در این مطلب آمده است : قانون منع عدم به کارگیری باز نشسته ها به یکی از مباحث پرو اکنش چند روز اخیر تبدیل شد، قانونی که بر اساس آن تقریبا ًدو هزار صندلی خالی خواهد شد و امکان نشستن جوان ترها فراهم میآید.
این برداشت خوشبینانه از این قانون است، اما نکته جالب این است که پست های کلیدی مانند وزارت، معاون وزیر، روسای سه قوه و مقامات ارشد دولتی، شامل این قانون نمیشوند! پس دقیقا این قانون برای کدام بازنشسته ها نوشته شده است؟ بازنشستگان معمولی که در همین سمنان خودمان تا آنجا که می شناسم یا راننده تاکسی هستند یا با ماشین قراضه خود مسافر کشی می کنند یا در پارک ها عمر می گذرانند و یا در کنج خانه با جوان ترها به خصوص جوانانی که بیکار هستند- جدل می کنند، در حالی که خط فقر خوش بینانه بگویم در شهرهایی مثل سمنان حدود دو و نیم تا سه میلیون تومان است وقتی بازنشسته ای کمتر از یک میلیون و دویست هزار تومان حقوق و برخی هم حتی کمتر از این مبلغ می گیرند چه شانس و بختی برای استراحت و لذت بردن از باقی عمر میماند! در چند سال اخیر میزان گردشگران شرق آسیا (بیشتر چین و ژاپن) را عموماً بازنشسته ها و کهنسالان تشکیل میدهند. یکی از هم شهریان تعریف می کرد؛ فروردین ماه امسال که به شیراز رفته بودم اکثر توریستها که از کشورهای دور و نزدیک به شیراز آمده بودند سنشان بالای 60 سال نشان می داد و جالب اینکه چندان سرحال و بشاش بودند که آدم را به حیرت وا می داشت و برای حال و روز باز نشستگان ما غصهاش میگرفت!
از فرانسه و آلمان مثال نیاورم که نگویید با ما فاصله نجومی دارند، از چین مثال میآورم که تا چند سال پیش مردمش مظهر کاریدی بودند، کار رنج آور و طاقت فرسا با حقوقی اندک در حد خورد و خوراک یک روزه، اما حالا توریست های کهنسال چین در حال لذت بردن از جاذبه های دنیا هستند، شما چند بازنشسته پیرامونتان را می شناسید که بعد از فراغت از کار درآمد کافی برای گشت و گذار در کشور عزیز خودمان داشته باشند؛ جهانگردی پیش کش!
دولت های گذشته در ایران هر جا کسر آوردند به صندوق های بازنشستگی کشور ناخنک زدند و ته این صندوق ها را چنان بالا آوردند که به مرز ورشکستگی رساندند، تا جایی که صندوق های باز نشستگان کشوری و به خصوص سازمان تأمین اجتماعی حتی از اجرای طرح همسان سازی حقوق مستمری بیکران خود ناتوان شدهاند. باز نشسته هایی که از این قانون مستنثی شده اند و کماکان بر کرسی های کلیدی مینشینند همان ها هستند که همیشه مصون می مانند و این لیست بالا بلند «استثناها» یکی از مصادیق عدم عدالت است، حتی اگر برای آن روکش های جذاب، تجربه و تخصص و تعهد و سابقه درخشان و...بسازند. این قانون به نام بازنشستگان ولی به کام مدیرانی است که سال ها و قرن هاست بر صندلی های مدیریت نشستهاند و این کشور را گامی به جلو نبردهاند.
