به گزارش جماران؛ خانم قدسیه سرخه ای همسر مرحوم آیت الله محمد رضا مهدوی کنی، ابراهیم انصاریان داماد و رئیس دفتر آیت الله مهدوی کنی در مجلس خبرگان رهبری، دکتر مریم مهدوی کنی فرزند مرحوم، حجت الاسلام والمسلمین سید مصطفی میرلوحی داماد آیت الله مهدوی کنی و دکتر مهدیه مهدوی کنی فرزند مرحوم آیت الله مهدوی کنی در گفت و گو با نشریه «حریم امام» ویژگی های فردی و اخلاقی آن مرحوم را برشمردند و از اهتمام آن مرحوم و خانواده ایشان در اداره دانشگاه امام صادق(ع) سخن به میان آوردند.
همسر مرحوم آیتالله مهدویکنی: صبر و تحملشان بسیار بالا بود
سرکار خانم قدسیه سرخه ای همسر مرحوم آیت الله محمد رضا مهدوی کنی، رئیس پردیس خواهران دانشگاه امام صادق(ع) در گفت و گو با نشریه حریم امام با اشاره به روابط آیت الله مهدوی کنی با حضرت امام، انگیزه آن مرحوم از تاسیس دانشگاه و روند آن از آغاز تا کنون و نیز از فعالیتها، اهداف و برنامه های پردیس خواهران سخن گفت.
در ابتدا ضمن معرفی خودتان، بفرمایید که در چند سالگی با مرحوم آیتالله مهدویکنی ازدواج کردید و حاصل این ازدواج چند اولاد است؟
بنده صبیة مرحوم آیتالله زینالعابدین سرخهای هستم و در خانوادة روحانی و مذهبی به دنیا آمدم. از همان سنین نوجوانی به راه پدرم علاقة وافری داشتم. در سن دوازده سالگی با مرحوم حاج آقا ازدواج کردم. آشنایی مرحوم پدرم و مرحوم پدر ایشان باعث این ازدواج شد. خانوادة مرحوم مهدویکنی شاید بیش از سی سال با خانوادة ما آشنا بودند و اصرار داشتند که با خانوادة ما وصلت کنند. به اصرار خانوادة ایشان در همان سنین کم به عقد ایشان درآمدم. به خاطر دارم در همان سالهای نخست ازدواج مبارزات سیاسی حاج آقا آغاز شد که با قیام پانزده خرداد 1342 مصادف بود.
حاصل ازدواج من با مرحوم آیتالله مهدویکنی سه فرزند به نامهای مریم، محمدسعید و مهدیه است.
به عنوان همسر مرحوم آیتالله مهدویکنی برای ما بفرمایید که مهمترین ویژگی اخلاقی ایشان چه بود؟
یکی از ویژگیهای بارز شخصیت مرحوم آیتالله مهدویکنی صبر و تحمل بسیار بالا بود. این ویژگی از همان ابتدای جوانی در ایشان کاملاً مشهود بود؛ بهطوری که حتی پزشکان ایشان هم به این ویژگی اذعان داشتند و میگفتند که این تحمل و صبر و بروز ندادن ناراحتی برای قلبتان ضرر دارد. با این حال ایشان در برنامههای اجتماعی و سیاسی صبر و تحمل بسیاری داشتند. حالتهای ناراحتی و عصبیت را در ایشان کمتر دیدم. قبل از اینکه بیماریشان عود کند، میتوانستند هر مسئلهای را در خودشان هضم کنند؛ بنابراین صبر و بردباری شاخصترین ویژگی شخصیت مرحوم آیتالله مهدویکنی است.
از دیگر ویژگیهای بارز ایشان تقید به خواندن نماز در اول وقت بود. تمام امور زندگی خود را با وقت نماز تنظیم میکردند. قبل از اینکه به کما بروند به مناسبت سالگرد رحلت حضرت امام در مرقد ایشان حضور داشتند و بعد از اینکه از مراسم به منزل برگشتند، از ایشان خواستم تا غذایی میل کنند و استراحتی نمایند، به من گفتند که ابتدا باید نماز بخوانم. همان نماز، نماز آخر ایشان بود که بعد از آن به کما رفتند و پس از چند ماه رحلت کردند. من در آشپزخانه بودم. وقتی برگشتم دیدم که حاج آقا رو به قبله روی تخت خوابیده بودند. توصیة همیشگی ایشان به ما نماز اول وقت بود و بسیار به نماز اهمیت میدادند.
اگر خاطرهای از دیدارهای آیتالله مهدویکنی با حضرت امام هست که ایشان برای شما گفته باشند، برای خوانندگان ما نقل بفرمایید.
طبیعتاً در مناسبتهای گوناگون پس از پیروزی انقلاب با مرحوم حضرت امام دیدار و ملاقات زیادی داشتند. ایشان نقل می کردند که گاهی اوضاع نابسامان کشور آنقدر زیاد میشد که به ایشان فشار می آمد و احساس می کردند برخی عوامل کارشکنی می کنند، وقتی موضوع را خدمت امام گزارش دادند؛ حضرت امام به ایشان میفرمودند که اگر بنا باشد کسی به خاطر کارشکنی ها کنار برود، اولین نفر من باید بروم. همین گفتة حضرت امام به ایشان دلگرمی میداد؛ بهگونهای که با جدیت بیشتری به اوضاع نابسامان مملکت در آن زمان رسیدگی میکردند. سخن حضرت امام در وجود ایشان و ما اثر عجیبی گذاشت. واقعاً همیشه بر همین باور بودیم که در هر شرایطی و با وجود تمام مشکلات باید ایستادگی کنیم. خود حاجآقا بر همین عقیده بودند و ما را با همین روحیه تربیت کردند. روش تربیتی ایشان به نحوی بود که ما هم همینگونه رشد کردیم.
یکی دیگر از خاطرات حاج آقا اینکه پس از کناره گیری از مناصب سیاسی، روزی حاج احمد آقا با ایشان تماس گرفتند که امام فرموده اند "دلمان برای صدای آقای مهدوی تنگ شده است، لطفا این هفته شما نماز جمعه را بر عهده بگیرید." این به نوعی نشان دهنده ارتباط عاطفی حضرت امام با حاج آقا را نشان می دهد.
یا اینکه در حکمی که امام برای تولیت مدرسه مروی به ایشان دادند، مرقوم داشته اند "زحمت اداره موقوفات را به شما بدهم" در حالیکه ظاهراً متولی مدرسه مروی از جهت امکانات مالی ویژگی های خاصی دارد، امام مرقوم کرده بودند، "زحمت" و واقعاً حاج آقا سی سال زحمت این مدرسه را کشیدند.
خود شما تحصیلاتتان را در کدام دانشگاه گذراندید؟
من سالها در مراکز حوزوی مختلف تحصیل کرده ام و بسیاری از اساتید بزرگ مانند آیت الله امامی کاشانی، آیت الله جعفری، آیت الله شجاعی را درک کرده ام. در دوره ای حاج آقا شاگردان خانم هم داشتند که بسیاری از درسها را نزد خود حاج آقا خواندم. همچنین دوره های مختلفی را نیز در مراکز علمی تربیتی گذرانده ام.
از چگونگی تأسیس دانشگاه امام صادق برای ما بگویید و اینکه در آن زمان تا چه حد از روند امور تأسیس و مدیریت آن مطلع بودید؟
حاج آقا بسیاری از امور سیاسی که چندان هم محرمانه نبودند، در منزل برای ما تعریف میکردند. به همین خاطر از همان ابتدای تأسیس دانشگاه امام صادق علیهالسلام من پابهپای ایشان در جریان اوضاع و برنامههای دانشگاه قرار داشتم. عموم صحبتهای ما در منزل حول همین مسائل انقلاب و دانشگاه بود. شاید در خانوادههای دیگر مسائل دیگری مطرح است؛ اما تا آنجایی که به خاطر دارم عموم صحبتهای ایشان با من و فرزندانم حول امور انقلاب و دانشگاه بود. گاهی در لابهلای صحبتها نکات اخلاقی هم مطرح میفرمودند و به همین شیوه فرزندان خود را تربیت میکردند. من هم فارغ از اینکه همسرشان باشم، مانند مشاور و همراه در همة امور در کنارشان بودم و همیشه دوست داشتم در همة برنامهها کمکحال ایشان باشم.
اینکه دانشگاه امام صادق علیهالسلام را خانوادة مرحوم آیتالله مهدویکنی اداره میکنند، از حُسن این دانشگاه به شمار میآید یا از نقطهضعف آن؟ این سؤال را به آن خاطر میپرسیم که عدهای میگویند دانشگاه امام صادق علیهالسلام، دانشگاه خانوادگی است! نظر خودتان را در این باره برای ما بیان بفرمایید.
نکته اول اینکه باید دید چرا بیش از هر جای دیگری روی دانشگاه امام صادق علیه السلام حساسیت هست؟
به عنوان مثال شما تاکنون شنیده اید که دانشگاه مفید به صورت خانوادگی اداره می شود؟ من احساس می کنم این حساسیت به دلیل موفقیت دانشگاه در عرصه های مختلف است. جنبه دیگر این حساسیت احتمالا مربوط به نوع اهداف آیت الله مهدوی کنی و عملکرد ایشان در دانشگاه و خروجی آن به عنوان نیروهای کارآمد برای نظام باشد.
به هر حال در این باره هر کسی برداشتهای خودش را دارد و متناسب با مواضعی که دارد، قضاوت مثبت یا منفی میکند. طبیعی است که ایشان برای ادارة هر چه بهتر دانشگاه از بهترین و کارآمدترین و فداکارترین افرادی کمک میگیرند که میشناسند. قصد مرحوم آیتالله مهدویکنی ادارة هر چه بهتر دانشگاه است و بحمدالله همین نتیجه حاصل شد. برای پردیس خواهران هم الگویی نداشتیم و این اولین جایی بود که استاد و دانشجو و کارمند آن، خانم هستند. به سبک ادارة این دانشگاه انتقادها و حملههای زیادی صورت گرفت. هدف از تأسیس پردیس خواهران، فقط مسئلة تفکیک جنسیتی و جلوگیری از اختلاط زن و مرد نبود. قصد ما این بود که خانمهای متدین به صحنه بیایند. اساتید و دانشجویان زیادی در همین دانشگاه رشد کردند. هدف ما این بود که میتوان به وسیلة افرادی کاملاً متدین و روحانی دانشگاهی را به خوبی اداره کرد و بحمدالله این نتیجه به دست آمد. هر کسی که از نزدیک دانشگاه را دیده و کیفیت تدریس و امور آموزشی آن را مشاهده کرده باشد، اذعان میکند که انصافاً دانشگاه آن چنان که باید به خوبی اداره شده است. در طول این سه دهه هر گروهی که برای گزینش و برنامهها آمده، گفته که این دانشگاه دو ویژگی اساسی و مهم دارد: یکی عدم اختلاط زن و مرد و ایجاد آرامش کافی در فضای دانشگاهی و دوم سطح و کیفیت بالای علمی؛ بنابراین پس از 28 سال توانستهایم این برنامه را در دانشگاهها آن چنان که باید پیاده کنیم و نتیجة مثبت به دست بیاوریم. وقتی بنا شد که مسئولیت پردیس خواهران دانشگاه امام صادق علیهالسلام را بر عهده بگیرم، حاج آقا گفتند که من میدانم با عهدهداری این مسئولیت امور منزل مختل میشود، اما از حق خودم میگذرم تا امور دانشگاه به خوبی اداره بشود. واقعاً ایشان برای انجام این کار از حق خودشان گذشت کردند. وقتی مسئولیت پردیس خواهران را بر عهده گرفتم، تمام تلاش خودم را انجام دادم تا یک دانشگاه اسلامی با سطح علمی بالا را اداره کنم. به گمانم در این راه موفق بودهایم. هم اهدافمان خالصانه بود و هم برنامههایی که برای اهدافمان به کار گرفتم، درست بودند. خانمهای متدین زیادی به صحنه آمدند و در کار خودشان بسیار موفق بودند و هستند و بسیاری از آنان در موقعیتهای مختلفی در سطح کشور مشغول به کار و خدمت هستند.
البته بعضیها که برداشت منفی از این قضیه دارند، گمان میکنند که خانوادة آیتالله مهدویکنی در پی کسب مقام و شهرت هستند و به همین خاطر وارد فعالیت های اجرایی دانشگاه امام صادق علیهالسلام را به دست گرفتند. در حالی که اگر ما در پی اسم و رسمی بوده باشیم، برای موقعیت خودمان تبلیغات گستردة رسانهای به کار میگرفتیم. در طول این سالیان همایشهای زیادی برگزار شده است که اجازه ندادم در هیچ کجا اسم و عکسی از بنده منتشر بشود. یکبار در جایی مطرح کردم این تبلیغاتی که دربارة آقازادگی در جامعه به راه انداختند، خوب است که زندگی خانوادة آیتالله مهدویکنی را بیایند و بررسی کنند. از منزل و خودروهایشان تا برنامههای کاریشان. همه را بررسی کنند. در هیچ کجای زندگی خانوادة آیتالله مهدویکنی «من» مطرح نبوده است. چیزی که از حاج آقا آموختیم این است که باید برای انقلاب و بقا و موفقیت آن تلاش کنیم. نباید به نحوی عمل کنیم که مخالفان انقلاب بر سرکار بیایند. از این به بعد هم انشاءالله به پشتیبانی از انقلاب و رهبرمان هر کاری از دستمان بربیاید، بدون مطرح کردن خودمان انجام میدهیم. ما وظیفة خودمان میدانیم که به انقلاب و نظام در حد توانمان خدمت کنیم و این مسئله برای ما اهمیت زیادی دارد.
