دکتر حسین انواری فرزند مرحوم آیت الله انواری، سرپرست سابق کمیته امداد امام خمینی و عضو هیئت امنای این نهاد خدمتگذار، در گفت و گو با نشریه«حریم امام» با اشاره به اهمیت فقر زدایی در جامعه اسلامی و تبیین راههای فقر زدایی، فعالیتهای 40 ساله نظام اسلامی را در این رابطه مورد توجه و ارزیابی قرار داد.
در مطلع سخن از اهمیت فقرزدایی در جامعة اسلامی مطالبی بیان بفرمایید.
مسئلة فقر و محرومیت یکی از ریشهدارترین و بنیادیترین مشکلات و دردهای زندگی انسان بوده و هست و خواهد بود و منشأ همه مصیبتهای بشری فقر و محرومیت است. فقر با تکاثر و ثروتاندوزی رابطة علت و معلولی دارد. خداوند همة انسانها را آفریده و رزق و روزیشان را تعیین کرده و آنها را به وسیلة پیامبران برای حیات طیبه فراخوان نموده است؛ اما در این مسیر مشکل از سوی انسانها به وجود میآید. انسانهای آزمند، فزونخواه، سلطهگر و ضایعه کنندة حق و عدالت موجب میشوند که انواع محرومیتها و نابسامانیها پدید بیاید.
همة پیامبران الهی آمدند تا انسانها را به سبک زندگی الهی آشنا کنند و شیوة درست بهرهبرداری از منابع عظیم خدادادی را آگاه کنند و عدالت اقتصادی و اجتماعی را برقرار نمایند. در عین حال پیامبران همواره در کنار تهیدستان و نیازمندان بودند و به همراهی آنها افتخار میکردند و در رفع و دفع فقر و محرومیت نهایت تلاش را داشتند.
در آیات و روایات ما این مسئلة بهکرات ذکر شده است و انسانها برای اینکه بتوانند در زدودن فقر کمک کنند، فراخوان شدند. به چند روایت در همین زمینه اشاره میکنم. روایتی از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام هست که هشدار میدهد فقر از جمله بلاها و شقاوتها است. در جای دیگر میفرماید که فقر مایة غمها و حزنها است. در جای دیگر میفرماید: «لفقیرُ حَقیرٌ لا یُسمَعُ کلامُهُ، ولا یُعرَفُ مَقامُهُ» این کلام بسیار سوزناک است. کسانی که تهیدست هستند در اذهان عموم کوچک شمرده میشوند. مردم سخن آنها را نمیشوند و منزلتشان را نمیشناسند. حضرت در جای دیگری میفرماید که اگر فقیر راستگو باشد او را دروغگو مییابند و اگر زاهد و پارسا باشد، نادانش میشمارند. از این قبیل تعابیر در منابع اسلامی بهوفور یافت میشود.
در آخرین وصیت امیرالمؤمنین به حسنین علیهمالسلام میفرماید: «الله الله فی الفقراء والمساکین فشارکوهم فی معاشکم» در قرآن هم آیات فراوانی در این زمینه داریم که برای یادآوری به یک آیه اشاره میکنم. خداوند در سورة بلد میفرماید:
فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَةُ فَکُّ رَقَبَةٍ أَوْ إِطْعَامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَةٍ أَوْ مِسْکِینًا ذَا مَتْرَبَةٍ
و او در آن گذرگاه سخت قدم ننهاد و تو چه دانی که گذرگاه سخت چیست؟ آزاد کردن بنده است، یا طعام دادن در روز قحطی، خاصه به، یتیمی که خویشاوند باشد، یا به مسکینی خاک نشین...»
اینها از جمله آیات و روایاتی است که در تعالیم دینی با آنها روبهرو هستیم؛ بنابراین فقر مقولهای بسیار دردناک است و به علت خصلتهایی که در انسانها وجود دارد و این خصلتهای حیوانی نتوانستند به خصلتهای انسانی تحت تعالیم پیامبران تغییر جهت بدهند، همواره با فقر و محرومیت مواجه هستیم.