مسئله دیگری که می خواستم مطرح کنم این است که معاون اول رییس جمهوری در بخشی از سخنان خود در جمع دیپلمات های کشور گفت : در هفته های آینده شاهد نمایش بزرگ اتحاد داخلی خواهیم بود که طی آن جریانات و شخصیت های نمادین کشور کنار هم قرار خواهند گرفت، جای خوشحالی است که سر انجام در هنگام نوسانات و تکانههای اقتصادی شدیدی که بازار را به هم ریخت و هر روز خبر جدیدی از نرخ ارز و سکه و طلا و خودرو و مسکن و حتی کالاهای خوراکی و مواد غذایی بر اعصاب و روان مردم سوهان میکشد و اعتماد عمومی را آسیب پذیرتر و آینده را مبهم میسازد معاون اول رییس جمهور لب به سخن می گشاید و وعدههای شیرین می دهد که خدا کند فقط در حد حرف و شعار نماند و بتواند به حقیقت بپیوندد و از نگرانی مردم بکاهد؛ به خصوص سخن پایانی وی که نمایش بزرگ اتحاد داخلی و کنار هم قرار گرفتن همه جریانات و شخصیت های نمادین کشور است، جامه ی عمل بپوشد. واقعیت آن است که بر خلاف تصوری که اردوگاه رسانه ای دشمن تبلیغ می کند، مردم ما بسیار هوشمندانه می اندیشند و در فکر شکست نظام نیستند، البته که اصلاحات می خواهند و مطالبات بر حقی دارند تا اوضاع اقتصادی به سازمان برسد، البته که می خواهند فساد و تبعیض و رانت و سرکوب و بی عدالتی و ظلم نباشد و البته که نقدهای جدی بر حاکمیت دارند، اما به خوبی می دانند که همهی این مطالبات باید در سایه استقرار نظام برآورده شود، و البته همه کسانی که در زیر چتر جمهوری اسلامی، ارکان حاکمیت به حساب میآیند باید نشان دهند که نظام اسلامی قادر است هم پای مردم از همه ظرفیت های نخبگان بدون تعصب و یک جانبه گرایی استفاده کند. در جریان اعتراضات زمستان گذشته دیدم که هر گاه شعارها روی به هنجار شکنی می آورد با استقبال تودهی مردم روبه رو نمی شد، اما این وفا داری مردم هرگز نباید خیال دولت مردان و حاکمان را آسوده و بی عملی آنان را توجیه کند، اتفاقاً برعکس، جنگ تمام عیار اقتصادی موجود، عمل گرایی و سعی بلیغ آنان را طلب میکند تا به اقشار متوسط و محروم جامعه فشار وارد نیاید.
6026/
این برداشت خوشبینانه از این قانون است، اما نکته جالب این است که پست های کلیدی مانند وزارت، معاون وزیر، روسای سه قوه و مقامات ارشد دولتی، شامل این قانون نمیشوند! پس دقیقا این قانون برای کدام بازنشسته ها نوشته شده است؟ بازنشستگان معمولی که در همین سمنان خودمان تا آنجا که می شناسم یا راننده تاکسی هستند یا با ماشین قراضه خود مسافر کشی می کنند یا در پارک ها عمر می گذرانند و یا در کنج خانه با جوان ترها به خصوص جوانانی که بیکار هستند- جدل می کنند، در حالی که خط فقر خوش بینانه بگویم در شهرهایی مثل سمنان حدود دو و نیم تا سه میلیون تومان است وقتی بازنشسته ای کمتر از یک میلیون و دویست هزار تومان حقوق و برخی هم حتی کمتر از این مبلغ می گیرند چه شانس و بختی برای استراحت و لذت بردن از باقی عمر میماند! در چند سال اخیر میزان گردشگران شرق آسیا (بیشتر چین و ژاپن) را عموماً بازنشسته ها و کهنسالان تشکیل میدهند. یکی از هم شهریان تعریف می کرد؛ فروردین ماه امسال که به شیراز رفته بودم اکثر توریستها که از کشورهای دور و نزدیک به شیراز آمده بودند سنشان بالای 60 سال نشان می داد و جالب اینکه چندان سرحال و بشاش بودند که آدم را به حیرت وا می داشت و برای حال و روز باز نشستگان ما غصهاش میگرفت!