معمولاً دانشگاه امام صادق علیهالسلام بر این امر تأکید دارد که معارف دینی و اسلامی را در کنار باقی رشتهها، مانند اقتصاد، مدیریت، برنامهریزی و... قرار بدهد. انگیزة شما از دنبال کردن این ایده چیست؟
بسیاری از علوم و تخصصها وجود دارند که نباید از فراگیری آنها غافل باشیم. دانشجویان ما هم باید از مسائل روز آگاهی و آشنایی کافی داشته باشند. با این حال بر این باوریم که اسلام در هر کدام از آن علوم و تخصصها حرفی برای گفتن دارد؛ برای مثال رشتة مدیریت آموزشی، حقوق خانواده، حقوق بینالملل و... . فراگیری هر کدام از این رشتهها در دنیای امروز برای جامعه لازم و ضروری است. در دانشگاههای مختلف هم این رشتهها تدریس میشوند؛ اما معمولاً در این رشتهها دیدگاه اسلام در نظر گرفته نمیشود. در دانشگاه امام صادق این ایده را دنبال کردیم که تلفیقی میان معارف اسلامی و علوم جدید برقرار کنیم. نتیجه این شد که دانشجویان در هر دو حوزة علوم جدید و معارف اسلامی تسلط کافی پیدا کنند.
گویا در ابتدای تأسیس آیتالله منتظری ریاست عالی دانشگاه امام صادق را بر عهده داشتند. برای ما بفرمایید چه شد که ایشان از این سمت کنار گذاشته شدند و آیتالله مهدویکنی ریاست دانشگاه را بر عهده گرفتند؟
ابتدا باید روشن شود که آقای منتظری ریاست عالیه جامعه الامام الصادق را بر عهده داشتند، نه ریاست دانشگاه.
با توجه به مسائلی که گاهی در رسانههای غیررسمی و فضای مجازی مطرح میشوند، در اینجا چند نکته هم قابل بیان است.
اول اینکه بر اساس اساسنامه، ریاست عالیه بیشتر جنبه تشریفاتی داشته و ورود اجرایی به امور نداشته اند و امور جامعه بر عهده هیات امنا بوده است. در سالهای حضور آیت الله منتظری هم ایشان هیچگونه ورود به مسایل اجرایی دانشگاه نداشتند.
دوم اینکه از ابتدا حضور ایشان نیز در این سمت به عنوان نماینده حضرت امام خمینی تلقی میشد. چنانچه پس از رحلت آیت الله مهدوی هم هیات امنا و ریاست جامعه الامام صادق را مقام معظم رهبری تعیین کردند.
پس از جریانات مربوط به قائم مقامی در سال 68، عملاً نمایندگی ایشان از ولی فقیه دیگر محل موضوع نبود؛ لذا برای سامان دادن به دانشگاه، تصمیم بزرگان نظام و هیات امنا بر این شد که ریاست عالی این دانشگاه بر عهدة ایشان باشد. شخص آیت الله مهدوی این موضوع را در کتاب خاطراتشان که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، مفصل توضیح داده اند که قابل مراجعه است.
آیتالله مهدویکنی انسانی نبودند که در پی پست و مقام باشند و بخواهند در مقابل آیتالله منتظری بایستند؛ بلکه اهدافی را در نظر داشتند و برای نیل به اهداف خود تلاش میکردند. خود ایشان همیشه میگفتند: «وقتی در کارِ خیری، نیت خالصانه برای خدا باشد، باید یکسری هزینههایی هم داد و حرفهای خلافی را هم علیه خود شنید.»
چه شد که پردیس خواهران را در کنار واحد برادران دانشگاه امام صادق تأسیس کردید. انگیزة اصلی شما از تأسیس پردیس خواهران دانشگاه امام صادق چه بود؟
تأسیس واحد برادران دانشگاه امام صادق علیهالسلام در سال 1361 بود و پردیس خواهران هشت سال پس از آن، یعنی در 1369 تأسیس شد. بعد از اینکه واحد برادران دانشگاه امام صادق تأسیس شد و برنامهها و تشکیلات آن استقرار یافت، حاج آقا به این فکر افتادند که برای خواهران هم برنامة مشابهی داشته باشند. یک آقای زرتشتی به خاطر علاقه به گسترش علم و فرهنگ در جامعه، منزل خودش را به دانشگاه امام صادق هدیه داد. منزلش تا حدودی با واحد برادران فاصله دارد. منزل ویلایی بود که حدود هفت یا هشت اتاق داشت. حاج آقا آن را برای تأسیس واحد خواهران مناسب دیدند. برای اینکه آن منزل را تبدیل به دانشگاه واحد خواهران کنند، زحمت زیادی کشیدند. در ابتدای کار امکانات زیادی وجود نداشت، بهطوری که چندین کارمند در یک اتاق در کنار هم کارهای دانشگاه را سروسامان میدادند. تمام کارهای آموزشی و پژوهشی در همان ساختمان انجام میشد و بحمدالله نتایج خوبی هم میگرفتیم.
ابراهیم انصاریان: احترام زیادی به علمای بلاد داشت
آقای ابراهیم انصاریان داماد و رئیس دفتر مرحوم آیت الله مهدوی کنی در مجلس خبرگان رهبری، در گفت و گو با نشریه حریم امام ویژگیهای فردی و اخلاقی آن مرحوم را برشمرد و از اهتمام آن مرحوم و خانواده ایشان در اداره دانشگاه امام صادق(ع) سخن به میان آورد.
از چگونگی آشنایی خود با بیت آیتالله مهدوی کنی برای ما بگویید.
در اوایل انقلاب حدوداً 22 ساله بودم و در آموزش و پرورش به عنوان معلم مدرسه خدمت میکردم. یکی از دوستانِ صمیمیام، شهید اکبر ناسخیان به من توصیه کرد که وقت ازدواجم هست و باید ازدواج کنم. خود ایشان با توجه به آشنایی خانواده همسرش با خانواده آیتالله مهدوی کنی، دختر ارشد را پیشنهاد داد و گفت که خودم با پدر و مادرت دراینباره صحبت میکنم. یک روز که به منزل رفتم پدر و مادرم را دیدم که خیلی خوشحال و بشاش بودند. والدة من با همسر مرحوم آیتالله مهدوی کنی تماس گرفت و وقتی را برای امر خواستگاری تعیین کردند. به هر ترتیب خدا توفیق داد و این وصلت برقرار شد.
با توجه مسئولیت آیتالله مهدوی کنی در دولت، مدتی بعد از مراسم خواستگاری، فرصت دیدار با ایشان فراهم شد. در آن دیدار ایشان از شغل و درآمدم پرسید. من هم جواب دادم که معلم هستم و 2500 تومان حقوق دریافت میکنم. ایشان گفت: «مگر میشود با 2500 تومان زندگی را اداره کرد؟» من گفتم: «خود شما به ما یاد دادید که ازدواج کنید و خداوند خودش رزق و روزی را میرساند و این آیه را برای ما میخواندید که یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» از نوع جواب من خوششان آمد و بحمدالله با دختر ایشان ازدواج کردیم. عقد ما را هم حضرت امام خواندند. هنگام عقد هم حضرت امام وکیل دخترخانم شدند و آیتالله مهدوی کنی وکیل من. بعد از جاری شدن خطبة عقد حضرت امام فرمودند: «بروید باهم بسازید.» دست ایشان را بوسیدم. امام یک جلد قرآن کریم را امضا کردند و به ما دادند.
اما پیشینه آشنایی ما با آیت الله مهدوی، به سالها قبل از انقلاب برمیگردد. مرحوم پدرم از پیش از انقلاب روحیه انقلابی داشت و از مریدان و شاگردان مرحوم آیتالله محمدتقی خوانساری، مرحوم آیتالله کاشانی و شهید نواب صفوی بود. ایشان پس از فوت آیتالله بروجردی با هدایت علمای بزرگ قم و تهران به تقلید از حضرت امام رو آورد. عملاً از ابتدای نهضت امام، خانواده ما در این مسیر قرار گرفت.
با توجه به حضور اخوی بزرگترم شیخ حسین انصاریان، یکی از کارهایی که در منزل ما در همان ایام سال 1342 انجام میشد، تکثیر و تنظیم نوارهای سخنرانی حضرت امام بود. در آن موقع حدوداً ششساله بودم و مینشستم و سخنرانیهای امام را گوش میدادم. در واقع پدرم از ابتدا در همین مسیر قرار داشت.
یکی از بزرگانی که در این مناسبات خانوادهام با ایشان آشنا شد، مرحوم آیتالله مهدوی کنی بود. آشنایی مرحوم پدرم با ایشان از همان ابتدای نوجوانی و آغاز طلبگی در مسجد لرزاده شکلگرفته بود. بعدها در مسجد جلیلی مستقر شدند و مرحوم پدرم بنده را به همراه خود به آنجا میبرد.
پس از چندی مرحوم آیتالله مهدوی کنی مؤسسهای به نام مکتب صادقیه در خیابان آبمَنْگُل (در خیابان ری بالاتر از میدان قیام) را برای نوجوانان و جوانان تأسیس کرد که نزدیک منزل پدری ما بود. در آن مؤسسه در روزهای پنجشنبه و جمعه برنامههای فوقبرنامه و خارج از درس برگزار میشد. بااینکه سن زیادی نداشتم و در دورة ابتدایی درس میخواندم به آن مؤسسه میرفتم و در دورههای فوقبرنامه درسی و غیردرسی مکتب صادقیه، مثل تئاتر، ورزش، اردو و... شرکت میکردم.
عموم اساتید ما در آن مؤسسه ازجمله دانشجویان انقلابی و مرید آیتالله مهدوی کنی بودند. به خاطر دارم همین آقای شریفینیا، بازیگر مشهور سینما و تلویزیون از همان موقع در مکتب صادقیه تئاتر بازی میکرد. هدف از برگزاری این برنامهها برای نوجوانان، جلوگیری از انحراف آنان در فضای مسموم قبل از انقلاب بود. حدود چهار الی پنج سال به مکتب صادقیه میرفتم و در طول این مدت به مناسبتهای گوناگون آیتالله مهدوی کنی را از نزدیک میدیدم. پسازآن ایشان به خاطر فعالیتها و مبارزات انقلابی، تبعید و زندانی شد. خانواده ما هم معمولاً پیگیر وضعیت ایشان و باقی انقلابیون و یاران حضرت امام بودیم.
یکی از زمینههای آشنایی ما با مرحوم آیتالله مهدوی کنی در مسجد جلیلی بود. این مسجد محلی برای انقلابیون بود تا دورهم جمع بشوند و همدیگر را ببینند. اکثر نمازگزاران مسجد را جوانان و علاقهمندان به امام خمینی تشکیل میدادند.
یکی از خاطرات قدیمی ام از مسجد جلیلی حضور شخصیتهای معروف و سرشناس در شبهای احیای ماه مبارک رمضان بود. روحانیان انقلابی مانند استاد مطهری، دکتر مفتح از سخنرانان مسجد بودند و شخصیتهای ملی مذهبی مانند آقایان بازرگان، سحابی و صباغیان از نمازگزاران مسجد بودند. حتی آیتالله طالقانی که خودشان در مسجد هدایت احیا داشتند، نزدیک سحر به مسجد جلیلی میآمدند.
در همین زمینه آیتالله یزدی خاطرهای نقل میکردند که «قبل از انقلاب آیتالله مهدوی کنی را چندان نمیشناختم. دریکی از شهرهای شمال کشور در تبعید به سر میبردم. در ماه مبارک رمضان و شبهای احیا ناراحت بودم که چرا در اینجا مراسمی برای این شبها برگزار نمیشود. بهطور مخفیانه به تهران آمدم تا دریکی از مساجد آنجا در مراسم شب احیا حضورداشته باشم. به مسجد هدایت، جایی که آیتالله طالقانی مراسم احیا را برگزار میکرد؛ رفتم. مراسم خیلی زود تمام شد. خدمت ایشان رسیدم و گفتم که هنوز سر شب است چرا به این زودی مراسم را تمام کردید؟ ایشان مرا به مسجد جلیلی برد تا باقی مراسم احیا را در آنجا بجا بیاوریم. در آنجا بود که آیتالله مهدوی کنی را دیدم. هم صدای خوب و هم چهرة زیبا و نورانی داشت. آشنایی من با ایشان از همان مسجد شروع شد.»
چند بار در همان مراسم شب احیا، آیتالله مهدوی کنی توسط ساواک دستگیر شد. رژیم پهلوی و ساواک از این قبیل تجمعها بسیار هراس داشت. اینکه مبارزان انقلاب ازجمله شخصیتهای ملی مذهبی و شخصیتهای روحانی انقلابی در یک مکان جمع بشوند، برای ساواک قابلتحمل نبود.
مهمترین ویژگیهای فردی و اخلاقی مرحوم آیتالله مهدوی کنی را برای توصیف بفرمایید.
