۶۰ سال است که از آخرین حج نبیالله میگذرد که دوباره صدای حج الوداعی این بار ناتمام، با ردپای کاروان سیدالشهدا، دلهای عالمی را به سوگ مینشاند.
کاروان راهی شده است و گویی مکه را ماتم گرفته و کعبه در عزایی سیاهپوش شده است...
گویی حادثهای در دل تاریخ خفته است که مکه را محزون و کربلا را سرگردان و فرات را جوشان و سر برجداره کوبان کرده است. خبری قبیله تاریکی را شمشیرکشان کرده است؛ خبری از جنس رهسپاری کاروان اهل بیت مصطفی(ص).
علی بن حسین(ع) که با در خواست مکرر استاندار مدینه برای بیعت با یزید بن معاویه روبرو بود، از آنجا خارج و رهسپار مکه معظمه شده بود.
چهار ماه و چند روز در جوارخانه امن الهی اقامت گزید و در این مدت با دعوت مسلمانان مبارز برخی از مناطق اسلامی، به ویژه شیعیان کوفه مواجه شد و برای پاسخگویی به درخواست آنان، پسرعمویش مسلم بن عقیل(ع) را جهت هماهنگی انقلابیون و زمینهسازی نهضت بزرگ، به کوفه فرستاد.
مسلم بن عقیل که با استقبال بی نظیر مردم کوفه مواجه شد، برای آن حضرت نامه ای فرستاد و او را برای رفتن به شهر کوفه دعوت کرد.
امام حسین(ع) تصمیم داشت که پس ازپایان مراسم حج، به سوی کوفه رهسپار شود اما به وی خبر داده شد که یزید بن معاویه، تعدادی از مزدوران خود به فرماندهی عمرو بن سعید بن عاص را به بهانه حضور در مراسم حج، به مکه فرستاده تا در هنگام مراسم حج، امام حسین(ع) را دستگیر کرده و به نزد یزید در شام بفرستد و یا اینکه ناجوانمردانه وی را در هنگام عبادت ترور کرده و به شهادت برساند.
امام حسین(ع) برای خنثی کردن توطئههای دشمن حیله گر، ناچار شد در تصمیم خویش تجدید نظر کند و بدین جهت حج خود را تبدیل به عمره کرد و پس از پایان اعمال عمره، از حالت احرام بیرون آمد و در هشتم ذی حجّه، یعنی دو روز پیش از عید سعید قربان، از مکه عازم کوفه شد و حجه الوداع خود را نیمه تمام گذاشت.
یزید بن معاویه از یک سو جاسوسان و مزدوران خویش را برای دستگیری و یا کشتن آن حضرت به مکه اعزام کرد و از سوی دیگر با واسطه قرار دادن افراد موجّه و سر شناس، مانع خروج آن حضرت از مکه میگردید.
فرستادن افراد سرشناس نزد امام حسین(ع) برای انصراف از قیام
وی، نامهای برای عبدالله بن عباس فرستاد و از او درخواست کرد که مانع قیام امام حسین(ع) شده و او را به سکوت و آرامش دعوت کند، در غیر این صورت، بدون در نظر گرفتن ملاحظات خویشاوندی با او برخورد خشن خواهد کرد.
عبدالله بن عباس به نزد امام حسین(ع) رفت و او را به ماندن در مکه و خویشتن داری دعوت کرد، ولی آن حضرت اعتنایی به مصلحت اندیشیهای وی نکرد و بر تصمیم خود تأکید نمود.
غیر از عبدالله بن عباس، افرادی دیگر چون محمد بن حنفیه، عبدالله بن عمر و عبدالله بن جعفر نیز آن حضرت را از قیام بر ضد یزید و رفتن به سوی عراق بر حذر نمودند.
تنها عبدالله بن زبیر وی را تشویق به رفتن میکرد، تا زمینه را برای خود نمایی وی فراهم شود. چون با وجود ابا عبدالله الحسین(ع) در مکه معظمه،کسی اعتنایی به عبدالله بن زبیر نمیکرد.
ولی امام حسین(ع) بدون توجه به توصیه و تشویق دیگران(ع)، تصمیم خود را گرفته بود و بر اساس آن، به همراه خانواده و یاران و همراهان خویش از مکه خارج شد و به سوی عراق رهسپار گردید.
یحیی بن سعید از جانب برادرش عمرو بن سعید، ماموریت یافت که آن حضرت را از حرکت به سوی کوفه باز دارد و وی را به مکه برگرداند. ولی تلاش و اصرار وی نیز بی فایده بود و امام حسین(ع) بدون اعتنا به تهدیدات او به حرکت خویش ادامه میداد.
آن حضرت از مکه تا توقف در سرزمین کربلا، چند منزل را طی کرد که برخی از آنها به این نام بودند: تنعیم، ذات عرق، حاجز، زرود، ثعلبیه، زباله، بطن عقبه، شراف، عذیب هجانات، قصر بنی مقاتل و کربلا.
سفر آن حضرت از مکه معظّمه به سرزمین کربلا حدود بیست و پنج روز ادامه یافت و در روز دوم محرّم سال ۶۱ قمری، با اصرار حرّبن یزید، فرمانده لشکر عبدالله بن زیاد وارد سرزمین کربلا شد و در آنجا خیمههای خویش را بر پا نمود تا حادثه از دل تاریخ متولد شود که تا انتهای تاریخ دلهای عالمی را در تشنگی فرات و میان طواف فرشتگان و بیابانهای داغ کربلا و شام و کوفه، جگر سوز کند.
۹۸۹۱/۷۴۰۸