به گزارش ایرنا، غروبی نابهنگام در شهر سامرا حکایتی در دل دارد، ساعت ها و دقیقه ها و حتی ثانیه ها هم رحمی ندارند و بی رحمانه بر دل یاران می تازند و می گذرند.
شهر آبستن فتنه است گویی، فتنه ای که بارها از کوچه های مدینه و شام و کربلا گذر کرده است و این بار بساط خود را دور دهمین خورشید از نسل علی(ع) و فاطمه(س) پهن کرده و با فریادهایی از ظلم و تاریکی به محصاره انداخته است.
شهر آبستن فتنه است و گویی تمامی ندارد...
سامرا این بار گزینه تشویش و اضطراب عرشیان شده و شهر در سکوت و تشویش فرورفته است، سیاهی پشت دروازه های به انتظار نشسته است تا سایه خود را به پشتوانه دستگاه جور و ظلم عباسیان بر سر شهر پهن کند؛ چرا که نور در حال عروج است.
دهمین فرزند از نسل پیامبر خدا(ص) با ردای سبز شهادت به سوی ناله هایی از میان دود و آتش و پهلوی شکسته که تا قیامت از میان در و دیوار دل آسمان را صدپاره می کند پر کشیده است.
تاریخ شهادت می دهد که دهمین خورشید از آسمان اهل بیت مصطفی(ع)، در سن هشت سالگی پس از شهادت پدر بزرگوارشان امام جواد(ع) مسئولیت بزرگ و سنگین ولایت را به جان و دل خرید و تا 41 سالگی همچو مادرش زهرا(س) و همچو جدش سید الشهدا(ع)، مردانه و استوار با قامتی خمیده با خون جگر از دین علوی حضرت رسول(ص) جانانه به دفاع پرداخت.
بوی عطر دهمین آیینه شکوه خداوندی است که این بار با زهر کین دشمنان دین رسول الله(ص)، آهسته و بی صدا زمین را ترک می کند و سبزی حضورش را از میان سیاهی دل ها می رباید.
نقی، هادی، امین، طیب، ناصح، مرتضی چه زیبنده این امام همام، ابوالحسن است؛ انگار همین دیروز بود که چشم امام جواد(ع) در نیمه ذی الحجه سال 212 هجری قمری در نزدیکی شهر مدینه از دیدنش روشن شد و زمین و آسمان از میلادش مژدگانی به همه پنجره های عالم و عرشیان و فرشیان می دادند.
امام هادی(ع) از آغاز امامت در مدینه حضور داشتند و در مدت اقامت در این شهر نقش بسیار مهمی در رهبری شیعیان ایفا کردند؛ به طوری که حکومت عباسی از موقعیت ممتاز امام احساس خطر کرد و حضور ایشان در مدینه را به صلاح ندانست و متوکل برای کنترل بیشتر امام تصمیم گرفت ایشان را از مدینه به سامرا منتقل کند.
در طول مدت حضور امام(ع) در سامرا هر روز بر عظمت و محبوبیت آن حضرت افزوده می گشت و همه ناخواسته در برابر امام هادی متواضع و خاشع بودند.
نفوذ امام منحصر به شیعیان نبود و شامل درباریان عباسی هم می شد و حتی اهل کتاب هم به امام احترام می گذاشتند.
متوکل وقتی در اقدام های خود علیه امام هادی(ع) ناکام ماند، به نزدیکان خود اعلام کرد که در کار امام هادی(ع) درمانده شده است؛ از این رو به محدودیت و فشار اکتفا نکرد و تصمیم به شهادت امام گرفت و حتی اقدام هایی هم انجام داد؛ اما پیش از آنکه موفق شود، خود به هلاکت رسید.
ایجاد آمادگی فکری شیعیان جهت ورود به عصر غیبت، مبارزه با انحرافات، تربیت نیرو و افراد شایسته و تبیین مقام شامخ امامت از جمله اقدام های مهم امام هادی(ع) بود.
سرانجام امام هادی(ع) در سوم رجب سال 254 هجری قمری دل به غروب نابهنگام سپرد.
