مسائل اجتماعی در حوزه بانوان، بر مردم منت نگذارید، کم بودن نقدپذیری و تحمل افراد، آموزههای عاشورا، مناقب و منزلت قیام امام حسین (ع)، آلودگی هوا و افزایش مرگ و میر، نگذاریم چراغ خانه خاموش شود، راهکارهای مبارزه با فساد، نقش رسانه ها و مطبوعات در مبارزه با فساد از جمله موضوعهایی بودند که مطبوعات محلی استان سمنان در هفته جاری به آنها پرداختند.
روزنامه پیام استان سمنان
روزنامه پیام سمنان در هفتهای که گذشت مطالبی چون مناقب و منزلت امام حسین (ع)، آلودگی هوا و افزایش مرگ و میر، نگذاریم چراغ خانه خاموش شود، راهکارهای مبارزه با فساد و نقش رسانهها و مطبوعات در مبارزه با فساد را مورد اشاره قرار داد.
یکی از موضوع های مهمی که در این روزنامه مورد توجه قرار گرفت، مطلبی به عنوان « نگذاریم چراغ خانه خاموش شود» به قلم منصور فرزامی است.
در این مطلب آمده است:
بعد از اعلان میزان رشد ۴۷ درصدی جرم بانوان استان در سال ۹۸ نسبت به سال ۹۷، آن هم در استان فرهنگی و مذهبی سمنان، به عنوان مقدمه دو نکته به خاطر آمد: اول آن که به جای سرزنش و اتهام و محکومیت قطعی بزهکاران از دید خودمان، بکوشیم تا با زمینهسازی عاطفی و فرهنگی و روانشناختی، آنان را به صلاح آوریم و از یاد نبریم که تشویق، صد برابر تنبیه و سرزنش کارایی دارد و دوم، اینکه کاش صاحبنظران در این ستون بنویسند و علل این معلول را بازگویند. علیالخصوص اگر بانو و بانوانی صاحبنظر با ارائهی راهکارهای مناسب، دست به قلم ببرند که همین جا عنوان کنم که مطبوعات از جمله آن نشریاتی که ما با آنها سروکار داریم، با آغوش باز، قلم و نظر و راهبرد منطقی و راهگشای ارجمندان را طالب و چشم به راهیم و دریغی از تقدیم ستون به ارجمندان نیست و در آغاز متن، کاش به این آمار میرسیدیم که از این شمار، چند تن متاهل و مادرند و چه شماری مجردند. چون اگر مادر باشند که در جامعهی سنتی ایران، چراغ اعتبار و کیان خانواده را خاموش کردهاند چرا که هرگز نمیتوان ننگ را با رنگ، پاک کرد و چنانچه مجرد باشند، لگدی به بخت و آیندهی خود زدهاند که به هیچ وجه قابل جبران و بازسازی نیست.
در اینجا باید گفت که دستگیری ۵۸۹ تن از زنان در پنج ماههی نخست ۹۸ چنانچه با همین روال پیش برود و سیر صعودی به خود نگیرد، تا پایان سال کمتر از ۱۳۰۰ تن نخواهند بود. این، یعنی خانوادههای بسیاری گرفتار مسائل عدیدهای خواهند بود که نه خود آنان و نه جامعه در گناه و ارتکاب جرم، کمتر از هم گناهکار و اهل تقصیر نیستند.
جرم جامعه، بیشک هم اقتصادی است و هم فرهنگی. در گناه فرهنگی، اهالی فرهنگ و تعلیم و تربیت، عرصهای برای رشد انسان به سوی تعالی فراهم نکردهاند. مصیبتبارتر اینکه با هزینهی امثال این خطاکاران و مرتکبان جرم، از این نمد برای خود و جاه و مال خویش، کلاهی هم ساختهاند اما در معامله، این خطاکاران هستند که متضرر شدهاند.
