جنگ سعودی کشور یمن را در بدبختی غرق کرده، موجب ازدست رفتن جان هزاران و آوارگی میلیون ها انسان شده و این کشور را درمعرض فاجعه مصیب بار بیماری مسری وبا قرارداده است بطوری که سازمان ملل، وضعیت یمن را بدترین بحران پنجاه سال گذشته درجهان خوانده است.
حل بحران یمن از طریق دیپلماسی بین المللی می تواند موجب سازش جناح های درگیر در داخل یمن شده، اختلافات ایران و سعودی را کاهش داده، روند افزایش تشنج بین کاخ سفید و تهران را مهار نموده و به بزرگ ترین فاجعه انسانی فعلی جهان خاتمه دهد. حل بحران یمن ساده تر از سوریه است زیرا درسوریه قدرت های منطقه ای و بین المللی بسیار زیادی دخیل هستند درحالی که درمورد یمن عربستان و آمریکا و ایران می توانند نقش کلیدی درمدیریت بحران را ایفاء کنند.
تقسیم یمن بین شیعیان و سنیها زمینه کشمکش جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی را برای افزایش نفوذ منطقهای ایجاد کرده است.
با توجه به اختلافات گسترده سرزمینی عربستان با یمن و نفوذ سیاسی و ایدئولوژیکی ایران بر حوثیها، رشد شیعیان یمن برای پادشاهی سعودی تبعات ناخوشایند امنیتی خواهد داشت.
از چشمانداز عربستان، رشد شیعیان در یمن به هزینه عربستان بر منافع امنیتی ایران خواهد افزود. با وجود این، رقابت منطقهای با ایران و اهداف برتریطلبانه ریاض در مقابل تهران، نه تنها هزینه عملیات نظامی را بر عربستان آسان کرده است؛ بلکه این کشور را برای گسترش ابعاد تصمیم خود و تشکیل ائتلاف منطقهای، ترغیب کرد. ریاض با تأکید بر جنگ یمن بهعنوان جنگ رقابتی و مذهبی با ایران، کشورهای عربی را با خود همراه کرد و ائتلاف عربی – سنی را در منطقه به نمایش گذاشت.
چرخش عبدالله صالح به سمت عربستان فرصتی بود تا این کشور به صورت آبرومندانه از یمن خارج شود و خود را پیروز صحنه یمن بداند. ولی به نظر می رسد مرگ عبدالله صالح این برگه را سوزاند.
چیزی که در این سال ها و البته در تاریخ یمن به وضوح مشاهده شده این است که جنگ در یمن پیروز نظامی ندارد و هیچ کشوری نتوانسته است با پیروزی نظامی از آن خارج شود. در هر صورت عربستان نیز باید تن به مذاکره و مصالحه می داد و دلیل طولانی شدن جنگ یمن برای عربستان این بود که نشستن دور میز مذاکره با حوثی ها را شکستی دیگر برای خود تلقی می کرد.
اما به نظر می رسد اگر حوثی ها بتوانند پس از کشته شدن عبدالله صالح فضای جدید یمن را تثبیت کنند، سعودی ها چاره ای جز مذاکره و مصالحه نخواهند داشت.
همچنین گروه انصارالله با در دست داشتن اهرم موشک هایی که هر آن می تواند ابوظبی و ریاض را هدف قرار دهد می توانند معادله یمن را به نفع خود پیش ببرند.
به نظر می رسد با کشته شدن رئیس جمهور پیشین یمن، هم از بین بردن وحدت ملی این کشور نشانه رفته و هم افزایش فشارها برای از میان برداشتن نیروهای انصارالله؛ اما باید گفت که با مدیریت هوشمندانه انصارالله و ایستادگی و مقاومت مردم یمن در طی سه سال گذشته باعث ناکام ماندن تمام برنامه عربستان و امارات در یمن بوده است.
