در این مطلب آمده است :برجام بر لب بام، تشدید تحریم، فیلترینگ تلگرام، نوسانات قیمت ارز و طلا، افزایش تصادفات جادهای، استان سمنان بدون بیکار، شیب تند افزایش کالا و خدمات، معضل کم آبی در استان، افزایش پدیدهی خشکسالی، افزایش آمار طلاق، کاهش اعتبارات بودجهای، افزایش فساد اقتصادی و... اینها بخشی از اخبار، و رویدادهای تلخ جامعهای ایرانی و استان ما سمنان است که در رسانهها و در معاشرتهای روزمرهی مردم با یکدیگر نقل قول مجالس است که سبب گردیده جامعه دچار التهاب وناامیدی شود.
جامعهی ملتهب به جامعهای میگویند که بیهدف با رویکردهای متفاوت است و عمدتا با تضاد منافع روبهروست. هرکس برای خود میکوشد و محور حرکت نیز، راه صد ساله را یک شبه پیمودن است. در این جامعه افراد در صدد هستند که چگونه میتوان با هزینهی کمتر بیشترین سود را از آن خود کرد. اما آنچه در اینجا مذموم است،آن است که اخلاق، مروت و نگاه منصفانه در این جامعه جایی ندارد.
شاید کلاهبرداری،ارتشاء زد و بند، پارتی بازی و رانتخواری نتیجهی همین نگرش و رویکردهاست.
اما جامعهی امیدوار، برعکس جامعهی ملتهب و ناامید، جامعهای است که بنیانهایش بر وفق و مدارا و اخلاق و تقلید به روح جمعی و ملی و نه شخص صرف، استوار است. امیدواری نتیجهی برخوردها و تعاملهای منصفانه و اخلاق مدارانهی افراد با یکدیگر و حاکمیت با مردم است. امید ریشه در صداقت، راستگویی، شفافیت و عدالت در همه ابعاد زندگی و اجتماعی دارد.
متاسفانه یافتههای پیمایشهای ملی، حکایت از تضعیف شدید امید اجتماعی دارد. در سال 96، به علت برگزاری انتخابات و پیروزی جریانی خاص همسو با انتخاب مردم، و تداوم فضای سیاسی تدبیر و امید، فضای اجتماعی و اقتصادی کشورتحت تاثیر این رویداد قرار گرفت و شاخص امید در جامعه در وضعیت نسبتا مطلوب و مثبتی قرار داشت. اما در همان سال، موضوعی خاص صرفا اقتصادی، تبدیل به اعتراضاتی شد، که دامنهی آن به کل مجموعهی حاکمیت کشیده شد و ابعاد دیگر امید اجتماعی رونمایی گردید که در آن شاهد کاهش سطح امید در جامعه بودیم. در حال حاضر نیز جامعهی ایرانی نسبت به آینده نگران است و حیات اجتماعی به ویژه آن جایی که پای اخلاق و روابط اجتماعی به میان میآید، در هالهای از ابهام قرار دارد.
امید اجتماعی را میتوان تصویر خوشبینانه جامعه نسبت به آینده مطلوب قابل پیش بینی دانست که خود را در ارزیابی اعضای جامعه از وضعیت کنونی در مقایسه با گذشته و نیز با آینده محتمل و پنداشت از وضعیت کنونی جامعه به ویژه پنداشت از عدالت نشان میدهد.
وقتی جامعه احساس کند، روندها به سوی بهبودی است، احساس انسجام و همبستگی اجتماعی نیز در آن تقویت میشود و به بازتولید امید و تلاش برای بهبودی وضعیت آتی میانجامد. به عبارتی، امید اجتماعی، احساسی را در جامعه تزریق میکند، که جامعه را پویا و پرنشاط نگاه میدارد. در این میان جنبشهای اجتماعی عمدتا در شرایط وجود رگههای امید شکل میگیرند، که باید از سوی سیاستمداران مغتنم شمرده و پاس داشته شوند. در مقابل وقتی ناامیدی اجتماعی بر جامعه تحمیل گردد، زمینه برای رشد و غلبه منفعتگرایی فردی و رقابتهای مخرب و فرصتطلبیهای شخصی و نادیده گرفتن منافع جمعی مهیا میشود، و با تضعیف عام گرایی، رفته رفته انسجام اجتماعی وضعیت شکننده به خود میگیرد. در چنین شرایطی، تکان دادن جامعهی به گل نشسته برای حرکتهای اصلاحی با دشواریهای بسیاری همراه است.
بروز شورشها و اعتراضات دی ماه سال گذشته نمیتواند بیارتباط با این فضا باشد، یا میتوان شکلگیریهای اخیر برخی نارضایتیها و پشیمان گردیدن افراد جامعه از انتخابات سال گذشته را نشانهای از ایجاد تزریق بذر ناامیدی در جامعه دانست. به راستی در این شرایط چه بایدکرد؟! چگونه میتوان روند افزایش ناامیدی در جامعه را تقویت کرد؟!
به نظر میرسد در این شرایط همراهی نیروهای اجتماعی و سیاسی،از جمله تشکلهای مردم نهاد و احزاب، حتی از طریق نقد برنامهها و عملکردها، البته بدون تخریب، یکی از راهکارها باشد. گسترش و تعمیق فضای باز سیاسی، تلاش در جهت ایجاد و توسعه وفاق ملی از طریق به رسمیت شناختن همهی افکار و صداها، و لزوم جدیت در مبارزه با فساد سازمان یافته، تلاش در جهت رفع مشکلات اساسی جامعه از جمله کمبود منابع آبی، مهار گرانی و تورم و... میتواند امید اجتماعی را که شیرازهی انسجام اجتماعی است را تقویت کند. ضرورتهایی که کمتر بدان توجه میشود و حتی برخیها، دانسته و ندانسته جامعه را به سمت و سوی ناامیدی کشانده، که در آینده تبعات جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت. لذا در این شرایط وظیفهی همهی مسئولین و حتی آحاد مردم جامعه است،که در جهت افزایش نشاط اجتماعی تلاش کنند.
