شب گذشته مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) در موسسه فرهنگی مذهبی دارالزهرا با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی خسروی برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جماران، شب گذشته مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) در موسسه فرهنگی مذهبی دارالزهراء(س) با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی خسروی برگزار شد.
حجت الاسلام و المسلمین خسروی در این مراسم گفت: حیات و مرگ، دو حقیقت در جهان هستی است که در فرهنگ قرآن به دومعنا آمده است. یعنی زمانی که قرآن را مطالعه میکنیم، زندگی و مرگ هرکدام به دومعنا آمده است. به نحوی که یک جا میگوید ما هر موجود زندهای را از آب آفریدیم و در جایی دیگر میآورد که قصاص و مرگ، زندگی میآورد.
وی افزود: همچنین در قرآن کریم، میخوانیم که خداوند از آسمان باران را نازل و زمین مرده را زنده می کند. حیات و زندگی گاهی به معنای حیاتی مادی است و معنایی روشن دارد. برای نمونه، درخت زنده درختی است که رشد دارد، حیوان زنده موجودی است که حرکت دارد. از این رو، زندگی نباتی و حیوانی هر دو زندگی مادی هستند که انسانها نیز از آن بهرهمندند.
عضو مجمع روحانیون مبارز گفت: انسانها هم رشد نباتی دارند و هم حساسیتی که در حیوانات هست، در آنها وجود دارد. لذا قرآن به هر دو مورد آن اشاره میکند و میگوید آب را از آسمان فرستاد برای زندگی مادی نباتات یا در جایی دیگر که میگوید؛ زندگی حیوان هم بستگی به آب دارد. هسته اولیه حیات و زندگی طبیعی، آب است و انسان برای پیدا کردن نشانه حیات در کُراتی دیگر نظیر مریخ به دنبال آب است. قرآن کریم به خوبی به این نکته اشاره میکند که حیات از مولکولهای آب است. این یک حیات است که در انسان، حیوانات و نباتات به صورت کمرنگ تر وجود دارد.
وی ادامه داد: اما گاهی میبینیم که کلماتی پیرامون حیات در قرآن است که با این موضوع نمی سازد. مانند این آیه که پیامبر آمده تا شما را حیات ببخشد که قطعاً منظور از حیات در این آیه، حیات مادی نیست. بلکه نوع دیگری از حیات است که میتوان نامش را حیات عقلانی یا انسانی گذاشت. با اینکه هسته اولیه حیات مادی آب بود، اما هسته اولیه حیات انسانی علم است. در نتیجه، علم، دانش، خبر و آگاهی هسته اولیه حیات انسانی را تشکیل میدهد. از این رو، کار پیامبران نیز خبررسانی، آگاهی بخشی و آشناکردن بشر با یک سلسله واقعیات است.
خسروی افزود: بیشک انسانی که میخواهد به حیات انسانی برسد، بدون علم و آگاهی نمیرسد. لذا کار اصلی انبیاء، علم و آگاهی رساندن به جوامع است. بنابراین از نگاه قرآن کریم؛ انسانها دو قسماند، یا زندهاند یا مرده، اگر کسی در وجودش دارای هسته اولیه نباشد، چنین فردی تحت تاثیر تربیت انبیا قرار نمیگیرد. چرا که هرقدر به چوبی خشک آب دهیم، رشد نمیکند، چراکه قدرت حیات خود را از دست داده است.
وی بیان کرد: انسانی که قلبش مُرده، سخن انبیاء برایش تاثیری ندارد. خداوند در قرآن میفرماید ای پیامبر تو نمیتوانی به یک انسان مرده چیزی بفهمانی یا در جای دیگر گفته شده که سخن انبیاء تنها در انسان هایی اثر میکند که یک مقدار حیات در وجودشان باشد. ابوجهل مُرده بود، زیرا سخن پیامبر در او هیچ تاثیری نداشت. موعظه و تذکر نیز در انسانهایی موثر است که از یک مقدار حیات برخوردار باشند. خداوند در قرآن میفرماید: «هر انسانی که عمل صالح انجام دهد، حیات و زندگی را در او بیشتر می کنیم تا به حیات طیبه نائل شود.»
خسروی گفت: عمل صالح به همراه آگاهی و باور، حیات انسان را قدرتمندتر میکند. امیرالمومنین خطبهای بسیار زیبا دارد که تقسیمبندی میکند تا اینکه به اینجا میرسد که یک عده اسم خود را عالم و دانشمند گذاشتند ولی از علم در آنها خبری نیست و می رسد به این مرحله که میگوید: یک سلسله اباطیل را جمع کردند به نام علم، ظاهرش انسان و باطنش حیوان است و از حیات انسانی بهرهای نبرده است. نه درب هدایت را میشناسد که به سویش رود و نه درب گمراهی را که بتواند خود را از آن بازدارد.
