در این مطلب آمده است:امروز بر همه مبرهن است که قلدری غیرعقلانی و در عین حال کاسب کارانهی رئیس جمهور آمریکا، فضای جامعهی جهانی را ملتهب کرده است چون، انسانها در روابط متقابل در آرامش، التهاب و سود و زیان هم سهیم هستند. اما این التهاب در جامعهی ما، بیش از آمریکا و اروپاست ضمن این که آسیا و به ویژه خاورمیانه از آسیب این فضا، برکنار نیست. به علت این که اگر آن چنان که آمریکا و کشورهای وابسته و اقماریاش مثل رژیم سعودی و برخی از شیخ نشینهای بیخبر از آشوب آینده، برای ایران میخواهند باید بدانند که اگر قرار باشد خدشهای بر آرامش و امنیت و کیان ایران پیش بیاید، در آن صورت عوارض و عواقب این آتش افروزی، آن چنان دامن این پیرامونیان و نیز اروپا و آمریکا را خواهد گرفت که به اصطلاح، « مسلمان نشنود، کافر نبیند » عینیت خواهد یافت. اما در مورد کشورمان باید گفت که اگر چه توافق هستهای، بسیاری از عوارض و پیامدها را از سر ما دور کرد ولی آن نتیجهی دلخواه مورد نظر که اصطلاح برد – برد، داشت برای ما فقط به علت زیاده خواهی آمریکا و تاثیر آن بر اروپا، حاصل نشد. بنابراین در بهشت عواید از نتایج برجام نبودیم که اکنون با خروج آمریکا از آن خیال کنیم که دنیا به آخر رسیده است.
حقیقت و واقعیت آن است که برای رهایی از این وضع ملتهب که خودمان بیشتر به آن دامن میزنیم و احساسمان جای تعقل نشسته است یا باید در همان ردهای باشیم که آمریکا عربستان را میبیند و یا همانی باشیم که در پیش از انقلاب بودیم ؛ با همان وابستگی و چسبیدگی.که این البته با شأن و جایگاه و اصول انقلاب و سابقهی فرهنگ و مدنیت ما همخوانی ندارد. و امکان پذیر نیست چون در راهی که آمدهایم، سرمایههای بسیاری را اعم از انسانی، اقتصادی و اجتماعی خود هزینه کردهایم و بازگشت نه امکان دارد و نه عقلانی است. پس چاره در این است که با بهرهگیری از تمامی سرمایهها و فرصتهای داخلی، این شرایط و این فضا را مدیریت کنیم و بدانیم که امنیت و سعادت ما وابسته به تدبیری خواهد بود که به کار میگیریم.
البته در راستای این تدبیر، سفرهی سیاست و مدیریت ما باید در مسیر درست قانونی گسترده شود به زبانی دیگر، هر نوع بیانیهای و سخنی و اظهار نظری جز از مجاری قانون اساسی، به سود ما نیست و فضا را متشنج میکند و مورد سوءاستفادهی استعمار و استثمار حاکم بر جهان کنونی خواهد شد. پس، هیچ حرکت عرضی، در این موقعیت نباید صورت گیرد چون اقتدار ما در سیاست «دولت در دولت» نیست. و لازم است که هر سخنی پس از یک کاسه شدن قضایا به گوش داخل و خارج برسد.
در اینجا باید به هموطنان ایرانی داخل و خارج، جهت حفظ روحیه و آرامش،گفت که ملت کهن و با فرهنگی که بر دنیا اثر فرهنگی و مدنی و تاریخی داشته، حوادثی به مراتب هولناکتر از این را از سر گذرانده و بارها از لب پرتگاه با سربلندی بازگشته، آن قدر توان عقلی و تجربهی تاریخی، آن هم از نوع چند هزار ساله اش را، دارد که از این برههی تاریخی نیز به سلامت بگذرد. منوط به این که ما بازی را در سیاست داخلی نبازیم.
ما که آن دوران سخت جنگ و سختتر آن را در دورهی تحریم گذرانیدهایم و به ناصواب و غیرمنطقی و به دور از تدبیر، ضربههای مهلک و ریشه براندازی را تحمل کرده ایم، اکنون داشتهها و جایگاه ما در عرصهی جهانی و در منظر افکار عمومی جهان، مستحکمتر و حقوقیتر از آن زمان خواهد بود. منوط به این که خود ترسی و از آن سو، «تهور» را از خود دور کنیم و ضرورتهای زمانی و مکانی را در نظر بگیریم.
