برنامه هسته ای ایران که از سال 1381 شروع شد تا سال 1394، به صورت جدی تبدیل به مساله مهم سیاسی بین المللی بین همه کشورها عمده شد. پرسشی که از سال ها پیش در این باره مطرح شد، این بود که آیا ایران به این برنامه نیاز داشته است؟ این پرسش براساس استدلال آمریکایی هاست.
کشوری که خود بزرگترین منابع انرژی دنیا را دارد آیا از نظر اقتصادی و سیاسی به این میزان سرمایه گذاری در صنعت هسته ای نیاز دارد؟ یا این که این تصمیم سیاسی است؟ سوال های دیگری مطرح می شود مبنی بر این که چرا فرانسه 300 رآکتور اما آلمان بیست رآکتور دارد؟ این ها بر اساس تصمیمات سیاسی است که در هر کشور گرفته می شود.
هیچ کشوری نمی تواند نظر بدهد که چرا به جای نفت و گاز از انرژی هسته ای استفاده می کنید. گرچه گاهی تصیمات سیاسی صحیح نیست. اما وظیفه سیاستمداران تصمیم گیری، برنامه ریزی، نتیجه گیری و در نهایت اجرای تصمیمات است. در ایران نیز از مدت ها قبل با توجه موقعیت استراتژیکی، نظامی، موقعیت سوق الجیشی ایران و موارد دیگر، راجع به برنامه هسته ای تصمیمی گرفته شد.
سیر تاریخی مراحل تفاهم نامه اقدام مشترک به دلیل گستره تاریخی و شادابی زمان برای نقل این مفهوم غیر قابل درک است و اطلاعات وسیعی پیرامون آن نوشته شده است. اما بیان واژگانی از آینده می تواند امید را برای ثبات این توافقنامه به ارمغان آورد.
برجام باردیگر زمانی به سرخط خبرها آمد که باوجود فراز و نشیب های فراوان و تحریم ها ناجوانمردانه، در وادی انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده، دلهره گریبانگیر نظام جهانی بر سر برنامه هسته ای ایران شد.
انتخاب ترامپ و همچنین یکدست شدن حاکمیت در نتیجه به دست آوردن اکثریت کنگره از سوی جمهوریخواهان که از سال 1928 تاکنون بیسابقه بوده است، قطعا تأثیرات مهم کوتاه مدت و بلند مدتی را بر مناسبات منطقهای و بینالمللی ایالات متحده خواهد گذاشت.
باوجود رویکردهای انزواگرایانه و بیشتر معطوف به مشکلات داخلی، یکی از وعدههای انتخاباتی وی، پارهکردن توافق برجام بود. پس از اعلام نتایج انتخابات، طیفی از تحلیلهای سیاسی درخصوص آینده برجام ارائه شده است که از لرزان شدن پایههای برجام تا پیشبینی نقض نکردن آن از سوی پرزیدنت ترامپ را دربر میگیرد.
در فرض اراده مشترک رئیس جمهور جدید و سایر ارکان حاکمیت ایالات متحده بر نقض یا اجرانکردن برجام 'یا حتی آنطور که بعضی از سیاست مداران جمهوریخواه ادعا کردهاند، کشاندن دوباره دولت ایران پای میز مذاکره برای تغییر و تعدیل شرایط توافق شده در برجام'، آیا از منظر حقوق بینالملل و نظام حقوقی ایالات متحده، امکان تحقق چنین ارادهای وجود دارد یا خیر؟
برای پاسخ به این پرسش باید به بررسی دو مسئله پرداخت:
اول آنکه ماهیت حقوقی برجام از دیدگاه حقوق بینالملل و نظام حقوقی آمریکا و دیگر جایگاه تعهدات بینالمللی در نظام حقوقی این کشوراست. پس از انعقاد توافق نامه موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک 'برجام یا JCPOA، 'در ایالات متحده، اختلافنظر اساسی مابین سیاست مداران و تحلیلگران دو جناح درخصوص ماهیت حقوقی برجام شکل گرفت.
بسیاری از اعضای جمهوری خواه کنگره مانند «جان بینر»، رئیس مجلس نمایندگان و سناتور «میچ مک کانل»، رهبر اکثریت سنا، عقیده داشتند برجام یک معاهده بینالمللی (Treaty) است و مطابق قسمت دوم از ماده 2 قانون اساسی ایالات متحده باید به تأیید سنا برسد.
درمقابل اما، وزارت امور خارجه آمریکا در نامهای در پاسخ به استعلام «مایک پومپیو»، دیگرعضو کنگره، نه تنها صراحتا اعلام کرد برجام یک معاهده بینالمللی نیست، بلکه 'احتمالا به جهت فرار از زیر بار فشارهای سیاسی حزب جمهوریخواه و همچنین افکار عمومی در ایالات متحده'حتی سطح آن را به یک مجموعه تعهدات صرفا سیاسی غیرالزام آور ذیل حقوق بینالملل تنزل داد، تا جاییکه طرفداران این دیدگاه حتی ادعا کردند قطعنامه شورای امنیت در تأیید برجام صرفا تحریمهای قبلی شورای امنیت را لغو کرده و ایالات متحده را ملزم به لغو تحریمهای یکجانبهاش نکرده است.
