دو فعال سیاسی اصلاحطلب روز گذشته در مراسم ویژه روز دانشجو که به همت انجمن اسلامی دانشجویان علامه طباطبایی برگزار شد، سخنرانی کردند.
به گزارش خبرنگار جماران، حمیدرضا جلایی پور در مراسم ویژه 16 آذر که به همت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی تهران برگزار شد، گفت: امروز که ما در اینجا جمع شدیم، میدانیم که حرکت دانشجویان به شکل جنبشی نیست، ولی حرکتی شبکه ای و انجمنی است که در جامعه حضور دارد. شاید این حضور دیگر شبیه 30هزار نفری که سال 77 در حیاط دانشگاه تهران جمع شدند، نباشد، ولی وجود دارد. آن اتفاق واقعاً جنبش دانشجویی بود و حرکت امروز انجمنی است.
حرکت جنبشی همواره وجود داشته و به فراموشی سپرده نشده است
وی افزود: حضور انجمنی دارای ویژگیهای مختلفی است و یکی از مولفههای عرصه نقد و انتقاد آزاد در ایران همین حرکتهای انجمنی هستند. امروز دانشگاه تنها جای آزادی است که یک عده میتوانند در آن جمع شده و درباره مسائل مختلف بحث کنند. زیرا در مراکزی نظیر صداوسیماو... افراد یا نمیتوانند حرف بزنند یا اگر هم بحثی اتفاق میافتد، سریعاً مسئول برگزارکننده آن برنامه را تغییر میدهند. یعنی نمیشود بحثهای عمومی را در چنین نهادهایی به راه انداخت، اتفاقاً آنجایی بحث عمومی میشود که انجمنهای دانشجویی برنامه میگذارند و با تعیین موضوع از کارشناسان مربوطه دعوت به عمل میآورند.
این جامعهشناس گفت: در 70 سال اخیر این مسأله یکی از کارکردهای مهم انجمنهای دانشجویی بوده که به نظر میرسد از اهمیت بالایی برخوردار و یکی از عرصه های مهم نقد و بررسی بوده است. زیرا جامعهای که عرصه عمومی آزاد نقد و بررسی نداشته باشد، خطرناک و بسته میشود. سوال این است که چرا در بزنگاههایی، حرکتهای انجمنی، جنبشی شده و چه اتفاقی افتاده که امروز چنین وضعی به وجود نمیآید؟ من در پاسخ به این سوال میخواهم به تغییراتی اشاره کنم و بگویم که آنهایی که از به وجود نیامدن حرکت جنبشی از سوی دانشجویان خوشحالند، بیجهت خوشحال نباشند. چرا که این مسأله همواره وجود داشته و به فراموشی سپرده نشده است.
چه اتفاقی برای جنبش دانشجویی افتاده که همه صندلیها پر نشده؟
وی بیان کرد: ر همین راستا، یکی از مخاطبان این حرف میتواند آقای سلیمی رئیس دانشگاه علامه طباطبایی باشد که از همکاران دانشگاهی ماست و نباید با بیان مطالبی، موضوعات را ماستمالی کند. باید پرسید چه اتفاقی برای جنبش دانشجویی افتاده که مثلاً امروز که به مناسبت 16 آذر است، همه صندلیها پر نشده است؟ اتفاقاتی که در پاسخ به این سوال میتوان به آن اشاره کرد، این است که تعداد دانشجویان زیاد شده است. یعنی تعداد دانشجویان به رقمی نزدیک به 4 میلیون رسیده و این تغییر بسیار مهمی است. زیرا در مقطعی رقابت نفس گیری برای تصاحب 150 هزار صندلی در دانشگاهها وجود داشت و در آن مقطع بود که مسأله دانشجویی بسیار خاص میشد.
جلاییپور گفت: آن وضعیت امروز تغییر کرده و 4 میلیون وارد دانشگاه میشوند و ما با یک محیط اجتماعی دیگری روبهرو هستیم که باید به آن توجه کرد. دیگر این دانشگاه فنی دهه 30، 40،50 یا 60 نیست. نکته دوم این است که محیطهای دانشجویی زنانهتر شده، در صورتی که این محیطها قبلاً مردانه بودند که البته این موضوع از ویژگیهای مثبت دانشگاه است. شما ببینید که فعالیت و امکاناتی که زنان در اختیار دارند، با مردان بسیار متفاوت است. بنابراین اگر دانشجویان مرد، شبها دیروقت هم به خانه روند کسی از آنها سوالی نمیپرسد، اما دختران وضعیتی متفاوت دارند.