از فرانسه و آلمان مثال نیاورم که نگویید با ما فاصله نجومی دارند، از چین مثال میآورم که تا چند سال پیش مردمش مظهر کاریدی بودند، کار رنج آور و طاقت فرسا با حقوقی اندک در حد خورد و خوراک یک روزه، اما حالا توریست های کهنسال چین در حال لذت بردن از جاذبه های دنیا هستند، شما چند بازنشسته پیرامونتان را می شناسید که بعد از فراغت از کار درآمد کافی برای گشت و گذار در کشور عزیز خودمان داشته باشند؛ جهانگردی پیش کش!
دولت های گذشته در ایران هر جا کسر آوردند به صندوق های بازنشستگی کشور ناخنک زدند و ته این صندوق ها را چنان بالا آوردند که به مرز ورشکستگی رساندند، تا جایی که صندوق های باز نشستگان کشوری و به خصوص سازمان تأمین اجتماعی حتی از اجرای طرح همسان سازی حقوق مستمری بیکران خود ناتوان شدهاند. باز نشسته هایی که از این قانون مستنثی شده اند و کماکان بر کرسی های کلیدی مینشینند همان ها هستند که همیشه مصون می مانند و این لیست بالا بلند «استثناها» یکی از مصادیق عدم عدالت است، حتی اگر برای آن روکش های جذاب، تجربه و تخصص و تعهد و سابقه درخشان و...بسازند. این قانون به نام بازنشستگان ولی به کام مدیرانی است که سال ها و قرن هاست بر صندلی های مدیریت نشستهاند و این کشور را گامی به جلو نبردهاند.
مسئله دیگری که می خواستم مطرح کنم این است که معاون اول رییس جمهوری در بخشی از سخنان خود در جمع دیپلمات های کشور گفت : در هفته های آینده شاهد نمایش بزرگ اتحاد داخلی خواهیم بود که طی آن جریانات و شخصیت های نمادین کشور کنار هم قرار خواهند گرفت، جای خوشحالی است که سر انجام در هنگام نوسانات و تکانههای اقتصادی شدیدی که بازار را به هم ریخت و هر روز خبر جدیدی از نرخ ارز و سکه و طلا و خودرو و مسکن و حتی کالاهای خوراکی و مواد غذایی بر اعصاب و روان مردم سوهان میکشد و اعتماد عمومی را آسیب پذیرتر و آینده را مبهم میسازد معاون اول رییس جمهور لب به سخن می گشاید و وعدههای شیرین می دهد که خدا کند فقط در حد حرف و شعار نماند و بتواند به حقیقت بپیوندد و از نگرانی مردم بکاهد؛ به خصوص سخن پایانی وی که نمایش بزرگ اتحاد داخلی و کنار هم قرار گرفتن همه جریانات و شخصیت های نمادین کشور است، جامه ی عمل بپوشد. واقعیت آن است که بر خلاف تصوری که اردوگاه رسانه ای دشمن تبلیغ می کند، مردم ما بسیار هوشمندانه می اندیشند و در فکر شکست نظام نیستند، البته که اصلاحات می خواهند و مطالبات بر حقی دارند تا اوضاع اقتصادی به سازمان برسد، البته که می خواهند فساد و تبعیض و رانت و سرکوب و بی عدالتی و ظلم نباشد و البته که نقدهای جدی بر حاکمیت دارند، اما به خوبی می دانند که همهی این مطالبات باید در سایه استقرار نظام برآورده شود، و البته همه کسانی که در زیر چتر جمهوری اسلامی، ارکان حاکمیت به حساب میآیند باید نشان دهند که نظام اسلامی قادر است هم پای مردم از همه ظرفیت های نخبگان بدون تعصب و یک جانبه گرایی استفاده کند. در جریان اعتراضات زمستان گذشته دیدم که هر گاه شعارها روی به هنجار شکنی می آورد با استقبال تودهی مردم روبه رو نمی شد، اما این وفا داری مردم هرگز نباید خیال دولت مردان و حاکمان را آسوده و بی عملی آنان را توجیه کند، اتفاقاً برعکس، جنگ تمام عیار اقتصادی موجود، عمل گرایی و سعی بلیغ آنان را طلب میکند تا به اقشار متوسط و محروم جامعه فشار وارد نیاید.
6026/
کپی شد