اکر کسی مثل آقای روحانی فکر کرده که برود در زمین بازی دیگران بازی کند و سربلند بیرون میآید اشتباه محض است.
به گزارش جماران، محمد نعیمیپور در مراسم روز دانشجو که به همت انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران برگزار شد، گفت: سوال اینجاست که چه بر سر جمهوریت نظام آمده که بدین شکل درآمده است؟ مردم با انقلاب تلاش کردند تا در تعیین سرنوشت خودشان سهیم شوند. رهبری انقلاب نیز با مردم صادق بوده و این مسأله را دنبال کردند. این اعتماد متقابل موجب شد تا انقلاب با همان کیفیتی که مشاهده میکنیم، اتفاق بیفتد. اما چه شد که این مسیر تغییر کرد؟ چون شعور مردم و سن انقلاب بسیار قوی بود و رهبرانش افراد بزرگی بودند، شاید خیلیها تصور نمیکردند که ممکن است مسیر دچار انحراف شود.
وی افزود: اما بعد از سال 68 بنا شد که جنبههای دچار ضعف در مسئولیت مربوط به اداره کشور تقویت شود و در عین حال بررسی شود که اگر به کدام سمت حرکت کند، حاکمیت بیشترین نفع را خواهد برد.
نعیمی پور در ادامه گفت: آقای هاشمی نیز به عنوان فردی که نفوذ زیادی داشت، با سپری کردن دولت اول خود با مشکلات زیادی مواجه شد و ناگزیر شد که در دولت دوم خود عقب نشینی کند و ذینفعان باعث شدند تا وی در سیاست تعدیل خودش، تعدیل کند. به نظر من در این دوره اتفاقاتی افتاد که مردم را به دوقسمت خودی و غیرخودی تقسیم کرد. در واقع از آنجا که اعتماد کاملی نسبت به همه مردم وجود نداشت، حاکمیت این تفکیک را انجام داد. ملاک و معیار آنها نیز مواردی تعیرف شده و کاملاً مشخص بود.
وی در تشریح گفتههای خود گفت: حاکمیت تمهیداتی برای مستقر کردن شرایط جدید در کشور دیده بود. برای نمونه، مجلس سوم و کسانی در بیت امام و هواداران ایشان بودند، به ویژه در دوره نخست وزیری آقای مهندس موسوی رفتارهایی بروز دادند که در شرایط جدید قابل قبول نیست. بنابراین بعد از مجلس سوم بسیاری از افراد به اشکال مختلف کنار گذاشته شده یا خانه نشین شدند. تا مجلس سوم که افراد رشیدی انتخاب شده بودند، مجلس به تعبیر امام در رأس امور بود و از مجریان و حاکمان کشور پاسخگویی می خواست. اما در مجلس چهارم از آنجا که این تلقی وجود داشت که از برآیند یک انتخابات آزاد، ممکن است مجلسی بیرون آید که مورد پسند حاکمیت نباشد، نظارت استصوابی را قانونی کردند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب افزود: معنی این اقدام آن بود که مردم تنها میتوانستند برگزیدگان شورای نگهبان را برگزینند و این امر موجب شد که کیفیت مجلس در رأس امور به شدت دچار تنزل شد. در واقع با این کار مجلسی کم خطرتر را روی کار آوردند که بتوانند با آن تعامل کنند. حتی در انتخابات سال 76 این مزاح بین مردم وجود داشت که مینویسیم خاتمی، میخوانند ناطق، یا در لیست فرمانداری به جای آنکه لیست کاندیداها بر اساس حروف الفبا نوشته شود، اول آقای ناطق را نوشتند.
وی ادامه داد: بنابراین، همه تمهیدات برای ریاستجمهوری آقای ناطق بهکار بسته شده بود، اما اتفاقی که افتاد؛ مردم در سال 76، یک نه بزرگ به شرایطی که پیش آمده بود، گفتند. بعد از آن نیز، موضوع خودی و غیر خودی نه تنها در حوزه سیاست و انتخابات بروز پیدا کرد، بلکه در حوزههای اقتصادی مثل واگذاری بخش خصوصی هم خود را نشان داد. چیزی که برای اصلاحطلبان و اعتدالیون سهم مهلک است فاصله گرفتن از مردم است.
این فعال سیاسی گفت: اکر کسی مثل آقای روحانی فکر کرده که برود در زمین بازی دیگران بازی کند و سربلند بیرون میآید اشتباه محض است. روحانی از همه موضوعات و خواسته های مردم خبر داشت اما همان طور که آقای حسامالدین آشنا گفت ذی نفع ها نمی گذارند وعدههایش را اجرایی کند و البته ایشان پافشاری هم نکرد.
این نماینده سابق مجلس ادامه داد: می دانید چرا حصر تمام نمی شود؟ چون تمام شدن حصر یعنی بسیاری از مردم احساس پیروزی می کنند و این احساس برای برخی ها مخاطره آمیز است؛ پس نباید اتفاق بیافتد .باید مسیری برویم که مردم سرنوشت خود را تعیینکنند در این صورت است که نظر مردم در همه جا مهم می شود.
این فعال سیاسی اصلاح طلب اظهار کرد: در مسیر پیشرفت، ناامیدی جایگاهی ندارد. از این رو، باید امیدوار باشیم. زیرا تازه بعد از مشروطیت بود که مردم به حساب آمدند؛ بعد رضاخان آمد و البته حالا همه چیز با زمان رضاخان تفاوت دارد. تصور من این است مردم سالاری در این روز با زمان رضاخان تفاوت اساسی دارد؛ برای نمونه، امروز سوال کردن ملکه ذهن مردم شده است. اصلاح طلبان باید قبل از اینکه دیر شود به مردم پاسخ گو باشند. اگر میخواهند همچنان رابطه شان با مردم برقرار باشد و خاتمی به مردم بگوید بیایند و مردم هم بیایند نباید با روش گذشته پیش بروند.