6026/
جامعهی ملتهب به جامعهای میگویند که بیهدف با رویکردهای متفاوت است و عمدتا با تضاد منافع روبهروست. هرکس برای خود میکوشد و محور حرکت نیز، راه صد ساله را یک شبه پیمودن است. در این جامعه افراد در صدد هستند که چگونه میتوان با هزینهی کمتر بیشترین سود را از آن خود کرد. اما آنچه در اینجا مذموم است،آن است که اخلاق، مروت و نگاه منصفانه در این جامعه جایی ندارد.
شاید کلاهبرداری،ارتشاء زد و بند، پارتی بازی و رانتخواری نتیجهی همین نگرش و رویکردهاست.
اما جامعهی امیدوار، برعکس جامعهی ملتهب و ناامید، جامعهای است که بنیانهایش بر وفق و مدارا و اخلاق و تقلید به روح جمعی و ملی و نه شخص صرف، استوار است. امیدواری نتیجهی برخوردها و تعاملهای منصفانه و اخلاق مدارانهی افراد با یکدیگر و حاکمیت با مردم است. امید ریشه در صداقت، راستگویی، شفافیت و عدالت در همه ابعاد زندگی و اجتماعی دارد.
متاسفانه یافتههای پیمایشهای ملی، حکایت از تضعیف شدید امید اجتماعی دارد. در سال 96، به علت برگزاری انتخابات و پیروزی جریانی خاص همسو با انتخاب مردم، و تداوم فضای سیاسی تدبیر و امید، فضای اجتماعی و اقتصادی کشورتحت تاثیر این رویداد قرار گرفت و شاخص امید در جامعه در وضعیت نسبتا مطلوب و مثبتی قرار داشت. اما در همان سال، موضوعی خاص صرفا اقتصادی، تبدیل به اعتراضاتی شد، که دامنهی آن به کل مجموعهی حاکمیت کشیده شد و ابعاد دیگر امید اجتماعی رونمایی گردید که در آن شاهد کاهش سطح امید در جامعه بودیم. در حال حاضر نیز جامعهی ایرانی نسبت به آینده نگران است و حیات اجتماعی به ویژه آن جایی که پای اخلاق و روابط اجتماعی به میان میآید، در هالهای از ابهام قرار دارد.
امید اجتماعی را میتوان تصویر خوشبینانه جامعه نسبت به آینده مطلوب قابل پیش بینی دانست که خود را در ارزیابی اعضای جامعه از وضعیت کنونی در مقایسه با گذشته و نیز با آینده محتمل و پنداشت از وضعیت کنونی جامعه به ویژه پنداشت از عدالت نشان میدهد.
وقتی جامعه احساس کند، روندها به سوی بهبودی است، احساس انسجام و همبستگی اجتماعی نیز در آن تقویت میشود و به بازتولید امید و تلاش برای بهبودی وضعیت آتی میانجامد. به عبارتی، امید اجتماعی، احساسی را در جامعه تزریق میکند، که جامعه را پویا و پرنشاط نگاه میدارد. در این میان جنبشهای اجتماعی عمدتا در شرایط وجود رگههای امید شکل میگیرند، که باید از سوی سیاستمداران مغتنم شمرده و پاس داشته شوند. در مقابل وقتی ناامیدی اجتماعی بر جامعه تحمیل گردد، زمینه برای رشد و غلبه منفعتگرایی فردی و رقابتهای مخرب و فرصتطلبیهای شخصی و نادیده گرفتن منافع جمعی مهیا میشود، و با تضعیف عام گرایی، رفته رفته انسجام اجتماعی وضعیت شکننده به خود میگیرد. در چنین شرایطی، تکان دادن جامعهی به گل نشسته برای حرکتهای اصلاحی با دشواریهای بسیاری همراه است.
بروز شورشها و اعتراضات دی ماه سال گذشته نمیتواند بیارتباط با این فضا باشد، یا میتوان شکلگیریهای اخیر برخی نارضایتیها و پشیمان گردیدن افراد جامعه از انتخابات سال گذشته را نشانهای از ایجاد تزریق بذر ناامیدی در جامعه دانست. به راستی در این شرایط چه بایدکرد؟! چگونه میتوان روند افزایش ناامیدی در جامعه را تقویت کرد؟!
به نظر میرسد در این شرایط همراهی نیروهای اجتماعی و سیاسی،از جمله تشکلهای مردم نهاد و احزاب، حتی از طریق نقد برنامهها و عملکردها، البته بدون تخریب، یکی از راهکارها باشد. گسترش و تعمیق فضای باز سیاسی، تلاش در جهت ایجاد و توسعه وفاق ملی از طریق به رسمیت شناختن همهی افکار و صداها، و لزوم جدیت در مبارزه با فساد سازمان یافته، تلاش در جهت رفع مشکلات اساسی جامعه از جمله کمبود منابع آبی، مهار گرانی و تورم و... میتواند امید اجتماعی را که شیرازهی انسجام اجتماعی است را تقویت کند. ضرورتهایی که کمتر بدان توجه میشود و حتی برخیها، دانسته و ندانسته جامعه را به سمت و سوی ناامیدی کشانده، که در آینده تبعات جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت. لذا در این شرایط وظیفهی همهی مسئولین و حتی آحاد مردم جامعه است،که در جهت افزایش نشاط اجتماعی تلاش کنند.
6026/
کپی شد