خشم واکنشی طبیعی و پاسخ به احساس سرخوردگی در بشر متاثر از عوامل محیطی، جسمی و روانی است و در صورت مدیریت نشدن و ناتوانی رویارویی با ناکامی ها به رفتارهای خشونت آمیز تبدیل می شود.
خشونت یکی از بیماری های اجتماعی در جامعه است که افراد و گروه های سنی مختلفی به ویژه جوانان به دلایل و بهانه های گوناگون با درگیر شدن در فرآیندهای خشونت آمیز آسیب های فراوانی را به خود و سایران وارد میکنند.
براساس آمارها، هر ساعت 61 نوع درگیری و خشونت در کشور رخ می دهد که در این بین سهم مردان 69 درصد و زنان 31 درصد است.
این آمارها حاکی از این است که سالانه 400 تا 500 هزار پرونده در زمینه پرخاشگری و نزاع به پزشکی قانونی ارجاع می شود و به عنوان دومین یا سومین موضوع پرونده های قضایی در کشور مطرح است.
تعداد زیاد مجروحان، مصدومان و مقتولان پرونده های نزاع و درگیری که بعد از تصادف ها، بیشترین آمار را به خود اختصاص داده بیانگر این موضوع است که جامعه از درون خانواده تا کف خیابان های شهر و روستاها با انواع خشونت ها درگیر است.
خشونت در اثر فشارهای زندگی مدرن، مشکلات اقتصادی، معیشتی و نبود توانایی افراد برای مقابله با آن ها، کاهش آستانه تحمل افراد، نبود توان کنترل بر رفتار و گفتار در زمان بروز عصبانیت و هیجان ها و فقدان برخورداری از مهارت های زندگی در جامعه رشد می کند.
خانواده نهاد اجتماعی اولیه و حیات، نقش مهمی در شکل گیری خشونت دارد تا آنجا که بیش از 70 درصد رفتار پرخاشگرانه افراد ناشی از یادگیری های مستقیم و غیرمستقیم درون خانواده همچون مشاهده خشم دیگران در کودکی، تنبیه غیر عقلانی و ایجاد حس حقارت در کودکان است.
زندگی مدرن بر ارتباط میان افراد تاثیر گذاشته و سبب کاهش مسوولیت اجتماعی، بی تفاوتی نسبت به اطرافیان و منفعت طلبی هر چه بیشتر در افراد شده است و نیز افزایش استرس در نتیجه مقایسه زندگی های افراد با یکدیگر، نیاز به صرف انرژی روانی و جسمانی را در اشخاص زیادتر می کند و افرادی که در این عرصه عقب می مانند عصبی شده و از خود رفتارهای خشونت آمیز در خانواده و جامعه نشان می دهند.
شرایط اقتصادی یکی از مولفه های ایجاد خشونت در جامعه است و فقر و زندگی کردن در مناطق محروم و حاشیه ای شهرها، آسیب های اجتماعی از جمله خشونت را حادتر می کند.
گسترش شبکه های اجتماعی و پخش اخبار خشن، کودک را تشویق به رفتارهای خشونت آمیز می کنند که در این خصوص نظارت کافی و لازم والدین در انتخاب برنامه های متناسب با شرایط سنی کودک حائز اهمیت است و نیز ترویج ندادن و پخش نکردن صحنه های ناخوشایند و ناهنجار باید به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود.
رسانه ها با اطلاع رسانی و تحلیل وضعیت خشونت در جامعه با استفاده از دیدگاه کارشناسان ، سواد مردم را در این زمینه ارتقا دهند.
ناگفته نماند، افول ارزش های ملی، معنوی، دینی و اخلاقی در جامعه در افزایش خشونت نقش بسزایی دارد.
خشونت بیش از همه به آموزش و فرهنگ، محیط زندگی و نظام ارزشی و اخلاقی جامعه گره خورده بنابراین با اتخاذ برنامه ریزی های کارآمد در سطح خرد و کلان، کنترل و مدیریت می شود و با آموزش مهارت های فردی و اجتماعی می توان توانایی داشتن صبر، گذشت، تحمل و تعامل مثبت را با هدف تقویت هویت فرهنگی و اجتماعی افراد افزایش داد و در کاهش این مهم گام برداشت.
آموزش مهارت های خودآگاهی و راهکارهای کنترل خشم موثرترین راه مصون ماندن برابر این حس طبیعی و غریزی است که شامل مراحل آرام سازی فرد، ارزیابی منطقی و دورشدن از محیط تنش آمیز می شود.
تزریق شادی و نشاط یکی دیگر از اقدامات موثر در زدودن خشونت از چهره جامعه است که عزم جدی و سیاستگذاری های کارآمد از سوی متولیان امر را می طلبد.
