سواد زندگی؛ توسعه توانمندی های فردی / سیدمحمدمهدی شهیدی -در درسهای قبلی تکنیک های متوقف کردن مکالمه ذهنی با "عمل
بدون چشمداشت" آشنا شدیم. دومین تکنیک در این زمینه را "درست راه رفتن" می نامیم.
درست راه رفتن دومین فنی است که برای متوقف کردن "گفتگوی درونی" می توانیم از آن استفاده کنیم. از منظر صوری درست راه رفتن چیزی جز نوع خاصی از راه رفتن نیست و تنها با نگرش دقیق تر در "درست راه رفتن" می توانیم به نوعی مراقبه دست یابیم که به کاهش و سرانجام قطع گفتگوی درونی ما می انجامد. مراقبه ناشی از درست راه رفتن بر عکس عموم مراقبه ها که مبتنی بر تمرکز است در جهت مخالف کار می کند. در این تکنیک تمرکز طلب نمی شود بلکه هدف گشودگی کامل حواس است. یعنی تمام اطلاعات محیط ما بایستی بدون هیچ مانعی به ما برسند.
این زمانی رخ میدهد که ما دقت و توجهمان را از اشیای پیرامون و محیط برداریم و آن را به جسممان و رویداد راه رفتن متمرکز کنیم. این گونه برای کسب اطلاعات از دنیای اطراف و پذیرش نامحدود واقعیت آغوش گشوده ایم. پیوستگی دقت و توجه ما به کارکردهای جسم موجب میشود که تمامیت ادراک حواس پنجگانه به ما برسد بدون آنکه به طور انتخابی از جانب ما ارزیابی شود. پیامد این فرایند افزایش اطلاعاتی است که ذهن را به سکوت وا می دارد. تمرین: بدون آنکه نگاه را به روی چیز بخصوصی متمرکز کنید، در مسیری طولانی راه بروید و مستقیما به چیزی نگاه نکنید.چشمها را کمی کج کنید تا از آنچه به خودی خود در زاویه دید قرار می گیرد، تصویر وسیعتری داشته باشید.انگشتان دست را به طرف داخل جمع کنید طوری که انقباض اندکی را در بازوهایتان حس کنید.با جمع کردن انگشتان ابتدا توجه خود را به بازو جلب میکنیم، سپس بدون متمرکز کردن چشمها با نگاه مستقیم به جلو خود، مسیری کمانی را که از نوک پا شروع و به افق ختم می شود می نگریم. اگر بدون تمرکز، به نقطه ای در نزدیکی افق نظر بیندازید مشاهدۀ تمام چیزهایی که در میدان دید قرار دارد، د ر یک آن امکان پذیر می شود.
"درست راه درفتن " بهانه است. زمانی می توانیم فن "درست راه رفتن" را درک کنیم، که آگاه باشیم دنیایی که در آن زندگی می کنیم محصول ذهنمان است. ما هستی مان –بودشمان- را توسط فرایندی تفسیری به وجود می آوریم که در ذهنمان برگزار می شود. ادراک ما به واسطه توصیفی که دریافت کرده ایم، دستکاری می شود. ذهن برای پایداری دنیای تفسیریش مدام باید آن را بازتولید کند و مکتلمه ذهنی مهمترین ابزار این بازتولید است. با "درست راه رفتن" از رابطه مداوم ذهن با ثمره اختراع آن جلوگیری می کنیم. در این حالت ذهن ما با تعداد کثیری از اطلاعات چنان اشباع می شود که قادر به عملکرد نیست.