وی اظهار کرد: امیرالمومنین(ع) به این گونه افراد لقب«میّت الاحرار» یا مرده زندهنما و به تعبیری دیگر مرده متحرّک میدهد؛ کسانی که از لحاظ انسانی مُرده ند، اما همچنان نفس میکشند. با آنکه آب مایه حیات موجودات زنده است، اما اگر آلوده شد مایه مرگ میشود. علم و آگاهی نیز اگر دروغ و آلوده باشد، انسانها را رشد نمیدهد. گاهی میبینیم فضای جامعه پر از خبر است، اما 90 درصدش دروغ است. شایعاتی که میسازند و سخنانی که میگویند و تصویرهایی که مونتاژ میکنند، باید بسیار مواظب بود که این خبرهای آلوده، حیات انسانی را از ما نزُداید.
عضو مجمع روحانیون مبارز در ادامه گفت: نکته دوم این است که هر حیات و زندگی آثاری دارد، آثار حیات طبیعی و مادی، نفس کشیدن، راه رفتن و رشد بدن است. اما از کجا بفهمیم که حیات انسانی چه آثاری دارد؟ در یک کلام اگر خلاصه کنم، انسانی که نسبت به ارزش های انسانی حساسیت داشته باشد، دارای حیات انسانی است. اگر بخواهیم بدانیم انسانی زنده یا مرده است، سوزنی به پایش فرو میکنیم و معلوم میشود که زنده است. اما در حیات انسانی هم وقتی میگوییم انسانی زنده است که نسبت به مسائل زمانه خود حساس باشد.
وی افزود: اگر برای انسانی، فقر فقرا و درد دردمندان آزاردهنده باشد و با دیدن تبعیضها از لحاظ روحی آزرده و ناراحت شود، آن فرد دارای حیاتی انسانی است. اما اگر کسی در چنین عالمی نباشد، حیاتش از حیات انسانی جداست. کسانی که تنها به فکر خود و تامین دنیای مادی خود هستند و نمیپرسند آیا آن گرفتاران آزاد شدند یا نه؟ نمیپرسند که وضع دیگران چگونه است، حیاتشان حیوانی است.
خسروی در ادامه گفت: تمام انبیاء به منظور تاکید بر حیات انسانی آمدند، سیدالشهداء برای این به شهادت رسید که جامعه را متوجه حیات انسانی کند و این حیات و زندگی را در جامعه رشد دهد. این یکی از دردهای بزرگ جامعه ماست که با اینکه حسین حسین میگوییم و لباس های سیاه بر تن می کنیم، اما اعمال و کردار ما خبر از چیز دیگری میدهد. امروز باید پرسید که مرام حسین کجاست؟
وی افزود: حیات انسانی به معنای آن است که اباعبدالله(ع) نسبت به مشکلات و مصائب روزگار حساس بود و پیروانش در این جهت باید پیروی کنند. خداوند به جامعهای نظر لطف میاندازد که مردم آن نسبت به هم ترحم داشته باشند. حساسیت نسبت به ارزشهای انسانی و الهی بسیار کمرنگ شده است. طرف نماز بخواند یا نه برایمان مهم نیست، همین که بتواند کار اداره را به خوبی راه بیندازد کافی است! در صورتی که نماز اولین عمل صالحی است که روح انسان را الهی میکند و منشاء پیدایش حیات معنوی است.
خسروی ادامه داد: نسبت به حجاب نیز حساسیتها کم است و باید بیشتر باشد. برای آن بندهخدایی هم که حجابش را برداشته بود و از بالای سکو انداختند و محاکمه کردند، باید گفت که حساسیت نسبت به بیحجابی خوب است اما باید نسبت به همه حرمت شکنی ها در جامعه حساس بود. آن آقایی که چند سال پیش به تلویزیون آمد و عکس خانمی را نشان داد و با لحنی نامناسب گفت: بگم بگم با حیات انسانی فاصله دارد. آن خانم که بود؟ فردی بود که قبل از انقلاب هر کس کتاب او را داشت، زندانی می شد. خانمی که تنها زن محجبه دانشگاهی باسوادی است که در زمینه حجاب و جایگاه زن در قرآن کتاب نوشته بود.
وی اظهار کرد: امروز خیلیها می نویسند، اما در آن شرایط با آنکه زن با حجاب داشتیم، ولی تنها چند زن با حجاب دانشگاهی داشتیم. زن باحجاب دانشگاهی داشتیم، اما تنها خانم زهرا رهنورد نویسنده بود. یکی از دوستان من را در زمان شاه تنها به جرم اینکه کتابی از ایشان را در زمینه حجاب و اسلام به همراه داشت، زندانی کرده بودند. این درست است که عکس ایشان را نشان دهند و آبرو ببرند؟ بله آن خانمی که حجابش را روی دست می گیرد و حرمت شکنی میکند، کار بسیار ناشایستی کرده و باید متناسب با کارش با او برخورد شود، اما با دیگران چطور؟
او ادامه داد: کسی که یک گرم هروئین دارد با کسی که یک تن هروئین دارد، مجازاتی برابر دارد؟ میبینیم که این آقا حرمت شکنی کرد و آبروها برد و زمینه حرمت شکنی در جامعه را به وجود آورد و دیگر نمی شود جمعش کرد. آنچه مردم از آن ناراحتند مسأله تبعیض است که با یکی به دلیل ارتکاب جرمی کوچک، برخورد شدید شود، اما با دیگری نه.