- خبرنگار ایرنا
7408/9891
خشونت یکی از بیماری های اجتماعی در جامعه است که افراد و گروه های سنی مختلفی به ویژه جوانان به دلایل و بهانه های گوناگون با درگیر شدن در فرآیندهای خشونت آمیز آسیب های فراوانی را به خود و سایران وارد میکنند.
براساس آمارها، هر ساعت 61 نوع درگیری و خشونت در کشور رخ می دهد که در این بین سهم مردان 69 درصد و زنان 31 درصد است.
این آمارها حاکی از این است که سالانه 400 تا 500 هزار پرونده در زمینه پرخاشگری و نزاع به پزشکی قانونی ارجاع می شود و به عنوان دومین یا سومین موضوع پرونده های قضایی در کشور مطرح است.
تعداد زیاد مجروحان، مصدومان و مقتولان پرونده های نزاع و درگیری که بعد از تصادف ها، بیشترین آمار را به خود اختصاص داده بیانگر این موضوع است که جامعه از درون خانواده تا کف خیابان های شهر و روستاها با انواع خشونت ها درگیر است.
خشونت در اثر فشارهای زندگی مدرن، مشکلات اقتصادی، معیشتی و نبود توانایی افراد برای مقابله با آن ها، کاهش آستانه تحمل افراد، نبود توان کنترل بر رفتار و گفتار در زمان بروز عصبانیت و هیجان ها و فقدان برخورداری از مهارت های زندگی در جامعه رشد می کند.
خانواده نهاد اجتماعی اولیه و حیات، نقش مهمی در شکل گیری خشونت دارد تا آنجا که بیش از 70 درصد رفتار پرخاشگرانه افراد ناشی از یادگیری های مستقیم و غیرمستقیم درون خانواده همچون مشاهده خشم دیگران در کودکی، تنبیه غیر عقلانی و ایجاد حس حقارت در کودکان است.
زندگی مدرن بر ارتباط میان افراد تاثیر گذاشته و سبب کاهش مسوولیت اجتماعی، بی تفاوتی نسبت به اطرافیان و منفعت طلبی هر چه بیشتر در افراد شده است و نیز افزایش استرس در نتیجه مقایسه زندگی های افراد با یکدیگر، نیاز به صرف انرژی روانی و جسمانی را در اشخاص زیادتر می کند و افرادی که در این عرصه عقب می مانند عصبی شده و از خود رفتارهای خشونت آمیز در خانواده و جامعه نشان می دهند.
شرایط اقتصادی یکی از مولفه های ایجاد خشونت در جامعه است و فقر و زندگی کردن در مناطق محروم و حاشیه ای شهرها، آسیب های اجتماعی از جمله خشونت را حادتر می کند.
گسترش شبکه های اجتماعی و پخش اخبار خشن، کودک را تشویق به رفتارهای خشونت آمیز می کنند که در این خصوص نظارت کافی و لازم والدین در انتخاب برنامه های متناسب با شرایط سنی کودک حائز اهمیت است و نیز ترویج ندادن و پخش نکردن صحنه های ناخوشایند و ناهنجار باید به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود.
رسانه ها با اطلاع رسانی و تحلیل وضعیت خشونت در جامعه با استفاده از دیدگاه کارشناسان ، سواد مردم را در این زمینه ارتقا دهند.
ناگفته نماند، افول ارزش های ملی، معنوی، دینی و اخلاقی در جامعه در افزایش خشونت نقش بسزایی دارد.
خشونت بیش از همه به آموزش و فرهنگ، محیط زندگی و نظام ارزشی و اخلاقی جامعه گره خورده بنابراین با اتخاذ برنامه ریزی های کارآمد در سطح خرد و کلان، کنترل و مدیریت می شود و با آموزش مهارت های فردی و اجتماعی می توان توانایی داشتن صبر، گذشت، تحمل و تعامل مثبت را با هدف تقویت هویت فرهنگی و اجتماعی افراد افزایش داد و در کاهش این مهم گام برداشت.
آموزش مهارت های خودآگاهی و راهکارهای کنترل خشم موثرترین راه مصون ماندن برابر این حس طبیعی و غریزی است که شامل مراحل آرام سازی فرد، ارزیابی منطقی و دورشدن از محیط تنش آمیز می شود.
تزریق شادی و نشاط یکی دیگر از اقدامات موثر در زدودن خشونت از چهره جامعه است که عزم جدی و سیاستگذاری های کارآمد از سوی متولیان امر را می طلبد.
- خبرنگار ایرنا
7408/9891
کپی شد