در این مطلب آمده است: آسیبهای اجتماعی و روانی از مهمترین مسائلی است که هیچ جامعهای نباید از آن به راحتی عبور کند،چرا که تاثیرات عمیق عاطفی و احساسی که جرمهایی مانند آزار جنسی و تعرض بر مردم یک سرزمین میگذارد،گاهی جبرانناپذیر است. استفاده از بعضی استانداردها به خصوص در میان قشر کودکان و نوجوانان که آسیبپذیرترند، عبور ساده از عمق فاجعه نمیتواند در کمرنگتر شدن ناشی از این جرایم بکاهد. به طور مثال اتفاقاتی که طی چند روز گذشته در مدرسه پسرانهای در غرب تهران و یا در موضوع تجاوز اخیر به کودکی از اتباع بیگانه در خمینیشهر رخ داده، از قبیل همین آسیبهاست.
جرائمی مانند تعرض و تجاوز چه در کشور ما و چه در همه جهان موضوع جدیدی نیست، اما برخورد آن متفاوت است. در کشورهای پیشرفته کودکان از همان سنین ابتدایی تحت آموزشهای استاندارد قرار میگیرند تا برای مقابله با چنین جرایمی به آگاهی لازم برسند. این آموزشها به خانواده یاد میدهد،که در مواقع بروز چنین رفتارهایی چه واکنشی نشان دهند و به کجا مراجعه کنند. مسئلهای که متأسفانه در جامعه ایران خط قرمز محسوب میشود و این خط قرمزها مانع از آن میشود که والدین فرزندان خود را تحت آموزشهای لازم قرار بدهند، در بیشتر مواقع نیز کودک پس از تعرض و آزار جنسی از ترس سکوت میکند یا حتی اگر خانواده او نیز مطلع شوند، برای حفظ آبرو از شکایت صرف نظر میکنند. به همین دلیل وضعیت به جایی میرسد که ترس اجازه درخصوص تعرض و تجاوزها را در جامعه نمیدهد. متاسفانه در حالی بیان مسائل این چنینی در جامعه ایرانی را جزء موضوعات غیر اخلاقی قلمداد میکنیم که از عواقب آن بیخبریم. اگر کودکان یا افراد قربانی اینگونه حوادث از همان ابتدا اطلاعات لازم را داشته باشند حتما شاهد کمتر شدن عمق فاجعه در جامعه خواهیم بود.
کودکان امروز نسلی هستند که قرار است در آینده فرزندان جدیدتر را تربیت کنند، بنابراین پرورش و آموزش آنها در محیطی سالم و حرفهای باید از مهمترین دغدغههای مسئولین امر باشد. نکته دیگر اینکه سهمی جدی و عادلانه برای برخورد با مجرمان فارغ از هر پست و مقامی که هستند، این امنیت را به جامعه القا میکند که همگان برابر قانون مساوی هستند و میتوانند از امنیت برخوردار شوند.
برگزاری دادگاه علنی برای همه جرایم کمک شایانی به ارتقاء سطح آگاهی مردم مینماید. جامعه نیاز به آگاهی دارد و علنی برگزار کردن مجازات متهمان حتی در کاهش این جور خطاها نیز کمک موثری خواهد کرد. چه بسا قضات هم با علم به اینکه در قضاوت افکار عمومی هستند، با حساسیت بیشتری قضاوت این پروندهها را انجام میدهند.
نکته دیگر اینکه نامه یک نماینده مجلس به عالیترین مقام سازمان بهزیستی کشور با ذکر دلایلی که برای درخواست عزل مسئول اورژانس اجتماعی برشمرده است بسیار مهم و قابل تامل است.
تلاش برای شناسایی ریشههای بروز این گونه اتفاقات امری ضروری است.
همچنین ضرورت تدوین بستههای سیاستی، امنیتی، آموزشی و فرهنگی برای حمایت از کودکان و نیز عزم جدی نمایندگان مجلس برای تصویب قوانین پویا و کارآمد در مقابله با کودکآزاری نکتهای است که افکار غالب و خواسته اصلی مردم در این مورد میباشد.
به راستی چه کسی پاسخگوست؟! خانواده که فرزندان خود را از ارائهی ابتداییترینهای آموزشهای لازم برحذر داشته، یا آموزش و پرورش که در ماجرای اخیر مدرسه پسرانهای در غرب تهران، درصدد است از عمق فاجعه بکاهد یا صدا و سیما و رسانهها که به طرق دیگری به ماجرا نگاه میکنند.
در ماجرای پیش آمده در مدرسه پسرانه ی در غرب تهران، فارغ از ابعاد قضایی و اجتماعی از بعد رسانهای هم میتوان به این موضوع پرداخت.
با توجه به اینکه در حال حاضر فضای مجازی قدرت و سرعت بسیاری گرفته، کنترل ابعاد مختلف موضوعات مانند اخبار آزار جنسی کودکان در رسانههای کتبی، دیداری و شنیداری رسمی کار ساده ای نیست.
در همین نمونه اخیر دیدیم آنچه در شبکههای مجازی چند رسانه مطرح شد بسیار شدیدتر از واقعیت بود. موضوع مهم دیگری که در این میان وجود دارد این است که در کنار روزنامهها و سایتهای خبری، نقش صدا و سیما به عنوان یک رسانه فراگیر و ملی چیست؟ مشاهده شد که در همین اتفاق اخیر صداوسیما نقش کمی در پرداختن به این موضوع از خود نشان داد. انتقادهای اخیری هم که از صدا و سیما مطرح شده در همین زمینه بوده است. به دلیل بیاعتمادی که بین مردم نسبت به برنامههای این سازمان وجود دارد گفته شده، چرا بخشی از سریالی که در ماه مبارک رمضان پخش میشود و به موضوع تجاوز اختصاص داشته، از این سریال حذف شده و کارگردان این سریال هم نسبت به این موضوع اعتراض کرده است؟!