مسلم آن است که همهی اروپا، دنباله رو و منفعل آمریکا نیست و منافع آتی خود را در اطاعت از آمریکا نمیبیند پس ما باید چنین فرصتی را مغتنم بدانیم و با اقدام غیرمسئولانه و تحریک آمیز، این گروه را به تقویت جبههی آمریکا نبریم. از طرفی، در امریکا هم افراد، گروهها و طیفهایی هستند که با «بولتونیسم» و «ترامپیسم» میانهای ندارند و هرگز موافق نیستند که آتش افروختهی خاورمیانه، دامنشان را بگیرد. پس تعامل ایرانیان موثر و با نفوذ مقیم آمریکا و اروپا میتواند با هماهنگی دیپلماسی کشور ما، این جبهه را تقویت کند. داخل کشور و مسئولان سیاسی لابد میدانند و دولت روحانی هم این اهتمام را داشته است که در صف مخالفان، با نطق و استدلال و مبانی حقوقی و اقدامات عملی، شکاف ایجاد کند. بنابراین تدیبر و عقلانیت حکم میکند که همچنان با زبان حقوقی و اقناعی با دنیا سخن بگوییم تا صفوفشان به هم فشرده و دوباره مثل دوران تحریم، علیه ما نشود. و سخن آخر، آن کسانی که برای آمریکا فرش قرمز در داخل پهن کردهاند، بی شک از کیفیت روابط ما در قبل از انقلاب و چونی حکومت پهلوی بیخبرند.
6026/
حقیقت و واقعیت آن است که برای رهایی از این وضع ملتهب که خودمان بیشتر به آن دامن میزنیم و احساسمان جای تعقل نشسته است یا باید در همان ردهای باشیم که آمریکا عربستان را میبیند و یا همانی باشیم که در پیش از انقلاب بودیم ؛ با همان وابستگی و چسبیدگی.که این البته با شأن و جایگاه و اصول انقلاب و سابقهی فرهنگ و مدنیت ما همخوانی ندارد. و امکان پذیر نیست چون در راهی که آمدهایم، سرمایههای بسیاری را اعم از انسانی، اقتصادی و اجتماعی خود هزینه کردهایم و بازگشت نه امکان دارد و نه عقلانی است. پس چاره در این است که با بهرهگیری از تمامی سرمایهها و فرصتهای داخلی، این شرایط و این فضا را مدیریت کنیم و بدانیم که امنیت و سعادت ما وابسته به تدبیری خواهد بود که به کار میگیریم.
البته در راستای این تدبیر، سفرهی سیاست و مدیریت ما باید در مسیر درست قانونی گسترده شود به زبانی دیگر، هر نوع بیانیهای و سخنی و اظهار نظری جز از مجاری قانون اساسی، به سود ما نیست و فضا را متشنج میکند و مورد سوءاستفادهی استعمار و استثمار حاکم بر جهان کنونی خواهد شد. پس، هیچ حرکت عرضی، در این موقعیت نباید صورت گیرد چون اقتدار ما در سیاست «دولت در دولت» نیست. و لازم است که هر سخنی پس از یک کاسه شدن قضایا به گوش داخل و خارج برسد.
در اینجا باید به هموطنان ایرانی داخل و خارج، جهت حفظ روحیه و آرامش،گفت که ملت کهن و با فرهنگی که بر دنیا اثر فرهنگی و مدنی و تاریخی داشته، حوادثی به مراتب هولناکتر از این را از سر گذرانده و بارها از لب پرتگاه با سربلندی بازگشته، آن قدر توان عقلی و تجربهی تاریخی، آن هم از نوع چند هزار ساله اش را، دارد که از این برههی تاریخی نیز به سلامت بگذرد. منوط به این که ما بازی را در سیاست داخلی نبازیم.
ما که آن دوران سخت جنگ و سختتر آن را در دورهی تحریم گذرانیدهایم و به ناصواب و غیرمنطقی و به دور از تدبیر، ضربههای مهلک و ریشه براندازی را تحمل کرده ایم، اکنون داشتهها و جایگاه ما در عرصهی جهانی و در منظر افکار عمومی جهان، مستحکمتر و حقوقیتر از آن زمان خواهد بود. منوط به این که خود ترسی و از آن سو، «تهور» را از خود دور کنیم و ضرورتهای زمانی و مکانی را در نظر بگیریم.
مسلم آن است که همهی اروپا، دنباله رو و منفعل آمریکا نیست و منافع آتی خود را در اطاعت از آمریکا نمیبیند پس ما باید چنین فرصتی را مغتنم بدانیم و با اقدام غیرمسئولانه و تحریک آمیز، این گروه را به تقویت جبههی آمریکا نبریم. از طرفی، در امریکا هم افراد، گروهها و طیفهایی هستند که با «بولتونیسم» و «ترامپیسم» میانهای ندارند و هرگز موافق نیستند که آتش افروختهی خاورمیانه، دامنشان را بگیرد. پس تعامل ایرانیان موثر و با نفوذ مقیم آمریکا و اروپا میتواند با هماهنگی دیپلماسی کشور ما، این جبهه را تقویت کند. داخل کشور و مسئولان سیاسی لابد میدانند و دولت روحانی هم این اهتمام را داشته است که در صف مخالفان، با نطق و استدلال و مبانی حقوقی و اقدامات عملی، شکاف ایجاد کند. بنابراین تدیبر و عقلانیت حکم میکند که همچنان با زبان حقوقی و اقناعی با دنیا سخن بگوییم تا صفوفشان به هم فشرده و دوباره مثل دوران تحریم، علیه ما نشود. و سخن آخر، آن کسانی که برای آمریکا فرش قرمز در داخل پهن کردهاند، بی شک از کیفیت روابط ما در قبل از انقلاب و چونی حکومت پهلوی بیخبرند.
6026/
کپی شد