن ها سر جنگ داشته باشیم. ما در دورانی که انقلاب می کردیم یک شعار علیه آمریکا ندادیم یک بار هم نگفتیم شیر نفت یا تنگه هرمز را می بندیم. این صحبت ها بعد از انقلاب زده شد. حضرت امام خیلی شعارش مشخص بود. شاه ظالم و دست نشانده خارجی ها است و ما به دنبال این هستیم که ملت، حکومت تشکیل دهند.( صحیفه امام، جلد6، ص21) من فکر می کنم نداشتن هنر حرکت متناسب زمان بعضی ها را مجبور کرده که به گذشته و شعارهای قدیمی برگردند.
*یعنی شما معتقدید که بعد از انقلاب اسلامی گفتمان سازی نشد؟
نتوانستیم فساد اداری را از بین ببریم
- اگر از من بپرسید نظرم این است که باید پس از انقلاب و در جمهوری اسلامی گفتمان غالب «سازندگی و خدمت» باشد. من از سازندگی و خدمت موضوعی را مهمتر نمی دانم. باید بتوانیم کشور را بسازیم. استقلالی که جز شعارهای مهم مردم در زمان انقلاب بوده با کشوری که شاخص های آن عقب باشد که محقق نمی شود. کشوری می تواند استقلالش را حفظ کند که شاخص های استقلال را داشته باشد. ما از اینکه مردم در دوران شاه امکانات خوبی دریافت نمی کردند و از تبعیض و فساد رنج می بردند؛ ناراحت بودیم، اما چه قدر توانستیم فساد اداری را از بین ببریم؟ آیا توانستیم سطح زندگی مردم را با شرایط امروز منطقه و جهان همسان سازی کنیم و بالا ببریم؟ پاسخ من به این سئوالات منفی است. کل تولید ناخالص داخلی ما با 80 میلیون نفر جمعیت، معادل امارات متحده عربی با 3 میلیون نفر جمعیت است، پس این نشان می دهد در جایگاه مناسبی نیستیم.
* به نظر شما مشکل از کجا شروع شده؟
عده ای چون بازیگران خوبی نیستند بازی را در کشور بهم می زنند
- من فکر می کنم مشکل از جایی شروع می شود که عده ای بی هنر نمی توانند هنر هنرمندان را تحمل و نظاره کنند و به همین دلیل بازی را به هم می زنند. مثل این می ماند که دو نفر که شطرنج بازی می کنند و یک نفر که در بازی کم می آورد بازی را به هم می زند. عده ای در کشور بازی را به هم می زنند، چون نمی توانند بازی خوب را ببینند.
*به موضوع خوبی اشاره شد. استقلال جز شعارهای اولیه انقلاب بوده است. برای این گزاره تعاریف مختلف بیان می شود. استقلال از دید شما به چه معنی است؟
استقلال به معنی زیر سلطنه نرفتن است نه قطع ارتباط با دنیا
- استقلال به معنی زیر سلطنه نرفتن است نه قطع ارتباط با دنیا. استقلال به معنی بی نیازی نیست. دنیای امروز دنیای نیازمندی های متقابل است. در محدوده زندگی فردی، اجتماعی و بین المللی ما نیاز به ارتباط داریم. در خانواده استقلال یک زن و یا شوهر از یک دیگر به معنی بی نیازی از یکدیگر نیست. این برداشت که استقلال یعنی قطع ارتباط ما با دنیا برداشت های چپ و کمونیستی است که از رسوخ و نفوذ افکار کمونیستی نشأت می گیرد.
این شعارهای کشور های چپ در قدیم بوده است. اینکه ما به خودمان و در آمدمان متکی می شویم و مزیت هایی داریم که بر اساس آن ها تولیدات انجام می دهیم، صادرات انجام می دهیم و در مقابلش باید واردات انجام دهیم. اساسا در اقتصاد این صحبت بی نیاز بودن ما از دنیا سطحی و غیر فنی تلقی می شود که یک کشور فقط صادر کننده باشد. سال ها بود در کلاس های علم اقتصاد این تفکر بود که هر کشوری که صادرات بیشتری داشته باشد و در مقابلش طلا وارد و ذخیره کند کشور قدرتمند و ثروتمندی است. این مازاد منابع اقتصاد را ویران می کند. اقتصاد متعادل اقتصادهای پویا هستند؛ یعنی هر آنچه که تولیدش اقتصادی نیست را وارد و هر آنچه که اقتصادی است را تولید و صادر می کنند.
