به گزارش ایرنا، اینجا شاهرود است. شهری که سال ها پیش از انقلاب پرتوی از انوار آفتاب مهربانی، آن امام بت شکن بر سرش تابید. آن زمان که امام خمینی (ه) پیش از مبارزات رسمی خود در سال 42، مدت کوتاهی را مهمان یکی از روستاهای اطراف شاهرود بود.
اینجا شاهرود است. همان شاهرودی که در نخستین روزهای بهمن 57 چند ساعتی را میزبان رهبر معظم انقلاب بود. دیداری که حدود 30 سال بعد دوباره تازه شد و نسیم خوش حضورش تمامی کوچه ها و خیابان های شهر را پر کرد.
اینجا سرزمین ناصر بیاری، اسحاق احسانفر و سید جعفر میرغفوریان است. شهدای روزهای پرحادثه انقلاب که از خون خود گذشتند تا ریشه ظلم و استبداد را در این میهن بخشکانند. سرزمینی که تعداد زیاد شهدایش سبب شد تا به نسبت میزان شهدا به جمعیت، رتبه دوم کشور را از آن خود کند.
حال در جشن 40 سالگی به ثمر نشستن انقلاب، نه تنها همان انسان های مخلص آن روزها پای دین و نظامشان ایستاده اند، بلکه این نسل دوم، سوم و چهارمی ها هستند که متولیان اصلی این سرور و شادمانی شده اند. در میان صفوف جمعیت قشرهای گوناگونی را می توان دید که بدون در نظر گرفتن جایگاه و موقعیت خود، دوشادوش هم قرار گرفته و یک رنگ ندای مبارزه با استکبار را سر می دهند.
حال دیگر همه مرزبندی های ساختگی آدم های این دوره و زمانه رنگ باخته؛ دیگر فرقی نمی کند چقدر درس خوانده ای، وضعیت معیشت خانواده ات چگونه است و یا متعلق به چه قومی هستی. اینجا همه در یک اصل با هم برابرند و آن انسانیت است. همان انسانیتی که سبب شد با همدلی و یک رنگی، ایثار و از خود گذشتگی، روزی دیو سیاه جور و ستم را از زادگاهشان بیرون کرده و قدوم رهبر آزادی بخش خود را به نظاره بنشینند.
حاج علی اصغر محمدی یکی از آن موی سپیدانی است که آن روزها را خیلی خوب به یاد دارد. وی که از دقیقه های آغازین راهپیمایی با دیگر همشهریانش همراه بود، به ایرنا گفت: 40 سال افتخار را پشت سر گذاشتیم و امروز هم با همان شور و شوق روزهای اول انقلاب به میدان آمده ایم.
وی با بیان اینکه مردم شاهرود وفاداری خود را با تقدیم شهدای زیادی به این میهن و انقلاب اسلامی ثابت کردند، افزود: در همه این سال ها پشتیبان و یاور رهبر خود بوده ایم و اکنون هم با وجود همه مشکلاتی که بر ما تحمیل شده پشت سرشان ایستاده ایم.
محمود ربیعی دیگر شهروند شاهرودی است که به همراه خانواده در این حماسه ملی حضور یافته است. او نیز در گفت و گو با ایرنا، نخستین دلیل برای مشارکت خود را پشتیبانی از نظام، انقلاب و رهبری دانست و افزود: آمده ایم تا شرمنده شهدا و خون های ریخته شده برای حفظ این مملکت نباشیم.
وی با تأکید بر اینکه مردم ایران هیچ گاه برای تعیین سرنوشت خود اجازه دخالت به استکبار نمی دهند، گفت: آمریکا و متحدانش بدانند با این بدعهدی ها در چشم مردم ایران منفورتر می شوند و این ملت هیچ گاه به آن ها اعتماد نمی کند.
ربیعی به حضور جوانان در راهپیمایی هم اشاره و اضافه کرد: ما از همان سال های اول انقلاب به همراه خانواده در راهپیمایی شرکت می کردیم و امروز هم فرزندانم را آورده ام تا عشق به میهن و پشتیبانی از رهبری را از کودکی بیاموزند.