آیتالله مهدوی کنی پس از پیروزی انقلاب سمتها و مسئولیتهای متعدد و بزرگی را بر عهده گرفت. همانطور که عرض کردم آشنایی من با ایشان به دوران قبل از پیروزی انقلاب برمیگردد. با توجه به موقعیتهایی که پس از انقلاب به دست آوردند، میتوانم بگویم که هیچ تغییری در شخصیت ایشان ایجاد نشد. هیچکدام از موقعیتهای سیاسی و اجتماعی نتوانست بر شخصیت آیتالله مهدوی کنی تأثیر بگذارند.
اغلب به ما و دیگر اعضای خانواده میگفت: «شما در نظر مردم بیشتر در چشم هستید و اخلاق و رفتارتان نباید به نحوی باشد که مردم به روحانیت و انقلاب بدبین بشوند. هر کاری کنید نمیتوانید نقطه اتصال خودتان را با روحانیت و انقلاب جدا کنید. به همین خاطر شاخص محسوب میشوید. لازم است این شاخص بودن را از دست ندهید. بگذارید مردم در این شاخصیت همان چیزی را ببیند که انتظار دارند.» بحمدالله تا آنجا که میتوانستیم به این توصیه ایشان عمل کردیم و امیدواریم تا آخر عمر پایبند به این مسیر باشیم.
این نکته برای ما مهم بود که در هر موقعیتی توصیة ایشان را مدنظر داشته باشیم. همیشه هر کاری که میخواستیم انجام بدهیم، شخصیت آیتالله مهدوی کنی در اذهان عموم و جامعه را در نظر میگرفتیم؛ چون اعمال ما قهراً بهپای ایشان نوشته میشد. بههرحال نگاه مردم این است که اگر آقای انصاریان، داماد آیتالله مهدوی کنی، کاری انجام میدهد و حرف میزند از جانب حاجآقا است؛ چون عضوی از اعضای خانواده ایشان است. این مسئله را باید در شاخصة وابستگان به آقایان و بزرگان در نظر بگیریم.
نکتة بعدی اینکه در نوع تربیت دینی و فرهنگی اعضای خانواده هیچ موقع اصراری و اجباری از سوی ایشان در کار نبود. معمولاً با عمل خود اعضای خانوادهاش را تربیت میکرد؛ مثلاً برای نماز اول وقت هیچگاه کسی را اجبار نمیکرد تا بلند بشود و نمازش را در اول وقت بخواند. ما وقتی عمل ایشان را به هنگام نمازخواندن در اول وقت میدیدیم، خودبهخود برای نماز مهیا میشدیم. هیچگاه اصراری برای انجام کاری انجام نمیداد. ما اعضای خانواده، ازجمله فرزندان آیتالله مهدوی کنی، دامادها و عروسشان وقتی دقت و اهمیت ایشان را برای نماز اول وقت میدیدیم، یاد میگرفتیم و مانند ایشان عمل میکردیم.
هیچگاه نمیگذاشت پشت سر کسی حتی افرادی که مخالف ایشان بودند، غیبت و بدگویی در خانواده مطرح بشود. هر وقت دربارة کسی صحبتی به میان میآمد، اگر احساس میکرد که این صحبتها غیبت و بدگویی است، برآشفته میشد. همچنین بدگوییها دربارة انقلاب را برنمیتافت و همیشه میگفت: «شاید در انقلاب کمبودهایی وجود داشته باشد، اما نباید اصل انقلاب را فدای کمبودها کنیم.»
با توجه به اینکه شما رئیس دفتر آیتالله مهدوی کنی بودید، اگر خاطرهای از دوران ریاست ایشان در مجلس خبرگان رهبری به یاد دارید، برای ما نقل بفرمایید.
اینجا باید یک نکته را توضیح بدهم که بنده در دوره ریاست آیتالله مهدوی کنی در خبرگان، مسئولیت دفتر ایشان را بر عهده داشتم و دفتر ایشان در دانشگاه از این دفتر مجزا بود.
مجلس خبرگان رهبری، جمع کاملاً فقاهتی و اجتهادی است. معمولاً بزرگان و مجتهدان از سراسر کشور در این مجلس گرد هم جمع میشوند. مرحوم آیتالله مهدوی کنی بیشترین احترام را برای علمای بلاد قائل بود. سعی داشت جمع حاضر در مجلس را مورداحترام قرار بدهد. همیشه به من سفارش میکرد که اگر آقایان کاری با من دارند و میخواهند ملاقاتی داشته باشند، حتماً به من منتقل کنید. اگر قرار است دیداری صورت بگیرد، به تعویق نیفتد. تمایل داشت همان سه الی چهار روزی که علما در تهران گرد هم جمع میشوند، دیدارها صورت بگیرد. عادت داشت همیشه بعد از اتمام اجلاس اعضای خبرگان رهبری، پیگیر احوال غایبان مجلس بشود تا خداینکرده بیمار و کسالتی نداشته باشند و به آن خاطر به مجلس نیامده باشند. هر وقت کسی از اعضای مجلس بیمار میشد، یا اعضای هیئترئیسه را موظف میکرد که به دیدار و عیادتش بروند یا به من میگفت که با آنان تماس بگیرم و خودش شخصاً با آنان صحبت میکرد. هرکسی از اعضای مجلس به رحمت خدا میرفت، بلافاصله اطلاعیه میداد. اگر ختمی در تهران یا شهرستان برگزار میشد ما را مأمور به حضور در مجلس ترحیم میکرد. این احترامی که به علمای بلاد داشت، واقعاً زبانزد بود. برای من این مسئله بسیار جالب بود که تمایل داشت خودش شخصاً جویای احوال علمای شهرهای مختلف باشد و به گزارشها اکتفا نمیکردند.
در نحوة مدیریت، به مدیریت جمعی باور داشت. به کلیة اموری که در هیئترئیسه تصویب میشد، عمل میکرد. در جلسات عمومی طبق تصمیم اکثریت عمل میشد. هیچگاه سعی نمیکرد که نظر خودش را به جمع تحمیل کند. اطلاعیههای پایانی اجلاس خبرگان بر اساس نظر جمع تدوین میشد و ایشان هم تابع همان بود.
آیتالله مهدوی کنی یکبار به ما گفت: «ما در مجلس خبرگان، باید مانند همة مجالس نظر جمعی را در نظر بگیریم و به آن عمل کنیم.» البته به علمای بلاد توصیههایی داشت که رفتارشان با مردم به نحوی باشد که مردم احساس راحتی کنند. مردم باید باور داشته باشند که نمایندة آنان در مجلس خبرگان حرفهایشان را گوش میدهد. خود ایشان هم واقعاً همینطور بود و تا آنجا که فرصت داشت و میتوانست وقتش را برای شنیدن مشکلات مردم میگذاشت.
ایشان همیشه به اعضای مجلس خبرگان رهبری میگفت: «سمتهایی که ما داریم رفتنی است و آنچه باقی میماند، اصل اسلام و نظامی اسلامی است. این مسئله برای ما اعضای مجلس خبرگان از همة مسائل دیگر مهمتر است. مجلس خبرگان رهبری، غیر از وظایف قانونی که دارد، صیانت از رهبری را هم باید مدنظر داشته باشد. قداست رهبری باید حفظ بشود. ما باید از رهبری پشتیبانی کنیم.»
همسر شما، یعنی دختر مرحوم آیتالله مهدوی کنی در حال حاضر در دانشگاه امام صادق مسئولیتی بر عهده دارند؟
همسر من، خانم دکتر مریم مهدوی کنی، عضو هیئت علمی پردیس خواهران دانشگاه امام صادق علیهالسلام و دارای مدرک تحصیلی دکتری علوم قرآن و حدیث است. سابقاً مسئولیت معاونت آموزشی دانشگاه و گزینش پردیس خواهران را بر عهده داشت اما از سال 1385 تاکنون مسئولیت رسمی در دانشگاه ندارد، اما برای ادارة هر چه بهتر دانشگاه به مسئولان کمک میکند و مشورت میدهد.
خانوادة آیتالله مهدوی کنی، پا بهپای ایشان برای ادارة دانشگاه امام صادق حرکت کردند. تماموقت و عمرشان را برای این کار گذاشتند.
دکتر مریم مهدویکنی: اعتقاد به نظام برای ما در پذیرش دانشجو مهم است
دکتر مریم مهدوی کنی فرزند مرحوم آیت الله مهدوی کنی عضو هیئت علمی و مسئول سابق معاونت آموزشی و گزینش پردیس خواهران دانشگاه امام صادق(ع) در گفت و گو با نشریه حریم امام به تشریح وجه امتیاز پردیس خواهران این دانشگاه بر سایر دانشگاهها پرداخت.
ایده تأسیس دانشگاه امام صادق از چه زمانی مطرح شد و انگیزه اصلی از تأسیس این دانشگاه چه بود؟
ایده تأسیس دانشگاه امام صادق علیهالسلام به دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در زمانی که مرحوم پدرم در زندان رژیم پهلوی بود، برمیگردد. در آن زمان در حالی که هنوز تصوری از پیروزی انقلاب نداشتند، با کمک دوستان انقلابیشان برای تأسیس دانشگاه اساسنامهای تهیه کردند. بنا داشتند پس از آزادی از زندان دانشگاهی اسلامی تأسیس کنند. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی این تصمیم برای ایشان جدیتر شد. البته قبل از انقلاب ایشان با تأسیس مکتب صادقیه، تربیت نیروی جوان و انقلابی را آغاز کرده بودند.
چند سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1361 و در دوران جنگ تحمیلی و در زمان تعطیلی دانشگاهها، دانشگاه امام صادق علیهالسلام با همراهی بزرگانی چون مقام معظم رهبری و دیگر دوستانشان تأسیس شد و فعالیت خود را بهطور رسمی آغاز کرد. در آن سالها دانشجویان فعال و متدینی را جذب کردند؛ از آنجا که هم دانشگاهها تعطیل بود و هم فضای کاملاً انقلابی بر کشور حاکم بود، دانشجویان مستعد و انقلابی جذب این دانشگاه شدند.
هدف ایشان تربیت نیروی جوان بود و روی این مسئلة بسیار تأکید داشت. شاید هدف ابتدایی تأسیس، تربیت نیرو بود؛ اما رفته رفته مسئلة تولید علم که از ایدههای ایشان بود، در دانشگاه امام صادق علیهالسلام شکل جدیتر به خود گرفت. اصرار ایشان بر این بود که علاوه بر تربیت نیروی متعهد و متخصص برای نظام و انقلاب اسلامی، باید روی مسئلة تولید علم هم تمرکز کنیم. علیرغم مخالفتهایی که در حوزة علوم انسانی از جانب برخی افراد میشد، ایشان برای این مسئله تلاش فراوانی کرد و بحمدالله تا آخرین لحظات حیاتشان در این راه گامهای بزرگی برداشتند.
امیدواریم که این اهداف تربیت نیرو و تولید علم بر مبنای اندیشه اسلامی، که به دور از سیاست بازی و در جهت اعتلای اسلام و نظام اسلامی پایهگذاری شده، از مسیر اولیه دور نگردد و با همان توفیقات ادامه داشته باشد.
بدون کمک مالی از دولت و البته با اجازة حضرت امام و کمکها و حمایتهای مالی و فکری ایشان در مرحلة اول، قدمهای اولیه برای تأسیس دانشگاه برداشته شد و بحمدالله تاکنون توانسته است به فعالیتهای علمی خود ادامه بدهد. در مکانی که قرار بود توسط دانشگاه هاروارد امریکا نیروهای مدیریتی برای رژیم پهلوی تربیت شود نیروهایی برای نظام جمهوری اسلامی تربیت شد.
علیرغم اینکه دانشگاه غیردولتی و غیرانتفاعی بود، سعی ایشان بر این بود که دانشگاه هزینهای از دانشجویان دریافت نکند و هر چند اداره چنین دانشگاهی از نظر مسائل مالی با سختیهای بسیاری همراه بود؛ با آبرو و اعتبار خود دانشگاه را به بهترین نحو ممکن اداره میکردند.
امروز پس از 36 سال که از تأسیس دانشگاه میگذرد، با فضا و امکانات علمی بسیار مناسب، آماده تحویل به آیندگان گردید.
از مسئولیت خود در دانشگاه امام صادق برای ما بگویید.
مدتی قبل مطلب دروغی در فضای مجازی منتشر شده بود که در آن مسئولیت بنده معاون آموزشی پردیس خواهران ذکر شده بود. در حالی که من از 1385 (8 سال قبل از رحلت پدرم) تاکنون مسئولیت رسمی در دانشگاه ندارم و تنها عضو هیئت علمی گروه فقه هستم. البته هر کاری از دستم بربیاید، برای ادارة هر چه بهتر دانشگاه انجام میدهم.
اما در مورد مسئولیتهای قبلی، من از سال 1369 که پردیس خواهران شکل گرفت، جزو مؤسسین آن بودم. آن موقع درسم تمام شده بود و بنا بود در دانشگاه الزهرا مشغول به کار شوم؛ اما اصرار برخی دوستان این بود که برای تأسیس پردیس خواهران دانشگاه امام صادق علیهالسلام اقدام کنم. با کمک والده، امور تأسیس پردیس خواهران را آغاز کردیم. میتوان گفت که کارهای تأسیس پردیس خواهران را بدون هیچ امکاناتی آغاز کردیم. امور مربوط به گزینش اساتید و ثبتنام دانشجویان را بر عهده گرفتیم. مسئولیت اولیة من در پردیس خواهران معاونت آموزشی بود که این مسئولیتم تا سال 1383 ادامه داشت و همزمان مسئولیت گزینش را تا سال 1385 بر عهده داشتم. البته مادرم هنوز هم در دانشگاه مسئولیت دارد و رئیس پردیس خواهران است.
