در این مطلب آمده است: بدون شک و تردید، جابهجایی مدیران ارشد ادارات، ارگانها در هر کشوری و دولتی امری است طبیعی و عادی و در حوزه اختیارات و وظایف خطیر دولتمردان است که در راس امور کشور لایههای مدیریتی قرار دارند، اما در این شرایط حساس سیاسی، رعایت حقوق شهروندی را هم نمیتوان نادیده انگاشت چرا که مردم آگاه و بیدار ما باید در تمام ریز و درشت کشور و تصمیمگیریها شاهد و ناظر باشند. همانطوری که در هشت سال دفاع مقدس، سرنوشت کشور را جنگ تحمیلی زیر خمپارهها و بمبهای خوشهای و میدان مین دشمن، مردانه با تمام قوا و اقتدار ایرانی مشارکت جدی داشته تا یک وجب خاک مقدس به دست بیگانگان، مورد تعرض و آسیب قرار نگیرد و لذا این مردم هستند که مدیران بر اریکه قدرت و پست و مقام ولو زودگذر پشت میز عریض و طویل جلوس میفرمایند.
مدیرکل محترم! همانطوری که مستحضرید افتتاح رادیو سمنان در تاریخ 13 آبان 1369 با پخش اذان ظهر این مژده ملی، محلی را به مردم سختکوش استان کویری به ارمغان بخشید که با شعف و شادی همگان روبرو شد و انتظاری چندین ساله تحقق یافت که عمری برای این مژده مسرتبخش و افتخارآمیز لحظهشماری میکردند. پس از گذشت چند ماه یعنی تاریخ 30/6/1370 سیمای مرکز استان سمنان با مراسم افتتاحیه « تلویزیون سمنان » با اخبار محلی چشم ما به اولین برنامه روشن شد و به فال نیک گرفتیم که بعد از این نه دغدغه زبان مادری مردم شهرها و روستاهای استان داریم و نه نگرانی آداب و رسوم این خطه کویری که هر یک از مناطق سنتی و کهن ما، دریایی است از ضربالمثل، فولکوریک، داستان، شعر، طنز، تشبیهات، واژگان، متلها، کنایه، لغز، چیستان، اشعار عامیانه و... که به دلیل زادگاه عارفان و نامداران ادب و فرهنگ و شعر به « استان هفت گنج » معروف است که شهرت جهانی دارند، ولی امان از بیتجربگیهای مدیران ناتوان و ناکارآمد غیرمتخصص و کوتهفکر که زمام امور صدا و سیمای مرکز استان را رابطهای مدتها در ید قدرت خود داشتند، به بیان ساده و خودمانی آمدند، نشستند، گفتند، بریدند، دوختند، برخاستند و رفتند و دیگر هیچ.
با بیتفاوتی به اصالت و هویت و شناسنامه تاریخی این استان پهناور، افراد دلسوز را به بهانه واهی به حاشیه راندند تا خانهنشین شوند ولی هیچگاه گویشوران و صاحبنظران خانه ننشستند. برخیها با نقاب انقلابگری ، انرژی جوانان پرشور و علاقمند به هنر و ادبیات گفتاری و نوشتاری را فراموش کردند، صاحبان فن و اهل قلم و بیان و اندیشه را از خویشتن رهانیدند به طوری که چنان قالب نویسندگان، روزنامه نگاران، ادبا، فرهیختگان، سخنوران کاردان و مجرب تهی شد، گویا برخیها چنان میپنداشتند که بسیاری از خادمان دلسوز و خدمتگزار که در بخشهای ساختار نظام خالصانه و مخلصانه با عشق میهنی از خلوصنیت و صمیم قلب گامهای موثری برمی دارند قابل اعتماد و اعتبار نیستند.ای کاش قبلا دگردیسی و خانهتکانی در راس لایههای مدیریتی صدا و سیمای مرکز استان محروم و مغبون به وجود میآمد. ای کاش ! مدیرکل محترم، نگارنده نکاتی را برای یادآوری به استحضار میرساند نه یاددادن در محضر بزرگان ادب و اندیشه عقیق به یمن ، خرما به بصره، حکمت به یونان بردن است.