در این حال ذهن لبریز از مفروضات می شود و بدون داشتن رابطه مستقیم با عناصر بیرونی وصف پذیر خود، قدرت گفتگو را از دست می دهد و شخص خاموش می شود و بدین ترتیب سکوت درونی ایجاد می شود. بنابراین وقتی که درست راه رفتن را تمرین می کنیم شرایط فیزیکی چندان مهم نیست،آگاه بودن به حالت های خاص بدن و بازو تنها وسایل کمکی هستند تا دقت ما را تمرکز بخشند و به اشیای اطرافمان معطوف نکنند. در این تمرین مهم شیوه ای است که چشمها بدون انکه روی چیز خاصی متمرکز شوند عناصر بیشماری از دنیا را مشاهده کنند، بی آنکه تصور روشنی از آنها داشته باشند. در این حالت چشم قادر است جزئیاتی را که در دید عادی بسیار زودگذر است انتخاب کند. موفقیت ما در "درست راه رفتن" مربوط به پشتکاری است که با آن این فن را تمرین می کنیم.خیره شدن در کنار "درست راه رفتن" فن و تکنیک "خیره شدن" نیز باید به عنوان بخش دیگری از دومین فن مورد استفاده قرار گیرد. ما با خیره شدن بر قدرت ارتباط ذهن تاثیر می گذاریم. تماس مداوم با ثمره های آفرینش آن را قطع می کنیم و این به وقفه ای در گفتگوی ذهنی می انجامد. در حالی که در درست راه رفتن توجه خود را در انبوهی از اطلاعات غرق می کنیم؛ در خیره شدن از تجربیات متقابل کمک می گیریم و تمام تمرکز خود را بر یک شی معطوف می کنیم و راه تاثیرات دیگر را بر خود می بندیم. بدین ترتیب ذهن را از هستی خود ساخته ی خویش مجزا می کنیم. در این هنگام گفتگوی درونی پاپس می کشد و بدون تماس با اختراع خویش متوقف می شود. تمرین:به عنوان تمرین خیره شدن هر روز برگ یا شیء را در فاصله چند متری خود بگذارید و به آن خیره شوید. این برگ/شیء می تواند برگ درخت، برگی کاهو یا برگی از گلدان باشد.سعی کنید حدالامکان برگ ها شبیه هم باشند تا بتوان با خیره شدن تفاوت های آن را در جزئیات دریافت. تمرکز بر شیء دلخواه تنها وسیله ای است برای کمک به دقت ما که به منزوی کردن ذهن کمک می کند. در واقع کمال مطلوب این تمرین آن است که دقت بر خودش متمرکز شود و از آنجا که چنین چیزی امکان ندارد باید آن را تنها متوجه یک شیء کنیم تا خسته شود. "اگر ساعتها به توده ای برگ خیره شوی زمانی می رسد که افکارت خاموش می شود. فقدان فکر دقت تونال (ذهن) را کاهش میدهد و آنها به چیز دیگری بدل میشوند". بسیار مهم است که در این تمرین خستگی ناشی از تلاش ذهن را با حالت کلی رخوت و دلمردگی اشتباه نگیریم و در تمام مدت تمرین کاملاً هوشیار و دقیق باشیم. از آنجا که موفقیت این تمرین در اصل متکی به محدودیت تمرکز دقت ماست، توصیه میشود که هنگام تمرین "خیره شدن" به شرایط فیزیکی بدن حالت مطلوبی داده شود. وضعیت نشستن هنگام خیره شدن شخص باید روی زمین و بر روی بستری نرم از الیاف طبیعی بنشیند( پنبه، برگ، حصیر، نمد و ... ) و پشتش به جای صافی تکیه دهد. بدن باید کاملا راحت باشد. برای جلوگیری از خستگی چشمها نباید بر آن شی متمرکز شد. خیره نگریستن عبارت است از حرکت آرام چشم بر خلاف عقربه ساعت بر روی شی مورد نظر بدون تکان دادن سر. نکته: موفقیت ما در "خیره شدن" مثل "درست راه رفتن" به شدت و پشتکاری وابسته است که با آن این فن را تمرین می کنیم. مطمئنا نمی توانیم ظرف چند روز گفتگوی ذهنی را متوقف کنیم. اما اگر به طور جدی در طلب واقعیت باشیم، آنگاه باید از تمرین منظم و مرتب نهراسیم.