در این میان اما همین حضور نسل سوم و چهارمی هاست که به این گردهمایی غرورآفرین مردمی رنگ و بویی خاص بخشیده است. کودکان و نوجوانانی که با دست نوشته ها، بادکنک های رنگی و پرچم های سبز و سفید و سرخ در دستشان جلوه های زیبایی را در قاب دوربین عکاسان و فیلم برداران به تصویر می کشند.
بزرگ مردان و شیرزنان کوچکی که از حالا عشق به وطن و نظام اسلامی را با حضور در راهپیمایی مشق می کنند و به تدریج این اعتقادات در قلب و روحشان خانه می کند. اینان همان آینده سازانی هستند که قرار است سکان هدایت این کشور را زیر سایه مولا و مقتدایشان به دست بگیرند و با علم و دانش، غیرت و همت خود سرزمین مادری را از طوفان حوادث و پستی و بلندی های زمانه به ساحل آرامش برسانند.
بارش هم زمان برف و باران در ساعت های ابتدایی صبح فضای شهر را لطیف کرده است. رفته رفته بر تعداد جمعیت افزوده و صف های راهپیمایی فشرده تر می شود. در طول مسیر از میدان امام خمینی (ره) تا میدان آزادی، گروه های مختلف مردم به پخش شکلات و شیرینی مشغول هستند. برخی نیز نذری هایشان را آورده اند تا بین مردم پخش کنند. هر از گاهی سر یکی از کوچه ها دود اسپند فضا را عطر آگین کرده است.
مردان و زنان در ردیف های جداگانه محکم و استوار ندای «الله اکبر»، «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» سر می دهند. حضور مترسک های استکباری نیز جلوه خاص خود را دارد. مترسک هایی که به رسم چند سال گذشته به دست افراد با ذوق و به عنوان نمادی از اسکتبارجهانی، ساخته شده و برای تعیین اثر برتر هم با یکدیگر به رقابت می پردازند. اما سرنوشت همه آن ها یک چیز است. این مترسک ها در نقطه پایان، در میان خشم ملت ایران از سال ها ظلم و استبداد، سوزانده می شوند.
7359/6167
اینجا شاهرود است. همان شاهرودی که در نخستین روزهای بهمن 57 چند ساعتی را میزبان رهبر معظم انقلاب بود. دیداری که حدود 30 سال بعد دوباره تازه شد و نسیم خوش حضورش تمامی کوچه ها و خیابان های شهر را پر کرد.
اینجا سرزمین ناصر بیاری، اسحاق احسانفر و سید جعفر میرغفوریان است. شهدای روزهای پرحادثه انقلاب که از خون خود گذشتند تا ریشه ظلم و استبداد را در این میهن بخشکانند. سرزمینی که تعداد زیاد شهدایش سبب شد تا به نسبت میزان شهدا به جمعیت، رتبه دوم کشور را از آن خود کند.
حال در جشن 40 سالگی به ثمر نشستن انقلاب، نه تنها همان انسان های مخلص آن روزها پای دین و نظامشان ایستاده اند، بلکه این نسل دوم، سوم و چهارمی ها هستند که متولیان اصلی این سرور و شادمانی شده اند. در میان صفوف جمعیت قشرهای گوناگونی را می توان دید که بدون در نظر گرفتن جایگاه و موقعیت خود، دوشادوش هم قرار گرفته و یک رنگ ندای مبارزه با استکبار را سر می دهند.
حال دیگر همه مرزبندی های ساختگی آدم های این دوره و زمانه رنگ باخته؛ دیگر فرقی نمی کند چقدر درس خوانده ای، وضعیت معیشت خانواده ات چگونه است و یا متعلق به چه قومی هستی. اینجا همه در یک اصل با هم برابرند و آن انسانیت است. همان انسانیتی که سبب شد با همدلی و یک رنگی، ایثار و از خود گذشتگی، روزی دیو سیاه جور و ستم را از زادگاهشان بیرون کرده و قدوم رهبر آزادی بخش خود را به نظاره بنشینند.
