حوادث و سوانح جادهای سالها است که یکی از عوامل مهم مرگ و میر در کشور است.
به گزارش ایسنا-منطقه سمنان، آنچه در پی
میآید حکایت تلخ یکی از این حوادث و
روایت
فرمانده پاسگاه لاسجرد از پایان تلخ یک نخبه است.
لاسجرد؛ روستایی تاریخی از توابع شهرستان سرخه و در مسیر محور پرتردد تهران-سمنان است
روستایی که بسیاری از زوار رضوی در سفر خود معمولا در آن درنگ کوتاهی میکنند.
ساعت 6:30 صبح دیروز داشتم به سمت پاسگاه می رفتم که از مرکز فوریتهای پلیسی 110 خبردادند، حادثه رانندگی حوالی سرخه رخ داده است .
سرعتم را کمی بیشتر کرده و ضمن هماهنگی با گشت پاسگاه خودم را به محل حادثه رساندم .
از خودروها و جمعیتی که در منطقه حضور داشت مشخص بود که حادثه ای سنگین رخ داده است. خودروی خود را کمی دورتر و در محلی امن پارک کردم .
سواری "فاو" سفیدی که در برخورد با نیوجرسی 4 تنی و بتنی جاده چیزی ازش باقی نمانده بود، از عمق فاجعه خبر می داد .
مردی میانسال پشت فرمان و مردی جوان در کنارش جان باخته بودند .
شدت حادثه به حدی بود که کیفیت خودرو، کیسههای هوا و استحکام بدنه آن نیز نتوانست مانع از بروز این حادثه غمانگیز شود .
راننده و پسرش را از خودرو خارج و به سردخانه منتقل کردند. برحسب وظیفه اموال و مدارک خودرو را جمعآوری و ثبت کردم .
دلم از این اتفاق رنجور بود و سرم به شدت درد میکرد اما ناراحتیام وقتی بیشتر شد که مدارک راننده را دیدم .
سعید نخبه تراز اول کشور، عضو جامعه مبتکرین و مخترعین، مدیر یک سازمان دانش بنیان و طراح رباتهای صنعتی که قرار بود سالها به کشورش خدمت کند !
او و تنها پسرش قربانی چشمان خسته و خوابآلودی شدند که دیگر باز نخواهدشد . با نهایت اندوه شماره برادرش را گرفتم و ماجرا را شرح دادم. عجب کار سختی است !
هر چه بیشتر درباره سعید و توانمندی ها و فعالیت هایش می دانم، بیشتر افسوس می خورم .
ساعتی نگذشته بود که همسر و دختر سعید گریان و نالان وارد پاسگاه شدند .
هنوز نمی دانستند که پدر و پسر خانواده را از دست دادهاند من نیز نمیدانستم چگونه ماجرا را شرح دهم. ایستادم تا کمی آرام شوند و ... واقعا کار سختی است ...
یادداشت از: ستوانیکم حمیدرضا سلطانی، فرمانده پاسگاه انتظامی لاسجرد شهرستان سرخه
انتهای پیام