در اسلام چه راهکاری برای فقرزدایی از جامعه توصیه یا تبیین شده است؟
در اسلام راههایی برای فقرزدایی نشان داده شده است. ما در نظام اجتماعی ابتدا باید به فهم درستی از تعالیم دینی برسیم. در تعالیم دینی دو نوع عبادت داریم: یک سری عبادتها مستقیم و یکسری عبادتها غیرمستقیماند. عبادتهای مستقیم ما نماز، روزه، حج، زکات و... هستند؛ یکسری عبادتهای دیگری وجود دارند که به وسیلة انفاق و احسان به دیگران هستند. این قسم از عبادتها دو بلای تکاثر و فقر را از بین میبرند. خود انفاق موجب نابودی بسیاری از آشفتگیهای اجتماعی میشود.
ما باید پایة زدودن فقر را توجه و محبت به دیگران قرار بدهیم. معمولاً به این نکته کمتر توجه میشود. ویژگی فطری انسان در روابط متقابل انسانها میل به احترام به یکدیگر است. اگر فضای ذهنی انسانها را سایر خواستههایش اشغال نکند، یعنی گرد و غبار نگیرد و آلودگی پیدا نکند، میل به احترام در انسان خود به خود وجود دارد. همة دوست دارند که محترم باشند و همه دوست دارند که احترام دیگران را داشته باشند. مگر اینکه در این وسط بیماری برای انسان ایجاد شده باشد. میل احترام به دیگران نشأت گرفته از روی شکرگزاری و قدردانی از نعمتهای خدادادی است. خداوند این همه نعمت به ما داده است و ما باید بدانیم که چگونه این نعمتها را قدر بدانیم. وقتی خود خدا میفرماید من دوست دارم شما انفاق کنید و صدقة احسان و ایثار بدهید، در واقع راه شکرگزاری را به ما نشان میدهد. اینها نشأت گرفته از روح شکرگزاری است و توجه و محبت به دیگران است. اگر ما این مقوله را پایه قرار بدهیم، به نتایج مطلوب میرسیم.
اسلام یکسری دستوراتی هم دارد. انسانها در درجاتی مختلفی قرار گفتهاند، هم از نظر بضاعت فکری و هم بضاعت جسمی. یکسری انسانها ناتوانی جسمی و یکسری برتریهای فکری دارند. آنهایی که از استعدادها و امکانات خداوند به تمکن بیشتری رسیدهاند، باید بدانند چقدر حق دارند از این تمکن استفاده کنند و چه مقدار از این تمکن را حق مردم و محرومان بدانند. کسی که تمکن بیشتری دارد باید دربارة این قضیه تأمل کند که از کدام آفتاب و هوا و آب و... استفاده کرده است؟ اینها را خداوند به انسانها عطا کرده است و انسان بدون این امکانات حتی نمیتواند زنده بماند چه برسد به اینکه به جایی برسد. لذا انسان متمکن باید حق خدا را بدهد و در معاملات خودش خدا را شریک کند؛ بنابراین برای حمایت از نیازمندان روشهای زیادی وجود دارد. زکات، صدقات، کفارات، احسان، نیکی، انفاق، ایثار و... از جمله اموری هستند که نمیگذارد کوه تجمع ثروت به شکلی قرار بگیرد که از یک طرف خلأ بسیار عمیقی ایجاد بشود. همه باید به شکل عادلانهای از امکانات بهرهمند باشند. البته عیبی ندارد که عدهای بهرة بیشتری داشته باشند، اما این بهرة بیشتر نباید به معنای از بین بردن حقوق دیگران باشد.
