در واقع چین اگرچه بعد مسافت بین دو سرزمین ایران و چین وجود داشته اما سپهر فرهنگی جهان ایرانی همواره در تماس با فرهنگ چینی بوده است. در یک سده اخیر نیز روابط نوین دو کشور با فرازو نشیب هایی همراه بوده است اما اگر نگاهی به روابط کنونی داشته باشیم باید به چند نگاه توجه کرد.
منتقدان ایرانی به روابط دو کشور و چین معتقدند چین در رویکردهای جهانی خود تغییرات اساسی و راهبردی ایجاد کرده است و بیشتر نقش همراه، همکار و همساز با هنجارهای جهانی را در پیش گرفته و خود را هماهنگ تر با ارزش های جهانی نشان می دهد و با هر کشوری که به نحوی با معادلات جهانی ناهمسو تلقی شود رفتار هوشمندانه و مبتنی بر منافع خود اعمال می کند.
از این دید چین در عمل هیچ گاه به ایران به عنوان یک شریک استراتژیک و اقتصادی نگاه نکرده و ایران را در یک مسیر معنادار برای گرفتن امتیازات بیشتر از آمریکا و رقبای خود در ابعاد منطقهای و بین المللی قرار می نگرد. از این دید چین در چارچوب نظام سرمایه داری جهانی و ایالات متحده آمریکا به کنشگری می پردازد و ایران یک کشور معمولی در سیاست خارجی چین به حساب میآید.
در واقع آنها با تکیه بر واقعیت هایی چون تجارت با ایران نیم درصد از کل تجارت خارجی چین و نقش پکن در حدود 30 درصد از تجارت خارجی ایران (چین به دنیا دو هزار و 200 میلیارد دلار کالا میفروشد و ایران و بازار ما نیم درصد صادرات چین را تشکیل میدهد)این روند را نام مناسب ارزیابی می کنند.
در این بین در سال های گذشته نیز مخالف عضویت کامل ایران در سازمان همکاری های شانگهای، خارج ساختن نسبی ایران از پروژه جاده تاریخی ابریشم، رفتارهای نامطلوب چین در توسعه میادین نفتی ایران بویژه میدان آزادگان را در کنار اقدامات منفی پکن در یک سال گذشته چون بسته شدن حساب های شرکت های ایرانی، ممنوع یا کاهش سرمایه گذاری شرکت های چینی در ایران، سختی مجوز سرمایه گذاری خارجی چینی ها در ایران، سختتر شدن کار با ایران، سرمایهگذاری کلان چین در بندر گوادر پاکستان و دور زدن ایران را در کنار رفتار چین در مساله گشتی سانچی را نشانه هایی از کاهش جایگاه ایران در نزد مقامات چینی ارزیابی می کنند.
در این میان منتقدان موج ایجاد شده در افکار عمومی و فضای مجازی بر ضد چین در مورد رفتار این کشور در مورد سانچی را اهانت بزرگ چین و رها کردن جوانان در اقیانوس می دانندو حتی نگاه هایی به تحریم کالای چینی داشته اند.
ازنگاه خوش بینانه چین به عنوان قدرتی در برابر بلوک غرب و بویژه آمریکا و رقیبی ایدئولوژیک برای کاپیتالیسم به شمار می آید. در همین راستا در سالهای گذشته چین یکی از قابل اعتمادترین شرکای تجاری ایران از زمان تحریم های آمریکا در سال 2010 محسوب می شد و ایران با حفظ روابط با پکن قادر به دور زدن تحریم های غرب شد.
دراین حال با توجه به مکمل بودن ظرفیت های اقتصادی و همچنین وجود زمینه های مختلف همکاری در عرصه های انرژی، زیرساختی، صنعتی، فناوری و سایر زمینه های مشترک، دو کشور می توانند همکاری های دوجانبه و چندجانبه ای در حوزه های انرژی های فسیلی و تجدید پذیر، امنیت عرضه و تقاضا و انتقال، سرمایه گذاری و فاینس پروژهای بالادستی و پایین دستی در صنایع انرژی و بازار سرمایهگذاری ایران داشته باشد.
در بعد دیگر دو کشور در طرح هایی چون « کمربند اقتصادی جاده ابریشم» و «راه ابریشم دریایی قرن 21» چین می توانند همکاری و سرمایه گذاری متقابل را گسترش دهند.
