در این مطلب آمده است : درست است که مردم استان نجیباند و نجابتشان ورد زبانهاست و رئیس جمهور هم در هیات دولت بدین ویژگی نژاد و با اصالت اذعان کرده اما این نجابت نباید به رکود رفتاری و جمود فکری بینجامد و ما را خواب ببرد و مسئولان ذی ربط را نیز مبتلا به روزمرگی کند. واقعیت آن است که بحران آب شرب در استان جدی است و در مرکز استان که بار صنعت و مهاجران عدیده را نیز تحمل میکند، جدیتر و بحرانیتر. در سال گذشته، سمنان در هر ثانیه دویست لیتر کمبود داشته است و این در حالی است که با خشکسالی و خشک ماهی سال جاری، از 370 لیتر آب در ثانیه، امسال فقط به تصریح مسئولان، 270 لیتر آبدهی دارد و چشمهی گل رودبار هم فقط 110 لیتر آب دارد. بنابراین، کمبود آب سمنان در شرایط کنونی حدود 400 لیتر خواهد بود!
نگارنده در نشست بنیاد توسعه از مسئولی پرسید این کمبود را چگونه جبران میکنید، گفتند: از چاهها! به تعبیر سادهتر و روشنتر، حقابهی کشاورزی و کشاورزان است که مورد تعدی قرار میگیرد. در این صورت، هم فعل حرام صورت خواهد گرفت و هم ایستایی مسئولان مشخص نخواهد شد. اگر مسئولان از حقوق شرعی مردم خبر ندارند بدانند که بخش اعظمی از آب کشاورزی، مهریهی زنان است و پشتوانهی ناموس آنها! کسی چطور به خود اجازه میدهد عدم اهلیت خود را و عدم اقدام خود را با کار غیرشرعی و غیرحقوقی، بپوشاند؟ و مردم را نیز ناخواسته گرفتار فعل حرام کند؟ سابق بر این، سمنان، از منظر محیط زیستی، شهر سبز قلمداد میشد نه به سبب بوستانهای ریز و درشت احداث شده در شهر، بلکه به وجود باغهای سنتی بسیار که تمامی منطقهی بلوار حکیم الهی و لتیبار و جنوب سمنان و شاهجوی (جهادیه) و منطقهی غربی شهر را که امروز در زمرهی بافتهای فرسوده است، میپوشاند به همین جهت، لطافت هوا در این شهر کویری، بارز و زبانزد بود. هنوز هم وقتی از میدان امام راهی محلات میشوید، این لطافت و خنکی مطبوع را در دل تابستان احساس میکنید. اما در نهایت تاسف عدم آیندهنگری مسئولان و بیتوجهی به سلامت نفس و نجابت مردم، از آن کاروان، خاکستری بیش نمانده است! و تاسف اینکه، باغهای خشک، کشاورزی مختل، قحط سال آب آشامیدنی، چه روزگاری بر شهر و شهرها و روستاهای ما عارض کرده و روستاها خالی از سکنه نموده است. و عجبا که در این بحران و تنگی، به نظر میرسد که بیشتر اقدامات، حرفی و بر روی کاغذ باشد و متاسفانه خود دست اندرکاران هم با ناامیدی به این نکته اذعان میکنند! و شگفت اینکه ما نیز منفعل هستیم و به روال اداری آن هم از نوع « بروکراسی » اش دل بستهایم. در حالی که این عزیزان نیاز به کمک و دلگرمی و حمایت ما دارند.
از طرفی، چطور میشود که برخی از نمایندگان شمال، برخلاف مصالح کشور و حاکمیت و طرحهای حاکمیتی فقط به صرف منافع شخصی و رای آوردن در انتخابات بعدی بدون آن که محق باشند، ادعای مالکیت میکنند و کارشکنی غیراصولی و غیرحقوقی خود را حتی در خانهی ملت علنی کردهاند و ما هم باور کردهایم که اینان که فقط نوک بینی خود را میبینند، حق مخالفت دارند. در حالی که اینان نمیدانند این تفکر تخریبی آنان اگر به مناطق دیگر تسری پیدا کند چه فاجعهی ملی خواهیم داشت در ان صورت هر کس در مقابل خانهی خود دیواری خواهد کشید. این مدعیان باید بدانند که چه کردهاند و چه میکنند، اینها باید این ابتداییترین حقوق ملی را بشناسند همان گونه که آنها نمایندهی همهی ملت ایراناند، همهی مواهب الهی و طبیعی این سرزمین هم متعلق به یکایک ایرانیان است و هیچکس در این حقوق ملی به دیگری حق تعدی و اجحاف ندارد. اینان باید سوگند خود را در پیشگاه قرآن کریم و در خانهی ملت به یاد آورند و دمی به آخرت بیندیشند.
خیلی عجیب است که بانویی در حاشیهی بحر خزر، با کمپینی، به اقداماتی غیرقانونی و کذب و غیرمستند و مستدل دست میزند و ما را متهم به آنچه منسوب به او و هوادارانش است میکند اما ما نمیتوانیم و نمیخواهیم از مجاری حقوقی و قانونی اقدام کنیم و او را به عنوان مسبب جوسازیها و تخریبها، به محاکم قانونی بکشیم و برای مدعایش بینه بخواهیم.
نگارنده در مقام بیان کنندهی نظریات و خواستههای مردم، به خود، به مردم شریف و به مسئولان محترم، هشدار میدهد که هر اقدامی که دربارهی بحران آب با ثانیهای تاخیر صورت گیرد، گرفتار عواقب و عوارض محتوم و قطعی خواهیم شد و این نارضایتیها به اضطرار مباحث دیگری را نیز ضمیمهی خود خواهد کرد.