در مقام قیاس گذشته با حال، چنین است که به استناد نوشتهی روزنامهی اطلاعات در سال ۱۳۴۶ یعنی پنجاه و دو سال پیش اگر سمنان را سوئیس ایران نامیدند به سبب آن بود که یک زندانی مرد داشت که آن هم غیربومی و اهل استان دیگر بود و حال در شهریور ۹۸ فقط ۵۸۹ زن به جرم ارتکابی، دستگیر شدهاند! آیا این، قصور فرهنگی بانیان فرهنگ و متولیان تعلیم و تربیت نیست.
در قصور اقتصادی، وقتی که پدر خانواده که مظهر قدرت و اتکای خانواده است، بیش از دو سوم اوقات شبانهروز را در پی لقمه نانی جان به لب میآورد، آیا در نبود وی، اعضای خانواده به راه صلاح خواهند رفت؟ از جمله در بالا رفتن سن ازدواج به علت بیکاری و نداری، بدون عارضه خواهیم بود؟ و آیا نباید در برنامههای آموزشی و پرورشی و هنری و فرهنگی و تعلیمات دینی و تبلیغ اسلامی با توجه به نیازها و ضرورتهای زمان و مکان و شرایط جهانی، تجدید نظری صورت بگیرد. در اینجا نمیخواهیم گناه فردی و خانوادگی را در تربیت فرزند و رفتار با همسر نادیده بگیریم و زیادهخواهیهای احتمالی آنان را از نظر دور بداریم که هر کس مسئول رفتار و کنش خود خواهد بود ولی در مسائل و رفتارهای اجتماعی باید لحظهای تامل کرد به این که آیا در موارد بسیاری، زنان و دختران را انسانهای درجهی دوم تصور نکردهایم.
وقتی که جایز نمیدانیم که به ورزش سالم دوچرخهسواری حتی با پوشش اسلامی بپردازند و اجازهی ورود به ورزشگاهها را هم نمیدهیم؟ آیا شأن آنان را رعایت کردهایم یا شأن و منزلت آنها را شکستهایم؟ در به کارگیری آنان در نهادهای رسمی و دولتی چه؟ آیا میزان آنها با مردان برابر است، در واگذاری مسئولیتهای کلان آیا به آنها اعتماد داریم؟ اینجا دوران شعار انتخاباتی و سوءاستفاده از زنان در کسب آرا نیست، اینجا بحث شخصیت و حقوق شهروندی بانوان و دختران ماست.
ضمن آن که از نظر فردی باید مرتبهی دیانت و اخلاق و بایستههای وجودی خود را حفظ کنند و حد خود را بشناسند و نگه دارند. ضمن آن که به عنوان وظیفه نهادهای اجتماعی هم باید مرحلهی پیشگیری را زودتر از درمان و بازسازی و اصلاح پرهزینه بدانند و این نکتهی حیاتی و منطقی را از یاد نبرند که فرزند را باید با توجه به زمان تربیت کرد نتیجه آن که گناه را به گردن دیگری انداختن و یا لاابالیوار، این معضل عظیم را ندیدن و در پی چاره برنخاستن، عوارض را مصیبتبارتر خواهد کرد که در سیل عوارض و چالشهای اجتماعی، هیچ فردی و نهادی، برکنار از مصایب آتی نیست.
در یکی دیگر از مطالب این نشریه با عنوان « مقاومت یا مذاکره با پشتیبانی مردم» نوشته ابوالقاسم کواکبیان آمده است:
در طی چند روز گذشته وزیر خارجة کشورمان برای مشکلات بهوجودآمده تلاش بیوقفهای کردند.
آقای ظریف در این روزها به شرق و غرب عالم سفر کرده و حتی در مدت کوتاهی دو بار به فرانسه رفته است تا بتواند با دیپلماسی فعال نقشههای ناجوانمردانة مردی از تبار زورگویان مثل ترامپ را خنثی کند. او زمانی به فرانسه رفت که سران آمریکا، انگلیس، ژاپن، فرانسه، آلمان، ایتالیا و کانادا بهعنوان بزرگترین کشورهای اقتصاد جهان موسوم به کشورهای جی۷، جلسه داشتند.