وجه امتیاز پردیس خواهران دانشگاه امام صادق علیه السلام با دیگر دانشگاهها در چه چیزی است؟
در جوامع فمینیستی همیشه صحبت از برابری زن و مرد است، اما در عمل چنین چیزی را از آنها نمیبینیم. تشکیل پردیس بر این اساس بود که به طور کامل از پتانسیل و ظرفیت بانوان استفاده کنیم. یکی از مهمترین ویژگیهای پردیس نسبت به دیگر دانشگاههای تک جنسیتی دخترانه، این است که کلیه پرسنل و اساتید آن در تمام مقاطع کارشناسی تا دکتری از خانمها هستند.
معمولاً دانشگاههای تک جنسیتی از جهت دانشجو تک جنسیتی هستند و از استاد یا کارمند آقا استفاده میکنند؛ ولی در پردیس علاوه بر حفظ ارزش اسلامی عدم اختلاط خانمها و آقایان، با توجه به تواناییهای علمی بانوان مذهبی، این امکان فراهم شد تا اساتید خانم بتوانند در این دانشگاه به تدریس بپردازند و فضایی برای رشد علمی و مدیریتی آنان فراهم شود. فضایی که به لطف انقلاب اسلامی و دیدگاه بنیانگذار آن، حضرت امام خمینی فراهم شده بود.
آیتالله مهدوی کنی همیشه میفرمودند که امام به خانمها شخصیت دوباره و زندگی جدیدی داد.
به نظرم این مسئلة مهمی است که خانمها بتوانند مجموعهای را فقط خودشان اداره کنند و بدین وسیله رشد علمی و توانایی مدیریتی پیدا کنند. بحمدالله طی این 28 سال همة اساتید و کارمندان پردیس خواهران، خانم هستند و این دانشگاه تاکنون توانسته است موفقیتهای چشمگیری به دست بیاورد؛ برخلاف تصوری که در ابتدا نسبت به این مسئله وجود داشت و اغلب میگفتند خانمها به تنهایی نمیتوانند محیط دانشگاهی را به خوبی اداره کنند؛ امروزه شاهد نتیجه بخشی مدیریت خوب، صمیمانه و علمی خانمها در پردیس هستیم.
علیرغم مخالفتهای موجود، دانشجویان پردیس موفق به کسب رتبههای اول و تک رقمی در کنکور مقاطع بالاتر میشوند. هر ساله در المپیادهای دانشجویی نیز شاهد درخشش آنها هستیم. موفقیت در آزمون وکالت، قضاوت و فضاهای فرهنگی و علمی همچون مدیریت و تدریس در دانشگاهها و آموزش و پرورش نیز بخشی از نتایج درخشان تجربه کار جمعی مستقل خانمها بوده است.
دانش آموختگان پردیس در مقایسه با بانوان دانشآموخته در دانشگاههای درجه یک کشور، موقعیتهای اجتماعی بسیار خوبی قرار دارند.
اینکه خانوادة آیتالله مهدوی کنی در دانشگاه امام صادق مسئولیت دارند و آن را اداره میکنند، از نقطه قوت این دانشگاه میدانید یا نقطه ضعف آن؟
همانطور که قبل اشاره کردم، مدتی قبل مطلبی در فضای مجازی با موضوع ارتباطات خانوادگی در مسئولیتهای دانشگاه منتشر شده بود که اطلاعات آن غلط و در مواردی قدیمی بود اما در پاسخ به این سؤال چند نکته لازم است عرض کنم:
نکته اول اینکه مسئولیت اعضای خانواده آیتالله مهدوی کنی بهعنوان افراد هم فکر و نزدیک به ایشان بیشتر به سالهای گذشته بر میگردد و در حال حاضر افراد بسیار کمی از خانواده در دانشگاه مسئولیت اجرایی دارند.
نکته دوم اینکه اگر حضور فردی در مسئولیت اصطلاحاً بر اساس رانت باشد، حتماً نکته منفی ای است و اتفاقاً در اذهان منتقدین این تصور وجود دارد که مسئولیت خانوادة آیتالله در دانشگاه، نوعی امتیاز برای آنان به حساب میآید.
در حالی که هر کدام از ما (هر سه فرزند آیتالله مهدویکنی) در بیرون از محیط دانشگاه میتوانستیم موقعیتهای دیگری داشته باشیم و همگی با رتبههای قابل قبول در رشتههای خوبی قبول شده بودیم اما حضورمان در تحصیل و کار در دانشگاه بیشتر بر اساس اعتقادی بود که به راه پدر داشتیم.
همینطور در انتخاب شغل. اینطور نبود که فضای علمی و شغلی برای خانوادة مرحوم آیتالله مهدویکنی فراهم نباشد اما خودمان علیرغم داشتن فرصتهای دیگر تحصیلی و شغلی این مسیر را انتخاب کردیم.
قبلاً گفتم که خودم قبل از اینکه در دانشگاه مسئولیتی بر عهده بگیرم، بنا بود در دانشگاه الزهرا (س) استخدام بشوم. یا شما نگاهی به همدورهایهای برادرم در دانشگاه بیندازید، دکتر باهنر (فرزند شهید باهنر) ریاست دانشگاه و مجتمع آموزشی رفاه را بر عهده دارند. دکتر آشنا مشاور رییس جمهورند و مسئولیتهای مختلفی دارند. آقای جبلی معاونت سیاسی صداوسیما هستند. حتی فردی مثل آقای دکتر همایون بدون هیچ ویژگی و وابستگی خاصی، تنها به اعتبار امام صادقی بودن، از اعضای هیئت امنای دانشگاه هستند. آیا اگر برادرم عضوی از خانواده آیتالله مهدوی نیز نبود و تنها یکی از دانش آموختگان دانشگاه بود، احتمال حضورش در موقعیتهای کنونی یا بالاتر وجود نداشت؟
البته هم اکنون برادرم هم بنا به رأی هیئت امنا، پست ریاست دانشگاه را تحویل داده و بحمدالله پس از چهار سال کار و فعالیت شبانهروزی و مخلصانه در پست ریاست، به فعالیت علمی خود در دانشگاه ادامه میدهند.
پسرم نیز پس از فراغت از تحصیل در مقطع ارشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام، مدرک دکتری خود را از دانشگاه تربیت مدرس گرفت و برخلاف روال معمول امروزه به جای رفتن به کشورهای دیگر و علیرغم امکان تحصیل در دانشگاههای اروپایی آمریکایی و استعداد فراوان، راه ادامه تحصیل در قم را برگزید و علاوه بر تحصیل دروس حوزوی، از طریق بنیاد نخبگان در پست دکترا تحت راهنمایی اساتید برجسته فلسفه به تحقیق و پژوهش مشغول است. اساتید او همگی اذعان دارند که میتواند در حوزة فلسفه پژوهشگر و استاد نمونهای باشد؛ با این حال خودش تصمیم گرفت که فقه و اصول را بخواند و این مسیر را دنبال کند. در دانشگاه امام صادق علیهالسلام هم حضور جدی ندارد.
جمعبندی پاسخ سؤال شما اینکه مرحوم پدرم همیشه میگفتند، در مسیر انقلاب بسیاری از بزرگان حضور مؤثر یا جدی داشتند، اما خانوادههای آنان با تفکر ایشان، انقلاب، امام و رهبری نسبتی ندارند و آنها را قبول ندارند. اما خدا را شکر میکنم که خانواده من همفکر و همعقیدهام هستند.
لذا فعالیت خانوادگی را اگر بر آمده از هم فکری و هم اعتقادی باشد، مثبت و سازنده میدانم. چنانچه در مورد اکثر علمای دینی من جمله مقام معظم رهبری شاهد حضور خانواده برای پیگیری ایدهها و افکار آنان هستیم.
در بخش گزینش چقدر مسائل جناحی را در نظر میگیرید؟
آنچه در بخش گزینش برای ما مهم است اعتقاد به نظام و انقلاب و پایبندی به ارزشهای اسلامی و اعتقاد به ولایت فقیه است. مسائل جناحی و سلایق سیاسی را لحاظ نمیکنیم. هیچگاه از افراد سؤال نمیکنیم که آیا اصلاحطلب هستید یا اصولگرا. نه از دانشجویان چنین سؤالهایی میشود و نه از اساتید. در میان اساتید هم تیپهای مختلفی از نظر سیاسی وجود دارد. کافی است که اساتید متدین و متعهد و بنیة علمی داشته باشند. اینکه با اصل نظام جمهوری اسلامی مخالفت و عنادی نداشته باشند، برای ما اهمیت دارد. الان هم مشاهده میکنید که از هر نوع تیپ و سلیقة سیاسی از دانشگاه امام صادق فارغالتحصیل میشوند.
حجت الاسلام والمسلمین سید مصطفی میرلوحی: هدفمان تولید علم اسلامی است
حجت الاسلام والمسلمین سید مصطفی میرلوحی داماد مرحوم آیت الله مهدوی کنی،دانش آموخته دانشگاه امام صادق(ع) عضو هیئت علمی، عضو هیئت امنا و هیئت رئیسه دانشگاه امام صادق(ع) در گفت و گو با نشریه حریم امام با اشاره به شخصیت مرحوم آیتالله مهدویکنی، فعالیتهای مختلف دانشگاه امام صادق(ع)را مورد بررسی قرار داد.
مختصری از ویژگیهای اخلاقی و فردی مرحوم آیتالله مهدویکنی برای ما بگویید.
چون این نشریه مزین به نام حضرت امام خمینی قدس سره است، لازم میدانم سخنم را با این مطلب آغاز کنم که آیتالله مهدویکنی در سالهای آخر عمرش خود مکرراً این جمله را بر زبان میآورد: «خدایا مرا با محبت امام خمینی از این دنیا ببر.» به خاطر عشق و ارادتش به امام، دلش میخواست در راه ایشان ثابتقدم بماند. از اینکه عدهای از افراد که شاگرد امام بودند، اما پس از مدتی از قطار انقلاب پیاده شدند، عمیقاً ناراحت میشد. انشاءالله یکی از شاگردان و مریدان امام که در این راه ثابتقدم ماند و اکنون در عالم برزخ همراه ایشان در محضر ائمة علیهمالسلام است، خود آیتالله مهدویکنی باشد.
سخن دربارة شخصیت مرحوم آیتالله مهدویکنی فراوان است. ارادت ما به ایشان هم به دوران قبل از پیروزی انقلاب برمیگردد. در طول سه الی چهار دهه که شاگرد آیتالله مهدویکنی بودم، ایشان را معلم و آخوند و ملای سنتی واقعی یافتم. کسی که میخواست تمام وجودش را فدای تعلیم و تربیت شاگردان و مؤمنین کند. با وجود اینکه در صحنههای مختلف سیاسی حضور داشت، اما در تمام فراز و نشیبهای دوران مبارزات قبل و پس از انقلاب در راه تعلیم و تربیت جوانان بود. تمام مسئولیتهای دوران بعد از انقلاب، از قبیل وزارت کشور، نخستوزیری، عضویت در شورای نگهبان، مجلس خبرگان و... گویی شأن دوم ایشان بودند. هر گاه تکلیف و اضطرار و ضرورت رفع میشد و فرصتی به دست میآورد یا در دانشگاه امام صادق حضور مییافت یا در مدرسة علمیة مروی. حتی در زندان رژیم پهلوی فقه و تفسیر تدریس میکرد و در طول حیاتش یا معلم بود یا متعلم. ایشان واقعاً قبل و بعد از انقلاب در پی مطرح شدن و ریاست و کسب قدرت و شهرت نبود. دوست و دشمن بر این امر اذعان دارد که آیتالله مهدویکنی درگیر اسمورسم نبود. اغلب آشنایان، ایشان را بهعنوان انسان محجوب و خجالتی میشناختند. تدریس خارج فقه و اصول را تا سنین آخر عمرشان ترک نگفت. موقع درس سر خود را بالا نمیآورد و تا دقایقی طولانی به چشمان شاگردان نگاه نمی کردند، تا این حد با حیا بود. به شدت از مطرح شدن اِبا داشت. هیچگاه تمایلی به مطرح شدن در رسانهها نداشت؛ برعکس دیگران که برای دیده شدن خود را به آب و آتش میزنند. اگر تکلیف و دستور حضرت امام نبود، هیچگاه در امور سیاسی وارد صحنه نمیشد و پست و مقام نمیگرفت.
ایدة تأسیس دانشگاه امام صادق علیهالسلام از چه سالی و در کجا و توسط چه کسی مطرح شد؟
ایشان در سال 1353 به بوکان تبعید و بعد به مهاباد و سپس به تهران منتقل شد. با شخصیتهای انقلابی و مبارز فراوانی در زندان همبند بود؛ از جمله مرحوم آیتالله منتظری، مرحوم آیتالله طالقانی، مرحوم ربانی شیرازی،مرحوم هاشمی رفسنجانی و... . در زندان با این شخصیتها همدرس و همبحث بود. یکی از مسائلی که در زندان بین این بزرگان مطرح میشد، این بود که اگر نهضت حضرت امام به پیروزی برسد و حکومت اسلامی تشکیل بشود، تربیت کادرهای اسلامی هم ضرورت مییابد. میگفتند ما بهعنوان حکومت اسلامی و شیعی باید در همة عرصههای حکومتی کادرهای تربیتشده داشته باشیم. به همین خاطر ایدة تأسیس دانشگاه اسلامی را از همان دوران در ذهن داشتند. به هر حال نظام اسلامی فقط به لفظ نیست و به مجموعهای از نظامهای اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی، قضایی، سیاسی و... نیاز دارد که هر کدام از اینها نیاز به کادرهای متدین و یکسری آموزشهایی دارند. کادرهای ما باید با معارف اسلامی آشنایی داشته باشند و تجارب بشری یا علوم دانشگاهی که بصورت معمول در دانشگاهها تدریس میشود با معارف اسلامی (چارچوب ها و ارزشها)، سازگار کنند. به تعبیر دیگر ایشان در این فکر بود مجموعه ای را تاسیس کنند که بنا دارد مرجعیت علوم دینی و تولید آن را بر عهده گیرد.