طرح چنین ادعایی در حالی صورت میپذیرفت که دلایل و شواهد زیادی وجود داشت که نشان میداد برجام برخلاف این ادعا کاملا الزامآور بوده و نقض مفاد آن موجب مسئولیت بینالمللی دولت نقضکننده میشود.
اولا در متن برجام بارها صریحا از عبارات تعهد Commitmen یا تعهدات متقابل Reciprocal Commitments استفاده شده است، بدون اینکه هیچ گونه قرینه لفظی یا معنوی متضمن سیاسیبودن تعهدات مذکور وجودداشته باشد.
بهلحاظ حقوقی، در تفسیر قصد طرفین تعهد، معانی عرفی عبارات و اوضاع واحوالی که توافق در آن منعقد شده است مدنظر قرار میگیرد.
بنابراین، درحالیکه هیچ قرینه یا اوضاع واحوالی که حاکی از سیاسیبودن این تعهدات باشد وجود ندارد، معنی عرفی تعهد که متضمن الزامآوربودن است ملاک عمل خواهد بود.
ثانیا در قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل، ضمن اینکه اجرای کامل برجام از کشورهای متعاهد خواسته شده، بارها مفاد آن مورد تأیید و تأکید قرار گرفته است. مطابق ماده 25 منشور ملل متحد، کشورهای عضو ملل متحد به قبول و اجرای کامل تصمیمات شورای امنیت متعهد هستند.
ثالثا اینکه در متن برجام سازوکار حل وفصل اختلافات تعیین شده و برای انجامندادن تعهدات مخصوصا از طرف ایران، ضمانت اجرائی شدیدی (بازگشت همه تحریمهای قبلی) پیشبینی شده است. این در حالی است که در عرصه بین المللی برای تعهدات سیاسی، به دلیل الزام آورنبودن آنها، تعیین سازوکار حلوفصل اختلاف و پیشبینی ضمانت اجرا معمول نیست. بنابراین، ادعای غیرالزامآوربودن برجام صرفا دارای کارکرد تبلیغاتی در داخل ایالات متحده است.
در نظام حقوقی ایالات متحده توافقات الزام آور بینالمللی به دو دسته معاهدات (Treaties) و موافقت نامههای اجرائی (Executive Agreements) تقسیم میشوند. معاهدات از منظر حقوق بینالملل و نظام حقوقی آمریکا باید دارای شرایط معینی باشند. مطابق کنوانسیون وین (1969) راجع به حقوق معاهدات، علاوه بر لزوم وجود قصد مشترک و رضایت طرفهای متعاهد مبنیبر انعقاد یک معاهده بینالمللی، برای محسوب شدن یک سند بهعنوان معاهده، رعایت مجموعهای از شرایط شکلی و تشریفاتی نیز ضروری است.
این در حالی است که درخصوص برجام، صرفنظر از وجود یا نداشتن قصد مشترک مبنیبر انعقاد معاهده، بعضی از شرایط شکلی و تشریفاتی مقرر مانند تصویب معاهده از سوی مراجع ذی صلاح داخلی یا وجود امین معاهده انجام نشده است.
از سویی دیگر با توجه به این امر که ایران تاکنون به تمامی تعهدات خود در قبال توافق هسته ای پایبند بوده است، هرگونه تلاش واشنگتن برای عقب نشینی از این توافق بدون هیچ دلیل مشخصی از سوی سازمان ملل غیرقانونی شمرده خواهد شد و روابط دیپلماتیک و تجاری آمریکا با برخی از نزدیک ترین متحدانش را متزلزل خواهد کرد؛ چراکه ترامپ ادامه پایبندی آمریکا به توافق هستهای ایران را به مسائلی گره زده است که اساساً در متن توافق هیچ اشارهای به آنها نشده است.
آمریکا نسبت به دیگر کشورهای غربی همواره مواضع سرسختانه تری در قبال ایران اتخاذ کرده است. پیشینه تحریم های واشنگتن علیه تهران به سال 1979 باز می گردد. از سال 2006 سازمان ملل نیز با وجود صلحآمیز بودن فعالیت های هسته ای ایران تحریم های جدیدی را علیه این کشور وضع کرد تا اینکه سرانجام در سال 2015 با انعقاد توافق هسته ای، سازمان ملل، آمریکا و دیگر کشورهای غربی متعهد شدند تحریم ها علیه ایران را در قبال محدود شدن فعالیت های هسته ای این کشور لغو کنند.
با این حال علیرغم پایبندی ایران به این توافق که در گزارش اخیر وزارت خارجه آمریکا نیز بر آن تاکید شده، واشنگتن از ماه گذشته تحریم های جدیدی را علیه این کشور اعمال کرده است. موضع ترامپ در قبال این توافق از آغاز سرسختانه بود. وی مدعی است آمریکا می بایست علاوه بر محدود کردن فعالیت های هسته ای تهران، مسائل مرتبط با حقوق بشر، تروریسم و نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه را نیز به شروط توافق هسته ای اضافه می کرد؛ به همین دلیل مدعی است توافق فعلی ایرادات بزرگی دارد و نیازمند تجدیدنظر است.