و در کلام آخر تاکید میشود که تا خود نخواهیم و تا خود دلمان برای خودمان نسوزد، هیچ اتفاق خیر و مثبتی رخ نخواهد داد. این را باور کنیم. پس نیاز به همگامی همهی اجراییها و غیراجراییها و همهی هماستانیهای درون و بیرون استان است.
6026
نگارنده در نشست بنیاد توسعه از مسئولی پرسید این کمبود را چگونه جبران میکنید، گفتند: از چاهها! به تعبیر سادهتر و روشنتر، حقابهی کشاورزی و کشاورزان است که مورد تعدی قرار میگیرد. در این صورت، هم فعل حرام صورت خواهد گرفت و هم ایستایی مسئولان مشخص نخواهد شد. اگر مسئولان از حقوق شرعی مردم خبر ندارند بدانند که بخش اعظمی از آب کشاورزی، مهریهی زنان است و پشتوانهی ناموس آنها! کسی چطور به خود اجازه میدهد عدم اهلیت خود را و عدم اقدام خود را با کار غیرشرعی و غیرحقوقی، بپوشاند؟ و مردم را نیز ناخواسته گرفتار فعل حرام کند؟ سابق بر این، سمنان، از منظر محیط زیستی، شهر سبز قلمداد میشد نه به سبب بوستانهای ریز و درشت احداث شده در شهر، بلکه به وجود باغهای سنتی بسیار که تمامی منطقهی بلوار حکیم الهی و لتیبار و جنوب سمنان و شاهجوی (جهادیه) و منطقهی غربی شهر را که امروز در زمرهی بافتهای فرسوده است، میپوشاند به همین جهت، لطافت هوا در این شهر کویری، بارز و زبانزد بود. هنوز هم وقتی از میدان امام راهی محلات میشوید، این لطافت و خنکی مطبوع را در دل تابستان احساس میکنید. اما در نهایت تاسف عدم آیندهنگری مسئولان و بیتوجهی به سلامت نفس و نجابت مردم، از آن کاروان، خاکستری بیش نمانده است! و تاسف اینکه، باغهای خشک، کشاورزی مختل، قحط سال آب آشامیدنی، چه روزگاری بر شهر و شهرها و روستاهای ما عارض کرده و روستاها خالی از سکنه نموده است. و عجبا که در این بحران و تنگی، به نظر میرسد که بیشتر اقدامات، حرفی و بر روی کاغذ باشد و متاسفانه خود دست اندرکاران هم با ناامیدی به این نکته اذعان میکنند! و شگفت اینکه ما نیز منفعل هستیم و به روال اداری آن هم از نوع « بروکراسی » اش دل بستهایم. در حالی که این عزیزان نیاز به کمک و دلگرمی و حمایت ما دارند.
از طرفی، چطور میشود که برخی از نمایندگان شمال، برخلاف مصالح کشور و حاکمیت و طرحهای حاکمیتی فقط به صرف منافع شخصی و رای آوردن در انتخابات بعدی بدون آن که محق باشند، ادعای مالکیت میکنند و کارشکنی غیراصولی و غیرحقوقی خود را حتی در خانهی ملت علنی کردهاند و ما هم باور کردهایم که اینان که فقط نوک بینی خود را میبینند، حق مخالفت دارند. در حالی که اینان نمیدانند این تفکر تخریبی آنان اگر به مناطق دیگر تسری پیدا کند چه فاجعهی ملی خواهیم داشت در ان صورت هر کس در مقابل خانهی خود دیواری خواهد کشید. این مدعیان باید بدانند که چه کردهاند و چه میکنند، اینها باید این ابتداییترین حقوق ملی را بشناسند همان گونه که آنها نمایندهی همهی ملت ایراناند، همهی مواهب الهی و طبیعی این سرزمین هم متعلق به یکایک ایرانیان است و هیچکس در این حقوق ملی به دیگری حق تعدی و اجحاف ندارد. اینان باید سوگند خود را در پیشگاه قرآن کریم و در خانهی ملت به یاد آورند و دمی به آخرت بیندیشند.
خیلی عجیب است که بانویی در حاشیهی بحر خزر، با کمپینی، به اقداماتی غیرقانونی و کذب و غیرمستند و مستدل دست میزند و ما را متهم به آنچه منسوب به او و هوادارانش است میکند اما ما نمیتوانیم و نمیخواهیم از مجاری حقوقی و قانونی اقدام کنیم و او را به عنوان مسبب جوسازیها و تخریبها، به محاکم قانونی بکشیم و برای مدعایش بینه بخواهیم.
نگارنده در مقام بیان کنندهی نظریات و خواستههای مردم، به خود، به مردم شریف و به مسئولان محترم، هشدار میدهد که هر اقدامی که دربارهی بحران آب با ثانیهای تاخیر صورت گیرد، گرفتار عواقب و عوارض محتوم و قطعی خواهیم شد و این نارضایتیها به اضطرار مباحث دیگری را نیز ضمیمهی خود خواهد کرد.
و در کلام آخر تاکید میشود که تا خود نخواهیم و تا خود دلمان برای خودمان نسوزد، هیچ اتفاق خیر و مثبتی رخ نخواهد داد. این را باور کنیم. پس نیاز به همگامی همهی اجراییها و غیراجراییها و همهی هماستانیهای درون و بیرون استان است.
6026
کپی شد