در این مطلب آمده است: امروزه ورزش در جهان به عنوان یک صنعت پولساز و جذاب میتواند بسیاری از مشکلات اقتصادی و فرهنگی هر جامعهای را بهبود ببخشد و به تبع آن ورود بخش صنعت به بخش ورزش و انجام حمایتهای مالی از تیمهای ورزشی زمینه ساز رشد و توسعه و فراگیر شدن و رونق ورزش است.
گسترش نگاه صنعتی و رشد و شکوفایی آن به میزانی موجبات پیشرفت جوامع را از طریق افزایش اشتغال، تولید، صادرات و... رقم زده است، طبیعتا آن چیزی که سبب میشود سرمایه داران به سمت صنعت گرایش پیدا کنند، کسب سود حداکثری، افزایش سرمایه و قدرت است و چیزی که نصیب ورزش و ورزشکاران خواهد شد بهبود سختافزار و نرمافزار در این حوزه و به تبع آن تزریق شور و نشاط به جامعه خواهد بود و بدین ترتیب در طی یک بازی برد-برد موجبات رشد جوامع و سرمایهداران متقابلا فراهم خواهد آمد.
در یک مقایسه مختصر بین صنعت و ورزش پی به تفاوت ماهوی این دو پدیده رو به گسترش خواهیم برد بدین ترتیب که در ورزش به معنای واقعی آن محرک و انگیزشها بیشتر درونی میباشند به عنوان مثال مواردی از قبیل هویت ملی، عشق به وطن، افتخارآفرینی، شکوفایی استعدادها، سلامت و تندرستی را میتوان برشمرد، علاوه براین، نکته حائز اهمیت این است که ما در ورزش به دو طریق یکی کسب نتایج موفقیتآمیز و غرورانگیز و دیگری منش و رفتار خالصانه ورزشکار، فداکاری و تحمل سختیهای بسیار به خاطر مردم و رقابتهای جوانمردانه و حماسی با حفظ ارزشهای فرهنگی ملت برای به اهتزاز درآمدن پرچم کشور است که میتوانیم به شکلی غیرمستقیم مثلا افزایش غرور و هویت ملی، تخلیه انرژی اجتماعی و همبستگی ملی باعث رشد و بالندگی در کشور شویم؛ در حالی که در صنعت محرکها و انگیزشها بیشتر بیرونی هستند، مثلا پاداشهایی از قبیل کسب سود و درآمد بیشتر، افزایش سرمایه، به دست آوردن محبوبیت و نمایهای شناخته شده و افزایش ارتباطات و مراودات است.
افزایش نگاه صنعتی به ورزش آسیبهایی را به دنبال خواهد داشت که مهمترین آنها از جنس فرهنگی و اخلاقی خواهد بود، برای مثال، وقتی ما به ورزش نگاهی صنعتی داریم، به دنبال آن به فکر سود حداکثری و افزایش قدرت هم خواهیم بود. بنابراین، در این شرایط است که وقتی اولویت اصلی به جای منش، رفتار و الگوسازی کسب سود و بهرهبرداریهای اقتصادی و همچنین کسب شهرت است؛ به تدریج رویکردهای فرهنگی و اخلاقی کم رنگ و و در عوض نگاههای منفعتطلبانه و مادی پررنگ خواهد شد. بدین گونه ورزشی که میتواند ابزاری برای تربیت انسانها و گسترش فرهنگ و منش پهلوانی و جوانمردی در جامعه باشد، در سطح یک فعالیت بدنی بدون روح تنزل پیدا میکند و آنگاه است که باید نظارهگر کمتوجهی برخی ورزشکاران که به درست یا غلط الگوی بسیاری از نوجوانان و جوانان جامعه هستند، به فرهنگ ورزشی اصیل ایرانی، احکام و شرایع دینی و بسیاری ارزشهای فرهنگی اخلاقی دیگر جامعه باشیم.
با این اوصاف گسترش نگاه صنعتی به ورزش بدون ایجاد ضابطه و قانونمندی و فرهنگسازی امری ناصحیح است؛ بلکه به نظر میرسد صنعت نیز باید با انگیزهای بیرونی و صرفا به منظور پالایش و سلامت جسم و روان اقشار جامعه و هم چنین به کمک قوانینی تسهیل کننده از جانب دولتها به شکلی عامالمنفعه یعنی به گونهای که صاحبان صنعت به فکر کسب سود و منفعت مالی حداقل در این برهه از زمان که ساز و کارهای اقتصادی و قوانین حمایتی واضح و درستی وجود ندارد، از مجرای ورزش نباشند بلکه از طریق قوانینی که تخفیفات و امتیازاتی را برای آنها در نظر گرفته باشد برای حضور در ورزش تشویق شوند و با در نظر گرفتن تئوری مسئولیتهای اجتماعی هم به جامعه خدمات ارائه دهند و هم اینکه کسب محبوبیت و ارتقا برند خود را در دستور کار داشته باشند.
