در این مطلب آمده است: زمانی که در هر استان پیشرفته کشور عزیزمان کارنامه درخشان و موفق را با استانهای در حال توسعه مقایسه میکنیم به این نتیجه دست مییابیم که اولا مدیران کارآمد و توانمند بومی در راس هرم مدیریت تلاش بیشائبه داشتند، ثانیا مدت طولانی و دقت نظر برای رشد فرهنگی، ورزشی، هنری، شهرسازی و... آن استان با برنامهریزی کوتاهمدت و بلندمدت با همفکری و همیاری اندیشمندان، راهکار مناسب علمی ارائه دادهاند ولی متاسفانه استان پهناور سمنان گویا تافته جدابافته استانهای دیگر کشورمان میباشد که جای تاسف و تعجب است.
در چند ماه قبل یعنی کمتر از سه ماه مدیری با آب و تاب رسانهای پس از تشکیل جلسات متعدد و پیگیریهای لازم به این استان وارد شده، هنوز امضای وی به بانکهای مربوطه نرسیده به بیان ساده روی صندلی مدیریت خود جابهجا نشده که صدای انتقال او به گوش میرسد. یعنی نقطه سر خط به قول معروف روز از نو، روزی از نو تا معرفی دیگری داستان ادامه دارد.
حال در این مدت جابهجایی و انتصاب سرپرست موقت کارهای دست اقدام و طرحهای اجرایی نیمه تمام و بلاتکلیفی پرسنل در انتظار نحوه مدیریت جدید، سرگردانی و نارضایتیهای ارباب رجوع مضافا برگزاری جلسه معارفه و تودیع باید لحظهشماری کنند تا فرجی حاصل شود. به راستی چرا و به چه دلیل این جابهجایی مدیران ارشد استان سمنان به این سرعت عمل و زودهنگام بدون در نظر گرفتن خواستههای به حق شهروندان صورت میگیرد؟
مدیری که مدتی به اخلاق، رفتار، روحیات و مطالبات اجتماعی این منطقه انس گرفته و برای حل مشکلات ریز و درشت و دست و پاگیر آشنایی دارد، برای راهکار قانونی، مجوز رسمی از مقامات مافوق دریافت میدارد هنوز قدمهای اولیه را برای رشد و شکوفایی حوزه اختیارات خود برنداشته که به استان دیگری ناخواسته علیرغم میل باطنیاش منتقل و دستور الععمل به بایگانی سپرده میشود. تاکنون از خود پرسیدهایم که تاوان سنگین این عقبماندگی استان را چه کسی باید بپردازد؟
در سالهای قبل برخی از مدیران غیربومی چنان میپنداشتند که استان سمنان سکوی پرش و آزمایشگاه اندوختن و مهارت آنهاست برای استانهای مطرح و پرجمعیت کشور که لزوما باید مدتی را برای آموزش و آبدیده شدن در این استان محروم بگذرانند تا کاملا فنون مدیریت کسب نمایند تا بعد از مدتی پست و مقام مهمتر و حساستر را اشغال کنند. البته نمونههای زیادی در این چند دهه سراغ داریم که مدیران صفر کیلومتر و مبتدی بدون هر گونه تخصص کافی و وافی حتی بدون مدارک عالیه دانشگاهی به این استان کویری ما آمدند پس از گذشت سالها فوت و فن مدیریت را آموختند و سپس به مقامات عالی کشور دست یافتند که برخی از وزرای قبلی در استان ما تجربیات لازم را به دست آوردند.
آیا لازم نیست با درنظر گرفتن شرایط حاد سیاسی کشور و جو اجتماعی استان و مردمشناسی و جامعهشناسی به نظرات نمایندگان مجلس شورای اسلامی و آحاد مردم احترام گذاشت؟
هر چند که جابهجایی مدیران ادارات در هر استان در حیطه اختیارات قانونی و وزارتخانههای مربوطه است، اما حقوق شهروندی را نباید نادیده انگاشت. برخی از همشهریان قدرشناس در شهرهای استان برای حمایت و ماندگاری مدیران دلسوز، صادق و زحمتکش با تهیه تومار عریض و طویل و جمع آوری امضای چند صد نفری و جلوگیری از انتقال و جابهجایی خواستههای به حق و مطالبات اجتماعی خود را به سمع و نظر وزرای مربوطه رسانیده ولی در کمال ناباوری نه اینکه به احساسات مردم پاسخ داده نشد، بلکه مدیر ناکارآمد و ناتوان دیگری را معرفی و شروع به کار میکند و لذا این ضعف مدیریتی سالها در ساختار توسعه و رشد استان مشهود و باقی مانده است که همگان بدان سیاست نادرست آگاهند.
