در این مطلب آمده است: در این روزهای گرم و سوزان تابستان، کمبود آب و به تبع آن قطع گاه و بی‌گاه برق، مشکل اکثر شهرهای کشور، از جمله شهرهای استانمان است.بیش از بیست سال است که کارشناسان خبره و دلسوز چنین روزهایی را پیش بینی کرده‌اند و هم اکنون نیز خطرات غول بی‌آبی و گرمای سال‌های آتی را گوشزد می‌کنند ؛ ولی متاسفانه مثل اینکه گوش دست‌اندرکاران بدهکار نیست.
شاید تا چند سال دیگر آن چنان دچار کمبود آب شویم که محل زندگی‌مان چون کویر برهوت شود، آن گاه مصداق این ضرب‌المثل خواهیم شد که خودکرده را تدبیر نیست؛ کما این که هم اکنون برخی از هم وطنانمان از استان‌ های خشکی چون سیستان و بلوچستان، زمین‌های خشک و لم یزرعشان را که به دلیل خشکسالی به شوره‌زارهایی مبدل شده‌اند، رها کرده و به استان ما مهاجرت کرده‌اند.
هرچند که جهان بشریت با بحران کم‌آبی روبروست و به ویژه در دهه ‌های اخیر، به دلیل مصرف بی‌ رویه آب و تغییرات اقلیمی، کشورهای زیادی با مشکل کم‌ آبی مواجه هستند.از طرفی هم اکنون از هفت میلیارد جمعیت کره خاکی، بیش از یک میلیارد نفر به آب پاک و قابل شرب دسترسی ندارند و دست‌ کم قریب به سه میلیارد نفر هم مدتی از سال را دچار کمبود آب شرب می‌شوند. اگر چه هفتاد درصد از کره خاکی، پوشیده از آب است، از این خیل عظیم منابع کره آبی، تنها سه درصد قابل آشامیدن و مفید برای مصارف کشاورزی و صنعتی است.
لذا با این که گفته می‌ شود کشور عزیز ما ایران جزو کشورهای خشک و کم آب است، عملا دو سوی کشورمان به دریا و اقیانوس متصل است و در این سال‌ها آنچه از سوی اندیشمندان مطرح بوده است، انتقال آب دریای خزر به کویر مرکزی ایران بوده است.
دریای خزر که طول آن حدود 1200 کیلومتر و عرض آن در بعضی نقاط قریب به 400 کیلومتر است، در قسمت شمالی بسیار کم عمق بوده به طوری که عمق آن در بعضی نقاط فقط به نیم متر می‌رسد و تنها نیم درصد از آب این دریا در یک‌ چهارم شمالی قرار دارد.
حدود یکصد و سی رودخانه آب شیرین که مهمترین آن‌ها رود ولگاست، سالانه حجم عظیمی از آب قابل شرب را به دریا می‌ ریزند ؛ بنابراین اولا آن دسته از افرادی که با انتقال آب دریا به کویر ایران مخالف‌ اند، یا سطح آگاهی اندکی دارند یا می‌ دانند ولی برای جلب توجه نظر خود را ابراز می‌کنند ؛ وگرنه با این حجم عظیم از آب که وارد دریا می‌شود، هر مقدار آبی که به کویر ایران منتقل شود، در مقابل آن، درصد ناچیزی است.
ثانیا با آنکه قبل از فروپاشی شوروی سابق، طبق پروتکل مابین ایران و شوروی در سال 1921، دریای خزر به صورت مشاع و مشترک با سهم مساوی تبیین شده بود، شوربختانه پس از فروپاشی شوروی یعنی زمانی که جمهوری ‌های شمال ایران مستقل شدند و نام کشور گرفتند، هر کدام از پنج کشور ساحل خزر ادعای مالکیت بیست درصد از این دریا را کردند و تازه با اینکه تاکنون 49 جلسه گروه‌های کاری از همه کشورهای ذینفع تشکیل شده ولی نتیجه آن تقریبا صفر بوده است، چون برخی از کشورها همین بیست درصد حق را هم برای کشور ما قایل نیستند.
در اینجا نگارنده از همه هموطنانی که دغدغه محیط زیست دارند و آن دسته از نمایندگان استان ‌های شمالی که دغدغه اخذ رای مجدد از مردم آن دیار دارند تقاضا دارم تا اندکی در فکر منافع ملی و میهنی باشند در این وانفسای کمبود آب منابع پایدار در فکر یک راه حل اساسی باشند به هر حال اگر اندکی از دریای بیکران به سوی مرکز ایران منتقل شود هیچ ضرری که متوجه استان‌های شمالی نیست بلکه به سود بخشی از مناطق شمالی و مردمی که به استان سمنان مهاجرت کرده‌اند خواهد بود.
از طرفی چون در این دریا چهار کشور خود را شریک ما می‌دانند و حتی به بیست درصد سهم ما هم رضایت نمی‌دهند بنابراین چه اشکال دارد از آن هشتاد درصد مردم ما بهره برداری کنند به ویژه که قسمت عمیق دریا سمت ایران است و به طور قطع اگر هزار سال آب دریای خزر به استان سمنان منتقل شود ذره‌ای به محیط زیست و یا این دریای عظیم خدادادی آسیب نمی‌رسد.
6026/
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.