سواد زندگی؛ تربیت
فرزندان- از پنهان شدن پشت پدر
و مادر هنگام رعد و برق گرفته تا تصور وجود هیولا در کمد و فرار از تنها
خوابیدن در اتاق خواب شخصی، همه و همه تجربیاتی هستند که همه ما در کودکی خود با
آنها رو به رو بوده ایم! والدین اغلب در برخورد با چنین مواردی سعی می کنند
فرزندشان را به هر نحوی آرام کنند. برای مثال بارها چنین جملاتی را از والدین خود شنیده ایم: نگران نباش هیچی زیر تخت نیست و یا نترس من کنارت
هستم و بهت قول می دم که دلیلی برای ترسیدن وجود نداره.
شاید متعجب شوید اما بر اساس مطالعه ای که توسط موسسه ذهن کودک منتشر شده است، والدین نمی
توانند و نباید همیشه آماده آرامش بخشیدن به کودکان خود در شرایط ترس و نگرانی
باشند بلکه باید نحوه مدیریت ترس را به کودک آموزش دهند تا از این طریق کودک بدون
نیاز به مداخله والدین قادر به توسعه اعتماد به نفس و احساس استقلال در وجود خود
شود. این دو فاکتور باعث می شوند که کودک بیش از پیش بر عواطف و عملکردهای خود
کنترل داشته باشد و بتواند یک روند رشد ذهنی کامل را تجربه کند. در ادامه به نکاتی
مهم اشاره خواهیم کرد که می توانند در این مسیر موثر باشند.
مهارت خود تنظیمی
به عنوان والدینی آگاه و دلسوز، چگونه می توانیم به فرزند
خود کمک کنیم که شجاع تر از گذشته باشد؟ کلید دست یابی به این هدف مهارتی پنهان به
نام "خود تنظیمی" خواهد بود. خود تنظیمی قابلیت تجزیه و تحلیل و همینطور
مدیریت احساسات و رفتارهای خود به روشی صحیح معرفی شده است. این مهارت باعث می شود
که بتوانیم در موقعیت های مختلف خود را آرام کرده و یا بدون نشان دادن هر گونه عکس
العملی، پیرامون اتفاق رخ داده تفکر کنیم. این مکانیسم معمولا در بزرگسالان به
صورت خودکار انجام می شود و به همین علت بزرگسالان خیلی راحت تر بر احساس ترس خود غلبه می کنند. اما کودکان نیازمند تمرین و زمان طولانی تری برای
توسعه مهارت خود تنظیمی هستند.
حال چه کاری از دست والدین ساخته است؟ تنها کافیست به فرزند
خود اجازه دهید که در برخورد با مسائل تحریک کننده احساس ترس در آنها، برخوردی
راحت داشته باشد و بدون نگرانی از قضاوت شما احساس خود را بروز دهد. Scott Bezsylko مدیر اجرایی مدرسه آمایشی
وینستون، از نقش موثر والدین در این خصوص صحبت می کند. به عقیده وی والدین
باید به جای حذف سریع عامل ایجاد کننده ترس و مداخله حداکثری، مرحله به مرحله
فرزند را در جهت استفاده از واکنش های رفتاری مناسب تر یاری دهند. به بیان
ساده تر کلید یادگیری خود تنظیمی برای کودکان اجتناب از قرارگیری در موقعیت های
دشوار نیست، بلکه باید یک چهارچوب حمایتی ثابت از جانب والدین برای ارتقای مهارت
های عملکردی آنها شکل گیرد. این حمایت تا زمانی ادامه می یابد که کودک به تنهایی
قادر به رفع مشکلات خود و مواجهه اصولی با ترس هایش شود.
نخست والدین و سپس کودکان
به عقیده Elianna Platt
یک مددکار اجتماعی در موسسه ذهن کودک، احساس ترس همواره از جمله منفورترین عواطف
انسانی به شمار نمی رود و در بسیاری از موارد نیز یکی از مراحل رشد طبیعی و سالم
شخص محسوب می شود. باید توجه داشت که طیف وسیعی از ترس های دوران کودکی مانند حضور
هیولایی وحشتناک در کمد، یک تهدید واقعی نیستند. در عین حال این ترس ها می توانند
فرصتی بالقوه برای رشد و تمرکز کودک در راستای تقویت مهارت خود تنظیمی وی باشند. اما
برای آن که کودک بتواند در چنین بستری قرار گیرد، نخست والدین باید وضعیت سلامت
روانی و سطح اضطراب خود را مورد بررسی قرار دهند. برای مثال یکی از مهم ترین
مواردی که تعداد بالایی از بانوان با آن رو به رو می شوند، افسردگی پس از زایمان
است. واکنش های ناخواسته مادر درگیر با چنین حالتی، می تواند به پیشرفت بیشتر ترس
در کودک وی منجر شود. به همین علت است که برای درمان ریشه ای ترس کودکان، پیش از
هر اقدامی والدین باید نسبت به بررسی وضعیت روحی- روانی خود پیش قدم شوند. با
مراجعه به وب سایت www.postpartumdepression.com می توان به اطلاعات دقیق تری در این
خصوص دسترسی داشت.