www.savadezendegi.com
درست راه رفتن دومین فنی است که برای متوقف کردن "گفتگوی درونی" می توانیم از آن استفاده کنیم. از منظر صوری درست راه رفتن چیزی جز نوع خاصی از راه رفتن نیست و تنها با نگرش دقیق تر در "درست راه رفتن" می توانیم به نوعی مراقبه دست یابیم که به کاهش و سرانجام قطع گفتگوی درونی ما می انجامد. مراقبه ناشی از درست راه رفتن بر عکس عموم مراقبه ها که مبتنی بر تمرکز است در جهت مخالف کار می کند. در این تکنیک تمرکز طلب نمی شود بلکه هدف گشودگی کامل حواس است. یعنی تمام اطلاعات محیط ما بایستی بدون هیچ مانعی به ما برسند.
این زمانی رخ میدهد که ما دقت و توجهمان را از اشیای پیرامون و محیط برداریم و آن را به جسممان و رویداد راه رفتن متمرکز کنیم. این گونه برای کسب اطلاعات از دنیای اطراف و پذیرش نامحدود واقعیت آغوش گشوده ایم. پیوستگی دقت و توجه ما به کارکردهای جسم موجب میشود که تمامیت ادراک حواس پنجگانه به ما برسد بدون آنکه به طور انتخابی از جانب ما ارزیابی شود. پیامد این فرایند افزایش اطلاعاتی است که ذهن را به سکوت وا می دارد. تمرین: بدون آنکه نگاه را به روی چیز بخصوصی متمرکز کنید، در مسیری طولانی راه بروید و مستقیما به چیزی نگاه نکنید.چشمها را کمی کج کنید تا از آنچه به خودی خود در زاویه دید قرار می گیرد، تصویر وسیعتری داشته باشید.انگشتان دست را به طرف داخل جمع کنید طوری که انقباض اندکی را در بازوهایتان حس کنید.با جمع کردن انگشتان ابتدا توجه خود را به بازو جلب میکنیم، سپس بدون متمرکز کردن چشمها با نگاه مستقیم به جلو خود، مسیری کمانی را که از نوک پا شروع و به افق ختم می شود می نگریم. اگر بدون تمرکز، به نقطه ای در نزدیکی افق نظر بیندازید مشاهدۀ تمام چیزهایی که در میدان دید قرار دارد، د ر یک آن امکان پذیر می شود.
"درست راه درفتن " بهانه است. زمانی می توانیم فن "درست راه رفتن" را درک کنیم، که آگاه باشیم دنیایی که در آن زندگی می کنیم محصول ذهنمان است. ما هستی مان –بودشمان- را توسط فرایندی تفسیری به وجود می آوریم که در ذهنمان برگزار می شود. ادراک ما به واسطه توصیفی که دریافت کرده ایم، دستکاری می شود. ذهن برای پایداری دنیای تفسیریش مدام باید آن را بازتولید کند و مکتلمه ذهنی مهمترین ابزار این بازتولید است. با "درست راه رفتن" از رابطه مداوم ذهن با ثمره اختراع آن جلوگیری می کنیم. در این حالت ذهن ما با تعداد کثیری از اطلاعات چنان اشباع می شود که قادر به عملکرد نیست.در این حال ذهن لبریز از مفروضات می شود و بدون داشتن رابطه مستقیم با عناصر بیرونی وصف پذیر خود، قدرت گفتگو را از دست می دهد و شخص خاموش می شود و بدین ترتیب سکوت درونی ایجاد می شود. بنابراین وقتی که درست راه رفتن را تمرین می کنیم شرایط فیزیکی چندان مهم نیست،آگاه بودن به حالت های خاص بدن و بازو تنها وسایل کمکی هستند تا دقت ما را تمرکز بخشند و به اشیای اطرافمان معطوف نکنند. در این تمرین مهم شیوه ای است که چشمها بدون انکه روی چیز خاصی متمرکز شوند عناصر بیشماری از دنیا را مشاهده کنند، بی آنکه تصور روشنی از آنها داشته باشند. در این حالت چشم قادر است جزئیاتی را که در دید عادی بسیار زودگذر است انتخاب کند. موفقیت ما در "درست راه رفتن" مربوط به پشتکاری است که با آن این فن را تمرین می کنیم.