علاوه براین چین شریک اول بازاری وارداتی ما و همچنین شریک اول صادرات غیرنفتی (حدود 25 درصد صادرات غیرنفتی به کشور چین است) است و بازار بزرگ چین فرصتی مهم برای صادرات محصولات ایرانی در بازارهای چین است. همچنین می توان با پیمان های دوجانبه پولی (که ابزار مناسبی برای حذف دلار از روابط بانکی و معاملات پولی میان کشورها است) روند روابط را گسترش داد.
علاوه براین چین از بزرگترین کشورهای مولد گردشگری جهان است و درسال 2016، بیش از120 میلیون نفر از اتباع چینی به سایر نقاط جهان رفتند و می توان برای بازدید سالانه یک میلیون نفر از شهروندان این کشور از ایران برنامه ریزی شود. دراین شرایط ایران پتانسیل بسیار بالایی در زمینه جذب گردشگران خارجی دارد و از آنجا که چین، ایران را به عنوان یکی 10 از مقصد تایید شده گردشگری شهروندان خود اعلام کرده چینی ها می توانند به ایران در دستیابی به 20 میلیون گردشگر خارجی (سند چشم انداز 20 ساله گردشگری) کمک کنند.
گذشته از این پتانسیل ها سیاسی و دفاعی افزایش روابط ایران و چین نیز گسترده است و دو کشور منافع بسیاری درهمکاری های نظامی دارند. چنانچه همکاری در فروش تجهیزات و تسلیحات، تامین امنیت منطقه ای و مبارزه با تروریسم گسترش تروریسم بین المللی، ثبات جهانی، ایجاد امنیت دریایی قطعا به هم افزایی قدرت و نفوذ دو کشور می انجامد.
ازاین دید چین به شدت بدنبال نمایش قدرت و نفوذ جهانی است و ایران نیز می تواند شریک دفاعی - امنیتی نیرومندی در کلاس جهانی داشته باشد. گذشته از این خوشبینان به روابط دو کشور معتقدند در درحالی که در حوزه بانکداری تنها 10 یا 12 کشور با ایران کار بانکی انجام میدهند، چین گستردهترین رابطه بانکی را با ایران داردو 20 میلیارد دلار تامین خط اعتباری فاینانس در سال گذشته نیز نشانه های خوبی از نگاه مثبت چینی ها تلقی می گردد.
در سال 2017 حجم مبادلات تجارت ایران و چین به حدود 40 میلیارد دلار نزدیک شد که این میزان را در سال 2018 می تواند به حدود 50 میلیارد دلار رسد . در این بین باید توجه داشت همکاری های دو کشور با حساسیت بسیاری از سوی بازیگران منطقه ای و جهانی دنبال می شود. رقبای منطقه ای و جهانی این دو کشور مخالف هر نوع همکاری این دو کشور خواهند بود.
دراین بین هر چندظرفیت این همکاری ها می تواند بسیار بالا باشد و منافع بسیاری خواهند داشت و دو طرف می تواند زمینه های همکاری و مشارکت بیشتری را فراهم کنند.
اما باید توجه داشت که که این کشور به دلیل منافع دوطرفه در داشتن رابطه با آمریکا و ایران، سعی در ایفای نقش میانهای دارد که به نفع چین باشد لذا از نگاهی میتوان گفت ایران در واقع از چند بعد در سیاست خارجی چین اهمیت دارد. نخستین در حوزه انرژی است. دومین بعد جایگاه ایران در منطقه خلیج فارس و همچنین موقعیت ژئوپلتیکی که ایران از آن برخوردار است.
سومین بعد از اهمیت ایران بهره گیری از ایران در مدیریت در روابط با امریکا در چانه زنی استراتژیک با یا ایالات متحده امریکا و بعد چهارم اهمیت ایران برای چین بازار ایران است.
دراین شرایط در وضعیتی که عدم تعارض و برخورد با امریکا یکی از اصول اساسی سیاست خارجی چین بوده روابط ایران و چین در سطح سیاسی پیشرفت چندانی نخواهد داشت وچالش های گسترش روابط دو جابه چین و ایران را می توان در چند سطح اقتصادی، داخلی و بین المللی همچنان وجود دارد.
دراین میان به نظر می رسد چینی روابط تجاری خود نه سرمایه گذاری وفناوری و... را با ایران گسترش دهند اما با نگاه به بسیاری از واقعیتهای ژئوپلتیک، ژئواکونومیک، ژئوکالچر و ژئواستراتژیک در اندیشه روابط تثبیت شده راهبردی با ایران نباشد.
