پایگاه خبری جماران: نامه نگاری بین دبیر جامعه ی مدرسین و مرجع عالیقدر بهانه ای شد که به جایگاه این جامعه نگاهی بیندازیم و چند سؤال را طرح کنیم. از جمله این که:
۱ - تشکیلات جامعه ی مدرسین، چه ارتباطی با حوزه های علمیه دارد.
۲ - بنیانگذاران جامعه ی مدرسین چه کسانی بودند.
۳ - در حال حاضر چه کسانی این تشکل را اداره می کنند.
۴ - اعضاء این تشکل چگونه تعیین می شوند.
۵ - چه تشکل های دیگری از این قبیل در حوزه ی علمیه وجود دارد.
۶ - کدام یک از این تشکل ها ارتباط نهادینه تری با بدنه ی حوزه ی علمیه دارد.
۷ - ارتباط نهادینه ی تشکل ها با بدنه ی حوزه های علمیه نیاز به چه مقدماتی دارد.
۸ - تا کنون چه اقداماتی در مسیر این ارتباط انجام شده است.
البته تأخیر در نگارش این متن بدین جهت بود که حتی المقدور به دور از التهابات و هیجانات باشد. چند سال قبل در ضمن مجموعه ی نسبتا مفصل «نظام حوزوی، امتیازات، کاستی ها، چالش ها» که به صورت ادامه دار در نشریه ی حریم امام(قدس سره) منتشر شد، به مسئله ی هیأت علمی در حوزه های علمیه پرداختم. خواندن این مطلب حوصله می خواهد. اما چکیده ی آن را در این مختصر می آورم:
۱ - مدرسین حوزه با تشکل جامعه ی مدرسین متفاوت است. جامعه ی مدرسین، در حال حاضر ۵۲ عضو دارد، چهار نفر از این عده، با انتشار رساله ی عملیه اعلام مرجعیت کرده و طبعا در جامعه فعال نیستند. سن بیش از بیست نفر بالای هشتاد سال است. تعداد قابل توجهی سمت های مهم کشوری یا استانی دارند، که طبعا فعالیت مستمر آنان در این تشکل بعید است. تعداد قابل توجهی، گرچه رسما از این جامعه خارج نشده اند، اما عملا سال ها است در جلسات آن شرکت نمی کنند. بنابراین تعداد کمی از اعضاء فعالیت مستمر در این جامعه دارند، که در برخی از جلسات به حدود بیست نفر می رسد.
۲ - مدرسین سطوح عالی فعال در حوزه ی علمیه ی قم، حدود هزار نفر است. آنان نقشی در تعیین اعضای جامعه ی مدرسین ندارند و راه مشخص و منضبطی هم برای کسانی که قصد ورود به این تشکل را داشته باشند، تدوین نشده است. البته اگر یکی از اعضای فعلی، کسی را پیشنهاد کند و سایرین تأیید کنند از فرد مزبور دعوت به عضویت می شود.
۳ - با توجه به فراگیر نبودن جامعه ی مدرسین، تشکل “نشست دوره ای اساتید” با بیش از ششصد نفر از اساتید سطوح عالی تشکیل و بیش از ده سال است به فعالیت خود ادامه می دهد و مورد حمایت برخی از مراجع عظام قرار گرفته است.
۴ - با لحاظ بسته بودن جامعه ی مدرسین و مشرب خاص سیاسی آن، بیست ویک نفر از مدرسین حوزه، جدا از جامعه ی مدرسین، “مجمع مدرسین و محققین حوزه” را تشکیل دادند. این تشکل سال ها است مشغول فعالیت است.
۵ - ظاهرا به دلیل درک عدم فراگیری و عدم ارتباط نهادینه ی جامعه ی مدرسین با بدنه ی حوزه و بویژه مدرسین سطوح عالی، جامعه ی مدرسین در سال ۱۳۹۲ با فرض تشکل خود به عنوان شورای عالی مدرسین حوزه، اقدام به تشکیل مجمع عمومی مدرسین نمود. گرچه عده ی زیادی از فضلا و بلکه مراجع از تشکیل مجمع عمومی استقبال کردند، اما به نظر می رسد استقبال از آن به اندازه ی نشست دوره ای نبود. شاید دلیل این سردی استقبال، این بود که نشست دوره ای قبلا به چنین نیازی اجمالا پاسخ داده بود و احساس می شد که این تشکل یک تشکل موازی با آن است و طبعا با وجود نشست دوره ای که ده سال زودتر چنین نیازی را احساس کرده و نسبت به آن عکس العمل نشان داده بود نیاز زیادی به تشکیل یک مجمع موازی با آن احساس نمیشد.