وی گفت: دو رئیس جمهور داریم که یکی می خواهد در مجلس عزای دارالزهرا شرکت کند و تنها پای روضه بنشیند و سخنرانی هم نکند، اما اجازه ندارد. ولی دیگری که همین اخیراً به اطراف کرج می رود و عده ای را جمع می کند که هلهله می کشند و کف می زنند و در یک کلام حرمت شکنی کرده و به رئیس جمهور کشور اهانت می کنند، آزاد است. جوان ها در این باره می پرسند، ولی ما پاسخی نداریم.
خسروی گفت: علامت جامعه زنده این است که نسبت به ارزش ها حساس باشد و نسبت به ضد ارزش ها نظیر تهمت و دروغ نیز باید حساس بود. ضربهای که تهمت و دروغ و آبروریزی به یک جامعه می زند، قطعاً بدحجابی نمی زند. سیدالشهداء(ع) حرکتش و قیام و زندگیش نشان دهنده حیاتی عقلانی و انسانی است. اباعبدالله(ع) به لشگریان فرموده بود که آب زیادی بردارند، در کربلا و روز دوم محرم وقتی با لشگر حر مواجه می شود، به آنها آب می دهد.
وی گفت: کینه در وجود اباعبدالله(ع) نیست. آنچه که حسین را نگه داشته و روزبه روز بر عظمت او می افزاید، این صفات اخلاقی و انسانی است و نه شمشیر کشیدن در روز عاشورا. تا نسبت به یکدیگر کینه در دل داشته و نسبت به هم ترحم نداریم، نباید انتظاردیدن روز خوش داشته باشیم. ما همه یک امت و عزادار حسینیم. باید در مسائل دیگر نیز همین گونه باشیم. چرا باید عده ای را علیه مسئولینی که در این روزهای سخت و دشوارتلاش می کنند مشکلات را حل کنند، تحریک کنیم؟ البته نقد و بیان مشکلات جای خود را دارد، اما در مجموع باید انصاف را رعایت کرد.
خسروی در ادامه گفت: صداقت یکی از علائم حیات انسانی است. اباعبدالله الحسین(ع) وقتی به کربلا می آمد گفتند، ای مردم شرایط عوض شده و هرکس می خواهد می تواند برگردد. مرام حسین(ع) این نبود که بخواهد با فریب دادن مردم، حکومت را به هر قیمتی پابرجا نگه دارد. حکومتی که با فریب دادن مردم تشکیل شود، با هزاران مشکل مواجه خواهد شد.
وی افزود: آنچه که یک نظام و حکومت را حفظ می کند، اعتماد میان مردم و حاکمیت است و آن جز با صدق امکان پذیر نیست. صدق و راستی ستون اسلام است. باید پرسید که مسئولین ما چه مقدار با مردم صادقند؟ همه را نمی گویم، الحمدالله مسئول صادق و با تقوا در تمامی رده ها فراوان داریم، اما انتظاری که مردم از ما دارند، بیش از این است. مسئولی که دروغ بگوید و خیانت کند، مانند لکه سیاهی در نظام اسلامی که نظرها را به سمت خود جلب می کند و باید گفت که یک نفرش هم زیاد است.
خسروی ادامه داد: صداقت ریشه و پایه جلب اعتماد است و این در اباعبدالله(ع) در حدّ اعلی وجود دارد. آزادگی و حریّت که حتی در غیرمسلمان هم مطلوب است. صبیبه مرحوم امام راحل، در کتاب خاطراتش می گوید یک روز خدمت آقا رسیدم و سلام کردم و امام به من تسلیت گفت و فرمود به شما زنها تسلیت! فکر کردم روز شهادت حضرت زینب(س) یا شهادت حضرت زهرا(س) است، اما نبود. تعجب کردم و پرسیدم بابت چی؟ فرمودند مگر اخبار را نشنیدی؟ خانم گاندی ترور شد. گفتم خانم گاندی که مسلمان نیست. فرمود؛ باشد آزاده که بود.
وی گفت: امام یک مجتهد، فقیه و مرجع تقلید است. چرا این جمله را می گوید؟! به آن دلیل که در روز عاشورا، جدش اباعبدالله(ع) این مطلب را تأیید کرده است. اگر دین ندارید لااقل آزاده باش، یعنی خود آزاده بودن یک ارزش است ولو در یک غیرمسلمان. این مسأله نیز یکی دیگر از شاخص های زنده بودن یک جامعه است.
خسروی در پایان گفت: یکی از اهداف بزرگ آن حضرت، احیای ارزش های انسانی در همه مراحل و سطوح بود. یکی دیگر از ارزش های اباعبدالله(ع) عزت نفس است که در اوج خود دارد. ایشان کسی بود که بدنش مجروح شده و صدای ناله سوزان بچه ها به گوشش می رسد و سی هزار شمشیرآماده و عریان در انتظارش است، اما تسلیم ظلم نمی شود و فرمود اگر احیای دین و ارزش های آن با کشته شدن من برقرار خواهد ماند، از خود می گذرم. این مرام حسین(ع) است.