**گروه ایرنا مقاله
از: محمدرضا یوسف نژاد خبرنگار خبرگزاری ایرنا سمنان
انتشاردهنده: جانعلی فتحی
منتقدان ایرانی به روابط دو کشور و چین معتقدند چین در رویکردهای جهانی خود تغییرات اساسی و راهبردی ایجاد کرده است و بیشتر نقش همراه، همکار و همساز با هنجارهای جهانی را در پیش گرفته و خود را هماهنگ تر با ارزش های جهانی نشان می دهد و با هر کشوری که به نحوی با معادلات جهانی ناهمسو تلقی شود رفتار هوشمندانه و مبتنی بر منافع خود اعمال می کند.
از این دید چین در عمل هیچ گاه به ایران به عنوان یک شریک استراتژیک و اقتصادی نگاه نکرده و ایران را در یک مسیر معنادار برای گرفتن امتیازات بیشتر از آمریکا و رقبای خود در ابعاد منطقهای و بین المللی قرار می نگرد. از این دید چین در چارچوب نظام سرمایه داری جهانی و ایالات متحده آمریکا به کنشگری می پردازد و ایران یک کشور معمولی در سیاست خارجی چین به حساب میآید.
در واقع آنها با تکیه بر واقعیت هایی چون تجارت با ایران نیم درصد از کل تجارت خارجی چین و نقش پکن در حدود 30 درصد از تجارت خارجی ایران (چین به دنیا دو هزار و 200 میلیارد دلار کالا میفروشد و ایران و بازار ما نیم درصد صادرات چین را تشکیل میدهد)این روند را نام مناسب ارزیابی می کنند.
در این بین در سال های گذشته نیز مخالف عضویت کامل ایران در سازمان همکاری های شانگهای، خارج ساختن نسبی ایران از پروژه جاده تاریخی ابریشم، رفتارهای نامطلوب چین در توسعه میادین نفتی ایران بویژه میدان آزادگان را در کنار اقدامات منفی پکن در یک سال گذشته چون بسته شدن حساب های شرکت های ایرانی، ممنوع یا کاهش سرمایه گذاری شرکت های چینی در ایران، سختی مجوز سرمایه گذاری خارجی چینی ها در ایران، سختتر شدن کار با ایران، سرمایهگذاری کلان چین در بندر گوادر پاکستان و دور زدن ایران را در کنار رفتار چین در مساله گشتی سانچی را نشانه هایی از کاهش جایگاه ایران در نزد مقامات چینی ارزیابی می کنند.
در این میان منتقدان موج ایجاد شده در افکار عمومی و فضای مجازی بر ضد چین در مورد رفتار این کشور در مورد سانچی را اهانت بزرگ چین و رها کردن جوانان در اقیانوس می دانندو حتی نگاه هایی به تحریم کالای چینی داشته اند.
ازنگاه خوش بینانه چین به عنوان قدرتی در برابر بلوک غرب و بویژه آمریکا و رقیبی ایدئولوژیک برای کاپیتالیسم به شمار می آید. در همین راستا در سالهای گذشته چین یکی از قابل اعتمادترین شرکای تجاری ایران از زمان تحریم های آمریکا در سال 2010 محسوب می شد و ایران با حفظ روابط با پکن قادر به دور زدن تحریم های غرب شد.
دراین حال با توجه به مکمل بودن ظرفیت های اقتصادی و همچنین وجود زمینه های مختلف همکاری در عرصه های انرژی، زیرساختی، صنعتی، فناوری و سایر زمینه های مشترک، دو کشور می توانند همکاری های دوجانبه و چندجانبه ای در حوزه های انرژی های فسیلی و تجدید پذیر، امنیت عرضه و تقاضا و انتقال، سرمایه گذاری و فاینس پروژهای بالادستی و پایین دستی در صنایع انرژی و بازار سرمایهگذاری ایران داشته باشد.
در بعد دیگر دو کشور در طرح هایی چون « کمربند اقتصادی جاده ابریشم» و «راه ابریشم دریایی قرن 21» چین می توانند همکاری و سرمایه گذاری متقابل را گسترش دهند.
علاوه براین چین شریک اول بازاری وارداتی ما و همچنین شریک اول صادرات غیرنفتی (حدود 25 درصد صادرات غیرنفتی به کشور چین است) است و بازار بزرگ چین فرصتی مهم برای صادرات محصولات ایرانی در بازارهای چین است. همچنین می توان با پیمان های دوجانبه پولی (که ابزار مناسبی برای حذف دلار از روابط بانکی و معاملات پولی میان کشورها است) روند روابط را گسترش داد.
