در این مطلب آمده است: هنگامی که یک فنر را بر اثر فشار زیاد جمع و جمع‌تر کرده و به یکباره رهایش کنید، هیچگاه به حالت عادی و قبلش باز نخواهد گشت، از شکل و شمایل می‌افتد و خاصیتش را از دست می‌دهد.
« قانون فنر» در زندگی ما هم جاری و ساری است و حتی در سطح جوامع نیز کاربرد دارد، اگر شرایط کشور به گونه‌ای شود که هر روز فشار بر مردم جامعه بیشتر و بیشتر شود، و ساده اندیشانه با خود فکر کنیم هیچ اتفاقی نمی‌افتد، قدر مسلم باید منتظر روزی باشیم که «فنر» از جایش در رود و حالت عادی‌اش را از دست دهد.
اگر این کشتی سوراخ شود، همه با هم غرق خواهیم شد و این تصور و برداشت بسیار ساده لوحانه است که فکر کنیم، مرگ فقط برای همسایه است.
امروز مشخص نیست که برخی اشخاص و گروه‌های سیاسی و به تعبیری دولت‌های در سایه به چه دلیل می‌خواهند هر روز مشکلی به مشکلات اضافه کرده و کاری کنند که صبر مردم به پایان رسد، آیا واقعا می‌پندارند که شکست دولت منجر به قدرت رسیدن آن‌ها خواهد شد و می‌توانند در کمال آرامش به تقسیم غنائم بپردازند و همان اتفاقاتی که در دولت دهم رخ داد تکرار خواهد شد؟
نمی‌دانم کلمه وجدان برای عده‌ای معنی خاصی دارد یا خیر... واقعا نمی‌دانم به جهان آخرت و پاسخگویی به درگاه خداوند اعتقادی دارند یا خیر... فقط این را می‌دانم که «آه مظلوم» به سختی دامن زیاده خواهان چه سیاسی و چه اقتصادی را خواهد گرفت.
اخلال در شرایط اقتصادی، ایجاد نوسان در بازار دلار، به وجود آوردن جو روانی و حباب در بازار سکه و طلا به خاطر منفعت طلبی شخصی سبب شده که مردم با مشکلات بزرگی مواجه شوند، نه هر روز سفره مردم کوچک‌تر می‌شود، داشتن خانه و ماشین شخصی که پیشکش شرایط طوری رقم خورده که کارگران حتی نمی‌دانند که در آخر ماه حقوق می‌گیرند یا نه.
دولت‌ها می‌توانند حافظ نظم باشند نه به وجود آورنده آن، فرض کنید استادی به کلاسی وارد می‌شود و همه دانشجویان در هماهنگی با هم در کار تدریس اخلال ایجاد می‌کنند، آیا می‌شود با برخورد با چند نفر مشکل را حل کرد؟ قطعا پاسخ به این سوال منفی است، اما اگر استاد به کلاسی برود که کلیه دانشجویان باور به تلاش برای درس دارند و یک نفر در این بین مشکلاتی را ایجاد می‌کند، مسلما با برخورد با یک نفر مشکل رفع خواهد شد.
امروز ریشه برخی از مشکلات فرهنگی است، اگر قرار باشد وقتی دولتی روی کار آمد عده‌ای که نتیجه را به مردم باخته‌اند دست به اخلال‌گری بزنند دموکراسی مفهومی پیدا نمی کند و سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.
حالا در این میان و در این خیل و سیل مشکلات و معضلات فیلترینگ تلگرام را هم به ماجرا اضافه کنید، چه کسب و کارهایی که نابود می‌شوند، چه دلخوشی‌هایی که به یاس تبدیل می‌شوند، امید مردم چه می‌شود؟
واقعا با هیچ منطقی نمی توانم این موضوع را تحلیل کنم که چطور عده‌ای به خود اجازه می‌دهند به جای هشتاد میلیون نفر تصمیم بگیرند؟ این قدرت از کجا به اینان تفویض شده که بی‌هیچ پاسخگویی هرکاری بخواهند انجام دهند؟
حتی در روزهای تاریک اروپا و در قرون وسطی هم چنین برخوردهایی با مردم اتفاق نمی افتاد که امروز برخی خود را صاحب جان و مال مردم می‌دانند یک مسئول قضایی در یک شعبه چطور و بر مبنای کدام قانون به خود جرات می‌دهد، که اینگونه برای تمام مردم یک کشور تصمیم بگیرد؟ کدام یک از آموزه‌های دین اسلام که دین مرحمت و مهربانی است به شما گفته با ملت اینگونه برخورد کنید؟ والله و بالله نمی شود مردم را به زور به بهشت برد.
باید ترسید از روزی که «فنر» از جا در برود... اگر در جامعه حس یاس و ناامیدی حاکم شود بازسازی آن دیگر به این سادگی‌ها نیست.
اساتید محترم که خود را دانایان کل می‌پندارید، باور بفرمائید فرسخ‌ها از واقعیات جامعه و خواسته‌ها و انتظارات مردم دور هستید و یا شاید هم نمی‌خواهید شرایط موجود را درک کنید.
اگر واقعا نگران کشور و مردم هستید، قبل از آن‌که دیر شود، فکری برای اصلاح خود کنید، به جای نشاط یاس و نفرت را از جامعه فیلتر کنید.
6026/
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.