اما واقعیت آن است که واشنگتن تنها به بهانه پایبند نبودن تهران به اجرای برجام می تواند از توافق هسته ای کنار بکشد و به عنوان یکی از اعضای دائم شورای امنیت هرگونه طرح لغو تحریم ها علیه تهران را وتو کند.چراکه هیچ یک از دلایلی که دولت ترامپ برای کنار کشیدن از برجام به آنها استناد میکند، در متن توافق هستهای مورد اشاره قرار نگرفتهاند.
به بیان دیگر، دولت ترامپ در حالیکه پایبندی ایران به مفاد توافق هستهای را در گزارش اخیر خود به کنگره تایید کرده نمیتواند به دلایل دیگری مانند برنامه موشکی، حمایت از تروریسم (مقاومت)، نقض حقوق بشر و رفتار تهدیدآمیز منطقهای که هیچ صحبتی در متن برجام درمورد آنها نشده، از این توافق خارج شود.
از سویی دیگر دیپلماتهای اروپایی میگویند دولت ترامپ بدون آنکه از توافق هستهای با ایران خارج شود، مفاد آن را نقض، و مانع بهرهمندی اقتصادی تهران از آن میشود و این نگرانی وجود دارد که ایران در واکنش به اقدامات آمریکا، اجرای بخشهایی از برجام را متوقف کند.
بر اساس گزارش روزنامه والاستریت ژورنال، دیپلماتهای اروپایی معتقدند دولت ترامپ که مشغول بازبینی برجام است، بهرهگیری از امتیازهای اقتصادی تعیین شده برای ایران را دشوار کرده و ممکن است با به درازا کشاندن بازبینی توافق هستهای، فشار بر ایران را افزایش دهد.
به نوشته این روزنامه، مقامهای اروپایی اگرچه در اظهارنظرهای علنی میگویند که آمریکا به برجام وفادار مانده است، اما در گفتگوهای خصوصی خود، نسبت به ادامه روند بازبینی این توافق از سوی آمریکا ابراز نگرانی کردهاند و میگویند که واشنگتن اطلاعات کافی در این خصوص در اختیار اروپا نمیگذارد و هیچ زمان مشخصی نیز برای پایان روند بازبینی مشخص نشده است.
گزارش والاستریت ژورنال میافزاید: مقامهای اروپایی همچنان باور دارند که دولت ترامپ از توافق هستهای خارج نمیشود، اما خیلیها از این هراس دارند که واشنگتن، روند بررسی را طولانی کند و به این طریق مانع تحقق مزایای اقتصادی شوند که ایران انتظار داشت از برجام بدست آورد.
این گزارش با اشاره به تلاش آمریکا برای دور نگه داشتن همکاری بانکها و سرمایهگذاران غربی از ایران، مینویسد: دیپلماتهای اروپایی نگران آن هستند که ایران در پاسخ به آمریکا، بطور محدود اقدام به نقض برجام کند.
مقامهای ایرانی از جمله وزیر خارجه کشورمان بارها اعلام کردهاند که با وجود عمل کردن ایران به تمامی تعهداتش تحت برجام، آمریکا از اجرای تعهداتش سر باز میزند و برجام را نقض کرده است.
همچنین موگرینی در رابطه با نقض احتمالی برجام می گوید: 'معتقدم دولت جدید آمریکا باید به این درک برسد که در پیش گرفتن رویهای متفاوت از برجام (برنامۀ جامع اقدام مشترک) به نفع هیچکس در منطقه نخواهد بود'
موگرینی تصریح کرد: 28 کشور عضو اتحادیۀ اروپا مصمم به حفظ برجام هستند 'اروپاییها به شدت در تلاش برای حفظ این توافق هستند' موگرینی با اشاره به اینکه این توافق با موفقیت در حال اجراست، گفت: 'چیزی که میبینم این است که این توافق کارآمد است. این توافق جهان را بسیار امنتر کرده است'
اظهارات ضد ایرانی ترامپ در حالی مطرح میشود که در پی توافق اتمی سال گذشته، به سالها مناقشه اتمی غرب علیه ایران پایان داده شد؛ همچنین شورای امنیت سازمان ملل با تصویب قطعنامۀ 2231، این توافق را مورد تأیید قرار داد.
همچنین آژانس بینالمللی انرژی هسته ای در گزارشهای منتشره خود، بارها پایبندی تهران به تعهداتش در قبال این توافق هسته ای را تأیید کرده است. براساس برجام، ایران بخشهایی از فعالیتهای هسته ای خود را در ازای لغو کامل تحریمهای مربوط به برنامۀ هسته ای خود، محدود کرد.
مساله دیگر وضعیت حقوقی برجام است. پس از صدور آن برخی از نمایندگان در ایران و در کنگره آمریکا بر این باور بودند که برجام یک معاهده حقوقی بین المللی بوده و الزام آور است. علت اصرار نمایندگان آمریکا و ایران در این است که اگر برجام یک پیمان حقوقی بین المللی باشد، مطابق قانون اساسی باید به تصویب مجلس برسد.