مسئلة دیگری که در اسلام و مسئلة فقرزدایی مطرح است، توانمندسازی محرومین است. ما دستور داریم که محرومین را تکریم کنیم و نه اینکه به آنها ترحم بورزیم. اینکه دلمان به حال محرومین میسوزد و مقداری به آنها کمک میکنیم کافی نیست؛ اما تکریم به این معنا نیست. تکریم یعنی اینکه باید دست محرومین را بگیریم و بالا بیاوریم و توانشان را افزون کنیم. باید تلاش کنیم که استعدادهای خدادادی افراد به کار گرفته بشود؛ بنابراین یکی از عمدهترین روشهای فقرزدایی، بارور کردن و از قوه به فعل درآوردن توانمندیهایی است که در محرومین وجود دارد. در عین حال تشویق و سیاستهای اسلام هم حمایت از همین قضیه است. البته اگر کسی استعداد رشد نداشته باشد نمیتوان از کنار او به سادگی گذشت و گفت که به ما ارتباطی ندارد. به هر حال چنین فردی هم بندة خداوند است. آن حقی که خداوند برای سائل و مرحوم تعیین کرده، باید داده بشود.
امام علی علیهالسلام دربارة فقر میفرماید که چهار مشکل به وجود میآورد: اول اینکه ایمان و یقین مؤمن کاسته میشود. کسی که به فقر مبتلا میشود، دینش هم مخدوش میگردد؛ دوم اینکه عقل او نقصان پیدا میکند؛ سوم اینکه به درستی نمیتواند از استعدادهای خدادادیاش استفاده کند. ایمانش سست میشود. رفته رفته اعتقادش را از دست میدهد. چهارم اینکه وجهة خودش را از دست میدهد. فردی که میتواند استعدادهای ارزشمندی داشته باشد، شروع میکند به آب شدن و یقینش را از دست میدهد. مردم با تحقیر با او نگاه میکنند.
به نکتة جالبی اشاره فرمودید و آن تفاوت میان تکریم و ترحم است. دربارة تکریم محرومین قدری بیشتر توضیح بدهید.
تکریم یعنی اینکه ما دست محرومین را بگیریم و آنها را رشد بدهیم؛ یعنی استعدادهایی را که خداوند بالقوه در شخص گذاشته است، بارور کنیم. این همان توانمندسازی است تا فرد روی پای خودش بایستد. تکیة بر دیگران در شرایط بحرانی و موقتی است. فرض کنید جوانی به تازگی تحصیلاتش را تمام کرده باشد و در جستجوی شغلی مناسب است. ما باید به او کمک کنیم تا شغل مناسبش را پیدا کند یا زمینة آن را فراهم کنیم. بعد از اینکه آغاز به کار کرد میتواند از دسترنج خودش استفاده کند و بدون مشکلی ازدواج نماید و زندگیاش را اداره کند. چنین شخصی میتواند با نشاط در جامعه ظاهر بشود. اگر دقت کرده باشید، بسیاری از محرومین و نیازمندان حالت افسردگی دارند؛ یعنی اصلاً رغبتی برای حضور در تعاملات اجتماعی ندارند. رغبت اینکه تواناییهای خودشان را عرضه کنند، ندارند. اغلب اضطراب دارند و در خودشان فرو رفتهاند. این نوعی کفران نعمت است؛ چون استعدادهای ذاتی و خدادادی این اشخاص به کار گرفته نمیشود. در واقع آنهایی که میتوانند دست این افراد را بگیرند، اما تعلل میکنند کفران نعمت میکنند. از نگاه دیگر این اغنیا هستند که به وسیلة فقرا دارند آزمایش میشوند. خداوند برای امتحان اغنیا حوالههایی صادر میکند و نیازمندان را به آنها ارجاع میدهد. این اغنیا اگر با خدا معامله کنند میتوانند از این فرصت استفاده نمایند؛ در غیر این صورت کفران نعمت میکنند.
نکتة دیگر اینکه گاهی استعدادهای افراد به کار گرفته نمیشوند و گاهی محرومیت در محیط است. ما اول باید محیط فقرزا را پاکسازی کنیم و آن را به بستری برای زیست مناسب تبدیل نماییم تا استعدادها بهتر بتوانند در آن محیط رشد پیدا کنند. متأسفانه از این مسئله در جامعة امروز ما غفلت میشود. دین مبین اسلام تأکید زیادی بر محیط سالم و شرایط زیست انسانی دارد. باید از این تعالیم دینی بهرههای لازم را ببریم. لذا گاهی محیط محرومیتزا است و استعدادها در محیط ناسالم امکان رشد پیدا نمیکنند و گاهی محیط سالم است، اما افراد بضاعت کافی برای بهکارگیری استعدادهای خود را ندارند. در واقع توان افراد بالقوه هست، اما بارور نشده است. افراد متمکن باید این استعدادها را شناسایی و بارور کنند.
