در این مطلب آمده است: سالهاست میکوشم کلیدواژه «امید» را فراموش نکنم، گاهی موفق به این کار میشوم و گاهی نه – هر انسانی در دوران حیات با کلید واژههایی زندگی میکند که شاید هیچ وقت با خودش خلوت نکند و دست به کشف شان نزند. این کلید واژهها همان چیزهایی هستند که جهان بینی آدم را مشخص میکنند، مبحثی هست به اسم تحلیل محتوا که در آن مثلا سخنرانیهای ده ساله یک چهره را گردآوری میکنند و واژههای پرکاربرد آن را استخراج میکنند و با بررسی آن نتیجه میگیرند که خمیر مایه اصلی اندیشه او را تشکیل میدهند. همان حکایت قدیمی « تا مرد سخن نگفته باشد / عیب و هنرش نهفته باشد » ریشه در این ماجرا دارد که وقتی حرف میزنیم مشخص میشود به چه میاندیشیم، کلید واژه کسی که اهل بازار است و دل با این داستان دارد را عموما پول، چک، انبار، خرید - فروش، گران – ارزان و... تشکیل میدهد. عدهای هستند که واژههای « نمیشود » - « امکان ندارد » - « کار تمام است» - « بیفایده است » و... از زبانشان نمیافتد، اگر فرصت کردید کلید واژههایتان را کشف کنید، بگذارید کنار هم و ببینید کی هستید و به چه فکر میکنید. « ایران » یکی از کلید واژههای دوم من بعد از کلید واژه « امید » است البته همه به امید زندهاند و سرزمین مادری را دوست دارند، اما دقت کرده ام که از این واژه زیاد استفاده میکنم و در پس ذهنم و هنگام جدال با هر موضوعی به ایران میرسم، شاید همین نگاه باعث شده با امیدواری بنویسم به این که این کشور از طوفانهای بسیاری گذشته و از تلاطمهایی که با آن درگیر است هم میگذرد.
گاهی نگران میشوم که نکند به دام سفیدنمایی افتادهام و نه به عنوان یک روزنامهنگار که باید منتقد باشد به یک روابط عمومی توجیهگر تنزل پیدا کردهام، برخی از ما روزنامهنگاران وقتی با این حس گلاویز میشویم برای این است که دستکم به خودمان ثبات کنیم این طور نیست از آن ور بام میافتیم و دست به سیاهنمایی میزنیم! اما واقعا اوضاع ایران این روزها چطور است؟ مسئولان به چه فکر میکنند و مردم به چه میاندیشند؟ چیزی که از آن به عنوان بیاعتمادی حرف میزنیم حقیقت دارد؟ نماینده محترم همدان که رئیس فراکسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی نیز هست اخیرا گفته است، پشت پرده مفسدان اقتصادی، برخی از خود مسئولین هستند و آنها 31 مغسد اقتصادی را مدیریت میکنند؛ مگر یک فرد بیمسئولیت میتواند جزء سران مفاسد اقتصادی باشد ؟... بیان چنین سخنانی در میان اهالی سیاست و حتی اهل فرهنگ و اقتصاد نه تازگی دارد و نه تعجب... نمونههای فراوانی از این دست سخنان که اتفاقا حرف مردم کوچه و بازار، روشنفکران، دانشگاهیان و حتی ائمه جمعه و جماعات هم هست توسط مقامات و مسئولان و دست اندرکاران نظام شنیده میشود.
فلان مقام قوه قضائیه از عملکرد برخی قضات گلایه میکند، آن دیگری از عملکرد پلیس، بهمان مقام بانک مرکزی از بلبشوی موجود در نظام بانکی و مسئول و مقام دیگری از دست داشتن برخی نهادها در قاچاق و حتی رئیس دولت از شبکه فساد سخن میگویند. ظاهرا برای این که مردم خوششان بیاید و خود را مثل ما و دردهای خود را دردهای ما نیز بدانند دستهجمعی به این نتیجه رسیدهایم که در مقام اپوزیسیون ظاهر شویم، اما این رویکرد به چه کاری میآید؟ آیا به امید و اعتماد مردم لطمه نخواهد زد. اعلام عمومی بدون پیگیری و کسب نتیجه تنها در حد گله گذاری میماند و تغییری را صورت نمی دهد.