خیره شدن در کنار "درست راه رفتن" فن و تکنیک "خیره شدن" نیز باید به عنوان بخش دیگری از دومین فن مورد استفاده قرار گیرد. ما با خیره شدن بر قدرت ارتباط ذهن تاثیر می گذاریم. تماس مداوم با ثمره های آفرینش آن را قطع می کنیم و این به وقفه ای در گفتگوی ذهنی می انجامد. در حالی که در درست راه رفتن توجه خود را در انبوهی از اطلاعات غرق می کنیم؛ در خیره شدن از تجربیات متقابل کمک می گیریم و تمام تمرکز خود را بر یک شی معطوف می کنیم و راه تاثیرات دیگر را بر خود می بندیم. بدین ترتیب ذهن را از هستی خود ساخته ی خویش مجزا می کنیم. در این هنگام گفتگوی درونی پاپس می کشد و بدون تماس با اختراع خویش متوقف می شود. تمرین:به عنوان تمرین خیره شدن هر روز برگ یا شیء را در فاصله چند متری خود بگذارید و به آن خیره شوید. این برگ/شیء می تواند برگ درخت، برگی کاهو یا برگی از گلدان باشد.سعی کنید حدالامکان برگ ها شبیه هم باشند تا بتوان با خیره شدن تفاوت های آن را در جزئیات دریافت. تمرکز بر شیء دلخواه تنها وسیله ای است برای کمک به دقت ما که به منزوی کردن ذهن کمک می کند. در واقع کمال مطلوب این تمرین آن است که دقت بر خودش متمرکز شود و از آنجا که چنین چیزی امکان ندارد باید آن را تنها متوجه یک شیء کنیم تا خسته شود. "اگر ساعتها به توده ای برگ خیره شوی زمانی می رسد که افکارت خاموش می شود. فقدان فکر دقت تونال (ذهن) را کاهش میدهد و آنها به چیز دیگری بدل میشوند". بسیار مهم است که در این تمرین خستگی ناشی از تلاش ذهن را با حالت کلی رخوت و دلمردگی اشتباه نگیریم و در تمام مدت تمرین کاملاً هوشیار و دقیق باشیم. از آنجا که موفقیت این تمرین در اصل متکی به محدودیت تمرکز دقت ماست، توصیه میشود که هنگام تمرین "خیره شدن" به شرایط فیزیکی بدن حالت مطلوبی داده شود. وضعیت نشستن هنگام خیره شدن شخص باید روی زمین و بر روی بستری نرم از الیاف طبیعی بنشیند( پنبه، برگ، حصیر، نمد و ... ) و پشتش به جای صافی تکیه دهد. بدن باید کاملا راحت باشد. برای جلوگیری از خستگی چشمها نباید بر آن شی متمرکز شد. خیره نگریستن عبارت است از حرکت آرام چشم بر خلاف عقربه ساعت بر روی شی مورد نظر بدون تکان دادن سر. نکته: موفقیت ما در "خیره شدن" مثل "درست راه رفتن" به شدت و پشتکاری وابسته است که با آن این فن را تمرین می کنیم. مطمئنا نمی توانیم ظرف چند روز گفتگوی ذهنی را متوقف کنیم. اما اگر به طور جدی در طلب واقعیت باشیم، آنگاه باید از تمرین منظم و مرتب نهراسیم.
www.savadezendegi.com
دیدگاه تان را بنویسید