در ابتدا برای این ایده، اجمالی در ذهن مؤسسین دانشگاه امام صادق بود که کادرهای متخصص و متعهد و متدین تربیت نمایند و بعد آنان را مسلح به چند زبان زندة دنیا کنند تا به دنیای اسلام اعزام بشوند. در واقع در پی این بودند که الازهر شیعی در کشور تأسیس کنند و به همة جهان اسلام مبلغانی صادر نمایند. مبلغانی که با زبانهای بهروز دنیا آشنایی داشته باشند. تصور بزرگانی مانند آیتالله مهدویکنی این بود که پس از پیروزی نهضت و بازگشت حضرت امام به ایران به نیروهایی نیاز دارند که بتوانند در دانشگاهها، مجامع فکری و برنامه ریزی، وزارتخانهها و عرصههای مختلف تبلیغی داخل و خارج حضور داشته باشند و نقش ایفا کنند. این نیروها باید بتوانند نظامهای اسلامی (نظام اقتصادی، نظام قضایی، نظام فرهنگی، نظام خانواده، نظام سیاسی و...) را تعریف و تبیین کنند و بدین وسیله حکومت اسلامی را تشکل بدهند.
برخی از مؤمنین و خیرینی که در زندان همبند آیتالله مهدویکنی بودند، گفتند که اگر نهضت امام پیروز بشود، زمین ده هزار متری را در اختیار شما قرار میدهیم تا در آن دانشگاه تأسیس کنید. حاج آقا از همان سنین جوانی به حضرت امام صادق علیهالسلام ارادت خاصی داشت و در دوران قبل از انقلاب هم مجمع صادقیه را اداره میکرد؛ به همین خاطر تصمیم گرفت که نام دانشگاه را امام صادق علیهالسلام بگذارد. مدتی پس از اینکه نهضت پیروز شد و حضرت امام به ایران بازگشتند، هیئتی بهعنوان مؤسس دانشگاه دورهم جمع آمدند و اساسنامة دانشگاه را تدوین کردند. مرحوم آیتالله منتظری، مرحوم آیتالله مشکینی، مرحوم آیتالله مهدویکنی، رهبر معظم انقلاب، آیتالله امامی کاشانی و... از جمله اعضای مؤسس جامعة الصادق بودند. در ابتدا کلنگ تأسیس دانشگاه را در چهارراه طالقانی زدند و به این نتیجه رسیدند که ده هزار متر زمین برای تأسیس و توسعة دانشگاه کم است. به همین خاطر زمین مرکز مطالعات مدیریت وابسته به هاروارد را برای این منظور انتخاب کردند و در سال 1361 آغاز رسمی فعالیت دانشگاه امام صادق علیهالسلام شروع شد.
از مسئولیتهای خودتان در طول این چهار دهه در دانشگاه امام صادق بفرمایید.
بنده جزو اولین دانشجویانی بودم که در همان سال نخست تأسیس در دانشگاه امام صادق ثبتنام کردم. تا قبل از آن در فعالیتهای انقلابی شرکت می کردم و به جبهه میرفتم. یکی از شرایطی که برای پذیرش در دانشگاه در نظر میگرفتند این بود که دانشجو در هر نهادی که باشد، باید استعفا بدهد و سپس در دانشگاه پذیرش میشود. من هم بهناچار از مسئولیتهای مختلف انقلابی استعفا دادم و برای تحصیل وارد دانشگاه امام صادق علیه السلام شدم. همچنین از جمله اولین افرادی بودم که بعد از فارغالتحصیلی به عضویت هیئتعلمی دانشگاه درآمدم. بعد از هیئتعلمی، معاونت آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشکدة الهیات را در سال 67 بر عهدة من گذاشتند.
بنده از قدیم قاری و مجری برنامههای مدرسه بودم و در دانشگاه هم برنامههای فرهنگی را سامان میدادم. در طول دوران تحصیل اجرای برنامههای فرهنگی و جشنها بر عهدة ما بود و حتی در کنفرانسهای بینالمللی، مانند کنفرانس وحدت اسلامی، اندیشة اسلامی و... شرکت میکردیم. هر بار با شخصیتهای جهانی مواجه میشدم و آنان را برای همایشهای دانشگاه امام صادق دعوت میکردم. عملاً از همان ابتدا کار روابط عمومی بینالمللی دانشگاه را بدون اینکه حکم مکتوبی از حاج آقا داشته باشم، انجام میدادم. در واقع برنامهها را خود ما دانشجویان انجام میدادیم و حتی یک نفر کارمند هم در میان ما برای این منظور نبود. این برنامهها را از همان سال 1361 شروع کردیم و تا الان که در خدمت شما هستم، مسئول روابط عمومی و بینالملل دانشگاه امام صادق هستم. مراکز مختلف که بهنوعی درصدد ارتباط با دانشگاه امام صادق علیهالسلام هستند، امور مربوط به این قضایا را به من محول میکنند. به تدریج مسئولیتهای بیشتری به من محول کردند و سعی کردم امور و مسئولیتهایم را به نحو احسن به سرانجام برسانم. در طول این مدت در هر سه حوزه هیئت امنا، هیئت مدیره و هیئت رئیسه دانشگاه فعالیت داشتهام. مرحوم آیتالله مهدویکنی در این مجموعه سه شأن داشت: رئیس هیئت امنا، رئیس هیئت مدیره و رئیس دانشگاه. توفیق داشتم در هر سه حوزه با تکلیف ایشان در کنار ایشان انجام وظیفه کنم. اعضای هیئت امنایی که در سه سال اخیر مقام معظم رهبری برای دانشگاه تعیین فرمودند، بنده جزو یازده نفر این هیئت هستم. امیدوارم بزرگان هر تکلیفی را بر دوشم بگذارند، بتوانم آن را به نحو احسن انجام بدهم. همانطور که تا امروز بهطور شبانهروز در خدمت مجموعة امام صادق بودم، در آینده هم انشاءالله بتوانم در همین مسیر خدمت انجام وظیفه کنم.
هزینههای مالی دانشگاه از کجا تأمین میشود؟ آیا از دولت برای ادارة این دانشگاه بودجهای دریافت میکنید؟
در رأس تشکیلات دانشگاه هیئت امنا قرار دارد و هیئت مدیرة جامعة الامام الصادق علیه السلام نهاد اقتصادی است و همة هزینهها را تأمین میکند. نظر مرحوم آیتالله مهدویکنی از همان ابتدا بر این بود که دانشگاه امام صادق و تشکیلات حول آن وابسته به بودجة دولت نباشد.
هزینههای مالی دانشگاه در ابتدای تأسیس از مؤمنین و خیرین تأمین میشد. خود آیتالله مهدویکنی میفرمود که ما دانشگاه را برای رضای خدا تأسیس میکنیم و نام آن را امام صادق میگذاریم. در ابتدا علمایی که در این دانشگاه تدریس میکردند، حقوقی مطالبه نمیکردند. اساتید مختلف در رشتههای اقتصاد، مدیریت، جامعهشناسی، حقوق، روانشناسی و... را هم از دانشگاه تهران دعوت میکرد. این اساتید حقوق پایة خود را از همان دانشگاهها دریافت میکردند و چند ساعتی را برای تدریس به دانشگاه امام صادق میآمدند. با کمترین امکانات دانشگاه فعالیت خود را آغاز کرد. رفته رفته هم اساتید حقوق مطالبه کردند و هم علما. مدتی گذشت و دانشگاه مبلغ هشتاد میلیون تومان (سی سال پیش) بدهکار شد. آیتالله مهدویکنی نزد امام رفت و موضوع بدهکاری دانشگاه را مطرح کرد و خواست که در باب تصرف وجوهات شرعی از ایشان کسب اجازه کند. حضرت امام رضوان الله تعالی علیه به ایشان فرمودند: «نیازی به اجازه نیست. شما از طرف من مجاز هستید وجوهات را در اموری که لازم میدانید، خرج کنید.» تا این حد حضرت امام به آیتالله مهدویکنی لطف و اعتماد کامل داشتند. از بیان امام در حکمی که برای تولیت مدرسة مروی به ایشان نوشتند، کاملاً مشهود است که چقدر به ایشان اعتماد و محبت داشتند. همچنین برخی دیگر از مراجع تقلید به ایشان اجازه امور حسبیه داده بودند.
در ابتدا بدهیهای دانشگاه از همین راه پرداخت میشد؛ اما بعدها آیتالله مهدوی به فکر کار اقتصادی و منبع درآمدی مستقل افتاد. برخی از اطرافیان پیشنهاد های مالی می دادند که قدری درآمدهای آن شبههناک بنظر می آمد. ایشان مخالفت کرد و گفت مالی که برای مخارج تعلیم و تربیت به دست بیاید، نباید ذرهای شبههناک باشد. به همین خاطر تصمیم گرفت که کارخانة تولیدی لباس و پارچه راهاندازی کند. بدین وسیله هم هزینههای دانشگاه تأمین میشود و هم عدهای شاغل میشوند و از این راه کسب درآمد میکنند.
اینها مسائلی بود که در آن زمان برای بسیاری ناشناخته بود. در حال حاضر هم بسیاری با مبانی فکری ایشان ناآشنا هستند. انشاءالله در همین مصاحبهها و در کارهایی که در سالگردهای ایشان انجام میشود، به این مسائل پرداخته بشود. همچنین در کارهایی که در سالگردهای ایشان انجام میشود، این مسائل روشن شود؛ چون حاج آقا اهل هیاهو نبود و به مبانی که معتقد بود، عمل میکرد. گاهی به ایشان میگفتیم که حداقل اجازه دهید یک مجله برای دانشگاه راهاندازی کنیم یا در تلویزیون دانشگاه را معرفی کنیم، اما اجازه نمیداد و میگفت: «مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید.» ایشان معتقد بود که وقتی کسانی که در این دانشگاه تربیت میشوند و آموزش میبینند، به نهادها و وزارتخانههای مختلف راه پیدا کنند و دیگران نتیجه عملکرد ایشان را ببینند، متوجه میشوند که آنها شاگردان مکتب امام صادق(ع) هستند که در این دانشگاه تحصیل کردهاند و این بهتر است از اینکه ما هیاهو کنیم، تبلیغ کنیم و بروشور و مجله درست کنیم. مجله پیام صادق را هم با سختی راه انداختم و حفظ کردم. به ایشان گفتم که بانی برای آن پیدا کردم تا موافقت کرد. ایشان میگفت که من پول امام زمان و بیتالمال را صرف چنین کارهایی نمیکنم. از من پول نخواهید. بهتر است مردم از نتیجه عملکرد ما متوجه بشوند. حتی اجازه نمیدادند برای جشن ولادت امام صادق(ع) و پیامبر(ص) که سالهاست در دانشگاه برگزار میشود، با صرف صدهزار یا دویست هزار تومان در صفحه اول روزنامه اطلاعیه بدهیم. اینها در حالی بود که بسیاری گمان میکردند چون بازاریها به ایشان کمک میکنند، در دریایی از پول غوطهور است؛ در حالی که دهها میلیون بدهکار بود.
ورودی های دانشگاه امام صادق معمولاً چه تیپهایی هستند و خروجیها اغلب جذب کدام نهادها میشوند؟
در سال 61 که فضا انقلابی بود و از طرفی دانشگاهها هم تعطیل بودند، اغلب ورودیها حزباللهی و از کمیته و سپاه و جهاد سازندگی بودند. هیچ کس از پشت میز درس به دانشگاه نمیآمد و بیشتر آنها مسئولیتی در نظام داشتند. با توجه به جو انقلابی آن زمان، همه بر خودشان تکلیف میدانستند که درس بخوانند و به چند زبان مسلط بشوند تا بتوانند به کشورهای دیگر بروند و پیام انقلابی را که بعد از 1400 سال و در نتیجه خون هزاران شهید به وقوع پیوسته بود، به جهانیان ابلاغ کنند. شهید رکنآبادی که سفیر ایران در لبنان بود و شهید آقاییپور که سفیر جمهوری اسلامی در کرواسی بود، از شهدای منا هستند. در حال حاضر هم تعدادی از فارغالتحصیلان این دانشگاه سفیر و رایزن در کشورهای دیگر هستند و بعضی هم در داخل در سمتهای مختلف مثل معاونت وزیر در خدمت رؤسای جمهور بوده و هستند. البته هدف حاج آقا این نبود. بعضی از اقشار حوزوی معتقد بودند که هر چه در روایات اهلبیت(ع) آمده کافی است و ما به دانشگاه نیازی نداریم. عدهای هم معتقد بودند که درسهایی که در قرآن و روایات معصومین(ع) آمده، برای 1400 سال پیش است و اداره کشور باید با علم جدید باشد. باید ببینیم کشورهای پیشرفتهای مثل آمریکا و اروپا در اقتصاد و مدیریت و ... چه کردند، ما هم به همان شیوه عمل کنیم. هر دو عقیده باطل است. ما هم به چارچوبها و ارزشهای الهی و اسلامی که در قرآن و روایات اهلبیت(ع) آمده است، نیاز داریم و هم به تجربه بشر در حوزههای مختلف. زندگی بشر حاصل صدها سال کار علمی بشر در دانشگاهها و محافل علمی است و ما باید از آنها استفاده کنیم.