این سفر با دعوت وزیر خارجة فرانسه بهطور غیرمنتظره صورت گرفت. ظریف با مقامات فرانسه سه ساعت و نیم مذاکره کرد و در جایی مدعی شد ما راه دشواری پیش رو داریم؛ این سفر ارزشش را داشت.
از سوی دیگر، رئیسجمهور کشورمان بیان کردند که اگر بدانم شرکت من در جلسهای و ملاقات با شخصی بهنفع کشور است، از هیچگونه تلاشی دریغ نخواهم کرد؛ زیرا اصل برای ما حفظ منافع ملی کشور است. او فردای آن روز صحبتهای خود را اینگونه تکمیل کرد که ما بهدنبال حل مشکلات از راه منطقی هستیم نه از راه عکسانداختن! او تأکید کرد بدون دستبرداشتن از تحریم و روابط خصمانه، تحولی در روابط ایران و آمریکا ایجاد نمیشود؛ لذا هماکنون به اعتقاد بسیاری از سیاستمداران دلسوز وقتی مذاکره با اقتدار و برای مصلحت کشور و با اذن رهبر باشد و آمریکا نیز شروط ایران یا همان بازگشت به برجام و دستبرداشتن از تحریمها را بپذیرد، میتوان درجهت منافع کشور گام برداشت.
بهطور قطع اگر این شرایط محقق شود و بتوانیم با تمام قدرت در پی خودکفایی و اقتصاد مقاومتی باشیم و بهویژه اگر دست از نفتفروشی و اقتصاد تکپایهایبرداریم، میتوانیم با روشهای صلحآمیز مشکلات اقتصادی کشور را حل کنیم و به سرمنزل مقصود برسیم. هیچ انسان عاقلی تأیید نمیکند که با جنگ و انهدام زیرساخت میتوان عاقبتبهخیر شد. دشمنان ما هم نیک میدانند با جنگ نمیتوانند این مردم را مطیع خود کنند؛ کما اینکه در طول تاریخ جنگطلبی حاصلی جز ویرانی و کشتار نداشته است.
در همین قرن بیستم دنیا دو جنگ خانمانبرانداز به خود دیده است که در جنگ جهانی اول بر اثر استفاده از سلاحهای مخوف شیمیایی در طی سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ بیش از پنجاهمیلیون انسان بیگناه به ورطة نیستی و هلاکت افتادند. در این جنگ متفقین خود را پیروز میدان میدانستند و در کنفرانس صلح پاریس تاوان سنگینی بر شکستخوردگان تحمیل کردند؛ ولی این پیروزی حاصل کشتهشدن حداقل دهمیلیون نفر سرباز متفقین بود.
در جنگ جهانی دوم وضع بدتر بود؛ یعنی با کشتهشدن هشتادوپنجمیلیون انسان، خونینترین درگیری بشر در طول تاریخ رقم خورد. هیچ فرد وطندوست و باغیرتی منکر مقاومت در برابر زورگویی زورمداران نیست؛ ولی باید راه مذاکره باز باشد؛ کما اینکه پیامبر عظیمالشأن ما در چند نمونه با دشمنان خود مذاکره و حتی قرارداد صلح امضا کردند.
در صلح حدیبیه در سال ششم هجری بین مشرکان و مسلمانان مذاکرات طولانی صورت گرفت که به عقد قرارداد و صلحنامه منجر شد؛ بهطوریکه حتی حضرت قبول کردند در ابتدای آن، عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» را بهصورت «بسمک اللهم» درج کرده و نیز نام مقدس رسولالله را از آن نوشته حذف کنند. در بحث مباهله هم که سالروز آن در همین هفتة قبل بود، برای اثبات حقانیت دین اسلام طبق آیة ۶۱ سورة آلعمران قرار شد مسلمانان و مسیحیان نجران یکدیگر را نفرین کنند تا مشخص شود دروغگو کیست.