دانشگاهها در حال تبدیل شدن به موسسات اقتصادی هستند
وی با اشاره به انتقادی که به فعالین دانشجویی دهه 80 وارد میدانسته، گفت: من به آنها گفتم محیط دانشگاه زنانه شده، بنابراین نباید رادیکال حرف زد و باید جوری حرف زد که مخاطب بتواند آن را پیگیری کند. نکته بعدی که در دانشگاه اتفاق افتاده این است که دانشگاهها تجاری شدند، بنابراین داستان فرق میکند. دانشگاههای ما امروز در حال تبدیل شدن به موسسات اقتصادی هستند. به آن دلیل که در کشور تولید نیست و رکود و تورم وجود دارد و این شعارها را در سیاست خارجی میدهند. یکی از جاهایی که نیروها میتوانند حضور داشته باشند، دانشگاههاست و از آنجا که دانشگاهها پولی شدند، درآمد خوبی از آنجا به دست میآید. به گونهای که در کنار هرکدام از دانشگاه های دولتی، یک مجتمع پردیس ایجاد شده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: تجاری شدن دانشگاه ها خود مسألهای جداگانه است که روی تمامی مسائل اثرمیگذارد. ویژگی بعدی که سال 80 هرمقدار که جلوتر آمدیم جدی تر شده، این است که هزینه فعالیت جمعی دانشجویی جدی زیاد شده است. به عبارت دیگر با احضار دانشجو و ستاره دار کردن او، هزینه فعالیت جمعی داوطلبانه دانشجویان را بالا میبرند. این امری طبیعی است که وقتی چنین فشارهایی به دانشجویان اعمال شود، روی فعالیت جمعی آنها اثرگذار است. اتفاق دیگری که در این سالها افتاده، تبدیل روابط عمودی در انجمنهای اسلامی به روابط افقی است. رابطه بالا به پایین یا پایین به بالای دانشجویان از طریق دفتر تحکیم وحدت، سازماندهی ملی میشد. اما وقتی که تحکیمیها کمی تندروی کردند، تندروهای درون کشور فرصت را مغتنم شمردند و سازمان تحکیم وحدت که ریشه در پیروزی انقلاب داشت را قلع و قمع کردند.
شبکههای اجتماعی در دانشگاهها جای روابط واقعی و چهره به چهره را گرفته است
وی گفت: امروز روابط میان دانشجویان انجمنها افقی بوده و بیشتر در شبکههای اجتماعی بروز پیدا کرده و تقریباً بیرون دانشگاه و خارج از محافل زیر دوربین است. یکی از راهها برای فهمیدن عمقیتر اوضاع، مراجعه به گروههای مجازی دانشجویان و مشاهده بحثهایی است که میان آنها شکل میگیرد. به نظر نمیرسد که گروههای مجازی آنها جای آرامی باشد، بهتر است افرادی که بودجههای کلان در اختیار دارند، اندکی از این بودجه را برای تحلیل محتوای بحثهایی اختصاص دهند که دانشجویان در شبکههای مجازی انجام میدهند. بیتردید بحثهای فعالین دانشجویی امروز قابل مقایسه با بحثهایی نیست که فعالین دانشجویی دهه 80 در صحن های علنی میکردند. بحثها در شبکههای مجازی بسیار ساختاریتر و رادیکالتر است.
این فعال سیاسی اصلاح طلب اظهار کرد: شبکههای اجتماعی در دانشگاهها جای روابط واقعی و چهره به چهره را گرفته است. اتفاق مهمتری هم در کشور افتاده، به نحوی که حتی اگر بگوییم جنبش دانشجویی نیست، ولی بیتردید جامعه جنبشی شده است. این نکته بسیار مهمی است، دلیلش هم میتواند اعتراضاتی باشد که در یک سال اخیر در 60 شهر ایران اتفاق افتاده است. در همین تابستان 20 شهر ایران اعتراض کرده و در سال گذشته بیش از 2000 نقطه اعتراضی داشتیم.
