حضرت علی(ع)، نخستین پیشوا و امام امت پیغمبر با حضرت زهرا(س) برترین بانوی جهان، پیمانی به بلندای ازل تا ابد میبندند و والاترین فرستاده پروردگار گواه این پیوند آسمانی میشوند.
برکت این ازدواج آسمانی ادامه نسلی از انسانهای وارسته و پاک برای هدایت جن و انس است که یاد و عمرشان به گستردگی ابد و قیامت ادامه دارد.
اول ذیحجه، روزی مبارک برای همه عالم است و در این رو در آئینی ساده و بیآلایش و به دور از تشریفات و سخت گیریها، دختر پیغمبر خدا(س) با تعیین مهریهای بسیار اندک و تهیه جهیزیهای بی پیرایه، به خانه دل علی(ع) قدم نهاده و مدینه و بلکه عالمی را غرق در شادی و سرور میکند.
ماجرای خواستگاری
پیامبر(ص) در خانه ام سلمه بودند. علی(ع) داخل منزل شدند و سلام کردند و در گوشهای نشستند. از خجالت چهرهشان سرخ شده بود. سرشان را زیر انداختند و ساکت ماندند. نمیتوانستند تقاضای خود را بیان کنند. پس از مدتی سکوت، پیامبر(ص) فرمود: «یا علی! گویا برای خواستهای نزد من آمدهای که از اظهار آن شرم داری؟»
علی(ع) خواستهاش را چنین بازگو کرد: «پدر و مادرم فدای شما، وقتی خردسال بودم مرا از عمویتان ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتید. با غذای خود و به اخلاق و منش خود بزرگم کردید. نیکی و دل سوزی شما درباره من از پدر و مادرم بیشتر و بهتر بود. تربیت و هدایتم به دست شما بوده و شما ای رسول خدا به خدا سوگند ذخیره دنیا و آخرتم میباشید. ای رسول خدا! اکنون که بزرگ شدهام، دوست دارم خانه و همسری داشته باشم تا در سایه انس با او، آرامش یابم. آمدهام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاری کنم. آیا مرا می پذیرید؟» چهره پیامبر چون گل شکفته شد. گویا انتظار این لحظه را میکشیدند. خوشحال فرمودند: «صبر کن تا نظر فاطمه را جویا شوم.»
آنگاه نزد فاطمه رفتند و فرمودند: «دخترم، علی بن ابی طالب به خواستگاری تو آمده، آیا اجازه میدهی تو را به عقدش در آورم؟» فاطمه(س) به خاطر شرم و حیا ساکت ماند، اما حرکتی که ناشی از نارضایتی باشد، از خود بروز نداد. رسول خدا(ص) از سکوت فاطمه رضایت او را دریافت و فرمود: « الله اکبر سکوتها رضاها».
مهریه والاترین عروس جهان
رسول خدا(ص) با لبی خندان نزد علی(ع) آمدند و فرمودند: «آیا چیزی برای ازدواج داری؟» علی(ع) پاسخ داد: «ای رسول خدا، پدر و مادرم فدایت هیچ چیز از شما پوشیده نمانده، تمام ثروتم شمشیر و شتر و زرهی بیش نیست.»
پیامبر(ص) فرمودند: «شتر و شمشیر برای کار جهاد مورد نیاز توست. همان زره را مهر قرار میدهم.» علی(ع) زره را فروختند و بهای آن را که عبارت از ۴۸۰ یا ۵۰۰ درهم نقره بود به عنوان مهریه در اختیار پیامبر(ص) گذاشتند.
جهیزیه دخت پیمبر
حضرت علی(ع) درباره جهیزیه حضرت زهرا(ع) چنین میفرماید: «روزی پیامبر بزرگوار به من فرمود: زره خود را به بازار برده، بفروش تا با پول آن وسایل عروسی و جهیزیه ای برای فاطمه تهیّه کنیم. من نیز به دستور پیامبر چنین کرده، بهای آن را به پیامبر تقدیم کردم. پیامبر مقداری از پول را به ابوبکر و سلمان فارسی و بلال داد و فرمود: مقداری اسباب و لوازم یک زندگی ساده را برای فاطمه تهیه کنند و مقداری از آن پول را نیز به همسرش امّ سلمه داد که عطر و چیزهای زینتی برای فاطمه خریداری کند. بدین گونه جهیزیه ای ساده تهیه شد که چیزی جز شانزده یا نوزده قلم جنس نبود که فقط شانزده عدد آن اسباب و وسیله مختصر یک زندگی کوچک بود. وقتی چشمان مبارک رسول خدا به آن جهاز مختصر افتاد، سرش را به جانب آسمان بلند کرد و فرمود: ظروف و زندگی را بر کسانی که بیشتر خداوند و وسایلشان گلی و سفالین است مبارک گردان.
زندگی مشترکی از جنس نور
زندگی مشترک علی(ع) و فاطمه زهرا(س) در خانهای ساده اما پر از نور و مهر آغاز شد. یاد خدا چلچراغ خانه آنها بود و غیر از رضایت حضرت حق خواسته دیگری آنها را به خود مشغول نکرد. زهرا(س) رازدار علی (ع) بود و علی پناهگاه فاطمه؛ تا آنجا که حضرت با نگاهی به زندگی خویش فرمود: «هیچ گاه فاطمه از من نرنجید و او نیز هرگز مرا نرنجاند. او را به هیچ کاری مجبور نکردم و او نیز مرا آزرده خاطر نساخت. در هیچ امری، قدمی برخلاف میل باطنی من برنداشت و هرگاه به چهره اش نگاه می کردم، تمام غصه هایم برطرف می شد و دردهایم را فراموش می کردم».
مباهات علی(ع) به همسری فاطمه(س)
علی(ع) پیوسته به همسری با حضرت فاطمه(س) افتخار می نمودند؛ چنان که در دیوان منسوب به آن حضرت، در ضمن اشعاری به وجود همسری با فاطمه(س) و قرابت با رسول خدا(ص) مباهات نموده است که ترجمه چند بیت از آن اشعار چنین است: «من به نعمتی که فرازنده هفت آسمان برای من فرستاد و مرا به آن اختصاص داد، افتخار میکنم». و نیز فرمودند: «زهرا(س) محبوبی است که حبیب دیگری نمی تواند جای او را بگیرد و برای غیر او در قلب من جایی نیست.»
۹۸۹۱/۶۱۰۳