سخن پایانی اینکه، امید است استان سمنان مدیران کارکشته، کاردان، آزموده همچون استانهای اصفهان، یزد، همدان و... در راس مدیریت ادارات کل قرار گیرند.
7339/6103
در چند ماه قبل یعنی کمتر از سه ماه مدیری با آب و تاب رسانهای پس از تشکیل جلسات متعدد و پیگیریهای لازم به این استان وارد شده، هنوز امضای وی به بانکهای مربوطه نرسیده به بیان ساده روی صندلی مدیریت خود جابهجا نشده که صدای انتقال او به گوش میرسد. یعنی نقطه سر خط به قول معروف روز از نو، روزی از نو تا معرفی دیگری داستان ادامه دارد.
حال در این مدت جابهجایی و انتصاب سرپرست موقت کارهای دست اقدام و طرحهای اجرایی نیمه تمام و بلاتکلیفی پرسنل در انتظار نحوه مدیریت جدید، سرگردانی و نارضایتیهای ارباب رجوع مضافا برگزاری جلسه معارفه و تودیع باید لحظهشماری کنند تا فرجی حاصل شود. به راستی چرا و به چه دلیل این جابهجایی مدیران ارشد استان سمنان به این سرعت عمل و زودهنگام بدون در نظر گرفتن خواستههای به حق شهروندان صورت میگیرد؟
مدیری که مدتی به اخلاق، رفتار، روحیات و مطالبات اجتماعی این منطقه انس گرفته و برای حل مشکلات ریز و درشت و دست و پاگیر آشنایی دارد، برای راهکار قانونی، مجوز رسمی از مقامات مافوق دریافت میدارد هنوز قدمهای اولیه را برای رشد و شکوفایی حوزه اختیارات خود برنداشته که به استان دیگری ناخواسته علیرغم میل باطنیاش منتقل و دستور الععمل به بایگانی سپرده میشود. تاکنون از خود پرسیدهایم که تاوان سنگین این عقبماندگی استان را چه کسی باید بپردازد؟
در سالهای قبل برخی از مدیران غیربومی چنان میپنداشتند که استان سمنان سکوی پرش و آزمایشگاه اندوختن و مهارت آنهاست برای استانهای مطرح و پرجمعیت کشور که لزوما باید مدتی را برای آموزش و آبدیده شدن در این استان محروم بگذرانند تا کاملا فنون مدیریت کسب نمایند تا بعد از مدتی پست و مقام مهمتر و حساستر را اشغال کنند. البته نمونههای زیادی در این چند دهه سراغ داریم که مدیران صفر کیلومتر و مبتدی بدون هر گونه تخصص کافی و وافی حتی بدون مدارک عالیه دانشگاهی به این استان کویری ما آمدند پس از گذشت سالها فوت و فن مدیریت را آموختند و سپس به مقامات عالی کشور دست یافتند که برخی از وزرای قبلی در استان ما تجربیات لازم را به دست آوردند.
آیا لازم نیست با درنظر گرفتن شرایط حاد سیاسی کشور و جو اجتماعی استان و مردمشناسی و جامعهشناسی به نظرات نمایندگان مجلس شورای اسلامی و آحاد مردم احترام گذاشت؟
هر چند که جابهجایی مدیران ادارات در هر استان در حیطه اختیارات قانونی و وزارتخانههای مربوطه است، اما حقوق شهروندی را نباید نادیده انگاشت. برخی از همشهریان قدرشناس در شهرهای استان برای حمایت و ماندگاری مدیران دلسوز، صادق و زحمتکش با تهیه تومار عریض و طویل و جمع آوری امضای چند صد نفری و جلوگیری از انتقال و جابهجایی خواستههای به حق و مطالبات اجتماعی خود را به سمع و نظر وزرای مربوطه رسانیده ولی در کمال ناباوری نه اینکه به احساسات مردم پاسخ داده نشد، بلکه مدیر ناکارآمد و ناتوان دیگری را معرفی و شروع به کار میکند و لذا این ضعف مدیریتی سالها در ساختار توسعه و رشد استان مشهود و باقی مانده است که همگان بدان سیاست نادرست آگاهند.
سخن پایانی اینکه، امید است استان سمنان مدیران کارکشته، کاردان، آزموده همچون استانهای اصفهان، یزد، همدان و... در راس مدیریت ادارات کل قرار گیرند.
7339/6103
کپی شد