حاج علی اصغر محمدی یکی از آن موی سپیدانی است که آن روزها را خیلی خوب به یاد دارد. وی که از دقیقه های آغازین راهپیمایی با دیگر همشهریانش همراه بود، به ایرنا گفت: 40 سال افتخار را پشت سر گذاشتیم و امروز هم با همان شور و شوق روزهای اول انقلاب به میدان آمده ایم.
وی با بیان اینکه مردم شاهرود وفاداری خود را با تقدیم شهدای زیادی به این میهن و انقلاب اسلامی ثابت کردند، افزود: در همه این سال ها پشتیبان و یاور رهبر خود بوده ایم و اکنون هم با وجود همه مشکلاتی که بر ما تحمیل شده پشت سرشان ایستاده ایم.
محمود ربیعی دیگر شهروند شاهرودی است که به همراه خانواده در این حماسه ملی حضور یافته است. او نیز در گفت و گو با ایرنا، نخستین دلیل برای مشارکت خود را پشتیبانی از نظام، انقلاب و رهبری دانست و افزود: آمده ایم تا شرمنده شهدا و خون های ریخته شده برای حفظ این مملکت نباشیم.
وی با تأکید بر اینکه مردم ایران هیچ گاه برای تعیین سرنوشت خود اجازه دخالت به استکبار نمی دهند، گفت: آمریکا و متحدانش بدانند با این بدعهدی ها در چشم مردم ایران منفورتر می شوند و این ملت هیچ گاه به آن ها اعتماد نمی کند.
ربیعی به حضور جوانان در راهپیمایی هم اشاره و اضافه کرد: ما از همان سال های اول انقلاب به همراه خانواده در راهپیمایی شرکت می کردیم و امروز هم فرزندانم را آورده ام تا عشق به میهن و پشتیبانی از رهبری را از کودکی بیاموزند.
در این میان اما همین حضور نسل سوم و چهارمی هاست که به این گردهمایی غرورآفرین مردمی رنگ و بویی خاص بخشیده است. کودکان و نوجوانانی که با دست نوشته ها، بادکنک های رنگی و پرچم های سبز و سفید و سرخ در دستشان جلوه های زیبایی را در قاب دوربین عکاسان و فیلم برداران به تصویر می کشند.
بزرگ مردان و شیرزنان کوچکی که از حالا عشق به وطن و نظام اسلامی را با حضور در راهپیمایی مشق می کنند و به تدریج این اعتقادات در قلب و روحشان خانه می کند. اینان همان آینده سازانی هستند که قرار است سکان هدایت این کشور را زیر سایه مولا و مقتدایشان به دست بگیرند و با علم و دانش، غیرت و همت خود سرزمین مادری را از طوفان حوادث و پستی و بلندی های زمانه به ساحل آرامش برسانند.
بارش هم زمان برف و باران در ساعت های ابتدایی صبح فضای شهر را لطیف کرده است. رفته رفته بر تعداد جمعیت افزوده و صف های راهپیمایی فشرده تر می شود. در طول مسیر از میدان امام خمینی (ره) تا میدان آزادی، گروه های مختلف مردم به پخش شکلات و شیرینی مشغول هستند. برخی نیز نذری هایشان را آورده اند تا بین مردم پخش کنند. هر از گاهی سر یکی از کوچه ها دود اسپند فضا را عطر آگین کرده است.
مردان و زنان در ردیف های جداگانه محکم و استوار ندای «الله اکبر»، «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» سر می دهند. حضور مترسک های استکباری نیز جلوه خاص خود را دارد. مترسک هایی که به رسم چند سال گذشته به دست افراد با ذوق و به عنوان نمادی از اسکتبارجهانی، ساخته شده و برای تعیین اثر برتر هم با یکدیگر به رقابت می پردازند. اما سرنوشت همه آن ها یک چیز است. این مترسک ها در نقطه پایان، در میان خشم ملت ایران از سال ها ظلم و استبداد، سوزانده می شوند.
7359/6167
کپی شد