چگونه به فرزند خود کمک کنیم/راهکارها
قطعا نکات عنوان شده در تیترهای قبلی به این مفهوم نیستند که
والدین باید 100 درصد حمایت خود از فرزندانشان را قطع کنند تا آنها با قدرت بیشتری
به جنگ ترس هایشان بروند. دکتر Rachel Busman روانشناس بالینی در این خصوص می
گوید: ما نمی خواهیم و انتظار نداریم که والدین به صورت ناگهانی فرزند خود را تنها
در اتاقی تاریک رها کرده و به او شب بخیر بگویند! هدف ما این است که مرحله به
مرحله و به گونه ای کاملا مناسب، کودک آماده رویارویی با ترس های خود شود و بتواند
عواطفش را مدیریت کند. حال بهترین روش کمک چیست؟ (البته بدون مداخله دائمی و
حداکثری)
(گام اول)- یک جلسه گفت و گوی دوستانه ترتیب دهید:
کودکان در بسیاری از مواقع دلیل ترس خود را می دانند اما همیشه قادر به توضیح دادن
آن با استفاده از واژگان مناسب نیستند. والدین باید به کمک پرسش های مشخص و
اختصاصی وارد عمل شوند. برای مثال اگر فرزندتان از یک گربه ترسیده است، از او
بپرسید: "چه چیزی باعث می شود گربه ها ترسناک باشند؟" و یا "آیا آن
گربه به تو حمله کرده است؟". زمانی که به اطلاعات دقیق تری از ترس کودک خود
دست یابید، به نحو موثرتری نیز می توانید یاری رسان وی واقع شوید. چند مورد از
رایج ترین ترس های دوران کودکی را در ادامه مرور خواهیم کرد:
- ترس از تنها ماندن
- ترس از تاریکی
- ترس از حیوانات
- ترس از حشرات
- ترس از ارتفاع
- ترس از مراجعه به پزشک
- ترس از اصوات نا آشنا و یا بلند
- ترس از هیولاهای خیالی، حضور چیزی زیر تخت و غیره
(گام دوم)- احساسات عنوان شده را تصدیق کرده و ادامه
دهید: پس از آن که ریشه اصلی ترس فرزندتان را کشف کردید، اکنون باید این احساس را
به وی انتقال دهید که صحبت هایش را جدی گرفته اید و آنها را تصدیق می کنید. دکتر Busman در این زمینه عنوان می کند:
"زمانی که یک کودک از چیزی ترسناک می گوید، به احتمال بسیار بالا از نظر بزرگسالان
این گونه نخواهد بود". حال اینجاست که رویکرد والدین اهمیت زیادی می یابد. به
جای آن که فرزندتان را سرزنش کنید و با استفاده از جملاتی نظیر "خودت را لوس
نکن، این موضوع اصلا هم ترس ندارد" اعتماد به نفس وی را کاهش دهید، به عواطف
او بها داده و با کودک خود همسو شوید. برای مثال: "ای وای، چیزی که گفتی
واقعا ترسناک بود" و یا "من بچه های زیادی را می شناسم که با تو هم نظر
هستند و ترس تو را تجربه کرده اند".
(گام سوم)- یک برنامه ریزی دو نفره انجام دهید: به
کمک فرزندتان اقدام به تنظیم یک سری اهداف مشخص و در عین حال منطقی کنید. به عنوان
نمونه اگر کودک از تنها خوابیدن در اتاق شخصی خود می ترسد، یک برنامه عملی تهیه
کرده و با یکدیگر توافق کنید که هفته ای دو شب باید در اتاق خود و جدا از شما
بخوابد. به تدریج نیز این فاصله هفتگی را کاهش داده و تعداد شب ها را بیشتر کنید.
لازم به ذکر است که باید در تمامی مراحل برنامه ریزی، رضایت فرزندتان را نیز جلب
کنید و در این مسیر بسیار صبور باشید. برنامه ای که در ادامه مشاهده خواهید کرد
نیز در قالب یک نمونه آورده شده است و می تواند به شما در راستای درک بهتر موضوع
کمک کند:
- شب اول: دو داستان برای فرزندتان می خوانید، چراغ اتاق را
خاموش و چراغ خواب را روشن می کنید. بدون هر گونه گفت و گو و یا بازی، کنار وی
منتظر می مانید تا به خواب رود.
- شب دوم: یک داستان برای فرزندتان می خوانید، چراغ اتاق را
خاموش و چراغ خواب را روشن می کنید. کنار درب اتاق منتظر می مانید اما داخل فضای
اتاق خیر.
