در این مطلب آمده است : یکی از دلایل غیرمولد بودن و غیرمفید بودن فرهنگ اقتصادی برخی از ایرانیان، کم کاری و تلاش نکردن و همچنین عدم نو آوری و خلاقیت آنها است که این روند در پانصد سال گذشته اغلب وجود داشته و ریشه در فرهنگ و قالب‌های اجتماعی ایرانیان دارد. در پاره‌ای گزارش‌ها آمده که ایرانیان کارهای سخت و مبارزه را هرگز دوست نمی‌دارند و دوست دارند کار نکرده درآمد داشته باشند و به همین خاطر دلالی را بیشتر دوست می‌دارند.
« مفهوم کار برای ایرانی با ژاپنی فرق دارد. ایرانی مفهوم کار برایش این است که یک بار برای همیشه دستش را جایی بند کند ولی ژاپنی می‌خواهد با کار دنیا را فتح کند کار را برای حاصل کار می‌خواهد و این که برای جامعه مفید باشد.»
« یکی از ویژگی‌های جامعه غیرخلاق و مصرفی این است که حتی علاقه‌ای به فکر کردن ندارد و بیشتر ترجیح می‌دهد دیگری به جای او بیندیشد.»
یکی از دلایل پیشرفت غرب، داشتن روحیه سعی و تلاش و نوآوری در آن‌ها می‌باشد.
و حال چرا این روحیه در برخی از ایرانی‌ها وجود نداشت ولی در غربی‌ها وجود داشت؟!
باژگونه خوانی روند پیشرفت صنعتی و عدم توجه به تاثیرات متقابل بافت اجتماعی در تحولات آن:
باژگونه خوانی روند پیشرفت صنعتی در کشورهای جهان سوم و ایران می‌باشد. مقصود از باژگونه خوانی روند پیشرفت صنعتی این است که به جای این که در تحلیل‌هایمان به بافت اجتماعی و تحولات اجتماعی که در راستای آن‌ها پیشرفت صنعتی غرب صورت گرفته، توجه کنیم، فکر می‌کنیم که می‌توانیم با وارد کردن عناصر صنعتی مانند ماشین، راه اندازی کارخانجات و کشیدن راه‌آهن به پیشرفت‌های صنعتی دست یابیم. در حالی که فرهتگ قبیله‌ای ایران آمادگی پذیزش آن‌ها را ندارد. این باژگونه خوانی باعث بروز مشکلات بسیاری در جامعه ایران شده است. « اروپائیان باور کردند که ترقی مساوی با ثروت و قدرت است چیزی که دنیای سومی‌ها هنوز نفهمیده و می‌خواهند آن را با پول بخرند و بیشتر آن را باژگونه می‌فهمند یعنی پول معادن را که خود نحوه تولید و استخراج آن را مدیون تلاش دیگری است، بدهند و صنایعی بگیرند و صنعتی شوند و با صاحبان آن در آمیزند و بالاخره خودشان نشسته و آقایی کنند. «صنعت در رابطه با اجتماع پس آینده است و نمی‌بایست از آن تلقی باژگونه داشت که بسیار مخرب است. به همین دلیل بود که گفتیم صنعت خریدنی نیست بلکه خلق کردنی است» آقای رضا قلی در تحلیل خود در ارتباط با تلقی باژگونه از غرب به روند تحولات اجتماعی که در غرب انجام گرفت توجه می‌کند و در حقیقت از دیدگاه جامعه شناسی معرفت و معرفت شناسی به بررسی سیر تحولات اجتماعی غرب و روند پیشرفت صنعتی آن‌ها می‌پردازد. « قانون‌مندی طبیعت را بشر با محدود کردن خود در شناخت رابطه اشیاء کشف کرد. عقل جست‌وجو‌گر خستگی ناپذیز بود.»
«از طرف دیگر بین صنایع و قالب‌های اجتماعی آن و قدرت دولت ( به معنی حاکمیت سیاسی) به جهات مختلف ارتباطی عمیق پیدا شد و دولت‌ها حیات خود را در نظم صنعتی و حمایت از ساختار آن دیدند.»
«مدیریت جامعه در اروپا در تمام ابعاد رو به اصلاح می‌رفت. روش‌های تجربه پذیر و عقلانی کردن کار توسعه یافت.»
«پیشرفت‌های مختلف صنعتی هم زمان با اندیشمندانی چون توماس مور، لوتر، کالون، ماکیاولی محصول اروپا در نیمه اول قرن شانزدهم است.»
« حاکمیت قانون و خود قانون، بر خلاف تصور ایرانیان نه خریدنی است و نه وارد کردنی. صرف این که قانونی در جایی خوب عمل کرده است، هیچ گونه تضمینی وجود ندارد که در جایی دیگر که روابط اجتماعی دیگری حاکم است خوب عمل کند. ابتدا حقوقی به وجود می‌آید مثل فعالیت‌های سندیکایی و حقوق خودجوش ناشی از آن و یا فعالیت‌هایی برای القاء بردگی و حقوق ناشی از آن سپس حاکمیت سیاسی به آن چهره قانون دولتی می‌دهند.
فرهنگ ایران همان طور که در فرهنگ اقتصادی حالت باژگونه خوانی دارد در زمینه امنیت اجتماعی نیز باژگونه خوانی می‌کند.» فکر می‌کنند صرف ایجاد سازمان‌های امنیتی مثل کلانتری، دادگاه، زندان، شکنجه، امنیت در جامعه به وجود می‌آید. این مسئله در بقیه تشکیلات اداری نیز دیده می‌شود. « ساختارهای اجتماعی ایران تاب تحمل نهادهای سیاسی و اقتصادی غرب را که هم بافت با قالب‌های اجتماعی جوامع صنعتی است، ندارد. به همین جهت هرج و مرج عظیمی در تمام قسمت‌های نظام اقتصادی به ویژه مالیه حاکم بوده است.»
7342/6026
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.