غروبی مظلومانه و غریبانه در شهر سامرا.
7342م/6103
شهر آبستن فتنه است گویی، فتنه ای که بارها از کوچه های مدینه و شام و کربلا گذر کرده است و این بار بساط خود را دور دهمین خورشید از نسل علی(ع) و فاطمه(س) پهن کرده و با فریادهایی از ظلم و تاریکی به محصاره انداخته است.
شهر آبستن فتنه است و گویی تمامی ندارد...
سامرا این بار گزینه تشویش و اضطراب عرشیان شده و شهر در سکوت و تشویش فرورفته است، سیاهی پشت دروازه های به انتظار نشسته است تا سایه خود را به پشتوانه دستگاه جور و ظلم عباسیان بر سر شهر پهن کند؛ چرا که نور در حال عروج است.
دهمین فرزند از نسل پیامبر خدا(ص) با ردای سبز شهادت به سوی ناله هایی از میان دود و آتش و پهلوی شکسته که تا قیامت از میان در و دیوار دل آسمان را صدپاره می کند پر کشیده است.
تاریخ شهادت می دهد که دهمین خورشید از آسمان اهل بیت مصطفی(ع)، در سن هشت سالگی پس از شهادت پدر بزرگوارشان امام جواد(ع) مسئولیت بزرگ و سنگین ولایت را به جان و دل خرید و تا 41 سالگی همچو مادرش زهرا(س) و همچو جدش سید الشهدا(ع)، مردانه و استوار با قامتی خمیده با خون جگر از دین علوی حضرت رسول(ص) جانانه به دفاع پرداخت.
بوی عطر دهمین آیینه شکوه خداوندی است که این بار با زهر کین دشمنان دین رسول الله(ص)، آهسته و بی صدا زمین را ترک می کند و سبزی حضورش را از میان سیاهی دل ها می رباید.
نقی، هادی، امین، طیب، ناصح، مرتضی چه زیبنده این امام همام، ابوالحسن است؛ انگار همین دیروز بود که چشم امام جواد(ع) در نیمه ذی الحجه سال 212 هجری قمری در نزدیکی شهر مدینه از دیدنش روشن شد و زمین و آسمان از میلادش مژدگانی به همه پنجره های عالم و عرشیان و فرشیان می دادند.
امام هادی(ع) از آغاز امامت در مدینه حضور داشتند و در مدت اقامت در این شهر نقش بسیار مهمی در رهبری شیعیان ایفا کردند؛ به طوری که حکومت عباسی از موقعیت ممتاز امام احساس خطر کرد و حضور ایشان در مدینه را به صلاح ندانست و متوکل برای کنترل بیشتر امام تصمیم گرفت ایشان را از مدینه به سامرا منتقل کند.
در طول مدت حضور امام(ع) در سامرا هر روز بر عظمت و محبوبیت آن حضرت افزوده می گشت و همه ناخواسته در برابر امام هادی متواضع و خاشع بودند.
نفوذ امام منحصر به شیعیان نبود و شامل درباریان عباسی هم می شد و حتی اهل کتاب هم به امام احترام می گذاشتند.
متوکل وقتی در اقدام های خود علیه امام هادی(ع) ناکام ماند، به نزدیکان خود اعلام کرد که در کار امام هادی(ع) درمانده شده است؛ از این رو به محدودیت و فشار اکتفا نکرد و تصمیم به شهادت امام گرفت و حتی اقدام هایی هم انجام داد؛ اما پیش از آنکه موفق شود، خود به هلاکت رسید.
ایجاد آمادگی فکری شیعیان جهت ورود به عصر غیبت، مبارزه با انحرافات، تربیت نیرو و افراد شایسته و تبیین مقام شامخ امامت از جمله اقدام های مهم امام هادی(ع) بود.
سرانجام امام هادی(ع) در سوم رجب سال 254 هجری قمری دل به غروب نابهنگام سپرد.
غروبی مظلومانه و غریبانه در شهر سامرا.
7342م/6103
کپی شد