شاید همین عمل راهحلی برای پیشگیری از جنگ و خونریزی بوده است! با اینحال، این بدان معنا نیست که باید دستبسته مطیع بیگانگان باشیم؛ بلکه اگر بخواهیم مقاومت کنیم یا با مذاکره مشکلات کشور را حل کنیم، باید همهمان باهم متحد و با دولت و حکومت همسو باشیم تا دولتمردان ما بتوانند با پشتوانة قوی مردمی از منافع ملی ما دفاع کنند.
همة مردم باید خود را در ادارة کشور سهیم بدانند. اگر خدای ناکرده در این هجمة مستکبران که زندگی و معیشت مردم را مختل کرده، عدهای از مدیران فاسد و فرصتطلب بخواهند در فکر پرکردن جیب خود و رفاه خانوادة خود باشند و دیگر مدیران خودخواه فرزندان خود را برای رفاه بیشتر، به دامان دشمنان بفرستند یا برای مثال مدیری اتومبیل چندصدمیلیونی خریداری کند و قس علیهذا...، نباید توقع داشته باشیم همة مردم حاضر باشند و بتوانند در برابر فشارهای اقتصادی همسو با دولت مقاومت کنند.
فرزامی در شماره دیگر این روزنامه به نقش رسانه ها و مطبوعات در مبارزه با فساد پرداخته است.
در این مطلب آمده است:
امروز بر همه از خرد و کلان مسلم شده که دو عامل بحرانزا، نظام را تهدید میکند: اول بزرگی و تاثیرگذاری خودمان در منطقه و جهان کنونی است که موجب آن همه دشمنی استکبار جهانی علیه ما در جهان امروز و هم در گذشتههای دور و نزدیک تاریخی شده چنان که خواندهایم. اما آنچه «خوره»ی داخل وجود ماست، فساد جایگیر و دارای شمول است که به هر کجا دست میگذاریم، عمق وجود آن را میبینیم و عجیب اینکه تاکنون نخواستهایم یا نتوانستهایم با این عارضهی بنیان برافکن مبارزهی ریشهای و اصولی بکنیم به همین علت به جای فساد با فاسد آن هم به صورت گزینشی، طرف شدهایم که خود میدانید نتیجهی کار چه بوده است و هنوز هم بدین کار مشغولیم به همین علت است که وقتی دم مار را میزنیم، دوباره جریتر و آبدیدهتر از پیش، سر بر میآورد. درست مثل زخمی است که چون میخراشیم بخشهای بیشتری را درگیر میکند.
با وقوف به این امر، به نظر میرسد که رئیس تازه بر مسند نشستهی دستگاه قضا، این بار با ثبات قدم و حمایت همه جانبه از ارادهی نظام به میدان آمده است و تاکنون هم چنان به نظر میرسد که در جهت خاصی که مورد نظر است، گام برمیدارد و در این راه به زعم خودشان، دولت و مجلس به همراهاند که بدین تلقی و باور جای شکر دارد چرا که حرکت قوا، طولی است نه عرضی.