برخی انتقاد میکنند که چرا هیچ کس جز خانواده و بستگان آیت الله مهدویکنی حق ورود در حوزههای مدیریتی را ندارد و این دانشگاه به عنوان دانشگاه خانوادگی مطرح است؟
این یک اتهام دروغی است.البته این سؤال به پاسخی جامع و مفصل نیاز دارد؛ ولی به اجمال جواب میدهم. وقتی آیت الله مهدویکنی این دانشگاه را تأسیس کرد، کمتر کسی به این مبنا و مبدأ عقیده داشت. حتی در خود ستاد انقلاب فرهنگی بسیاری از آقایان به آیتالله مهدویکنی میگفتند که وقتی این همه حوزه و دانشگاه هست، چه لزومی برای تأسیس مرکز جدید هست؟ یکی از همانها را احیا کنید و در آن کارهای علمی انجام دهید؛ اما ایشان در جواب گفت که من چیزی بین حوزه و دانشگاه میخواهم. این نظام اگر بخواهد نیروهای به روز تربیت کند، به چنین دانشگاهی نیاز است و صرف تحصیلات حوزوی نمیتواند پاسخگوی نیازهای جامعه باشد. البته این مسئله مربوط به سی چهل سال پیش است و الان حوزهها خیلی تغییر کردهاند و رشتههای مختلفی در آنها دایر شده است. در سالهای اول دهه شصت، سیلی از طلاب و فضلا به این دانشگاه آمدند و در رشتههای مختلف مثل اقتصاد، سیاست، زبان و کامپیوتر تحصیل کردند و بسیاری از آنها الان از اساتید و فقها هستند. این طرح جدید مخالفان بسیاری داشت و از طرفی هم برای مسئولین و مردم ناشناخته بود. طبیعتاً ایشان نمیتوانست مسئولیت چنین کار عظیمی را دست هر کسی بسپارد. مسئولیتها باید به کسانی سپرده میشد که به این طرح عقیده داشتند. این حرف که ایشان فقط بستگان خود را در رأس کارها میگذارد، بسیار ظالمانه است. نمونهاش آقای علم الهدی است که نسبتی با آیتالله مهدویکنی ندارد. ایشان مشهدی و حاج آقا، کنی بودند. حتی قبل از انقلاب هم با هم آشنایی نداشتند. نمونه دیگر اخوان مصطفوی هستند. آیتالله سیدحسن مصطفوی که در حال حاضر در نیاوران امام جماعت است، استاد فلسفه ما بود و ما عمده دروس فلسفه مثل اسفار، منظومه و شفا را در محضر ایشان گذراندیم؛ همچنین برادر ایشان مرحوم سیدحسین مصطفوی و آیتالله عابدی که استاد حوزه علمیه مجد تهران است و دهها نفر از اساتیدی که در این دانشگاه در قسمتهای مختلف خدمت کردند، استاد بودند، معاون آموزشی بودند، معاون پژوهشی بودند، معاون دانشجویی بودند، هیچ نسبت فامیلی با آیتالله مهدویکنی نداشتند؛ اما شخصی مثل آیتالله باقریکنی، برادر بزرگ ایشان، که از شاگردان مرحوم امام خمینی(ره) و آیتالله بروجردی و از مفاخر حوزه است، با رانت وارد شده است!! آیتالله فاضل لنکرانی میگفت اجازه دهید ایشان برای تدریس به قم بیاید. آیت الله امامی کاشانی معتقد بود اگر ایشان در قم بود، مرجع میشد. ایشان تا این حد ملا و فقیه و فیلسوف بود. نامههایی که آیتالله سیدجلال آشتیانی به ایشان نوشته بود، موجود است. ایشان معتقد بود که در تهران دو نفر هستند که فلسفه میدانند؛ آیتالله مهدوی و باقری. آقای مهدویکنی افتخار میکند که چنین برادری دارد که قائم مقام ایشان هم هست. فرزندان و نوههای ایشان هم که در بهترین دانشگاههای دولتی قبول شده اند، بدون استثنا با آزمون وارد شدهاند و دلیل حضورشان هم علاقه و باوری است که به عقاید و ارمان های مقدس آیتالله مهدویکنی دارند. نوههای ایشان در تمامی دورهها نفر ممتاز دوره خود بودند. ما باید این مسئله را بهعنوان الگو مطرح کنیم که یکی از بزرگان انقلاب دانشگاهی را با اندیشه و ایده جدید تأسیس کرده و آنچنان خالصانه برای پیشبرد آن تلاش کرده که فرزندان و نوههای ایشان هم آن را باور کردند و با اینکه در بهترین رشتهها و مراکز علمی قبول شده و تحصیل کرده اند، به پدر و پدربزرگشان ارادت قلبی دارند و بدون هیچ رانتی در همین دانشگاه درس میخوانند و تدریس میکنند. ما در هر دورهای دویست دانشجو داریم که اگر یکی از آنها هم نوه حاج آقا باشد، صد و نود و نه دانشجوی دیگر هم هست! برادرزادههای ایشان مثل علی آقا و آقا مصباح هم از بهترین بچههای رزمنده بودند و الان هم از بهترین اساتید هستند. آقا مصباح(مصباح باقری کنی) از مفاخر این دانشگاه و بسیار متواضع است. تنها جرم ایشان این است که برادرزاده آیتالله مهدویکنی و داماد مقام معظم رهبری است.
در پایان اگر نکته خاصی باقی مانده است، آن را بهعنوان حسن ختام گفتوگو بیان بفرمایید.
از مقام معظم رهبری ممنون هستیم که هیئت امنا را تعیین کردند و این در واقع لطف ایشان بود و تا به حال سابقه نداشته است. ایشان حق رفاقت دیرینهای که از سالها پیش از انقلاب با آیتالله مهدویکنی داشتند، با این حکم ادا کردند و زحمات ایشان را جبران کردند. این حکم در واقع مرحمتی پدرانه ایشان بود. از خداوند متعال میخواهیم که به ما توانایی و توفیق دهد که به اعتمادی که مقام معظم رهبری به ما در جایگاه هیئت امنا داشتند، پاسخ شایسته بدهیم.
دکتر مهدیه مهدویکنی: سیاستمداری صادق بود
دکتر مهدیه مهدوی کنی فرزند مرحوم آیت الله مهدوی کنی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) مسئول سابق گزینش پردیس خواهران، مسئول مدارس دخترانه امام صادق(ع) و مدیر مدرسه فجر صادق در پردیس خواهران امام صادق(ع) در گفت و گو با نشریه حریم امام خاطراتی از مرحوم پدرشان نقل کردند و ویژگیهای پردیس خواهران و خدمات، تسهیلات که به دانشجویان داده می شود را برشمرد.
درباره یکی از ویژگیهای خاص پدرتان که می تواند برای شما و جامعه الگو باشد، صحبت کنید .
یکی از ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی حاج آقا که برای همه ی ما الگو بود، محوریت و اولویت نماز در زندگی حاج آقا بود. زمانی که خدمت ایشان بودیم میدیدیم که صرفنظر از موقعیت و شرایط، در هر حالتی بود، چه تفریح و چه مهمانی یا حتی زمانی که کسالت داشت، چیزی که موجب نگرانی ایشان میشد، بحث نمازشان بود که به تأخیر نیفتد. گاهی اوقات کسالت ایشان زیاد بود، ولی این مسئله باعث نمیشد به مقدمات نماز بیتوجه باشد یا آن را با وسواس کمتری انجام دهد؛ از مسئله طهارت گرفته که مقید بود کاملاً آن را رعایت کند تا وجوه مختلف ادای نمازشان که سعی میکرد به بهترین نحو انجام گیرد؛ از نظر مکان و لباس و وضعیت مناسبی که یک بنده مخلص باید در برابر خداوند داشته باشد. البته این تعبد در همه ابعاد زندگی ایشان خودرا نشان می داد، یعنی هر آنچه برای مؤمن وقتی در مقابل خدا حاضر میشود، توصیف میکنند، در شخصیت، رفتار و سبک زندگی حاج آقا میدیدیم. ایشان با همه کسانی که با ایشان نسبتی یا مراوده ای داشتند، صداقت داشت. صداقت و صفا و خلوص نیت ایشان در تمامی مسئولیتهایشان اعم از سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مشهود بود. برنامه عبادی و تعبدی ایشان از این برنامهها جدا نبود و همواره تمامی مسائلی را که یک مؤمن در محضر خدا رعایت میکند، در تمام ابعاد زندگی خود رعایت میکرد و البته همانطور که عرض کردم، نسبت به نماز حساسیت خاصی داشت. مثلاً وقتی میخواست برای حضور در کلاس حاضر شود، به بهترین نحو این کار را انجام میداد؛ هر آنچه یک استاد باید برای شاگردش انجام دهد.به تمام معنا عالم ربانی بود. در جایگاه مدیر هم چنین بود. در فعالیتهای سیاسی نیز هیچگاه به مسائلی که شاید اقتضای کارهای سیاسی باشد، آلوده نشد و اجازه نداد چنین فعالیتهایی خللی در تعبدش ایجاد کند. همانطور که آقا درپیام تسلیتشان فرمود، ایشان واقعاً سیاستمدار صادقی بود. هیچگاه مسائل سیاسی باعث نشد وظیفه بندگی خودش را فراموش کند. سیاست هیچگاه از اخلاص وصداقت پدرم کم نکرد.حریص بر به دست آوردن مناصب سیاسی نبود.فقط جایی که احساس تکلیف میکرد و یقین داشت حضورش موجب ارتقای جامعه اسلامی میشود و شخص دیگری نمیتواند آن نقش را ایفا کند، وارد مناصب سیاسی میشد؛ چنانکه در آخرین سمت ایشان در مجلس خبرگان دیدیم که با تمام کسالتشان پذیرفت؛ اما هیچگاه برای مسائل دنیوی درگیر فعالیتهای سیاسی نمیشد. گاهی همه مسئولیتهایی که به عهده داشت، رها میکرد و فارغ از هر ملاحظهای جایی حضور پیدا میکرد که درباره آن احساس تکلیف میکرد و مثلاً میگفت که الان زمانی است که باید به دانشگاه بیایم و عشق و علاقه من الآن در این است که به جای داشتن پست سیاسی برای انقلاب کادرسازی بکنم.
مهمترین گامهایی که دانشگاه برای خواهران برداشته است، چیست و دانشگاه امام صادق چه امتیازی در تعلیم و تربیت خواهران نسبت به دانشگاههای دیگر داشته است؟
یکی از ابتکارات حاج آقا تأسیس پردیس خواهران بوده که واقعا درابتدای تاسیس نمونه مشابهی نداشت. شاید بتوانم بگویم هنوز هم بی نظیراست. دانشگاههای تک جنسیتی متعددی درکشورمان تاسیس ومشغول بکاراست؛ اما در این دانشگاه، حاج آقا تمام مسائلی را که برای یک بانوی مؤمن تعریف میشد و باعث تشخص ایشان بود، در نظر داشته و اجرا کرد. البته همراهی مادرم با ایشان در این مسیر بسیار مؤثر بود.قصداین را ندارم که مدعی شوم ما به نقطه ی اوج وکمال هدف درامر آموزش عالی بانوان رسیده ایم ولی خداراشکرموفقیت های کم نظیری داشته ایم . هدف پدرم از تأسیس پردیس خواهران علاوه بر مختلط نبودن خواهران و برادران این بود که امور مربوط به خواهران به وسیله خودشان انجام شود و آقایان کمتر وارد عرصه خانمها شوند. همان طورکه حضرت امام خمینی(ره) هم تأکید میکرد که زن نقش اساسی در مسئله تربیت ایفا میکند. همچنین تصمیمگیری برای زنان بهتر است به عهده خودشان باشد و چه بسا بهتر از مردها این کار را انجام دهند. بر همین اساس تمام کارها را از مدیریت دانشگاه گرفته تا جزئیترین امور به دست خانمها سپرد. بانوان هم متناسب با استعداد و توانایی خودشان همواره تلاش کردند در حیطه وظایفی که به عهده داشتند، ارتقا پیدا کنند. اغلب در دانشگاههای دیگر که برای خانمها تأسیس شده است، آقایان تصمیم گیرنده هستند و برای امور بانوان برنامهریزی میکنند؛ در نتیجه ابعاد جنسیتی زنان تقریباً نادیده گرفته میشود؛ چنانکه در بعضی از قوانین وزارت علوم فراموشی این مسئله را میبینیم؛ چون آقایان آن را طراحی میکنند. با اینکه ادعا میشود به مسائل زنان اهمیت میدهند، در عمل چنین نیست. نادیده گرفتن ابعاد جنسیتی بانوان ،در طراحی رشته و محتوای آن گرفته تا نوع برخورد اساتید و گزینش دانشجویان وجود دارد؛ اما در این دانشگاه تلاش شده است تمام ابعاد از گزینش دانشجو تا وضع قوانین و تعیین محتوای رشتهها متناسب با نیاز بانوان و جامعه باشد. اگرچه تمام این کارها با اصول وزارت علوم و به طور کلی مسائل فرهنگی بالادستی مطابقت داشته است اما خانمها در ریزترین کارهای دانشگاه تصمیمگیرنده بودند؛ چه در اجرا، چه در محتوا.