بنابراین حرف آخر با مجلس و کنگره برسد. اما دولت ایران و آمریکا یک هفته بعد از برجام اعلام کردند، چنین چیزی وجود نداشته و این یک سند و توافق سیاسی است. البته برداشت کاملا درستی است. زیرا هدف و نیت طرفین مذاکره کننده ایجاد حقوق و وظایف جدید برای ایران نبود. ایران نه حق جدید و نه وظیفه جدیدی پیدا کرده است. نیت این بوده که ایران به وظایفی که در گذشته داشته- در چارچوب پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای -متعهد باشد و آن را اجرا کند و از حقوق خود بهره مند شود. دیگر آن که نام این سند توافق نامه است. نامی که به انگلیسی بر آن نهاده اند ' plan ' است و ' agreement ' یا ' authority ' نیست. به همین دلیل از اسم آن مشخص می شود که معاهده حقوقی نیست.
در مقابل اما، وزیر خارجه اسبق آمریکا تاکید کرده که انتخاب 'دونالد ترامپ' بهعنوان رئیسجمهوری آمریکا در واقع انقلابی علیه عقل متعارف بوده است و برهم زدن برجام بیش از آنکه به نفع آمریکا باشد به نفع ایران است.
'هنری کیسینجر' جمهوریخواه درخصوص انتخاب «دونالد ترامپ» در یک گردهمایی در شهر نیویورک گفت که بزرگترین چالش خاورمیانه «فرمانروایی احتمالی ایران بر منطقه است.» وزیر خارجه اسبق آمریکا با اشاره به انتخاب ترامپ بهعنوان رئیسجمهوری آمریکا اعلام کرد که پیروزی ترامپ در مقابل هیلاری کلینتون یک 'انقلاب علیه عقل متعارف'بوده است.
اوهمچنین ضمن آنکه ایران را امپریالیست و جهادی خواند، گفت: 'آمریکا باید به وضوح مشخص کند که ما مخالف گسترش ارضی ایران هستیم و آنچه که از ایران میخواهیم این است که مثل یک ملت و نه صلیبیون عمل کند.' او در باره سرنوشت برجام در دولت ترامپ گفت که دور انداختن توافق هستهای ایران و 1+5 'آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، چین بهعلاوه آلمان' بیش از آنکه به نفع آمریکا باشد، به نفع ایران است.
کیسینجر تاکید کرد: «من چنین توافقی را حاصل نکردم، اما پایان دادن به آن در حال حاضر، دستاورد بزرگ و مهمی برای ما به همراه نمیآورد.» اظهارات هنری کیسینجر که یک رئالیست (واقع گرا) در عرصه سیاست خارج به شمار میرود و اصالت را به «قدرت» میدهد در شرایطی مطرح میشود که پیشتر نیز تحلیلهایی منتشر شده بود مبنیبر اینکه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری منتخب ایالات متحده، برخلاف وعدههایی که درجریان مبارزات انتخاباتی داده بود، موضع چندان متفاوتی با باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده درباره برجام نخواهد داشت و درعمل نمیتواند تغییرات زیادی در توافق هستهای ایجاد کند.
یکی ازمشکلات ترامپ برای لغو، بازنگری یا مذاکره مجدد برای توافق، همراه کردن دیگر قدرتهای جهانی با این امر است. قدرتهای اروپایی به همراه چین و روسیه پس از اجرایی شدن آن بهشدت در عمل به آن مصمم هستند. موضع اخیر فدریکا موگرینی، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم در همین راستا قابل ارزیابی است.
چالش دیگر ترامپ، رسیدگی به امور اقتصادی ایالات متحده است که به نظر میرسد اولویت اول ترامپ باشد. باز کردن پروندهای که پیشتر بسته شده و میتواند هزینهزا باشد و بار اضافی بر اقتصاد ایالات متحده تحمیل کند، چندان برای ترامپ عاقلانه به نظر نمیرسد.
ایجاد بی ثباتی در خاورمیانه و عواقب غیرقابل کنترل آن از دیگر موانع ترامپ برای مواجهه با برجام است. از طرف دیگر ایران نیز هرگز بار دیگر وارد مذاکرات هستهای نخواهد شد و منطقا آن را نخواهد پذیرفت؛ زیرا یک بار روند آن طی شده و تهران دیگر نیازی به تکرار آن نمیبیند.
بنابراین نقض برجام و چنین شعارهایی ، به گواهی تاریخ، پس از بهرهبرداری لازم رنگ میبازد. طنز تلخ روزگار اینکه از این شعار نه تنها در داخل ایالات متحده استقبال نشد بلکه نظام بین الملل هم این رویکرد را دیدگاه ترامپ را رد کرد. به نظر میرسد باید ادعای ترامپ مبنی بر پاره کردن برجام را صرفا یک شعار تبلیغاتی پوپولیستی اجراناپذیر، برای کسب آرای بخش کمتر تحصیل کرده مردم باشد.