دولت برای فقرزدایی از جامعه و تکریم محرومین چه نقشی میتواند ایفا کند؟
برخی از منابع در اختیار دولت است که همان بیتالمال میباشد و برخی منابع مردمی است و خود مردم در تقسیم آن نقش دارند. این دسته از منابع همانی است که پیشتر در عرایضم به آنها اشاره کردم؛ مانند زکات، صدقات، احسان، انفاق و... . اینها از جمله اموری است که دین اسلام آنها را برای ما تبیین کرده است و مردم تکلیف دارند وارد این صحنه بشوند. آن بخش از منابع که در اختیار دولت است، بیتالمال میباشد. دولت خزانهدار بیتالمال است و میتواند از این امکان برای فقرزدایی از جامعه تدابیری بیندیشد. دولت مخصوصاً میتواند در محرومیتزدایی محیطی نقش بسزایی را ایفا کند. فرض کنید در منطقة محرومی امکانات آموزشی مناسبی وجود نداشته باشد. بچههایی که در آن منطقه هستند امکان رشد پیدا نمیکنند و استعدادشان بالقوه باقی میماند. هر استعدادی برای رشد و نمو به محیط سالم نیاز دارد. برای این منظور باید از بودجه دولت و بیتالمال استفاده بشود و محیط سالم با امکانات آموزشی صحیح به وجود بیاید.
چهل سال از استقرار نظام جمهوری اسلامی میگذرد و با اینکه بنیانگذار این نظام بر رفع تبعیض از جامعه و رسیدگی به محرومین تأکید زیادی داشتند، هنوز هم فقر در جامعه ما وجود دارد. علت آن را چه میدانید؟
ما در چهل سال گذشته برای این منظور سرمایهگذاری زیادی کردهایم؛ اما به نظرم این سرمایهگذاریها به نحوی بوده که به نفی سرمایههای دیگر در این حوزه انجامیده و به نوعی تضاد ایجاد کرده است. همچنین بعضی از این سرمایهگذاریها تکرار شده و نتایج مطلوبی از آنها به دست نیامده است. بعضیها از خدمات نظام افزونتر استفاده کردهاند و بعضیها کمتر. به نظرم باید در این زمینه همپوشانی مناسبی به وجود بیاید و عدالت در تأمین سلامت و توانمندسازی خانوادهها، مخصوصاً خانوادههای آسیبپذیر توسعه یابد.
برخی میگویند که خداوند خودش عدهای را فقیر و عدهای را غنی آفریده است و اگر میخواست خودش فقیران را غنی میکرد و اختلاف طبقاتی را از میان برمیداشت. پاسخ شما به این دیدگاه چیست؟
چندی پیش به روایتی از ائمة معصومین برخوردم که مرا تکان داد و تحت تأثیر آن قرار گرفتهام. در روز قیامت ندا میآید کسانی که با محرومیت مواجه بودند قیام کنند. محرومین در دنیا قیام میکنند. در سخنی از امام باقر و امام صادق علیهمالسلام به این مطلب اشاره شده است که خداوند میخواهد از این قشر عذرخواهی کند. در روایات آمده است که خداوند از هیچ فرشتهای عذرخواهی نکرده، مگر از شیعیان فقیر. خداوند قسم یاد میکند که به عزت و جلال خودم از این فقر و محرومیت آگاه بودم و به وسیلة آن میخواستم مدالی به شما بدهم. آن مدال این است که هر کسی کوچکترین خدمتی به شما کرده باشد، دست او را بگیرید و به بهشت ببرید. در واقع قشر مستضعف شفیعان باقی اقشار در روز قیامت میشوند. ما اگر با تعالیم قرآنی و اهلبیت به خوبی آشنا بشویم، باید خودمان به دنبال فقرا برویم و نه اینکه آنها به دنبال ما باشند.
