در این مطلب آمده است: از منظر علمای حکمت، سیاست مدن را تدبیر کشور داری و اداره‌ی مطلوب کشور دانسته‌اند، اما بعدها گروهی این اصل و ضرورت سیاسی را به راهی بردند که برخی به مانند محمدرضا پهلوی در پیام خویش به بنیان‌گذار انقلاب به نوعی دیگر تعبیر کرد و دامن علما را پاک‌تر از آن دانست که در آن نوع تلقی از سیاست، در امور کشورداری دخالت کنند و البته صدرالاشرف پیام آور، جواب دندان شکن شنید. به هر حال اگر گفته‌اند و شنیده‌ایم که سیاست، پدر و مادر ندارد و از لونی دیگر است، به آن سیاست گفته‌اند که صبح، شعار را از جان خود گذشتیم، با خون خود نوشتیم یا مرگ یا مصدق از دهان‌هایی برآمد، اما پس از ساعاتی با ورق خوردن صفحه‌ای دیگر از تاریخ، جاوید شاه، شعار روشن فکری، از نوع فرصت‌طلبی آن شد. عین چرخشی که به ناگهان از تفکر کیهانی در قبال دولت روحانی دیده شد و همه‌ی منسوبان این تفکر را نیز شامل شد و انگیزه هم آن موضع‌گیری‌ای بود که رئیس جمهور درباره‌ی دیپلماسی زور آمریکا اتخاذ کرد. تدبیری که تغییر ماهوی نداشت اما به جهت مستمسک قرار دادن قابل توجیه بود و می‌شد و می‌شود به هواداران آن نگرش القا کرد که چون رئیس جمهور به راه آمده است، همراه شده ایم و موضوع، گرایش روحانی است به تفکر کیهانی. که با این بیان هم می‌توان به هواداران دلگرمی داد و صحت سیاست جناح راست را به اثبات رساند و هم هواخواهان روحانی را که اغلب از اصلاح‌طلبان‌اند، از دور و بر دولت، تاراند. و در حقیقت می‌شود با یک تیر چند نشان را از آن خود کرد. خلاصه این که روحانی را مصادره به مطلوب کرد و مجری اهداف جناحی خود ساخت و مار را با دست او از سوراخ بیرون آورد. اما آنچه از شواهد پیداست، این که جناح کیهانی، اوضاع کشور را به دقت تحلیل و بررسی کرده حتی فردای آن را دیده است و متوجه شده که فردای روشن و مطلوبی در انتظار آنان نیست، چون تفکر اعمالی که هیچ‌گاه به سود نظام تمام نشده است از مغز آنها نشات گرفته و جریان‌های بسیار داخلی و خارجی را اینان رقم‌زده و ریل‌گذاری کرده‌اند. در نتیجه، در هزینه‌های فراوان تحمیلی حضور و شرکت مستقیم داشته‌اند. بنابراین با آن همه شواهد، هیچ جایی برای انکار نیست. لذا از سر اضطرار و ناچاری از اتاق‌های فکر به اردوگاه دولت آمده‌اند و در راستای همین سیاست، در روزهای آینده، رسانه‌ی ملی هم، پا جای پای کیهانی و کیهانیان خواهد گذاشت چون به روشنی می‌دانند که چه کرده اند و چه خواهد شد و چه سرانجامی در انتظار است و اگر امروز، عام و خاص، اعتماد خود را از دست داده‌اند و در راهبرد موفق حاکمیت و حکومت به ناروا تشکیک و تردیدی باشد، کیهانی‌ها بدون هیچ تعارفی، در صف نخست تقصیری‌های چنین تشکیکی هستند. نگرشی به احوال، گفته‌ها و نوشته‌ها، صحت و سقم آنچه گذشته است مدلل و مبرهن می‌کند.
با همه‌ی آنچه به قلم آمده، نگارنده این رویکرد را هر چند هم اگر قصد و غرضی در بطن و متن آن باشد، جهت حفظ نظام و آینده‌ی کیان کشور به فال نیک می‌گیرد و مغتنم می‌داند. چرا که آمریکا و متحدان منطقه‌ای‌اش اگر نشست ورشکستگان به تقصیر پاریس را پررنگ می‌کنند و اگر در داخل، هیزم بیار آتش معرکه می‌شود به سبب همین اختلافات و تعارضات داخلی و جناحی است وگرنه خودشان بهتر از هر طیف و جناح و فکر دیگری می‌دانند و در هر تحولی، جایی برای اهل سلطنت و اهل نفاق که در امتحانات مکرری مردود شده‌اند، در کشور نخواهد بود و آنها آبی است که بیهوده در‌هاون می‌کوبند و باج و رشوه‌ای است که از جیب ناآگاهان احساساتی و هیجانی به امثال «جولیانی» و «جان بولتن» می‌پردازند و اما اگر می‌خواهیم که جبهه‌ی داخلی با این به هم پیوستگی و یک کاسه شدن هر چند به ظاهر تقویت شود، هیچ چاره‌ای جز ارتقای کیفی عدالت و اعتماد عمومی نخواهد بود و چنانچه آسیبی به نظام برسد از ضعف جبهه‌ی عدالت و اعتماد عمومی است و آنچه اعتماد عمومی را از بین می‌برد و موجب تنازل عدالت می‌شود، اشغال مناسب و مسندها از ناحیه‌ی کسانی است که جز چسبندگی به قدرت و ثروت و قرابت نسبی و سببی و قومی و رانت، هیچ قابلیت دیگری ندارند.
در خاتمه باید گفت که شرایط کشور در نقطه‌ی خاصی است به همین دلیل نخست باید دو جناح بدون هیچ شایبه و خودبینی‌ای، کمک کنند، تا چهره‌هایی وارد عرصه‌ی اجرایی و دیگر قوای کشور شوند که قابلیت و اهلیت مدیریت بحران را دارا هستند و نیز به اصول حکومت مردمی پای بندند.
6026/س.خ
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.