گروه ایرنا مقاله
از: محمدرضا یوسف نژاد خبرنگار ایرنا مرکز سمنان
انتشاردهنده: جانعلی فتحی
کشوری که خود بزرگترین منابع انرژی دنیا را دارد آیا از نظر اقتصادی و سیاسی به این میزان سرمایه گذاری در صنعت هسته ای نیاز دارد؟ یا این که این تصمیم سیاسی است؟ سوال های دیگری مطرح می شود مبنی بر این که چرا فرانسه 300 رآکتور اما آلمان بیست رآکتور دارد؟ این ها بر اساس تصمیمات سیاسی است که در هر کشور گرفته می شود.
هیچ کشوری نمی تواند نظر بدهد که چرا به جای نفت و گاز از انرژی هسته ای استفاده می کنید. گرچه گاهی تصیمات سیاسی صحیح نیست. اما وظیفه سیاستمداران تصمیم گیری، برنامه ریزی، نتیجه گیری و در نهایت اجرای تصمیمات است. در ایران نیز از مدت ها قبل با توجه موقعیت استراتژیکی، نظامی، موقعیت سوق الجیشی ایران و موارد دیگر، راجع به برنامه هسته ای تصمیمی گرفته شد.
سیر تاریخی مراحل تفاهم نامه اقدام مشترک به دلیل گستره تاریخی و شادابی زمان برای نقل این مفهوم غیر قابل درک است و اطلاعات وسیعی پیرامون آن نوشته شده است. اما بیان واژگانی از آینده می تواند امید را برای ثبات این توافقنامه به ارمغان آورد.
برجام باردیگر زمانی به سرخط خبرها آمد که باوجود فراز و نشیب های فراوان و تحریم ها ناجوانمردانه، در وادی انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده، دلهره گریبانگیر نظام جهانی بر سر برنامه هسته ای ایران شد.
انتخاب ترامپ و همچنین یکدست شدن حاکمیت در نتیجه به دست آوردن اکثریت کنگره از سوی جمهوریخواهان که از سال 1928 تاکنون بیسابقه بوده است، قطعا تأثیرات مهم کوتاه مدت و بلند مدتی را بر مناسبات منطقهای و بینالمللی ایالات متحده خواهد گذاشت.
باوجود رویکردهای انزواگرایانه و بیشتر معطوف به مشکلات داخلی، یکی از وعدههای انتخاباتی وی، پارهکردن توافق برجام بود. پس از اعلام نتایج انتخابات، طیفی از تحلیلهای سیاسی درخصوص آینده برجام ارائه شده است که از لرزان شدن پایههای برجام تا پیشبینی نقض نکردن آن از سوی پرزیدنت ترامپ را دربر میگیرد.
در فرض اراده مشترک رئیس جمهور جدید و سایر ارکان حاکمیت ایالات متحده بر نقض یا اجرانکردن برجام 'یا حتی آنطور که بعضی از سیاست مداران جمهوریخواه ادعا کردهاند، کشاندن دوباره دولت ایران پای میز مذاکره برای تغییر و تعدیل شرایط توافق شده در برجام'، آیا از منظر حقوق بینالملل و نظام حقوقی ایالات متحده، امکان تحقق چنین ارادهای وجود دارد یا خیر؟
برای پاسخ به این پرسش باید به بررسی دو مسئله پرداخت:
اول آنکه ماهیت حقوقی برجام از دیدگاه حقوق بینالملل و نظام حقوقی آمریکا و دیگر جایگاه تعهدات بینالمللی در نظام حقوقی این کشوراست. پس از انعقاد توافق نامه موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک 'برجام یا JCPOA، 'در ایالات متحده، اختلافنظر اساسی مابین سیاست مداران و تحلیلگران دو جناح درخصوص ماهیت حقوقی برجام شکل گرفت.
بسیاری از اعضای جمهوری خواه کنگره مانند «جان بینر»، رئیس مجلس نمایندگان و سناتور «میچ مک کانل»، رهبر اکثریت سنا، عقیده داشتند برجام یک معاهده بینالمللی (Treaty) است و مطابق قسمت دوم از ماده 2 قانون اساسی ایالات متحده باید به تأیید سنا برسد.
درمقابل اما، وزارت امور خارجه آمریکا در نامهای در پاسخ به استعلام «مایک پومپیو»، دیگرعضو کنگره، نه تنها صراحتا اعلام کرد برجام یک معاهده بینالمللی نیست، بلکه 'احتمالا به جهت فرار از زیر بار فشارهای سیاسی حزب جمهوریخواه و همچنین افکار عمومی در ایالات متحده'حتی سطح آن را به یک مجموعه تعهدات صرفا سیاسی غیرالزام آور ذیل حقوق بینالملل تنزل داد، تا جاییکه طرفداران این دیدگاه حتی ادعا کردند قطعنامه شورای امنیت در تأیید برجام صرفا تحریمهای قبلی شورای امنیت را لغو کرده و ایالات متحده را ملزم به لغو تحریمهای یکجانبهاش نکرده است.