*آقای مرعشی! بعد از مطرح شدن بحث برجام در کشور کشمکش های زیادی بر سر این بحث به وجود آمد و در مجلس هم شاهد بودیم که در جریان تصویب کلیات و جزئیات این طرح چه اتفاقاتی افتاد. شما تاثیر اتفاقات حول محور برجام بر اقتصاد ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟
بررسی برجام در مجلس کمک بزرگی به روشنگری سیاسی کرد
- من قبل از آنکه قرار بر بررسی برجام در مجلس باشد در مصاحبه با یکی از روزنامه ها گفتم که اگر برجام به مجلس برود، به لحاظ سیاسی خیلی خوب است؛ چون هم دست دولت پر است و هم مردم متوجه می شوند که با چه جماعتی در مجلس روبرو هستیم. به نظر من اقدام مجلس و تشکیل رسیدگی به برجام و کمک صدا و سیما در پخش بخش هایی از این جلسات و گفت و گو ها مجموعا به روشنگری کمک بزرگی کرد و مردم در آستانه انتخابات مهم مجلس دهم به خوبی با خطرهای پیش رو در انتخابات آشنا شدند.
*تحلیل شما از جلسات بررسی کلیات و جزئیات این طرح چیست؟
آگاهی مردم بزرگترین پشتوانه نظام است
- آن جلسه و اقدامات به نظر من شجاعانه آقای حسینیان بسیار به کشور کمک کرد. شاید بپرسید چرا می گویم شجاعانه؟ دلیلش این است که از نظر من هیچ سرمایه ای مهمتر از آگاهی مردم نیست این آگاهی پشتوانه بزرگی برای نظام، دولت و مسئولان نظام است. نتیجه این بحث ها هم این شد که پنبه افکار پایداری در کشور زده شد و انتخابات آینده نشان خواهد داد که این اتفاقات تا چه اندازه مفید بوده است. البته اصولگرایان میانه رو به رهبری آقای لاریجانی هم به خوبی خودشان را بازسازی کردند. واقعیت این است که آقای لاریجانی و همفکرانش در مجلس به کشور کمک مهمی کردند این برای همه ارزشمند و قابل تقدیر است.
*فکر می کنید این اتفاقات و تندروی های عده ای از اصولگرایان به اتحاد آن ها کمک می کند و یا برعکس، آن ها را از هم دور می کند؟ مشخصا جای تندروها در جریان اصولگرایی کجاست؟
نتیجه حاکمیت افراطیون در کشور سوزاندن سرمایه های نظام بود
- مشکل اصولگرایان بعد از سال 76 انفعالشان بود. این طیف بعد از ریاست جمهوری آقای خاتمی، فرصتی برای عرض اندام پیدا نمی کردند. در یک دوره این افراطیون با انگیزه بیشتری وارد و با استفاده از ابزارهایی مشروع و بعضا نامشروع در کنار زدن جریان رقیب با ابزارهایی که در دست داشتند توانستند موقعیتی را برای خودشان بسازند، اما نتوانستند از این موقعیتی که پیدا کردند در جهت تحکیم روابط با مردم و خدمت به جامعه استفاده کنند. نتیجه حاکمیت افراطی ها در کشور دولتی شد که سرمایه های اصولگرایی، اصلاح طلبی و انقلاب اسلامی را سوزاند.
روی کار آمدن روحانی چیزی شبیه به معجزه بود
باروی کار آمدن دولت آقای روحانی که از نظر من عنایت بزرگ الهی بود. در آن فضا با رد صلاحیت آقای هاشمی رئیس جمهور شدن آقای روحانی کاری آن هم با درصدی ناچیز بالاتر از نصف شبیه به معجزه بود. آقای دکتر روحانی به عنوان مظهر نیروهای میانه و اعتدالگرا فضایی را امروز به وجود آورده که اصولگرایان میانه رو به خوبی از این فضا به خصوص بعد از تصویب برجام در مجلس، برای بازسازی جناح خودشان استفاده می کنند و من این موضوع را برای کشور مبارک می دانم.