نکتة دیگر اینکه بالاخره ما میخواهیم به کجا برویم؟ این ذات بشر ناشکر است که با کفران نعمت این فقر را ایجاد میکند. خداوند بر اساس دعوتی که به وسیلة انبیا دارد، در پی این است که جامعة اسلامی به سمت حیات طیب برود. خداوند در قرآن کریم خطاب به مؤمنان میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ» در واقع خداوند دعوت به حیات طیبه میکند. ما میخواهیم در این حیات طیب دنیا و آخرت را با هم داشته باشیم و خود خداوند دنیا را اینگونه میخواهد. خداوند میخواهد زندگی دنیا در راه خدا برای رسیدن به اهداف عالی قرار بگیرد. به اخلاق الهی تخلق پیدا کنیم؛ هم نیاز روح و هم جسممان و هم دنیا و آخرتمان تأمین بشود؛ چه کسی گفته که ما باید در دنیا زجر بکشیم؟! بسیاری از آن طرف بوم میافتند و خیال میکنند که ما به این دنیا آمدهایم تا زجر بکشیم. چنین چیزی صحیح نیست و خداوند نمیخواهد ما زجر بکشیم. خداوند میخواهد امنیت و رفاه و استقلال و علم و پیشرفت و سعادت و عزت اجتماعی را در همین حیات برای ما تأمین بشود. زندگی گوارا و سرشار از نعمتهای الهی از جمله اهداف انبیاء است. خداوند این همه نعمت به ما عطا فرموده و میگوید که بروید و از این نعمتها استفاده کنید. حیاتی که در آن ظلم و بیعدالتی و تبعیض ریشهکن بشود. تمام انبیاء آمدند تا ظلم را برطرف کنند و بیعدالتی را ریشهکن نمایند. تجاوز به حقوق انسانها است که برای بشر مشکل ایجاد میکند و دیگران را به سمت ناامنی و فقر و بیچارگی و فساد سوق میدهد. چیزی که در جامعة کنونی ما هم هست. حال برای رسیدن به حیات طیبه باید دو راه را در پیش بگیریم و این دو راه از قرآن برگرفته شده است: یکی ایمان و دیگری عمل صالح. ایمان به کتاب الله و عترتِ پیامبر و عمل کردن به آن. این ایمان و عمل صالح ما را به سمت مقصود حقیقی که همان حیات طیب است، هدایت میکند. در این حیات طیب همگی با آرامش زندگی میکنند؛ همگی به همدیگر محبت میکنند؛ همگی هوای همدیگر را دارند؛ همگی از همدیگر غافل نیستند. فریضة امر به معروف و نهی از منکر در جامعة امروز ما مظلوم واقع شده است. در حیات طیب همگی همدیگر را تشویق به خوبی میکنند و بدیها را نهی میکنند. اینها از جمله رسالت انبیای الهی هستند. پیامبر اکرم(ص) که اشرف مخلوقات و پیامبران میباشد، برای همین امر مبعوث شده است تا دست انسانها را بگیرد و به این حیات طیب ببرد. هر چقدر ما از این فرامین الهی دور میشویم، معیشت ضنک بیشتر خودش را نشان میدهد. هر وقت از ذکر خدا اعراض کنیم، معیشت ضنک برای ما به وجود میآید. این همان رابطة علت و معلولی است. اگر بخواهیم خوب زندگی کنیم باید همواره به یاد خدا باشیم و به فرامین الهی عمل نماییم. خود خداوند میفرماید: «أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» آرامش و ثبات و سعادت با ذکر و یاد خداوند به دست میآید. اگر کسی از این امر اعراض کند معیشت ضنک در انتظار او خواهد بود.
