آری... دوباره از راه رسید مناسبت خبرنگار، تا برخی مدیران با برگزاری جلساتی نخ‌نما و خشک و بی‌روح و تهی از ذوق، آن را به خبرنگاران تبریک بگویند و مراسمی برپا دارند و آنان که چهل سال است فقط حرف زده‌اند، در این روز نیز دوباره میکروفن به دست بگیرند و خودی نشان دهند و ما را اندرزها گویند...

اما حالا که این فرصت تکراری را در پیش داریم، بد نیست اگر تلنگری به خودمان بزنیم؛ زیرا متأسفانه برخی از همین «خودمان»ها شأن و منزلت این جایگاه را چنان به زیر کشیده‌اند که به شوق دریافت یک کارت هدیه یا هدیه‌یی ناچیزتر از آن، به دنبال حضور مستمر در جلسات‌اند تا اخبار مدیرانی را بنگارند که چربی دیدارشان از هدایای رنگین‌تر بچکد و درد مردم را از یادها بزداید.

این معضل آن‌قدر عُرف و عادی شده است که انگار دیگر هیچ خبرنگاری از آن رنج نمی‌بَرَد و عرق شرم را بر پیشانی آرمان‌هایش نمی‌بیند. گویی فراموش شده است که خبرنگار گر چه امروزه غرق در نیازهای مادی و مالی‌ست اما گدا نیست. او مسؤولیت و تعهداتی بر عهده دارد که کم‌تر از وظایف استان‌دار و شهردار و فرمان‌دار نیست. البته اگر خبرنگاری را عشق بدانیم اما شوربختانه برخی از خودمان جایگاه این حرفه شریف را به‌قدری پایین آورده‌ایم که دست برخی از مسؤولان برای نهایت سوءاستفاده و رفتارهای تحقیرآمیز باز شده است.

هستند مسؤولانی که نبودِ سامانه و آمار خبرنگاران را بهانه می‌کنند تا به ما چپ بنگرند یا بتازند و حتی بکوشند تا قلم ما را به شکل دل‌خواه خودشان بتراشند؛ غافل از این‌که خبرنگاران نه احتیاج به سامانه دارند و نه آن‌که به هر قیمت حاضرند نام‌شان برای گرفتن اندک تسهیلات ثبت و سیاهه شود. خبرنگاران واقعی عاشقان خدمت به جامعه و مردم‌اند و هم‌چون رزمندگان دفاع مقدس، جان بر کف برای منافع نظام و جامعه و مردم سر از پا نمی‌شناسند و در این راه هیچ هراسی ندارند از این‌که در تیررس تهمت‌ها قرار بگیرند؛ چرا که خود را از روز انتخاب این مسیر، وقف خبررسانی و آگاهی مردم کرده‌اند.

با این احوال اما در این حرفه نیز خبرنگارنماهایی وجود دارند که با گرفتن یک رپرتاژ، مجیزگو می‌شوند یا با یک سفر، چشم بر تمام مشکلات مردم می‌بندند. چگونه ممکن است که یک خبرنگار با درآمدی اندک و بی آن‌که ارث و میراثی به کف آورده باشد اما دارای خودروی گران‌بها، ویلا در شمال کشور و املاک بسیار باشد؟ اینان همان کسانی‌اند که چونان روزگار دفاع مقدس، فقط به دنبال جمع‌آوری غنائم بودند و شِمش روی شِمش چیدند و به خیال خودشان بُردند و دیگران باختند.

اگر ما خبرنگاران به وظیفه اصلی خود عمل می‌کردیم و زوایای مشکوک و پُرخطر را به‌موقع و به‌درستی می‌کاویدیم، امروزه شاهد این‌همه اختلاس و نارسایی و مشکلات در جامعه نبودیم و مردم همیشه در صحنه ناچار نبودند تا صورت خود را با سیلی صبوری سرخ نگه دارند. اگر ما واقعاً به حرفه خودمان عشق می‌ورزیدیم و حق و حرمتش را پاس می‌داشتیم و شهدا و آرمان‌های آنان را از یاد نمی‌بردیم، برخی افراد بی‌سواد و فاسد این‌گونه اموال مردم را به تاراج نمی‌بردند و ویرانی به بار نمی‌آوردند.

از همکارانم پوزش می‌طلبم که در این روز ارجمند، تلنگری زدم تا فراموش نکنیم که در کجا قرار گرفته‌ایم. تلخی این انتقاد را به شیرینی روزتان ببخشایید. فرصت خدمت بسیار اندک است. فرصت را دریابیم

46

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 1230287
  • منبع: khabaronline.ir
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.