۶ - هیچ یک از تشکل هایی که برشمردیم، ارتباط نهادینه با بدنه ی حوزه ی علمیه ندارند. البته نشست دوره ای اساتید خود را فراگیر می داند، اما برخی مخالفت ها با این تشکل ادعای مزبور را با تردید مواجه می کند.
۷ - هیچ یک از بنیان گذاران اولیه ی جامعه ی مدرسین، بجز حضرات آیات جعفر سبحانی، سید موسی شبیری زنجانی، یوسف صانعی، محمد علی گرامی، حسین نوری همدانی، که از جامعه خارج شده اند، در قید حیات نیستند.
۸ - انتخاب اعضای جدید جامعه ی مدرسین، بدون ارتباط نهادینه با بدنه ی حوزه ی علمیه، با پیشنهاد یک یا چند عضو فعلی و تصویب باقی انجام می شود.
۹ - مشکلی که مانع ارتباط صحیح و نهادینه ی تشکل های علمی با بدنه ی حوزه ی علمی می شود، نهادینه و منضبط نبودن درجات، مراتب علمی و القاب حوزوی است. اگر هم مدیریت حوزه، مراجع تقلید، تشکل های موجود، یا هر شخص ی گروه دیگری تصمیم بگیرند ارتباط قاعده مندی با بدنه ی حوزه برقرار کنند، به دلیل عدم حاکمیت ضوابط و مقررات دقیق و فراگیر در تعیین وضع علمی و القاب و عناوین حوزوی، این ارتباط بسیار مشکل خواهد بود. البته مدیریت حوزه های علمیه اقدامات مفیدی انجام داده، لکن تا رسیدن به وضع مطلوب راهی است طولانی.
۱۰ - در دهه های اخیر، سنت رایج در صدها سال گذشته در حوزه های علمیه، یعنی صدور اجازه ی اجتهاد از سوی مراجع بزرگ، که رواج آن در طول زمان، منتهی به وجود شجره نامه ی علمی برای دانش آموختگان می شود، کنار گذاشته شده و قدرت های سیاسی در اعطای القاب دخالت کرده و این مهم را از تحت اختیار مراجع خارج کرده اند. هر مخاطبی با نگاه به اسامی کسانی که منصب های حکومتی را، که شرط تصدی آنها اجتهاد است، در می یابد عنوان اجتهاد وقتی در اختیار سیاسیون قرار گیرد، چه نتیجه ای در پی خواهد داشت. وقتی سمت ها و القاب و مدارج علمی از اختیار مراجع بزرگ خارج شود، طبعا کسانی که به برکت روابط سیاسی موفق با احراز القاب شده اند، چشم به مقام های بالاتر هم خواهند داشت. وقتی مراجع از این میدان خارج شوند، بدنه ی حوزه هم علمای واقعی را نخواهد شناخت. تشکل ها هم امکان ارتباط با این بدنه را نخواهند داشت.
از زمان تأسیس دایره ی ارزیابی تحصیلی حوزه، مسئولیت آن را به عهده داشتم. با امکانات و اختیاراتی که داشتم، چند سال تلاش کردم و سوابق بیش از پنجاه هزار نفر از روحانیون کشور را بررسی کردم. و وقتی متوجه شدم برای ادامه ی کار نیاز به امکانات و اختیارات بیشتری هست، به مدیر وقت حوزه توصیه کردم: معاونت سنجش تعیین کند تا در مدت معقولی وضعیت علمی، مدارج، تخصص ها و القاب حوزوی ساماندهی گردد تا کسانی از خارج از حوزه اجازه و جرأت دخالت در حوزه، به بهانه ی احراز اجتهاد و رتبه ی علمی و . . . را پیدا نکنند. متأسفم، این کار نشد و من هم، برای خروج از بن بست، خود را با کار دیگری مشغول کردم. البته دیدم: به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است. کاش این مهم همان زمان انجام می شد. با برخی از بزرگان و عقلای قوم این گلایه را در میان گذاشتم. جواب این بود: کجای کاری، اگر چنین انضباطی حاکم شود، بسیاری از صاحبان عنوان، مسئولیتشان را از دست می دهند.
برای کسانی که مایل به مطالعه بیشترند، نوشتار مربوط به هیأت علمی حوزه های علمیه را تقدیم می کنم.