همچنین پیوند حوزه و دانشگاه همچنان در مورد خانمها هم مدنظر بوده است. تلفیق علوم انسانی و اسلامی با توجه به اینکه منابع کم بود، برای خانمها سخت بود؛ ولی بحمدالله الآن موفقیتهای زیادی را میبینیم. از جمله موفقیتها این است که دانشگاه امام صادق پردیس خواهران قطب فقه و حقوق خانواده است. اساتیدی که در مطالعات زنان داریم، جزء اولین نظریهپردازانی هستند که در بسیاری از مراکز دیگر هم از فکر ،تخصص و حضور آنها استفاده میشود و ما به این مسئله افتخار میکنیم. در بحثهای نظام تربیتی هم اساتید ما در شوراهای بالادستی، آموزش و پرورش، شورای انقلاب فرهنگی حضور دارند و نظریهپردازهای موفقی هستند. این بانوان عالم ومتخصص در خود دانشگاه هم بهعنوان اساتید و هیئتعلمی کار میکنند، مقاله مینویسند و پژوهش میکنند. دانشجویان هم به آنها افتخار میکنند. نکته مهم دیگر این است که آنها در زندگی شخصی خود هم موفق بودهاند و به ابعاد و وظایف زنانه خود هم توجه داشتند. من خودم چون از اولین دانشجوهای اینجا بودم، اساتید و الگوهایی پیش چشمم داشتم که در کنار فعالیتهای علمی و شغلی، زندگی خانوادگی خوبی هم داشتند و در جایگاه همسر و مادر هم موفق بودند و فعالیتهایشان خللی در ایمان و اخلاقیاتشان ایجاد نکرده بود و همه اینها در حالی بود که شغل همسران آنها الزاماً فرهنگی نبود. طبیعتاً در چنین شرایطی ممکن بود که همسر درک درستی از فعالیتهای فرهنگی خانم نداشته باشد؛ اما این مسئله هم خللی در روابط آنها ایجاد نمیکرد. وجود چنین الگوهایی باعث میشد که من هم باور کنم بهعنوان یک دانشجو میتوانم آنگونه باشم. الآن هم امثال من که در سمت استادی فعالیت میکنیم، به دانشجوها نشان میدهیم که میشود هم پژوهشگر و استاد موفقی بود و هم زندگی خانوادگی موفقی داشت و فرزندان موفقی تربیت کرد. این را واقعاً نشان دادیم. اینکه گاهی این مسئله را پررنگ جلوه میدهند که دانشگاه امام صادق فقط به دنبال تفکیک جنسیتی دانشجوهاست، درست نیست. پردیس خواهران نشان داده است که درامور علمی موفق و کارآمد است و الحمدالله یکی از اهداف حاج آقا که نیروسازی برای انقلاب بوده محقق شده است.
چرا به آن پردیس خواهران میگویند؟ آیا شعباتی هم در کشور دارد؟
عنوان پردیس را وزارت علوم برای ما انتخاب کرد؛ چون بیشتر از یک دانشکده استقلال داریم. در واقع ما نه دانشکده هستیم و نه واحد مثل دانشگاه آزاد و همانطور که عرض کردم، مدیران دانشگاه در بسیاری از موارد حق تصمیم گیری را به واحد خواهران میدهند. البته مانند سایر پردیسها در شهرهای دیگر شعبه نداریم و تنها دلیل این نامگذاری، استقلال واحد خواهران در حوزههای مختلف تصمیمگیری و اجرایی است.
درباره خوابگاه دانشجویی و خدمات دیگری که ارائه میدهید توضیح دهید.
خوابگاه ما در فاصله کمی از دانشگاه و در بهترین نقطه شهر تهران، شهرک غرب، فاز 4 قرار دارد. بنای آن هم بسیار محفوظ و اسلامی است و علاوه بر شرایط خوب رفاهی برای دانشجویان، برنامههای فرهنگی، ورزشی و به طور کلی هر آنچه روح و جسم آنها نیاز دارد، تدارک دیده شده است. در کنار همه اینها به مسائل شرعی آنها هم دقت میشود؛ هم از لحاظ اشراف و هم رفت و آمد که در امنیت باشند. خانوادهها هم از امنیت فرزندانشان در خوابگاه بسیار راضی هستند. با اینکه خوابگاه در منطقه خاصی واقع شده، دانشجویان کاملاً در امنیت هستند و تاکنون، حتی در شرایط خاص، هیچ مشکلی در رفت و آمدشان نداشتهاند. با وضعیت فعلی جامعه، خانمهای چادری در همین شهرک به نوعی شاخص هستند؛ چون افتخارشان این است که از لحاظ علمی هم در حال رشد هستند. آنها از صبح تا چهار بعد از ظهر در حال تحصیل هستند و وقتی هم به خوابگاه برمیگردند، برنامههای خوبی در زمینههای مختلف فرهنگی، سیاسی، ورزشی و تفریحی برای آنها تدارک دیده شده که این فعالیتها هم با نظارت و مدیریت خودشان انجام میشود. بعضی از خواهران که مسئولیتی در خوابگاه دارند، مادر هستند و این باعث میشود درک درستی از شرایط عاطفی دانشجویان داشته باشند و بهتر بتوانند به مسائل تربیتی آنها بپردازند.
درباره مسئولیت خودتان در مدارس دخترانه توضیح دهید.
توجه پدرم به مسئله تربیت بسیار زیاد بود. ایشان حتی قبل از انقلاب هم به مسئله تربیت بانوان اهمیت بسیاری میداد. در بعضی از مراکز مثل مرکز صادقیه که در جنوب تهران بود، حاج آقا شاگرد خانم هم داشت. ایشان معتقد بود که برای تربیت نیروهای خانم خوب، متعهد و متخصص باید به سطوح اولیه آموزش آنها ورود پیدا کنیم. البته در سالهای اول، مجتمع آموزشی امام صادق مقطع دبستان را نداشت؛ اما با مرور زمان و گسترش امکانات مالی و مکانی موفق شدیم مقاطع مختلف از دبستان تا دبیرستان را هم تأسیس کنیم چه پسرانه وچه دخترانه. همچنین شعبه دیگری به نام فجر صادق داریم. شعبه امام صادق در شهرک غرب و شعبه فجر صادق در پونک است که شامل مقطع متوسطه یک و دو است. برنامههای این مدارس طبق برنامه آموزش و پرورش است؛البته کلاسهای فوق برنامه در زمینه های قرآنی ،ادبی،زبان انگلیسی وعربی ،هنری و پژوهشی خارج ازواحدهای مصوب آموزش وپرورش برای دانش آموزان دیده شده ودرامورتربیتی همان اهداف و رسالت دانشگاه برای مدارس متناسب با سن دانش آموزان درقالب آموزش مسائل فرهنگی واعتقادی ،کتابخوانی،همایشهای فرهنگی،هم نشینی با مربیان خوش ذوق عرصه های مختلف ،سرود ،نمایش ،مسابقه ،اردو وحضور جدی در مراسم های یوم الله های مختلف طراحی واجرا می شود . بچهها اختیار دارند در سه رشته تجربی، ریاضی و انسانی تحصیل کنند؛ ودرصورت تمایل با کنکور سازمان سنجش وارد دانشگاه امام صادق بشوند و مانند دانشآموزان سایر مدارس در صورتی که امتیاز لازم را کسب کنند، در مصاحبه دانشگاه امام صادق شرکت میکنند. البته در گزینش آنها به بحث اصالت خانوادگی، توجه و باورایشان به اصل ولایت فقیه و انقلاب و به طور کلی اصول اعتقادی واخلاق اسلامی درحد یک جوان شایسته وپرورش یافته درکشوراسلامی توجه میشود. تا امروز فارغالتحصیلان مدارس ما توانستهاند در آزمون دانشگاهها، بهخصوص دانشگاه امام صادق خودی نشان دهند و موفق شوند. از دانشآموختگان دانشگاه هم این افتخار را دارند که وارد عرصه تعلیم و تربیت در مدارس امام صادق و فجر صادق بشوند و در بخشهای مختلف مثل تدریس یا اتاق فکر مدرسه در کنار معلمان باتجربه ی متخصص در رشتههای مختلف فعالیت کنند و از این طریق اهدافی را که حاج آقا در نظر داشتند، در این مدارس دنبال کنند.به تعبیری تلاشماناین است با استفاده از تجارب وتخصص معلمان بزرگوار عرصه آموزش وپرورش ،یک چرخه فعال آموزشی در مدارس ودانشگاه ایجاد کنیم.
دکتر رضا محمدزاده: به دنبال تحول در علوم انسانی هستیم
دکتر رضا محمدزاده معاون آموزشی و تحصیلات تکمیلی و سرپرست معاونت پژوهشی و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در گفت و گو با نشریه حریم امام دوره های مختلف تحصیلی و رشته ها و گرایشهای جایگاه علمی دانشگاه را محور گفت وگوی خود قرار داد و از برنامه های درسی و آموزشی دانشگاه امام صادق(ع) سخن گفت.
در ابتدا ضمن معرفی خود، بفرمایید که در دانشگاه امام صادق علیهالسلام چه مسئولیتی را بر عهده دارید؟
بنده از اعضای هیئتعلمی گروه فلسفه، دانشکدة الهیات، دانشگاه امام صادق علیهالسلام هستم. همچنین مسئولیت معاونت آموزشی و تحصیلات تکمیلی و سرپرست معاونت پژوهشی دانشگاه را بر عهده دارم.
حدوداً از شش سال قبل به این سمت منصوب شدم. تا قبل از آن افتخار داشتم که رئیس دانشکدة الهیات باشم و قبل از آن معاون آموزشی دانشکده و قبلتر رئیس گروه معارف دانشکدة الهیات و باز قبلتر کارشناس دانشکده بودم.
از دانشگاه امام صادق علیهالسلام برای ما بفرمایید. چه رشتهها و گرایشهایی دارد و جایگاه علمی آن در میان سایر دانشگاههای کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
حدوداً 36 سال از تأسیس دانشگاه امام صادق علیهالسلام میگذرد. این دانشگاه در سال 1361 تأسیس شد و در آن زمان فقط یک رشته در آن فعالیت داشت. همة کسانی که در دانشگاه پذیرفته میشدند در حوزة معارف اسلامی تحصیل میکردند. بعد از چند سال به وسیلة برقراری ارتباط با وزارت علوم و مذاکرات صورت گرفته، سه تا رشته در دانشگاه تأسیس شد: اقتصاد، تبلیغ و علوم سیاسی. البته همة این رشتهها پیشوند معارف اسلامی داشتند و اکنون هم این پیشوند را دارند؛ برای مثال «معارف اسلامی و اقتصاد»، «معارف اسلامی و تبلیغ»، «معارف اسلامی و علوم سیاسی» و....
در طول این سالیان تعداد رشتههای این دانشگاه افزایش پیدا کرد و الان که در خدمت شما هستم در دانشگاه امام صادق علیهالسلام شش دانشکده داریم که هر کدام از این دانشکدهها ذیل یک محور اساسی مشغول فعالیت هستند و گرایشهای متعددی دارند؛ دانشکدة علوم سیاسی، دانشکدة الهیات، دانشکدة اقتصاد، دانشکدة حقوق، دانشکدة مدیریت، دانشکدة فرهنگ و ارتباطات که این شش دانشکده در قسمت پردیس مرکزی فعالیت میکنند.
بخش دیگری در دانشگاه داریم که مربوط به بانوان است و خواهران در آنجا تحصیل میکنند. پردیس خواهران هم مجموعة واحدی است که در رشتههای مختلف فقه و مدیریت و حقوق فعالیت دارد. معمولاً گرایشهایی در پردیس خواهران دایرند که با بانوان سنخیت دارند؛ مانند فقه خانواده.
اغلب رشتههای موجود در پردیس خواهران در مقطع کارشناسی و ارشد ناپیوسته است و در مقطع دکتری فقط رشتة مدیریت آموزشی فعالیت دارد.
در قسمت برادران بیشتر رشتههای ما در مقطع کارشناسی ارشد پیوسته است. همانطور که استحضار دارید، داوطلب پس از اینکه دیپلم بگیرد و مراحل پذیرش دانشگاه امام صادق را طی کند، میتواند تا مقطع کارشناسی ارشد ناپیوسته و تا هنگام دفاع از پایاننامه تحصیلاتش را به پایان برساند. حدوداً بین هفت الی هشت سال باید این مسیر را طی کند تا به رشد مطلوب دانشگاه امام صادق در رشتة مدنظرش برسد. البته برخی رشتههای ما در مقطع دکتری هم فعال هستند. دانشگاه امام صادق علیهالسلام علیرغم اینکه از لحاظ وسعت از دیگر دانشگاهها بزرگتر است، ورودیهای زیادی ندارد. مرحوم آیتالله مهدویکنی بر این باور بود که فقط افرادی با تواناییها مضاعف علمی و با استعداد و متدین و متعهد در دانشگاه پذیرش بشوند.