کمیتة امداد امام خمینی از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بهمنظور پشتیبانی از محرومان و مستضعفان و خودکفا کردن آنها تأسیس شد. عملکرد این نهاد را در طول این سالیان تا چه اندازه موفق میدانید؟
بعضی از سازمانها در نظام جمهوری اسلامی در مواقع بحرانها و محرومیتها نقش ارزندهای ایفا کردهاند؛ مانند کمیتة امداد که حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه آن را ایجاد فرمودند، بهزیستی و هلالاحمر. بعضیها میگویند که چه زمانی کار کمیتة امداد تمام میشود! من بارها این را گفتهام که کار کمیتة امداد تمام شدنی نیست. اول اینکه کمیتة امداد قطعهای است از قطعات نظامسازی حضرت امام خمینی. ایشان نظامی را بر اساس اصل ولایت فقیه ایجاد کردند که این نظام قطعات مختلفی دارد. یکی از قطعات نظامسازی حضرت امام کمیتة امداد است و این جزو تکالیف خود ولیفقیه و رهبری نظام میباشد؛ یعنی یکی از وظایف رهبری، همچنان که در تاریخ اسلام آمده، بر عهدة خود ولی فقیه است و کمیتة امداد زیر نظر ایشان میباشد و با حکم مستقیم رهبری فعالیت میکند. تبعیت از فرامین ایشان از جمله وظایف کمیتة امداد است. نقل است که حضرت امام رادیو گوش میدادند و شنیدند که در مجلس بحثی مبتنی بر این است که کمیتة امداد در دولت ادغام بشود. ایشان با این کار مخالفت کردند؛ بنابراین کمیتة امداد شاکله مقدس است و حضرت امام به آن نهادی مقدس اطلاق فرمودند.
همچنین مقام معظم رهبری کمیتة امداد امام خمینی را سازمان الهی تعبیر فرمودند که در آن حتماً باید قصد قربت و نیت خالص باشد که خدمات بهتری در آن انجام بشود. بیشترین فعالیت کمیته امداد در این چهل سال در زمینه تأمین سلامت و توانمندسازی خانوادههای آسیبپذیری است که در پوشش این نهاد بودهاند، نه خانوادههای آسیبدار مثل معلولین ذهنی و جسمی. آنها در پوشش بهزیستی هستند و از حیطة خدمات کمیته امداد خارج میشوند. از جمله کارهایی که برای خانوادههای در معرض آسیب انجام میشود، ایجاد آرامش و تعادل در قوای آنهاست. طبیعی است که وقتی فقر یا فساد و سایر ناهنجاریها به خانوادهای هجوم میآورد، تعادل قوای مختلف فکری، جسمی و عقلی از بین میرود. کمیته امداد سعی میکند خودباوری و اعتماد به نفس را تقویت کند. چنان که از امیرالمؤمنین علیهالسلام هم نقل شده است که وقتی فقر فشار میآورد، خودباوری از دست میرود و اعتماد به نفس کاهش مییابد و به سمت افسردگیها میرود. از اهداف دیگر این کمیته این است که تلخیهای ناشی از تحقیر را از بین ببرد و جبران کند. اینجا نیز از کلام زیبای حضرت استفاده میکنم که فرمود سخن فقیر را نمیخوانند و تحقیرش میکنند. اگر حرف درستی هم بزند، او را مجنون میخوانند.
کمیتة امداد همچنین سعی میکند که عزت و کرامت کسانی را که بر اثر فقر و محرومیت مخدوش شده است، تقویت کند؛ استعدادیابی کند. بهطور کلی توانمندسازیها در ابعاد مختلف فکری، اعتقادی و حرفهای است. وقتی عقل سالمی نداشته باشیم، کار سالم هم نمیتوانیم انجام دهیم. دو فعالیت دیگر این کمیته، نزدیک کردن قلوب مردم به هم و ترویج فرهنگ انفاق و احسان و نیکوکاری است. مجموعه این فعالیتها در دستور کار این کمیته قرار دارد که بتواند ضایعاتی را که فقر ایجاد میکند و فرد و خانواده را در آستانه آسیبپذیری قرار میدهد، ترمیم کند؛ ناامیدی را به امید تبدیل کند، ارزشها را شفافتر کند، صمیمیت و دوستیها را افزایش دهد و بدبینیها را از بین ببرد.