*از چه لحاظ مبارک؟
ای کاش اصولگرایان میانه رو قبل از انتخابات 88 تکلیف خودشان را با احمدی نژاد روشن کرده بودند
-این طیف بسیار قاطع با افکار افراطیون برخورد می کنند. از الان روشن است که اصولگرایان میانه در انتخابات آینده کاملا از تندرو ها جدا می شوند و این مبارک است و این موضوع شناخت صحیحی از شرایط امروز کشور در جبهه اصولگرایی است، اما کاش این اتفاق در آستانه انتخابات دور دهم ریاست جمهوری در سال 88 می افتاد. اگر اصولگرایان در آن مقطع تکلیف خودشان را با احمدی نژاد که در حال هدایت کشور به قهقرا بود، روشن می کردند، امروز بسیار دستشان در عرصه سیاسی پرتر بود. اصولگرایان در آن مقطع اشتباه تاریخی کردند و فرصتی که نباید برای بار دوم به احمدی نژاد می دادند را دادند و احمدی نژادی که هویتش برای ما قبل از انتخابات 88 روشن بود در دور دوم هویتش را به اصولگرایان نشان داد و در نهایت انحرافی از آب در آمد و وجهه اصولگرایان را نیز خراب کرد، اما جلوی ضرر را از هرکجا بگیری منفعت است و این منفعت در جبهه اصولگرایی امروز اتفاق افتاده است.
*اصلاح طلبان برای بازسازی خود چه کردند؟
اصلاح طلبان ابتدا خودشان به خودشان ضربه زدند و بعد از رقیب ضربه خوردند
- اصلاحات هیچ وقت افکار عمومی را از دست نداده بود. اصلاح طلبان اشتباهشان جای دیگری است. اشتباه اصلاح طلبان این است که فرصتی را مهیا کرد تا تندروها نهادها و عناوینی مانند شورای نگهبان، سپاه و ولایت فقیه را به نفع خودشان مصادره کنند و گویی این نهادها فقط برای این طیف خاص است و متعلق به سایر تفکرها نیست. در حالی که اصلاح طلبان ریشه در خط امام دارند و در تشکیل نظام و استقرار ولایت فقیه تکلیفشان معلوم است. اصلاح طلبان از بعد اجتماعی و بحث های گفتمانی ضربه نخوردند، بلکه موقعیت خودشان را در نظام سیاسی مقداری از دست دادند که بخشی از آن به دوران مجلس ششم و بخشی دیگر به حوادث 88 برمی گردد. ما یک ضربه سنگین در دوران مجلس ششم خوردیم که بخشی از آن را رقیب به ما زد و بخشی دیگر را خودمان به خودمان زدیم و نمی خواهم به این موضوع ورود کنم و آسیب شناسی این موضوع را در وقت دیگری باید انجام دهیم.
باقی مانده آن هم در سال 88 وقتی که ما نتوانستیم حرف صحیح خودمان درباره ریشه تفکرات احمدی نژاد منتقل کنیم، عده ای از این فرصت استفاده کردند و جمعی از اصلاح طلبان را برانداز خواندند در صورتی که اگر تفکر احمدی نژاد چند سال دیگر ادامه پیدا می کرد معلوم نبود چه بر سر کشور خواهد آمد. اصلاح طلبان بازسازی خود را از سال 92 و انتخابات ریاست جمهوری شروع کردند در همان محدوده و زمینی که آزاد به فعالیت بودند دست به انتخاب زدند و یک اصولگرای میانه رو که ذاتا اصلاح طلب است را به عنوان رئیس جمهور انتخاب کردند و انشاالله انتخابات آینده فرصت دومی برای تقویت روابط خود با حاکمیت و از بین بردن سوء تفاهمات گذشته خواهد بود.