معمولاً هر کدام از رشتههای ما در واقع دو رشته هستند. افراد همزمان هم با معارف اسلامی آشنایی پیدا میکنند و هم رشتة تخصص خودشان مانند اقتصاد و مدیریت و... را فرا میگیرند. به همین خاطر هر کسی توانایی تحصیل در هر دو رشته را ندارد؛ بنابراین مراحل گزینش به نحوی است که فقط افرادی با توانایی علمی بالا پذیرش میشوند. دانشجویان در طول هفت الی هشت سال تحصیل در این دانشگاه معمولاً دورههای تحصیلی را با مباحث فشرده و دامنهدار هم در عرصة علوم تخصصی و هم در عرصة معارف اسلامی طی میکنند. زمانی میتوانند این دورهها را طی کنند که هم در تخصص خود و هم در معارف اسلامی به حد مطلوب برسند. بعضی از دانشجویان فارغالتحصیل ما علیرغم اینکه میتوانند رشتة تخصصی خودشان را دنبال کنند، به حوزههای علمیه ملحق میشوند. معمولاً حوزههای علمیه دروس را از ابتدا با دانشجویان امام صادق شروع نمیکنند و با توجه به ارزیابی که از دانشگاه دارند، دانشجویان ما را در حد طلبههای سال هفتم میدانند و اجازه میدهند باقی مراحل تحصیلات حوزوی را بخوانند؛ بنابراین آنچه در دانشگاه امام صادق اتفاق میافتد، این است که کاری که به صورت عادی در بیرون بین ده الی پانزده سال طول بکشد، در دانشگاه امام صادق بهطور فشرده بین هفت الی هشت سال کار شبانهروزی زمان میبرد. بحمدالله به وسیلة فضای حاکم در دانشگاه هر دانشجو میتواند بهطور شبانهروزی در دانشگاه حضور داشته باشد. امکانات خوابگاهی و رفاهی و... دست در دست هم میدهند تا دانشجو بتواند ساعات بیشتری در فضای علمی و معنوی دانشگاه حضور داشته باشد. در این صورت هم از فضای تربیتی دانشگاه بهرهمند میشود و هم از ابرازها و امکانات علمی آن.
در این فضا طوری برنامهریزی شده که دانشجویان در حین تحصیل واقعاً از نظر تربیتی به شاخصهای ممتازی دست پیدا میکنند و میتوانند خلأهای موجود در جامعه را پُر نمایند.
چشمانداز و اهداف بلندمدت دانشگاه امام صادق علیهالسلام را برای ما تبیین بفرمایید و اینکه تاکنون در طول این چهار دهه تا چه اندازه به اهداف خود دست پیدا کرده است؟
دانشگاه امام صادق با توجه به چشمانداز و اهداف بنیادین خود، دارد به سمت مرجع دانشگاه اسلامی حرکت میکند و تلاش دارد در این خصوص مراحلی را طی کند تا تمام شاخصهایی که یک دانشگاه اسلامی در دنیا باید داشته باشد، از آن برخوردار بشود. امروزه دستهبندیهای مختلفی برای دانشگاهها مطرح میشود؛ برای مثال بعضی از دانشگاههای ما آموزشی صرف هستند. اینها معمولاً دانشگاههای نسل اول به حساب میآیند. در گذشته بسیاری از دانشگاهها اینگونه بودند؛ اما هر چقدر جلوتر میرویم، دانشگاههای نسل دوم و سوم و... در جهت رفع نیازهای جامعه پیش رفتند. یکی از مهمترین مسائلی که در مسیر کاربردی شدن آموزش و تحصیل در دانشگاهها مطرح میباشد، پیوند خوردن آموزش با پژوهش است. بحمدالله دانشگاه امام صادق علیهالسلام از زمانی که تأسیس شده، یعنی بیش از سه دهه، این رویکرد را دنبال کرده است. شاید امروزه این رویکرد برای بسیار شناخته شده باشد؛ اما در آن زمان این رویکرد برای کسی مطرح نبود. از همان زمان بدون اینکه کسی مطلع باشد چنین رویکرد پیوندی میان آموزش و پژوهش در سطح دنیا وجود دارد، دانشگاه امام صادق به صورت خودکار با توجه به مبانی که در اذهان بنیانگذاران این دانشگاه وجود داشت، همین مسیر را دنبال کرد. در واقع مسئولان به این نتیجه رسیدند که ما باید در عرصة مطالعات و پژوهش در مسیری که دانشگاه در آن قرار گرفته، حرکت کنیم و بحمدالله تاکنون در این زمینه موفق بوده است.
امروزه در دانشگاه معاونت پژوهش و فناوری را داریم که در آن در عرصة مطالعات علوم انسانی اسلامی کار جدی انجام میگیرد. خروجیهای متعدد پژوهشی این دانشگاه از سنخ کتاب و مقاله در زمینة علوم انسانی اسلامی است؛ یعنی علوم تخصصی با گرایش معارف اسلامی. این یکی از مهمترین و جدیترین کارهایی است که در دانشگاه امام صادق انجام گرفته است. نشریات علمی پژوهشی و علمی ترویجی در رشتههای مختلف مرتبط با دانشکدهها مشغول فعالیت هستند. بسیاری از اعضای هیئت علمی ما توفیق پیدا کردند علاوه بر نوشتن مقالات متعدد علمی، کتابهای مهمی را تألیف کنند. از این نظر در مقایسه با دانشگاههای مختلف کشور، دانشگاه امام صادق رتبة دوم را در کشور به دست آورده است. این امر نشان دهندة این مسئله است که دانشگاه امام صادق از نظر کمی و کیفی (توجه به مطالعات بین رشتهای) توانسته است مدارج بالایی را طی کند و به دستاوردهای خوب و مفیدی برسد.
دانشگاه امام صادق علیهالسلام دانشگاه اسلامی غیردولتی است. البته این دانشگاه زیرمجموعة آموزش عالی کشور است و زیر نظر وزارت علوم فعالیت میکند. تقریباً سعی کردهایم تمام قواعدی را که در مجموعة نظام آموزش عالی کشور و وزارت علوم هست، رعایت کنیم؛ اما چیزی که به دنبال آن هستیم، مبنای ما در کنار علوم تخصصی و آموزههای وحیانی و معارفی و علوم اسلامی است. معتقدیم که در مکتب امام صادق علیهالسلام ظرفیت و جامعیتی وجود دارد که اگر بتوانیم آن را کشف و تبیین کنیم و به عرصة کاربرد نزدیک کنیم، در مجموعة علوم و فنون بشری به خصوص در علوم انسانی اجتماعی میتوانیم تحول بسیار بزرگی را ایجاد نماییم و با این تحول توفیق تربیت اساتید بزرگ و عالمان برجسته را به دست بیاوریم. لذا با توجه به این معنا الان دانشگاه به سمتی حرکت میکند که بتواند در عرصة آموزش محتواهایی را طراحی کند و با این مبنا ارتباط دارد. در این زمینه میتوانیم هم کار آموزشی انجام بدهیم و هم کار پژوهشی. نهایتاً به سمت مرجعیتی که برای دانشگاه اسلامی قابل تصور است، پیش برویم. توصیة مؤکد مقام معظم رهبری هم در همین خصوص است؛ بنابراین یکی از مهمترین رسالتهای ما در دانشگاه امام صادق علیهالسلام همین مسئله است.
اهداف دانشگاه در تولید علم، تحول و ارتقاء علوم انسانی و اجتماعی است. باید بتوانیم رشتههای مورد نیاز را که رویکردهای معارف دارند، اشاعه بدهیم. در مجموعة مباحثی که در آموزش عالی وجود دارد، باید بتوانیم تحول اساسی ایجاد کنیم. در حوزة مرجعیت علمی هم باید بتوانیم در دنیا مرجع باشیم و در این زمینه هم تحول ایجاد کنیم.
دانشگاهی که میخواهد به این سمت حرکت کند، غیر از اینکه باید آن مبانی را داشته باشد، باید از ویژگیهای خاصی هم برخوردار باشد که بحمدالله و به لطف الهی و زحمات بسیاری از بزرگان، بهخصوص مرحوم آیتالله مهدویکنی دانشگاه امام صادق از این ویژگی برخوردار است و بخشی زیادی از این مسیر طی شده و کارهای خوبی تحقق پیدا کرده است. البته پرونده اهداف ما هیچ گاه بسته نمیشود و اهداف به میان مدت و طولانی مدت تقسیم میشوند و اهداف آینده محل توجه و اقدام دانشگاه قرار دارند.
در مقایسه با سایر دانشگاههای سطح کشور، بخش گزینش دانشگاه امام صادق علیهالسلام شرایط سرسختتری را در نظر میگیرد؛ بهطوری که عدهای خاص و محدود و نوعاً با یک تیپ و گرایش سیاسی و فرهنگی میتوانند در آن پذیرش بشوند. علت اعمال این محدودیتها را ذکر بفرمایید.
دانشگاه امام صادق در برخی از مسائل نمیتواند مانند دانشگاههای دیگر عمل کند. دلیل آن مبانی است که دانشگاه دارد. در حوزة گزینش، آنچه برای ما مهم است، توانایی علمی، تدین و تعهد است. افرادی را گزینش میکنیم که در مسیر اهداف یاد شده باشند. افراد باید تواناییها و شایستگیهای اولیه علمی را داشته باشند. همچنین قاعدتاً کسی که اصل نظام اسلامی را قبول نداشته باشد و به مسائل عقیدتی آنطور که از اقتضائات این دانشگاه است، ایمان نداشته باشد از طرفی استعدادهای علمی مربوطه را هم نداشته باشد، دانشگاه هم نمیتواند برای او سرمایهگذاری کند؛ چون چنین فردی اساساً نمیتواند در این محیط کار کند و فعالیتی داشته باشد. به هر حال افراد متناسب با ذهنیتی که دارند، فعالیت میکنند. به همین خاطر گزینش دانشگاه امام صادق به شکلی عمل میکند که افراد پذیرش شده، از جوانان بالنده و پُراستعداد از لحاظ علمی، برخوردار از ایمان اسلامی و شیعی باشند؛ همچنین مبانی نظام جمهوری اسلامی را پذیرفته باشند. متقاضیان تحصیل در این دانشگاه حتماً باید این شرایط را داشته باشند.
البته شرایطی که در جامعة ما به وسیله انقلاب اسلامی به وجود آمده، زمینهای را فراهم ساخته که افراد تا حدود زیادی از آن چارچوبهای اولیه برخوردار هستند. البته در دانشگاه امام صادق بسیاری از افراد با هم در زمینههای مختلف سیاسی و فرهنگی و علمی اختلافنظر دارند و دیدگاههای یکسانی ندارند. به هر حال فضای دانشگاه به نحوی است که یک نوع حریت فکری و آزادی در آن وجود دارد؛ البته با حفظ آن چارچوبی که خدمت شما عرض کردم. لذا دانشجویان به وسیلة گزینش با داشتن استعدادهای اولیه علمی و تدین و تعهد انقلابی میتوانند در این دانشگاه ادامه تحصیل کنند و با طی مراحلی، فارغالتحصیل بشوند.
ارتباط علمی و فرهنگی دانشگاه امام صادق با دانشگاهها و مراکز علمی خارج از کشور و بینالملل چگونه است؟
بسیاری از فارغالتحصیلان ما توفیق پیدا کردند که به دانشگاههای خارج از کشور راه پیدا کنند و در آنجا بدرخشند و در بسیاری از پیامهایی که ما در عرصة مطالعات تخصصی و معارفی داریم، توانستند زمینة ورود و طرح آنها را در دانشگاههای خارج از کشور فراهم کنند. بعضی از آنها رسالههای دکتری نوشتند که موضوعشان برای ما جالب است. در آنها تئوریها و نظریاتی مطرح شده که با رویکرد تلفیقِ علوم متعارف بشری با معارف اسلامی طراحی شدهاند. افرادی که به خارج از کشور میروند و این دیدگاهها را مطرح میکنند، تأثیر متفاوتی را در جامعه علمی خارج از کشور ایجاد میکنند. این تأثیر را فقط قشر دانشگاهی میتواند ایجاد کند و شاید اقشار دیگر که در زمینههای دیگر فعالیت میکنند این میزان نتوانند مخاطبان خارج از کشور را تحت تأثیر خود قرار بدهند. بخش دیگری از دانشآموختگان ما بعد از طی مدارج علمی، جزو اساتید سرشناس و اعضای هیئت علمی مجموعه دانشگاهی کشور هستند؛ یعنی یکی از کارهای خوبی که دانشگاه امام صادق علیهالسلام توانسته به انجام برساند، تربیت افرادی است که مجموعههای علمی کشور به خوبی از آنها استقبال کنند و در مجموعههای علمی خودشان از وجود آنها بهرهمند بشوند. بحمدالله در بعضی از رشتههای ما مانند مدیریت که با مسائل اجرایی نظام ارتباط پیدا میکند، افرادی را تربیت کردیم که در آن عرصهها هم فعال هستند و در مسائلِ اجرایی کشور مشارکت دارند. در این زمینه کارهای زیربنایی خوبی انجام دادیم. مجموعة همه این موارد نشان دهندة این است که بحمدالله دانشگاه به حد زیادی توانسته محصولاتی را داشته باشد که نیازهای کشور و نظام اسلامی را در عرصههای مختلف تأمین کند.