پایان سریع درگیری ها و تنش اخیر میان نیروهای انصارالله و طرفدارن علی عبدالله صالح در یمن به دلیل مدیریت هوشمندانه حوثی ها و اتحاد نیروهای عشایری و امنیتی در این کشور بود تا توطئه ای که برای آلوده شدن دامن یمن به جنگ داخلی چیده شده بود ناکام بماند و در نهایت با قدرت نمایی انصارالله این تهدید خنثی شد؛ طبعا این تهدید و توطئه از جانب دشمنان یمن صورت گرفته بود و از روز جمعه نیز کلید خورد، اما در نهایت تمام این تلاش ها به شکست انجامید.
کشته شدن علی عبدالله صالح را باید تروی دانست که در پشت آن ابهامات و سوالات فراوانی وجود دارد.گویا که صالح در یک ایست بارزسی در جنوب صنعا مورد هدف قرار گرفته است، اما این عاملین و تیراندازان نیروهایی غیراز انصارالله بوده اند و یا وابستگان به این نیروها و مضافا این که اگر عاملین از جانب انصار الله بوده اند، این اقدام را در هماهنگی با انصارالله انجام داده اند و یا به صورت مستقل و سرخود دست به قتل صالح زده اند، هنوز اطلاع کافی در دست نسیت؛ ولی این نگرانی وجود دارد که دشمنان یمن از این اقدام نهایت سوء استفاده خود را ببرند، چرا که تجربه خاورمیانه از گذشته تاکنون نشان داده که این دست از ترورها مساله ساده ای نیست و معمولا توسط سیستم های امنیتی – اطلاعاتی طرح و برنامه آن ریخته می شود.
نبود عبدالله صالح در صحنه سیاسی یمن می تواند موازنه قوا را در این کشور بحران زده به هم بزند. بی شک عربستان و امارات از این فضا خوشحال نیستند و رویکرد خود را با حملات هوایی بیشتر به این کشور نشان خواهند داد. چرخش عبدالله صالح به سوی عربستان می توانست حداقل در فضای سیاسی دستاوردهایی را برای آنان داشته باشد که این پیروزی خیلی زود از دست رفت.
**گروه ایرنا مقاله
از: محمدرضا یوسف نژاد خبرنگار خبرگزاری ایرنا سمنان
انتشاردهنده: جانعلی فتحی
حل بحران یمن از طریق دیپلماسی بین المللی می تواند موجب سازش جناح های درگیر در داخل یمن شده، اختلافات ایران و سعودی را کاهش داده، روند افزایش تشنج بین کاخ سفید و تهران را مهار نموده و به بزرگ ترین فاجعه انسانی فعلی جهان خاتمه دهد. حل بحران یمن ساده تر از سوریه است زیرا درسوریه قدرت های منطقه ای و بین المللی بسیار زیادی دخیل هستند درحالی که درمورد یمن عربستان و آمریکا و ایران می توانند نقش کلیدی درمدیریت بحران را ایفاء کنند.
تقسیم یمن بین شیعیان و سنیها زمینه کشمکش جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی را برای افزایش نفوذ منطقهای ایجاد کرده است.
با توجه به اختلافات گسترده سرزمینی عربستان با یمن و نفوذ سیاسی و ایدئولوژیکی ایران بر حوثیها، رشد شیعیان یمن برای پادشاهی سعودی تبعات ناخوشایند امنیتی خواهد داشت.
از چشمانداز عربستان، رشد شیعیان در یمن به هزینه عربستان بر منافع امنیتی ایران خواهد افزود. با وجود این، رقابت منطقهای با ایران و اهداف برتریطلبانه ریاض در مقابل تهران، نه تنها هزینه عملیات نظامی را بر عربستان آسان کرده است؛ بلکه این کشور را برای گسترش ابعاد تصمیم خود و تشکیل ائتلاف منطقهای، ترغیب کرد. ریاض با تأکید بر جنگ یمن بهعنوان جنگ رقابتی و مذهبی با ایران، کشورهای عربی را با خود همراه کرد و ائتلاف عربی – سنی را در منطقه به نمایش گذاشت.