یکی از چیزهایی که در خانواده فقر بسیار مشهود است، بدبینی نسبت به یکدیگر است، یعنی علاوه بر بدبینیهای بیرون به خانواده، خود اعضای خانواده هم تضاد پیدا میکنند. کمیته امداد تلاش میکند آستانه آسیبپذیری افراد را بالا ببرد. وقتی سلامت مخدوش میشود، آستانه آسیبپذیری پایین میآید. وقتی کسی در حالت ناهنجار عصبانیت و خشم قرار دارد، تحمل هم کاهش مییابد و همین آسیبپذیری را بالا میبرد. افزایش توانایی افراد در مقابله با مسائل زندگی نیز از اهداف این کمیته است؛ چون فراز و نشیبهای زندگی در هر حال گریزناپذیر است و قرار نیست همه چیز برای همیشه هموار باشد. البته بسیارند کسانی که در زندگی خود مشکل دارند، اما پرنشاط هستند. تحمل و توانمندی چنین خانوادههای آسیبپذیری در برابر مشکلات کاهش مییابد. این مسئله بسیار مهم است. ما باید نظام فکری و اعتقادات آنها را تقویت کنیم که بتوانند مسائل زندگی خود را حل کنند و در صورت لزوم از دیگران مشورت بگیرند. در واقع باید آشفتگی فکری را که ناشی از عدم سلامت است، در این خانوادهها برطرف کنیم.
در پایان اگر خاطراتی از دیدارها و سفارشهای حضرت امام(ره) در رابطه با اهتمام ایشان در فقرزدایی به یاد دارید، بیان بفرمایید.
حضرت امام خمینی(ره) منبع عاطفه و محبت بود و گرایش زیادی به محرومین داشت. روش پیامبران هم همین بوده است. ایشان اعتقاد داشت که محرومین عیال خداوند هستند و محبت به محرومین، محبت به خدا و رسول و عامل تقرب به خداوند است. تحقیر محرومین نیز تحقیر خداوند است. تمام دغدغهها و فعالیتهای نظام جمهوری اسلامی باید در جهت رفع مشکلات این قشر باشد. بهترین برنامههای درآمدزا مادامی که مشکلات محرومین را حل نکنند یا بخواهند آن را به آینده موکول کنند، پذیرفته نیست. درباره این مسئله اختلاف نظرهای بسیاری بود و عدهای معتقد بودند که فلان طرح در آینده مشکلات این قشر را حل میکند. تذکرات و آموزشهای عملی ایشان و نیز مقام معظم رهبری در همین راستا بود که باید به فکر مشکلات کنونی محرومین هم باشیم. ما باید با استفاده از راهنماییهای حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری در این باره تحقیق کنیم که یک سازمان تأمین اجتماعی اسلامی تأسیس کنیم.
کشورهای لیبرالیستی و کمونیستی که با اسلام هم میانه خوبی ندارند، مشکلات مردم خود را حل کردهاند. آنها یک نظام تأمین اجتماعی تعریف کردهاند که وضعیت مردم بعد از بازنشستگی کاملاً روشن است و آنها میدانند که بعد از بازنشستگی باید چه کاری انجام بدهند؛ مسئلهای که ما با آن درگیریم و همین مانع رشد است. البته دولت به تنهایی نمیتواند تمام مسئولیت را به عهده بگیرد و مردم باید به صحنه بیایند و دولت از خزانه و بیتالمال آنها را حمایت کند.
چرا نمیتوانیم فرهنگ انفاق را توسعه بدهیم؟ مردم از انفاق چه میدانند؟ اینکه خداوند متعال میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از آنچه به شما روزی کردهایم، انفاق کنید.» اینکه خداوند میفرماید: «یا ایها یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ» به چه معنی است؟ اینها باید مبنای یک سازمان تأمین اجتماعی باشد. در واقع ما موادش را داریم و فقط باید آنها را ترکیب کنیم؛ یعنی ما هدایتهای حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری را داریم. منابع حدیثی هم به قدر کافی داریم و فقط باید آنها را به اقتضای زمان به کار بندیم و نظامی را تعریف کنیم که در آن مردم ما دغدغه نداشته باشند و از این طریق زمینه رشد آنها فراهم شود و اصولی که در قانون اساسی تعریف شده است، تحقق پیدا کند.