طرح چنین ادعایی در حالی صورت میپذیرفت که دلایل و شواهد زیادی وجود داشت که نشان میداد برجام برخلاف این ادعا کاملا الزامآور بوده و نقض مفاد آن موجب مسئولیت بینالمللی دولت نقضکننده میشود.
اولا در متن برجام بارها صریحا از عبارات تعهد Commitmen یا تعهدات متقابل Reciprocal Commitments استفاده شده است، بدون اینکه هیچ گونه قرینه لفظی یا معنوی متضمن سیاسیبودن تعهدات مذکور وجودداشته باشد.
بهلحاظ حقوقی، در تفسیر قصد طرفین تعهد، معانی عرفی عبارات و اوضاع واحوالی که توافق در آن منعقد شده است مدنظر قرار میگیرد.
بنابراین، درحالیکه هیچ قرینه یا اوضاع واحوالی که حاکی از سیاسیبودن این تعهدات باشد وجود ندارد، معنی عرفی تعهد که متضمن الزامآوربودن است ملاک عمل خواهد بود.
ثانیا در قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل، ضمن اینکه اجرای کامل برجام از کشورهای متعاهد خواسته شده، بارها مفاد آن مورد تأیید و تأکید قرار گرفته است. مطابق ماده 25 منشور ملل متحد، کشورهای عضو ملل متحد به قبول و اجرای کامل تصمیمات شورای امنیت متعهد هستند.
ثالثا اینکه در متن برجام سازوکار حل وفصل اختلافات تعیین شده و برای انجامندادن تعهدات مخصوصا از طرف ایران، ضمانت اجرائی شدیدی (بازگشت همه تحریمهای قبلی) پیشبینی شده است. این در حالی است که در عرصه بین المللی برای تعهدات سیاسی، به دلیل الزام آورنبودن آنها، تعیین سازوکار حلوفصل اختلاف و پیشبینی ضمانت اجرا معمول نیست. بنابراین، ادعای غیرالزامآوربودن برجام صرفا دارای کارکرد تبلیغاتی در داخل ایالات متحده است.
در نظام حقوقی ایالات متحده توافقات الزام آور بینالمللی به دو دسته معاهدات (Treaties) و موافقت نامههای اجرائی (Executive Agreements) تقسیم میشوند. معاهدات از منظر حقوق بینالملل و نظام حقوقی آمریکا باید دارای شرایط معینی باشند. مطابق کنوانسیون وین (1969) راجع به حقوق معاهدات، علاوه بر لزوم وجود قصد مشترک و رضایت طرفهای متعاهد مبنیبر انعقاد یک معاهده بینالمللی، برای محسوب شدن یک سند بهعنوان معاهده، رعایت مجموعهای از شرایط شکلی و تشریفاتی نیز ضروری است.
این در حالی است که درخصوص برجام، صرفنظر از وجود یا نداشتن قصد مشترک مبنیبر انعقاد معاهده، بعضی از شرایط شکلی و تشریفاتی مقرر مانند تصویب معاهده از سوی مراجع ذی صلاح داخلی یا وجود امین معاهده انجام نشده است.
از سویی دیگر با توجه به این امر که ایران تاکنون به تمامی تعهدات خود در قبال توافق هسته ای پایبند بوده است، هرگونه تلاش واشنگتن برای عقب نشینی از این توافق بدون هیچ دلیل مشخصی از سوی سازمان ملل غیرقانونی شمرده خواهد شد و روابط دیپلماتیک و تجاری آمریکا با برخی از نزدیک ترین متحدانش را متزلزل خواهد کرد؛ چراکه ترامپ ادامه پایبندی آمریکا به توافق هستهای ایران را به مسائلی گره زده است که اساساً در متن توافق هیچ اشارهای به آنها نشده است.
آمریکا نسبت به دیگر کشورهای غربی همواره مواضع سرسختانه تری در قبال ایران اتخاذ کرده است. پیشینه تحریم های واشنگتن علیه تهران به سال 1979 باز می گردد. از سال 2006 سازمان ملل نیز با وجود صلحآمیز بودن فعالیت های هسته ای ایران تحریم های جدیدی را علیه این کشور وضع کرد تا اینکه سرانجام در سال 2015 با انعقاد توافق هسته ای، سازمان ملل، آمریکا و دیگر کشورهای غربی متعهد شدند تحریم ها علیه ایران را در قبال محدود شدن فعالیت های هسته ای این کشور لغو کنند.
با این حال علیرغم پایبندی ایران به این توافق که در گزارش اخیر وزارت خارجه آمریکا نیز بر آن تاکید شده، واشنگتن از ماه گذشته تحریم های جدیدی را علیه این کشور اعمال کرده است. موضع ترامپ در قبال این توافق از آغاز سرسختانه بود. وی مدعی است آمریکا می بایست علاوه بر محدود کردن فعالیت های هسته ای تهران، مسائل مرتبط با حقوق بشر، تروریسم و نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه را نیز به شروط توافق هسته ای اضافه می کرد؛ به همین دلیل مدعی است توافق فعلی ایرادات بزرگی دارد و نیازمند تجدیدنظر است.