چرخش عبدالله صالح به سمت عربستان فرصتی بود تا این کشور به صورت آبرومندانه از یمن خارج شود و خود را پیروز صحنه یمن بداند. ولی به نظر می رسد مرگ عبدالله صالح این برگه را سوزاند.
چیزی که در این سال ها و البته در تاریخ یمن به وضوح مشاهده شده این است که جنگ در یمن پیروز نظامی ندارد و هیچ کشوری نتوانسته است با پیروزی نظامی از آن خارج شود. در هر صورت عربستان نیز باید تن به مذاکره و مصالحه می داد و دلیل طولانی شدن جنگ یمن برای عربستان این بود که نشستن دور میز مذاکره با حوثی ها را شکستی دیگر برای خود تلقی می کرد.
اما به نظر می رسد اگر حوثی ها بتوانند پس از کشته شدن عبدالله صالح فضای جدید یمن را تثبیت کنند، سعودی ها چاره ای جز مذاکره و مصالحه نخواهند داشت.
همچنین گروه انصارالله با در دست داشتن اهرم موشک هایی که هر آن می تواند ابوظبی و ریاض را هدف قرار دهد می توانند معادله یمن را به نفع خود پیش ببرند.
به نظر می رسد با کشته شدن رئیس جمهور پیشین یمن، هم از بین بردن وحدت ملی این کشور نشانه رفته و هم افزایش فشارها برای از میان برداشتن نیروهای انصارالله؛ اما باید گفت که با مدیریت هوشمندانه انصارالله و ایستادگی و مقاومت مردم یمن در طی سه سال گذشته باعث ناکام ماندن تمام برنامه عربستان و امارات در یمن بوده است.
پایان سریع درگیری ها و تنش اخیر میان نیروهای انصارالله و طرفدارن علی عبدالله صالح در یمن به دلیل مدیریت هوشمندانه حوثی ها و اتحاد نیروهای عشایری و امنیتی در این کشور بود تا توطئه ای که برای آلوده شدن دامن یمن به جنگ داخلی چیده شده بود ناکام بماند و در نهایت با قدرت نمایی انصارالله این تهدید خنثی شد؛ طبعا این تهدید و توطئه از جانب دشمنان یمن صورت گرفته بود و از روز جمعه نیز کلید خورد، اما در نهایت تمام این تلاش ها به شکست انجامید.
کشته شدن علی عبدالله صالح را باید تروی دانست که در پشت آن ابهامات و سوالات فراوانی وجود دارد.گویا که صالح در یک ایست بارزسی در جنوب صنعا مورد هدف قرار گرفته است، اما این عاملین و تیراندازان نیروهایی غیراز انصارالله بوده اند و یا وابستگان به این نیروها و مضافا این که اگر عاملین از جانب انصار الله بوده اند، این اقدام را در هماهنگی با انصارالله انجام داده اند و یا به صورت مستقل و سرخود دست به قتل صالح زده اند، هنوز اطلاع کافی در دست نسیت؛ ولی این نگرانی وجود دارد که دشمنان یمن از این اقدام نهایت سوء استفاده خود را ببرند، چرا که تجربه خاورمیانه از گذشته تاکنون نشان داده که این دست از ترورها مساله ساده ای نیست و معمولا توسط سیستم های امنیتی – اطلاعاتی طرح و برنامه آن ریخته می شود.
نبود عبدالله صالح در صحنه سیاسی یمن می تواند موازنه قوا را در این کشور بحران زده به هم بزند. بی شک عربستان و امارات از این فضا خوشحال نیستند و رویکرد خود را با حملات هوایی بیشتر به این کشور نشان خواهند داد. چرخش عبدالله صالح به سوی عربستان می توانست حداقل در فضای سیاسی دستاوردهایی را برای آنان داشته باشد که این پیروزی خیلی زود از دست رفت.
**گروه ایرنا مقاله
از: محمدرضا یوسف نژاد خبرنگار خبرگزاری ایرنا سمنان
انتشاردهنده: جانعلی فتحی
کپی شد