به هرحال باید گفت، تا زمانی که این چنین رفتارهایی از سوی رسانهها و دستگاههای متولی رخ دهد، نمیتوان به آسیبشناسی واقعی در مورد جرایم در جامعه پرداخت.
6026/7339
جرائمی مانند تعرض و تجاوز چه در کشور ما و چه در همه جهان موضوع جدیدی نیست، اما برخورد آن متفاوت است. در کشورهای پیشرفته کودکان از همان سنین ابتدایی تحت آموزشهای استاندارد قرار میگیرند تا برای مقابله با چنین جرایمی به آگاهی لازم برسند. این آموزشها به خانواده یاد میدهد،که در مواقع بروز چنین رفتارهایی چه واکنشی نشان دهند و به کجا مراجعه کنند. مسئلهای که متأسفانه در جامعه ایران خط قرمز محسوب میشود و این خط قرمزها مانع از آن میشود که والدین فرزندان خود را تحت آموزشهای لازم قرار بدهند، در بیشتر مواقع نیز کودک پس از تعرض و آزار جنسی از ترس سکوت میکند یا حتی اگر خانواده او نیز مطلع شوند، برای حفظ آبرو از شکایت صرف نظر میکنند. به همین دلیل وضعیت به جایی میرسد که ترس اجازه درخصوص تعرض و تجاوزها را در جامعه نمیدهد. متاسفانه در حالی بیان مسائل این چنینی در جامعه ایرانی را جزء موضوعات غیر اخلاقی قلمداد میکنیم که از عواقب آن بیخبریم. اگر کودکان یا افراد قربانی اینگونه حوادث از همان ابتدا اطلاعات لازم را داشته باشند حتما شاهد کمتر شدن عمق فاجعه در جامعه خواهیم بود.
کودکان امروز نسلی هستند که قرار است در آینده فرزندان جدیدتر را تربیت کنند، بنابراین پرورش و آموزش آنها در محیطی سالم و حرفهای باید از مهمترین دغدغههای مسئولین امر باشد. نکته دیگر اینکه سهمی جدی و عادلانه برای برخورد با مجرمان فارغ از هر پست و مقامی که هستند، این امنیت را به جامعه القا میکند که همگان برابر قانون مساوی هستند و میتوانند از امنیت برخوردار شوند.
برگزاری دادگاه علنی برای همه جرایم کمک شایانی به ارتقاء سطح آگاهی مردم مینماید. جامعه نیاز به آگاهی دارد و علنی برگزار کردن مجازات متهمان حتی در کاهش این جور خطاها نیز کمک موثری خواهد کرد. چه بسا قضات هم با علم به اینکه در قضاوت افکار عمومی هستند، با حساسیت بیشتری قضاوت این پروندهها را انجام میدهند.
نکته دیگر اینکه نامه یک نماینده مجلس به عالیترین مقام سازمان بهزیستی کشور با ذکر دلایلی که برای درخواست عزل مسئول اورژانس اجتماعی برشمرده است بسیار مهم و قابل تامل است.
تلاش برای شناسایی ریشههای بروز این گونه اتفاقات امری ضروری است.
همچنین ضرورت تدوین بستههای سیاستی، امنیتی، آموزشی و فرهنگی برای حمایت از کودکان و نیز عزم جدی نمایندگان مجلس برای تصویب قوانین پویا و کارآمد در مقابله با کودکآزاری نکتهای است که افکار غالب و خواسته اصلی مردم در این مورد میباشد.
به راستی چه کسی پاسخگوست؟! خانواده که فرزندان خود را از ارائهی ابتداییترینهای آموزشهای لازم برحذر داشته، یا آموزش و پرورش که در ماجرای اخیر مدرسه پسرانهای در غرب تهران، درصدد است از عمق فاجعه بکاهد یا صدا و سیما و رسانهها که به طرق دیگری به ماجرا نگاه میکنند.
در ماجرای پیش آمده در مدرسه پسرانه ی در غرب تهران، فارغ از ابعاد قضایی و اجتماعی از بعد رسانهای هم میتوان به این موضوع پرداخت.
با توجه به اینکه در حال حاضر فضای مجازی قدرت و سرعت بسیاری گرفته، کنترل ابعاد مختلف موضوعات مانند اخبار آزار جنسی کودکان در رسانههای کتبی، دیداری و شنیداری رسمی کار ساده ای نیست.
در همین نمونه اخیر دیدیم آنچه در شبکههای مجازی چند رسانه مطرح شد بسیار شدیدتر از واقعیت بود. موضوع مهم دیگری که در این میان وجود دارد این است که در کنار روزنامهها و سایتهای خبری، نقش صدا و سیما به عنوان یک رسانه فراگیر و ملی چیست؟ مشاهده شد که در همین اتفاق اخیر صداوسیما نقش کمی در پرداختن به این موضوع از خود نشان داد. انتقادهای اخیری هم که از صدا و سیما مطرح شده در همین زمینه بوده است. به دلیل بیاعتمادی که بین مردم نسبت به برنامههای این سازمان وجود دارد گفته شده، چرا بخشی از سریالی که در ماه مبارک رمضان پخش میشود و به موضوع تجاوز اختصاص داشته، از این سریال حذف شده و کارگردان این سریال هم نسبت به این موضوع اعتراض کرده است؟!
به هرحال باید گفت، تا زمانی که این چنین رفتارهایی از سوی رسانهها و دستگاههای متولی رخ دهد، نمیتوان به آسیبشناسی واقعی در مورد جرایم در جامعه پرداخت.
6026/7339
کپی شد