6026/س.خ
گسترش نگاه صنعتی و رشد و شکوفایی آن به میزانی موجبات پیشرفت جوامع را از طریق افزایش اشتغال، تولید، صادرات و... رقم زده است، طبیعتا آن چیزی که سبب میشود سرمایه داران به سمت صنعت گرایش پیدا کنند، کسب سود حداکثری، افزایش سرمایه و قدرت است و چیزی که نصیب ورزش و ورزشکاران خواهد شد بهبود سختافزار و نرمافزار در این حوزه و به تبع آن تزریق شور و نشاط به جامعه خواهد بود و بدین ترتیب در طی یک بازی برد-برد موجبات رشد جوامع و سرمایهداران متقابلا فراهم خواهد آمد.
در یک مقایسه مختصر بین صنعت و ورزش پی به تفاوت ماهوی این دو پدیده رو به گسترش خواهیم برد بدین ترتیب که در ورزش به معنای واقعی آن محرک و انگیزشها بیشتر درونی میباشند به عنوان مثال مواردی از قبیل هویت ملی، عشق به وطن، افتخارآفرینی، شکوفایی استعدادها، سلامت و تندرستی را میتوان برشمرد، علاوه براین، نکته حائز اهمیت این است که ما در ورزش به دو طریق یکی کسب نتایج موفقیتآمیز و غرورانگیز و دیگری منش و رفتار خالصانه ورزشکار، فداکاری و تحمل سختیهای بسیار به خاطر مردم و رقابتهای جوانمردانه و حماسی با حفظ ارزشهای فرهنگی ملت برای به اهتزاز درآمدن پرچم کشور است که میتوانیم به شکلی غیرمستقیم مثلا افزایش غرور و هویت ملی، تخلیه انرژی اجتماعی و همبستگی ملی باعث رشد و بالندگی در کشور شویم؛ در حالی که در صنعت محرکها و انگیزشها بیشتر بیرونی هستند، مثلا پاداشهایی از قبیل کسب سود و درآمد بیشتر، افزایش سرمایه، به دست آوردن محبوبیت و نمایهای شناخته شده و افزایش ارتباطات و مراودات است.
افزایش نگاه صنعتی به ورزش آسیبهایی را به دنبال خواهد داشت که مهمترین آنها از جنس فرهنگی و اخلاقی خواهد بود، برای مثال، وقتی ما به ورزش نگاهی صنعتی داریم، به دنبال آن به فکر سود حداکثری و افزایش قدرت هم خواهیم بود. بنابراین، در این شرایط است که وقتی اولویت اصلی به جای منش، رفتار و الگوسازی کسب سود و بهرهبرداریهای اقتصادی و همچنین کسب شهرت است؛ به تدریج رویکردهای فرهنگی و اخلاقی کم رنگ و و در عوض نگاههای منفعتطلبانه و مادی پررنگ خواهد شد. بدین گونه ورزشی که میتواند ابزاری برای تربیت انسانها و گسترش فرهنگ و منش پهلوانی و جوانمردی در جامعه باشد، در سطح یک فعالیت بدنی بدون روح تنزل پیدا میکند و آنگاه است که باید نظارهگر کمتوجهی برخی ورزشکاران که به درست یا غلط الگوی بسیاری از نوجوانان و جوانان جامعه هستند، به فرهنگ ورزشی اصیل ایرانی، احکام و شرایع دینی و بسیاری ارزشهای فرهنگی اخلاقی دیگر جامعه باشیم.
با این اوصاف گسترش نگاه صنعتی به ورزش بدون ایجاد ضابطه و قانونمندی و فرهنگسازی امری ناصحیح است؛ بلکه به نظر میرسد صنعت نیز باید با انگیزهای بیرونی و صرفا به منظور پالایش و سلامت جسم و روان اقشار جامعه و هم چنین به کمک قوانینی تسهیل کننده از جانب دولتها به شکلی عامالمنفعه یعنی به گونهای که صاحبان صنعت به فکر کسب سود و منفعت مالی حداقل در این برهه از زمان که ساز و کارهای اقتصادی و قوانین حمایتی واضح و درستی وجود ندارد، از مجرای ورزش نباشند بلکه از طریق قوانینی که تخفیفات و امتیازاتی را برای آنها در نظر گرفته باشد برای حضور در ورزش تشویق شوند و با در نظر گرفتن تئوری مسئولیتهای اجتماعی هم به جامعه خدمات ارائه دهند و هم اینکه کسب محبوبیت و ارتقا برند خود را در دستور کار داشته باشند.
6026/س.خ
کپی شد