- شب سوم: یک داستان برای فرزندتان می خوانید، چراغ خواب را
روشن می کنید و درب اتاق را می بندید.
- شب چهارم: مشابه شب سوم عمل می کنید اما چراغ خواب نیز
خاموش می شود.
(گام چهارم)- والدینی صبور و دل گرم کننده باشید: در
نهایت و پس از طی تمامی مراحل فوق، والدین باید بدانند که هر تغییری نیازمند صرف
زمان است و ترس نیز از جمله قوی ترین احساسات انسانی به شمار می رود. لازم است که
استوار باشید و اراده کودک خود را دائما مورد تشویق و تمجید قرار دهید: "به
نظر من تو به بسیار شجاع هستی که امشب برای نیم ساعت به تنهایی در اتاق خواب خود
ماندی، ببینیم فردا شب چه رکوردی را ثبت خواهیم کرد"
تنها زمانی یک کودک خردسال می تواند در این مسیر پر فراز و
نشیب موفق شود که بداند شما به او باور دارید. به همین دلیل توصیه می شود که عقاید
خود را به صورت کلامی نشان دهید: "من به تو افتخار می کنم"، "تو از
پس این ترس هم برآمدی"، "تو دختر/ پسر شجاع خودم هستی" و ...
همچنین توجه داشته باشید که کودکان به ویژه آنهایی که کم سن و سال هستند، ممکن است
به آزمون و خطای بیشتری نیاز داشته باشند. نباید انتظار داشته باشیم که پس از
چندین بار گفت و گو و استفاده از گام های فوق، آنها تبدیل به شجاع ترین فرد کره
خاکی شوند. بعضی از کودکان در مقایسه با دیگران، انرژی و زمان بیشتری را طلب می
کنند تا اولین نشانه های تغییر مثبت را بروز دهند.
همه ترس ها یکی نیستند
همانطور که گفته شد، برخی از انواع ترس ها مانند عدم تمایل
به قرار گیری در تاریکی و یا مراجعه به پزشک در سنین کودکی بسیار معمول هستند. اما
باید بدانیم که تمامی ترس ها از وزنی یکسان برخوردار نیستند و نمی توانیم رویکرد
مشابه ای در برابر آنها داشته باشیم. دکتر Busman اشاره می کند که سطح تاثیرگذاری ترس بر زندگی فرزندان ملاک تصمیم
گیری والدین خواهد بود. ترسی که به صورت چشمگیر روند زندگی کودک را تغییر نداده
باشد و سطح تداخلی آن قابل توجه نباشد، چندان نگران کننده نیست. برای مثال اگر
کودک علاقه ای به فیلم های ترسناک، تنها خوابیدن، حیوانات و یا تاریکی ندارد، هیچ
مشکلی وجود نخواهد داشت.
در مقابل چنانچه ترس های کودک طی مدت زمانی نسبتا طولانی
پایدار باقی مانده باشند، به تدریج تشدید شده و یا با روند طبیعی زندگی وی تداخل
ایجاد کرده باشند، بهتر است از یک متخصص کمک بگیرید. برخی از نشانه هایی که دلالت
بر حالتی فراتر از یک ترس ساده و معمول دارند، شامل موارد زیر خواهند بود:
- اضطراب وسواس گونه: کودک اغلب در مورد ترس خود
صحبت کرده و یا آن را تصور می کند. این شرایط حتی زمانی که محرک ترس زا نیز وجود
ندارد، ادامه می یابد. برای مثال کودک از ماه ها قبل مراجعه بعدی خود به
دندانپزشک، شدیدا مضطرب می شود.
- عدم لذت بردن از فعالیت های مورد علاقه: ترسی که
حالت غیر طبیعی داشته باشد، کودک را از لذت بردن از رویدادهای مورد علاقه زندگی
خود باز می دارد. برای مثال کودک از ترس رو به رویی با گربه ها در پارک، در اردوی
مدرسه شرکت نمی کند. بدین ترتیب باید به هر ترس شدید و مشخصی که عملکردهای روزمره
را محدود کرده است، فورا رسیدگی کنید.
- حملات پانیک: در برخی از موارد حملات پانیک و یا
رفتارهای مخرب می توانند دلالت بر ترسی داشته باشند که نیازمند مداخله پزشکی است. حمله
پانیک از گروه اختلالات اضطرابی، با هجوم ناگهانی ترس به بیمار و وحشت از وقوع
مجدد آن مشخص می شود که می تواند منجر به بروز علائمی همچون تپش قلب، تعریق و
احساس تنگی نفس شود. در صورت مشاهده چنین حالتی حتی برای یکبار، باید از یک پزشک
متخصص و یا روانشناس کودک کمک گرفته شود.
www.savadezendegi.com
www.savadezendegi.com
دیدگاه تان را بنویسید