مردم از مقامات و مسئولین و نمایندگان خودشان در مجلس تنها انتظار ندارند که مثل آنها گله و شکایت کنند مثلا آنها از وزیر صنعت رونق صنعت – از وزیر کشاورزی حل مشکلات این بخش – از وزیر کار ایجاد مزیت و فرصتهای بیشتری برای اشتغال میخواهند و از مقامات قضایی و انتظامی انتظار اصلاح دادسرها و دادگاهها و عملکرد برخی نیروها و نجات عدالت از ظلم و تبعیض و رشوه و فساد را و از وزیر اقتصاد نیز کنترل تورم و اصلاح نظام بانکی وکنترل بازار ارز و سکه و جلوگیری ازسفته بازی و دلالی و مقابله با قاچاق و... را دارند. کسی که خود در مسند و منصب مسئولیت نشسته است نباید در مقام اپوزیسون قرار گیرد. مردم گلایه بسیار دارند، بخش کمی از این گلایهها را بشنوید : برخی مسئولین صحبتهای قشنگی میکنند، اما عمل نمیکنند – بازار رسما از دست مسئولین در رفته، ما به شما رای دادیم که اگر پیشرفت نمیکنیم حداقل ثبات داشته باشیم نه این که هر روز تو هر بازاری نرخها بالابره و هیچ ثباتی نداشته باشد – به چه خوش باشیم چه آیندهای؟ مسئولین محترم تامل بفرمایید، ببینید کجای کار مجموعه ایراد دارد که به این مشکلات رسیدیم، البته بدون اتهام زدن به دیگران و گناه را به گردن دیگری انداختن- چرا بیشتر حرف میزنید و کمتر عمل میکنید، کار کنید و بعد بگویید چه کار کردیم - مسئولین بدانند از پارسال قدرت خریدمان نصف شده و ارزش ریال پایین آمده – مسئولین مگر در ایران زندگی نمی کنند که از احوالات مردم خبر ندارند ؟ این گرانیها را میبینند و دم نمیزنند و خیلی از دردها و گلایههای دیگر که تنها به پارهای از پاکیزهترین آنها اشاره کردهام، سندش را اگر خواستید در سایتها و فضای مجازی میتوانید به دست آورید.
قطعا حرف بسیاری از مسئولین هم بجا و درست است، اما جلب اعتماد مردم خیلی سخت شده است. مردم از نظام اسلامی و مقامات و صاحب منصبان و دولتیان گلهگذاری و مخالفتخوانی و توجیه نمیخواهند، از آنها تلاش برای رفع مشکلات و مقابله با مفاسد و صاحب نفوذان فاسد و قدرتمندان ویژه خوار را انتظار دارند. امید و اعتماد مردم را جلب کنید. امید مرغی نیست که وقتی از بامی پرید آن را با وعده دانه دوباره برگردانیم.
6026/7339
گاهی نگران میشوم که نکند به دام سفیدنمایی افتادهام و نه به عنوان یک روزنامهنگار که باید منتقد باشد به یک روابط عمومی توجیهگر تنزل پیدا کردهام، برخی از ما روزنامهنگاران وقتی با این حس گلاویز میشویم برای این است که دستکم به خودمان ثبات کنیم این طور نیست از آن ور بام میافتیم و دست به سیاهنمایی میزنیم! اما واقعا اوضاع ایران این روزها چطور است؟ مسئولان به چه فکر میکنند و مردم به چه میاندیشند؟ چیزی که از آن به عنوان بیاعتمادی حرف میزنیم حقیقت دارد؟ نماینده محترم همدان که رئیس فراکسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی نیز هست اخیرا گفته است، پشت پرده مفسدان اقتصادی، برخی از خود مسئولین هستند و آنها 31 مغسد اقتصادی را مدیریت میکنند؛ مگر یک فرد بیمسئولیت میتواند جزء سران مفاسد اقتصادی باشد ؟... بیان چنین سخنانی در میان اهالی سیاست و حتی اهل فرهنگ و اقتصاد نه تازگی دارد و نه تعجب... نمونههای فراوانی از این دست سخنان که اتفاقا حرف مردم کوچه و بازار، روشنفکران، دانشگاهیان و حتی ائمه جمعه و جماعات هم هست توسط مقامات و مسئولان و دست اندرکاران نظام شنیده میشود.