فقط دو مشکل در این همراهی محتمل است: اول آن که مثل مبارزهی پیشین از پرداختن به فساد، روی به فاسد برگردانده شود که البته کاری صوری است و همان بازتولیدی که گفتیم تکرار خواهد شد و در آینده خواهیم گفت به عبث رفته که سر مار به دور از دسترس بوده است. اما در این اذعان رئیس قضا مبنی بر همراهی خانهی ملت و نیز خانهی دولت، به نظر میرسد که جای خالی همراهی رسانهها به طرز محسوسی مشاهده میشود و مثل اینکه فقط میخواهیم وقایع نگاری شود و حداکثر از اقدامات و مبارزه صرف تعریف و تمجید مطرح باشد، علیالخصوص، بنای آن نداریم که نیروی چهارمی هم همراه باشد در حالی که مطبوعات، رکن چهارم دموکراسی اند و زبان و گوش و چشم ملتاند و چیزهایی میبینند و میشنوند که ورای شنیدنها و دیدنهای با ملاحظه و غمض عین دیگران است بویژه نقد و تحلیلهایی ارائه میکنند که در حقیقت راه را به مسئولان قضا و اجرا و تصویب و نظارت نشان میدهند و به «نه تو»یی وارد میشوند که امکان ورود دیگران نیست چرا که بدین امر رسالت قانونی دارند و بدین مسئولیت پایبند هستند.
لذا مطبوعات آزاد را در این راه آن قدر باید بال و پر بدهیم که بدون هیچ مانع و عوارض جانبی و احتمالی حتی اعمال و رفتارهای عالم قضا و اجرا را به آسانی نقد کنند. چون همین نقد است که مسئولان تصمیمگیر را از خطا و انحراف و نیز افراط و تفریط باز می دارد و هم تحلیلهای منصفانه و عالمانهای در رشحات قلم آنهاست که چراغ راه مسئولان خواهد بود و دلسوزیهای صادقانه آنها پیوسته در گذر زمان و در عرصهی تاریخ، زبانزد و سرمشق زندگی و نشانهی آزادی و آزادگی و وارستگی است.
بنابراین، نادیده رها کردن مسیر روشن و فضای شفافی که این رکن به رسمیت شناخته از منظر قانون اساسی ساخته اند، از خطاهای محرز راهبردی است.
بویژه اگر در این راه تضییقاتی برای عملکرد قانونی آنها ایجاد شود یا به طور سهوی نادیده گرفته شوند که در این صورت هم قوای کشور و بخصوص دستگاه قضایی که بدین کار همت گماشته و بنای کارهای بس خطیر و بزرگ دارد و هم جامعه، از روشن فکرترین و آگاهترین قشر دلسوز و کم توقع، محروم خواهند شد و نتیجه همانی میشود که تاکنون شده است؛ یعنی پرداختن به فاسد به جای فساد دارای شمولی که در بالا عرض شد که در این صورت نه انتظارات آن ارادهی نظام که بدین امر حساس است و باید هم باشد، برآورده خواهد شد و نه مردم صبور و شریف ما به آنچه آرزویش را از از بدو انقلاب داشتهاند، خواهند رسید.
روزنامه بیان مردم
روزنامه بیان مردم دیگر نشریه استان سمنان است که در هفته جاری موضوعهایی چون مسایل اجتماعی در حوزه بانوان، بر مردم منت نگذارید، کم بودن نقدپذیری و تحمل افراد، آموزههای عاشورا، مناقب و منزلت قیام امام حسین(ع) و آلودگی هوا و افزایش مرگ و میر را مورد اشاره قرار داد.
از مسائل مهمی که در هفته جاری مورد توجه این روزنامه قرار گرفت، مطلبی به عنوان « آموزههای عاشورا» نوشته رضا قدس است.
در این مطلب آمده است:
محرم و به ویژه عاشورا آموزههای بسیار دارد، حماسه است، ضد ظلم است، ضد ظلم پذیری است،ضد ذلت است. دربارهی محرم و شب و روز عاشورا و برخورد بزرگ منشانه و بزرگوارانهی امام حسین(ع) با همراهانش بسیار گفته اند و نوشتهاند، باز هم ظرفیت نوشتن و گفتن را دارد، اما آنچه اکنون در پی آنیم عشقی است که هزار و چهارصدسال با شب و روز عاشورا فاصله پیدا کرده است، امروز میخواهیم دریچه را به این سو باز کنیم که اگر این بر سر و سینه زدن ها جانی را تکان ندهد و قلبی را در راه خدا و برای رضای خدا نرم نکند، نه- به کار خدا می آید و نه به کار امام حسین(ع).