علاوه براین چین از بزرگترین کشورهای مولد گردشگری جهان است و درسال 2016، بیش از120 میلیون نفر از اتباع چینی به سایر نقاط جهان رفتند و می توان برای بازدید سالانه یک میلیون نفر از شهروندان این کشور از ایران برنامه ریزی شود. دراین شرایط ایران پتانسیل بسیار بالایی در زمینه جذب گردشگران خارجی دارد و از آنجا که چین، ایران را به عنوان یکی 10 از مقصد تایید شده گردشگری شهروندان خود اعلام کرده چینی ها می توانند به ایران در دستیابی به 20 میلیون گردشگر خارجی (سند چشم انداز 20 ساله گردشگری) کمک کنند.
گذشته از این پتانسیل ها سیاسی و دفاعی افزایش روابط ایران و چین نیز گسترده است و دو کشور منافع بسیاری درهمکاری های نظامی دارند. چنانچه همکاری در فروش تجهیزات و تسلیحات، تامین امنیت منطقه ای و مبارزه با تروریسم گسترش تروریسم بین المللی، ثبات جهانی، ایجاد امنیت دریایی قطعا به هم افزایی قدرت و نفوذ دو کشور می انجامد.
ازاین دید چین به شدت بدنبال نمایش قدرت و نفوذ جهانی است و ایران نیز می تواند شریک دفاعی - امنیتی نیرومندی در کلاس جهانی داشته باشد. گذشته از این خوشبینان به روابط دو کشور معتقدند در درحالی که در حوزه بانکداری تنها 10 یا 12 کشور با ایران کار بانکی انجام میدهند، چین گستردهترین رابطه بانکی را با ایران داردو 20 میلیارد دلار تامین خط اعتباری فاینانس در سال گذشته نیز نشانه های خوبی از نگاه مثبت چینی ها تلقی می گردد.
در سال 2017 حجم مبادلات تجارت ایران و چین به حدود 40 میلیارد دلار نزدیک شد که این میزان را در سال 2018 می تواند به حدود 50 میلیارد دلار رسد . در این بین باید توجه داشت همکاری های دو کشور با حساسیت بسیاری از سوی بازیگران منطقه ای و جهانی دنبال می شود. رقبای منطقه ای و جهانی این دو کشور مخالف هر نوع همکاری این دو کشور خواهند بود.
دراین بین هر چندظرفیت این همکاری ها می تواند بسیار بالا باشد و منافع بسیاری خواهند داشت و دو طرف می تواند زمینه های همکاری و مشارکت بیشتری را فراهم کنند.
اما باید توجه داشت که که این کشور به دلیل منافع دوطرفه در داشتن رابطه با آمریکا و ایران، سعی در ایفای نقش میانهای دارد که به نفع چین باشد لذا از نگاهی میتوان گفت ایران در واقع از چند بعد در سیاست خارجی چین اهمیت دارد. نخستین در حوزه انرژی است. دومین بعد جایگاه ایران در منطقه خلیج فارس و همچنین موقعیت ژئوپلتیکی که ایران از آن برخوردار است.
سومین بعد از اهمیت ایران بهره گیری از ایران در مدیریت در روابط با امریکا در چانه زنی استراتژیک با یا ایالات متحده امریکا و بعد چهارم اهمیت ایران برای چین بازار ایران است.
دراین شرایط در وضعیتی که عدم تعارض و برخورد با امریکا یکی از اصول اساسی سیاست خارجی چین بوده روابط ایران و چین در سطح سیاسی پیشرفت چندانی نخواهد داشت وچالش های گسترش روابط دو جابه چین و ایران را می توان در چند سطح اقتصادی، داخلی و بین المللی همچنان وجود دارد.
دراین میان به نظر می رسد چینی روابط تجاری خود نه سرمایه گذاری وفناوری و... را با ایران گسترش دهند اما با نگاه به بسیاری از واقعیتهای ژئوپلتیک، ژئواکونومیک، ژئوکالچر و ژئواستراتژیک در اندیشه روابط تثبیت شده راهبردی با ایران نباشد.
**گروه ایرنا مقاله
از: محمدرضا یوسف نژاد خبرنگار خبرگزاری ایرنا سمنان
انتشاردهنده: جانعلی فتحی
کپی شد