4 ویژگی که جنبشهای دانشجویی باید داشته باشند
وی در پاسخ به این سوال که جنبش به چه معناست، گفت: جنبش 4 ویژگی دارد. اول اینکه یک ناراحتی و شکافی در جامعه است که عدهای برای برطرف کردنش دور هم جمع میشوند، دوم اینکه درباره آن شکاف باید گفتار منسجمی شکل گرفته باشد، سوم اینکه تشکلهایی باید باشند تا اهداف را دنبال کنند و چهارمین ویژگی مربوط به نشان دادن اعتراضات است.
وی افزود: از جنبشهای ملی که این ویژگی ها را هم داشت جنبش ملی صنعت نفت ایران، جنبش زنان و دانشجویان است، بنابراین جوامع را از منظر جنبشهای اقشاری میتوان مورد بررسی قرار داد. جنبش دانشجویی هم از زمان ایجاد نهاد دانشگاه، با دانشگاه تهران شکل گرفت که ساواک تلاش میکرد آن را سرکوب کند، با وجود آن سرکوبها، جنبش دانشجویی سکوت نکرد.
جنبشهای دانشجویی در تمام دوران انتخاباتی پیش گام بودند
جلایی پور گفت: به طور کلی دانشجویان فعال دانشگاهها ، عضو جنبشهای چریکی بودند؛ یک سال و نیم قبل از انقلاب جنبش دانشجویی به یک نیروی پیش برنده تبدیل شد. جنبش انقلابی مردم و دانشجویی باهم پیروز شدند.
وی با یادآوری اینکه مهم ترین نیروها در زمان جنگ تحمیلی جنبش دانشجویی بودند، گفت: با شروع دوران اصلاحات نیروی محرک جنبش دانشجویی فعالیت خود را دوباره آغاز کرد. آقای خاتمی قرار بود چهار ، پنج میلیون رای بیاورد ، جنبش دانشجویی یکی از قویترین لایههای جنبش اصلاحات بود. این جنبش سرکوب نشد، اما با ابزار کنترلی مثل پرونده درست کردن و ستاره دار کردن آن را کنترل کردند؛ اما باز خیز برداشت. جنبشهای دانشجویی در تمام دوران انتخاباتی پیش گام بودند و ایده و شعار ائتلاف سال ۹۲ میان عارف و روحانی از مطالبههای این جنبش بود.
ما نمیتوانیم راجع به آینده صحبت کنیم
جلایی پور گفت: امروز بیش از 10 میلیون فارغالتحصیل دانشگاهی در ایران است. یعنی تقریباً در هر خانوادهای یک فارغ التحصیل وجود دارد. لذا اصلاً موقعیت جامعه فرق کرده است. جامعه امروز جنبشی و دانشگاهی شده، به طوری که هر زمان که انتخابات برگزار میشود، ما شاهد ایجاد جنبش اجتماعی موقت میشویم. انتخاباتهایی که ما داریم، انتخابات نیست، بلکه همگی تبدیل به جنبشهای ملی میشوند.
وی بیان کرد: ما نمیتوانیم با قاطعیت بگوییم که وضعیت دانشگاهها انجمنی میماند و وارد فضای جنبشی نمیشود. در همه جوامع امکان بروز جنبش و زلزلههایی از این قبیل هست. لذا نمیتوان جواب قاطعی برای این مسأله داد. بیتردید اگر فضای باز وجود داشته باشد، جنبش شکل نمیگیرد ولی اگر محیط را ببندند، چنانچه فرصت عملی به وجود آید، دانشگاهها نیز جنبشی میشوند. در ماجرای دی ماه سال گذشته، یک عده مخالف دولت فکر کردند که اگر جلوی حرم امام رضا(ع) اعتراضی از مالباختگان موسسات اعتباری بگذارند، میتوانند به دولت برای پرداخت بدهی موسسههایی که خود موسسشبودند، فشار بیاورند که تاحدودی هم موفق شدند. اما همان اعتراض، فرصتی را فراهم کرد تا در 60 شهر دیگر و در 10 شب گسترش پیدا کند. لذا ما نمیتوانیم راجع به آینده صحبت کنیم.