اما واقعیت آن است که واشنگتن تنها به بهانه پایبند نبودن تهران به اجرای برجام می تواند از توافق هسته ای کنار بکشد و به عنوان یکی از اعضای دائم شورای امنیت هرگونه طرح لغو تحریم ها علیه تهران را وتو کند.چراکه هیچ یک از دلایلی که دولت ترامپ برای کنار کشیدن از برجام به آنها استناد میکند، در متن توافق هستهای مورد اشاره قرار نگرفتهاند.
به بیان دیگر، دولت ترامپ در حالیکه پایبندی ایران به مفاد توافق هستهای را در گزارش اخیر خود به کنگره تایید کرده نمیتواند به دلایل دیگری مانند برنامه موشکی، حمایت از تروریسم (مقاومت)، نقض حقوق بشر و رفتار تهدیدآمیز منطقهای که هیچ صحبتی در متن برجام درمورد آنها نشده، از این توافق خارج شود.
از سویی دیگر دیپلماتهای اروپایی میگویند دولت ترامپ بدون آنکه از توافق هستهای با ایران خارج شود، مفاد آن را نقض، و مانع بهرهمندی اقتصادی تهران از آن میشود و این نگرانی وجود دارد که ایران در واکنش به اقدامات آمریکا، اجرای بخشهایی از برجام را متوقف کند.
بر اساس گزارش روزنامه والاستریت ژورنال، دیپلماتهای اروپایی معتقدند دولت ترامپ که مشغول بازبینی برجام است، بهرهگیری از امتیازهای اقتصادی تعیین شده برای ایران را دشوار کرده و ممکن است با به درازا کشاندن بازبینی توافق هستهای، فشار بر ایران را افزایش دهد.
به نوشته این روزنامه، مقامهای اروپایی اگرچه در اظهارنظرهای علنی میگویند که آمریکا به برجام وفادار مانده است، اما در گفتگوهای خصوصی خود، نسبت به ادامه روند بازبینی این توافق از سوی آمریکا ابراز نگرانی کردهاند و میگویند که واشنگتن اطلاعات کافی در این خصوص در اختیار اروپا نمیگذارد و هیچ زمان مشخصی نیز برای پایان روند بازبینی مشخص نشده است.
گزارش والاستریت ژورنال میافزاید: مقامهای اروپایی همچنان باور دارند که دولت ترامپ از توافق هستهای خارج نمیشود، اما خیلیها از این هراس دارند که واشنگتن، روند بررسی را طولانی کند و به این طریق مانع تحقق مزایای اقتصادی شوند که ایران انتظار داشت از برجام بدست آورد.
این گزارش با اشاره به تلاش آمریکا برای دور نگه داشتن همکاری بانکها و سرمایهگذاران غربی از ایران، مینویسد: دیپلماتهای اروپایی نگران آن هستند که ایران در پاسخ به آمریکا، بطور محدود اقدام به نقض برجام کند.
مقامهای ایرانی از جمله وزیر خارجه کشورمان بارها اعلام کردهاند که با وجود عمل کردن ایران به تمامی تعهداتش تحت برجام، آمریکا از اجرای تعهداتش سر باز میزند و برجام را نقض کرده است.
همچنین موگرینی در رابطه با نقض احتمالی برجام می گوید: 'معتقدم دولت جدید آمریکا باید به این درک برسد که در پیش گرفتن رویهای متفاوت از برجام (برنامۀ جامع اقدام مشترک) به نفع هیچکس در منطقه نخواهد بود'
موگرینی تصریح کرد: 28 کشور عضو اتحادیۀ اروپا مصمم به حفظ برجام هستند 'اروپاییها به شدت در تلاش برای حفظ این توافق هستند' موگرینی با اشاره به اینکه این توافق با موفقیت در حال اجراست، گفت: 'چیزی که میبینم این است که این توافق کارآمد است. این توافق جهان را بسیار امنتر کرده است'
اظهارات ضد ایرانی ترامپ در حالی مطرح میشود که در پی توافق اتمی سال گذشته، به سالها مناقشه اتمی غرب علیه ایران پایان داده شد؛ همچنین شورای امنیت سازمان ملل با تصویب قطعنامۀ 2231، این توافق را مورد تأیید قرار داد.
همچنین آژانس بینالمللی انرژی هسته ای در گزارشهای منتشره خود، بارها پایبندی تهران به تعهداتش در قبال این توافق هسته ای را تأیید کرده است. براساس برجام، ایران بخشهایی از فعالیتهای هسته ای خود را در ازای لغو کامل تحریمهای مربوط به برنامۀ هسته ای خود، محدود کرد.
مساله دیگر وضعیت حقوقی برجام است. پس از صدور آن برخی از نمایندگان در ایران و در کنگره آمریکا بر این باور بودند که برجام یک معاهده حقوقی بین المللی بوده و الزام آور است. علت اصرار نمایندگان آمریکا و ایران در این است که اگر برجام یک پیمان حقوقی بین المللی باشد، مطابق قانون اساسی باید به تصویب مجلس برسد.