فلان مقام قوه قضائیه از عملکرد برخی قضات گلایه میکند، آن دیگری از عملکرد پلیس، بهمان مقام بانک مرکزی از بلبشوی موجود در نظام بانکی و مسئول و مقام دیگری از دست داشتن برخی نهادها در قاچاق و حتی رئیس دولت از شبکه فساد سخن میگویند. ظاهرا برای این که مردم خوششان بیاید و خود را مثل ما و دردهای خود را دردهای ما نیز بدانند دستهجمعی به این نتیجه رسیدهایم که در مقام اپوزیسیون ظاهر شویم، اما این رویکرد به چه کاری میآید؟ آیا به امید و اعتماد مردم لطمه نخواهد زد. اعلام عمومی بدون پیگیری و کسب نتیجه تنها در حد گله گذاری میماند و تغییری را صورت نمی دهد.
مردم از مقامات و مسئولین و نمایندگان خودشان در مجلس تنها انتظار ندارند که مثل آنها گله و شکایت کنند مثلا آنها از وزیر صنعت رونق صنعت – از وزیر کشاورزی حل مشکلات این بخش – از وزیر کار ایجاد مزیت و فرصتهای بیشتری برای اشتغال میخواهند و از مقامات قضایی و انتظامی انتظار اصلاح دادسرها و دادگاهها و عملکرد برخی نیروها و نجات عدالت از ظلم و تبعیض و رشوه و فساد را و از وزیر اقتصاد نیز کنترل تورم و اصلاح نظام بانکی وکنترل بازار ارز و سکه و جلوگیری ازسفته بازی و دلالی و مقابله با قاچاق و... را دارند. کسی که خود در مسند و منصب مسئولیت نشسته است نباید در مقام اپوزیسون قرار گیرد. مردم گلایه بسیار دارند، بخش کمی از این گلایهها را بشنوید : برخی مسئولین صحبتهای قشنگی میکنند، اما عمل نمیکنند – بازار رسما از دست مسئولین در رفته، ما به شما رای دادیم که اگر پیشرفت نمیکنیم حداقل ثبات داشته باشیم نه این که هر روز تو هر بازاری نرخها بالابره و هیچ ثباتی نداشته باشد – به چه خوش باشیم چه آیندهای؟ مسئولین محترم تامل بفرمایید، ببینید کجای کار مجموعه ایراد دارد که به این مشکلات رسیدیم، البته بدون اتهام زدن به دیگران و گناه را به گردن دیگری انداختن- چرا بیشتر حرف میزنید و کمتر عمل میکنید، کار کنید و بعد بگویید چه کار کردیم - مسئولین بدانند از پارسال قدرت خریدمان نصف شده و ارزش ریال پایین آمده – مسئولین مگر در ایران زندگی نمی کنند که از احوالات مردم خبر ندارند ؟ این گرانیها را میبینند و دم نمیزنند و خیلی از دردها و گلایههای دیگر که تنها به پارهای از پاکیزهترین آنها اشاره کردهام، سندش را اگر خواستید در سایتها و فضای مجازی میتوانید به دست آورید.
قطعا حرف بسیاری از مسئولین هم بجا و درست است، اما جلب اعتماد مردم خیلی سخت شده است. مردم از نظام اسلامی و مقامات و صاحب منصبان و دولتیان گلهگذاری و مخالفتخوانی و توجیه نمیخواهند، از آنها تلاش برای رفع مشکلات و مقابله با مفاسد و صاحب نفوذان فاسد و قدرتمندان ویژه خوار را انتظار دارند. امید و اعتماد مردم را جلب کنید. امید مرغی نیست که وقتی از بامی پرید آن را با وعده دانه دوباره برگردانیم.
6026/7339
کپی شد