سندرم عجیب محافظهکاران و جریانهای تندرو
وی در پایان گفت: تشکلهای دانشجویی مهمترین عامل نقد و بررسی در جامعه هستند. با این تشکلها هم جامعه سود میبرد و هم دانشجویان که با حضور در آنها پخته میشوند. آنچه امروز در دانشگاهها بسیار مهم بوده، دفاع از دانشگاه ها به عنوان سنگر حقیقت است. انجمنهای اسلامی و تشکلها باید مراقبتجاری شدن دانشگاهها باشند، زیرا دانشگاه بازار نیست.
حسین نقاشی نیز در این مراسم گفت: متاسفانه در دو سه دهه اخیر محافظهکاران و جریانهای تندرو در کشور دچار سندرم عجیبی شدند که همان سندرم قلب است. به این معنا که تلاش میکنند تا هر موضوع و واقعیتی را دگرگون کنند و به موضوعی دیگر تبدیل کنند. این سندرم از فروکاستن موضوعات تا استحاله آنها پیش میرود. از این رو، بحث 16 آذر را به همین مثابه در ایام مختلف یا فرومی کاهند یا دچار استحاله میکنند.
روایتی از 4 ستیز و سازش دائمی انقلاب اسلامی
وی افزود: برای نمونه حرکتی دانشجویی را که در کنار ضد استعماری بودن، ویژگی ضداستبدادی داشت، تنها ضداستعماری و ضدآمریکایی نشان میدهند، در صورتی که ضداستبدادی بودن این حرکت اصل ماجراست و آنها تلاش میکنند تا این مفهوم را فروبکاهند. اساساً انقلاب اسلامی 4 ستیز و 4 سازش دائمی دارد و این داستان عقبهای دارد و پیوند می خورد به گفتمانی که در نوفل لوشاتو از سوی رهبری فقید انقلاب اسلامی در مورد ماهیت انقلاب و نظام برخاسته از آن مطرح شد. این 4 ستیز که در مقابل آن 4 سازش قرار دارد، از این قرارند؛ ستیز با سلطه یا هژمونی خواهی که در مقابل آن سازش با استقلال و ملیبودن است.
این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه گفت: مورد دوم ستیز با استبداد است که در مقابل آن آزادیخواهی یا دموکراسیخواهی قرار دارد. سوم، ستیز با فقر و عقب ماندگی است که در مقابل آن سازش با برابری و توسعهیافتگی است. چهارم هم ستیز با فساد و تبعیض است که سازش آن با پاکدستی و عدالتخواهی همراه است. محافظهکاران حداقل با برخی از این موارد که مطرح شد، به صورت اسمی همراه هستند، یعنی استقلال را قبول دارند و با آنکه تمایلی به بحث خودکامگی ندارند اما از آزادیخواهی استفاده میکنند. دموکراسیخواهی را نیز غربی و خارج از اصول میدانند.
نقطه کانونی اختلاف محافظهکاران با نیروهای دموکراسیخواه
وی بیان کرد: محافظه کاران زمانی که در برابر معنای آزادیخواهی قرار میگیرند، مفهومی داخلی از آن استنباط نمیکنند و منظورشان آزادیخواهی به معنای مبارزه با استعمار و مقابله با نیروهای خارجی یا به عبارتی دیگر آزادیخواهی به معنای آزادی از ظلم و جور یک نیرویخارجی است. بنابراین فهمی داخلی از آزادیخواهی به معنای دموکراتیک شدن ساختارها ندارند. آنها آزادیخواهی را در قالب آزادی بیان، آزادی عقیده، سبک زندگی و... نمیدانند. ستیز با فقر و عقب ماندگی و بحث مربوط به برابری و توسعه یافتگی نیز از جانب آنها مورد هجمه قرار نمی گیرد یا لااقل به صورتی آشکار در برابر این موارد موضعگیری نمیکنند.
نقاشی در بخش دیگری از اظهاراتش گفت: محافظه کاران درباره ستیز با فساد و تبعیض که در مقابلش عدالت و شفافیت قرار دارد نیز موضع مخالفی ندارند. نقطه کانونی اختلاف جریانهای محافظه کار با نیروهای دموکراسی خواه کشور در بحث ستیز با خودکامگی و سازش از طریق آزادیخواهی و دموکراسی است.