* اصلاح طلبان در این مدت و بعد از انتخابات سال 92 سه تشکیلات هماهنگی تاسیس کرده و آن را تغییر دادند. یک بار با نام شورای هماهنگی، بار دیگر با نام شورای عالی اصلاحات و به تازگی شورای سیاست گذاری انتخابات را تاسیس کردند. دلیل این تغییرات و نام های جدید چیست؟
پذیرش آقای خاتمی به عنوان رهبر اصلاحات کمک بزرگی به اتحاد بین اصلاح طلبان کرده است
- من ضعف را در ضعف سازمان های سیاسی می بینم. سالهاست که به اصلاح طلبان و اصولگرایان الگویی پیشنهاد می شود که هر طیف یک حزب شود. ما می توانستیم یک یا 2 حزب شویم و در نهایت با یکدیگر ائتلاف می کردیم، چرا که نبود یک تشکیلات فراگیر این ضعف ها را دارد، ولی خوشبختانه در جبهه اصلاحات پذیرش آقای خاتمی به عنوان رهبر اصلاحات کمک بزرگی به حفظ اتحاد بین اصلاح طلبان کرده است که نهایتا شورای عالی سیاستگذاری انتخابات که شکل گرفته است همه ی آن اختلافات جزیی در 2 شورای قبلی را حل کرده است. در جبهه اصلاحات مشکلی بر سر این مسائل دیگر نداریم.
*با این تفاسیر و تکاپوی جناح رقیب خودتان، آرایش سیاسی انتخابات را در روزهای منتهی به ثبت نام کاندیداها چگونه می بینید؟
3 ضلع اصلاح طلبان، اصولگرایان میانه رو و پایداری بازیگران انتخابات آینده
- حامیان دولت قطعا اکثریت قاطع مجلس را خواهند داشت. به نظر می رسد که آرایش در حال حاضر به این شکل است که اصلاح طلبان حضور فعالی به صورت متحد خواهند داشت. اصولگرایان میانه نیز یک ضلع انتخابات آینده خواهند بود و پایداری ها هم آخرین تلاش های خودش برای ماندن را خواهد کرد.
* جریان احمدی نژاد چه می شود؟
نیروهای احمدی نژاد در درون جبهه پایداری هستند
- احمدی نژاد فاقد یک جریان است. نیروهای احمدی نژاد در درون جبهه پایداری هستند. واقعیت این است که احمدی نژاد قادر نیست که ضلعی از اضلاع انتخابات آینده باشد و تنها راه پیش رویش این است که نیروهایش را در درون پایداری بفرستد. اینکه از بین اصولگرایان میانه رو، اصلاح طلبان کدام دست بالا را خواهند داشت را رای مردم تعیین می کند. البته حدی که شورای نگهبان برای اصلاح طلبان تعیین خواهد کرد نیز مهم است، اما به نظر می رسد دو فراکسیون اصلی مجلس فراکسیون اصولگرایان میانه و اصلاح طلبان خواهند بود. پایداری ها نیز یا کاملا حذف خواهند شد و یا فراکسیونی چند نفره در مجلس خواهند داشت.
*چقدر این احتمال می رود که با محوریت حامیان دولت، اصولگرایان میانه و اصلاح طلبان بتوانند با هم متحد شوند؟
عارف می تواند جز مشترکات لیست اصولگرایان و اصلاح طلبان باشد
-این اتحاد اتفاق نخواهد افتاد اما ممکن است در بعضی از حوزه ها و یا در مورد برخی از اشخاص یک همکاری شکل بگیرد. من این را بعید نمی دانم که از افراد اصولگرای میانه بعضی از افراد در لیست اصلاح طلبان قرار بگیرند و بالعکس. امکان وجود مشترکات در لیست های انتخاباتی وجود خواهد داشت، اما اتحاد کلی اتفاق نخواهد افتاد. بالاخره ما دو جریان رقیبیم و رقابت نیروی میانه اصلاح طلب و میانه اصولگرا به نفع کشور است، مثلا در صورت ورود آقای ناطق، ایشان و آقای عارف می توانند از اشخاص مشترک هر دو لیست اصولگرایان و اصلاح طلبان باشند.
....................
گفت و گو از :سینا رحیم پور