بنابراین حرف آخر با مجلس و کنگره برسد. اما دولت ایران و آمریکا یک هفته بعد از برجام اعلام کردند، چنین چیزی وجود نداشته و این یک سند و توافق سیاسی است. البته برداشت کاملا درستی است. زیرا هدف و نیت طرفین مذاکره کننده ایجاد حقوق و وظایف جدید برای ایران نبود. ایران نه حق جدید و نه وظیفه جدیدی پیدا کرده است. نیت این بوده که ایران به وظایفی که در گذشته داشته- در چارچوب پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای -متعهد باشد و آن را اجرا کند و از حقوق خود بهره مند شود. دیگر آن که نام این سند توافق نامه است. نامی که به انگلیسی بر آن نهاده اند ' plan ' است و ' agreement ' یا ' authority ' نیست. به همین دلیل از اسم آن مشخص می شود که معاهده حقوقی نیست.
در مقابل اما، وزیر خارجه اسبق آمریکا تاکید کرده که انتخاب 'دونالد ترامپ' بهعنوان رئیسجمهوری آمریکا در واقع انقلابی علیه عقل متعارف بوده است و برهم زدن برجام بیش از آنکه به نفع آمریکا باشد به نفع ایران است.
'هنری کیسینجر' جمهوریخواه درخصوص انتخاب «دونالد ترامپ» در یک گردهمایی در شهر نیویورک گفت که بزرگترین چالش خاورمیانه «فرمانروایی احتمالی ایران بر منطقه است.» وزیر خارجه اسبق آمریکا با اشاره به انتخاب ترامپ بهعنوان رئیسجمهوری آمریکا اعلام کرد که پیروزی ترامپ در مقابل هیلاری کلینتون یک 'انقلاب علیه عقل متعارف'بوده است.
اوهمچنین ضمن آنکه ایران را امپریالیست و جهادی خواند، گفت: 'آمریکا باید به وضوح مشخص کند که ما مخالف گسترش ارضی ایران هستیم و آنچه که از ایران میخواهیم این است که مثل یک ملت و نه صلیبیون عمل کند.' او در باره سرنوشت برجام در دولت ترامپ گفت که دور انداختن توافق هستهای ایران و 1+5 'آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، چین بهعلاوه آلمان' بیش از آنکه به نفع آمریکا باشد، به نفع ایران است.
کیسینجر تاکید کرد: «من چنین توافقی را حاصل نکردم، اما پایان دادن به آن در حال حاضر، دستاورد بزرگ و مهمی برای ما به همراه نمیآورد.» اظهارات هنری کیسینجر که یک رئالیست (واقع گرا) در عرصه سیاست خارج به شمار میرود و اصالت را به «قدرت» میدهد در شرایطی مطرح میشود که پیشتر نیز تحلیلهایی منتشر شده بود مبنیبر اینکه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری منتخب ایالات متحده، برخلاف وعدههایی که درجریان مبارزات انتخاباتی داده بود، موضع چندان متفاوتی با باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده درباره برجام نخواهد داشت و درعمل نمیتواند تغییرات زیادی در توافق هستهای ایجاد کند.
یکی ازمشکلات ترامپ برای لغو، بازنگری یا مذاکره مجدد برای توافق، همراه کردن دیگر قدرتهای جهانی با این امر است. قدرتهای اروپایی به همراه چین و روسیه پس از اجرایی شدن آن بهشدت در عمل به آن مصمم هستند. موضع اخیر فدریکا موگرینی، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم در همین راستا قابل ارزیابی است.
چالش دیگر ترامپ، رسیدگی به امور اقتصادی ایالات متحده است که به نظر میرسد اولویت اول ترامپ باشد. باز کردن پروندهای که پیشتر بسته شده و میتواند هزینهزا باشد و بار اضافی بر اقتصاد ایالات متحده تحمیل کند، چندان برای ترامپ عاقلانه به نظر نمیرسد.
ایجاد بی ثباتی در خاورمیانه و عواقب غیرقابل کنترل آن از دیگر موانع ترامپ برای مواجهه با برجام است. از طرف دیگر ایران نیز هرگز بار دیگر وارد مذاکرات هستهای نخواهد شد و منطقا آن را نخواهد پذیرفت؛ زیرا یک بار روند آن طی شده و تهران دیگر نیازی به تکرار آن نمیبیند.
بنابراین نقض برجام و چنین شعارهایی ، به گواهی تاریخ، پس از بهرهبرداری لازم رنگ میبازد. طنز تلخ روزگار اینکه از این شعار نه تنها در داخل ایالات متحده استقبال نشد بلکه نظام بین الملل هم این رویکرد را دیدگاه ترامپ را رد کرد. به نظر میرسد باید ادعای ترامپ مبنی بر پاره کردن برجام را صرفا یک شعار تبلیغاتی پوپولیستی اجراناپذیر، برای کسب آرای بخش کمتر تحصیل کرده مردم باشد.
گروه ایرنا مقاله
از: محمدرضا یوسف نژاد خبرنگار ایرنا مرکز سمنان
انتشاردهنده: جانعلی فتحی
کپی شد