اگر این نوحهها به زوایای تاریک دلمان که سخت محتاج نوری از جنس نور حسینی است را پیدا نکند چه زحمت بیهوده ای دست و بدتر از آن چه نفاق بزرگی؟ این که بر سر در هر کوی و برزنی، کوچه و خیابانی، مغازه و ادارهای و... پارچه سیاهی آویزان است و نام حسین هر جا شنیده می شود و صدای نوحه و ماتم از همه جا به گوش میرسد( البته که خوب است و بسیار هم خوب است و از عشق حسین است) و اما اگر این همه حسینی هستیم، پس بعضی ها چه می کنیم با خود و با حسین؟ پس چرا سر در جیب، به نشانهی ارادت و ادب، دست در جیب یکدیگر داریم؟ چرا از ظلم بدنمان نمی لرزد؟ چرا وقتی مظلومی را میبینیم راه کج میکنیم؟ و وقتی «حق»ی دارد ضایع میشود سکوت می کنیم؟ چرا با یاد دست از جان شسته های نینوا اندکی حتی به قدر یک جو از شیفتگیمان را به دنیا کم نمیکنیم؟ مرا ببخشید که زبان به گلایه گشودهام- درد به اندازه کافی در خود حادثه هست که به درد دیگری نباید پرداخت اما، از آن روی از آن درد به درد زمانه ره باید برد که گویی منشاء بروز آن هنوز هم هست.
فاصله یازدهم هجرت تا ۶۱ هجری کمتر از ۵۰ سال است و در همین فاصله کربلا رقم خورد، جامعه فاضله عصر پیامبر در چند دهه پس از آن از سر غفلت به خون فرزند همان پیامبر تشنه شد. آلودگی به دنیا- خوکردن به گناه، نفاق و ریا و از همه بدتر فساد خواهی، زمینه انحراف را پدید آورد، دور شدن خواص از آیین خدا و از یاد خدا و توجیه و تفسیر آیات خدا در مسیر توجیه آمال و آرزوهای خویش، عادت به گناه و لذت مال دنیا- ثروت و قدرت چنان کرد که فرزند رسول گرامی اسلام در ظهر روز عاشورا- لب تشنه و تن چاک به زمین افتاد و جمعی خاموش به تماشای مرگ خورشید نشستند و شاهد لگدکوب خیمه ها بودند!!...
کافی نیست که ما تنها به رخت عزا بسنده کنیم و به چند قطره اشکی که میریزیم دلخوش داریم، بیآن که تغییری در خود احساس کنیم برای حسینی شدن و حسینی ماندن...
اگر همه اینها به خاطر عشق به امام حسین(ع) است که هست، به حرمت همین عشق بیایم راه و مرامش را ادامه دهیم. گناه نکنیم- امر به معروف و نهی از منکر را گرامی داریم، در مراسم نوحه خوانی و سخنرانی بد اخلاقی و غیبت نکنیم، سفره اطعاممان بیشتر اطعام مساکین باشد دور از هر تفاخری؛ از هرآنچه موجب وهن دین و آیین است بپرهیزیم، از هر سخن تفرقه انگیز برحذر باشیم، برای برانگیختن احساسات مردم هر دروغی را به اهل بیت(ع) نسبت ندهیم، در مراسم عاشورا خودنمایی نکنیم و این همه پیرایه بعضا آمیخته به گناه بر آن نبندیم و اگر برای تماشا میرویم، خود را به تماشا نگذاریم که خودی در کار نیست؛ کافی است حسابهایمان را با خود صاف کنیم و اعمال خود را در ترازو گذاریم.
حسینی اگر باشیم در رفتارهایمان دیده میشود.
۹۸۹۱/۷۴۰۸