امروزه مطالبهگری حق و حقوق قانونی هر شهروندی است، هیچگاه مردم فهیم کشور و استان از کمبودها اعتراض نداشته ولی از تبعیضها و نابرابریها و ناعدالتیها که در برخی از دستگاهها، سازمانها، نهادها، ارگانها با پرداخت هزینه هنگفت بیتالمال با تفاوتهای کلان و شاید سلیقهای و خطی و ربطی صورت میگیرد، پرچم اعتراض به دوش گرفته و کمر همت بسته و زبان گشوده اند. شوربختانه برخیها چنان میاندیشند که میز ریاست جولانگاهی است چند روزه میراث اجداد و نیاکان آنهاست که در حال حاضر به آنها ارث رسیده است و لاغیر.
شما خود در محکمه قضاوت تولیدات مرکز استان سمنان به ویژه گویشها و زبانهای مادری این منطقه را با تولیدات دیگر استانهای بزرگ و کلان کشورمان منصفانه به داوری بنشینید که آیا شرایط حاکم « رفاقتی » قابل تحمل است؟
7339/6103
مدیرکل محترم! همانطوری که مستحضرید افتتاح رادیو سمنان در تاریخ 13 آبان 1369 با پخش اذان ظهر این مژده ملی، محلی را به مردم سختکوش استان کویری به ارمغان بخشید که با شعف و شادی همگان روبرو شد و انتظاری چندین ساله تحقق یافت که عمری برای این مژده مسرتبخش و افتخارآمیز لحظهشماری میکردند. پس از گذشت چند ماه یعنی تاریخ 30/6/1370 سیمای مرکز استان سمنان با مراسم افتتاحیه « تلویزیون سمنان » با اخبار محلی چشم ما به اولین برنامه روشن شد و به فال نیک گرفتیم که بعد از این نه دغدغه زبان مادری مردم شهرها و روستاهای استان داریم و نه نگرانی آداب و رسوم این خطه کویری که هر یک از مناطق سنتی و کهن ما، دریایی است از ضربالمثل، فولکوریک، داستان، شعر، طنز، تشبیهات، واژگان، متلها، کنایه، لغز، چیستان، اشعار عامیانه و... که به دلیل زادگاه عارفان و نامداران ادب و فرهنگ و شعر به « استان هفت گنج » معروف است که شهرت جهانی دارند، ولی امان از بیتجربگیهای مدیران ناتوان و ناکارآمد غیرمتخصص و کوتهفکر که زمام امور صدا و سیمای مرکز استان را رابطهای مدتها در ید قدرت خود داشتند، به بیان ساده و خودمانی آمدند، نشستند، گفتند، بریدند، دوختند، برخاستند و رفتند و دیگر هیچ.
با بیتفاوتی به اصالت و هویت و شناسنامه تاریخی این استان پهناور، افراد دلسوز را به بهانه واهی به حاشیه راندند تا خانهنشین شوند ولی هیچگاه گویشوران و صاحبنظران خانه ننشستند. برخیها با نقاب انقلابگری ، انرژی جوانان پرشور و علاقمند به هنر و ادبیات گفتاری و نوشتاری را فراموش کردند، صاحبان فن و اهل قلم و بیان و اندیشه را از خویشتن رهانیدند به طوری که چنان قالب نویسندگان، روزنامه نگاران، ادبا، فرهیختگان، سخنوران کاردان و مجرب تهی شد، گویا برخیها چنان میپنداشتند که بسیاری از خادمان دلسوز و خدمتگزار که در بخشهای ساختار نظام خالصانه و مخلصانه با عشق میهنی از خلوصنیت و صمیم قلب گامهای موثری برمی دارند قابل اعتماد و اعتبار نیستند.ای کاش قبلا دگردیسی و خانهتکانی در راس لایههای مدیریتی صدا و سیمای مرکز استان محروم و مغبون به وجود میآمد. ای کاش ! مدیرکل محترم، نگارنده نکاتی را برای یادآوری به استحضار میرساند نه یاددادن در محضر بزرگان ادب و اندیشه عقیق به یمن ، خرما به بصره، حکمت به یونان بردن است.
امروزه مطالبهگری حق و حقوق قانونی هر شهروندی است، هیچگاه مردم فهیم کشور و استان از کمبودها اعتراض نداشته ولی از تبعیضها و نابرابریها و ناعدالتیها که در برخی از دستگاهها، سازمانها، نهادها، ارگانها با پرداخت هزینه هنگفت بیتالمال با تفاوتهای کلان و شاید سلیقهای و خطی و ربطی صورت میگیرد، پرچم اعتراض به دوش گرفته و کمر همت بسته و زبان گشوده اند. شوربختانه برخیها چنان میاندیشند که میز ریاست جولانگاهی است چند روزه میراث اجداد و نیاکان آنهاست که در حال حاضر به آنها ارث رسیده است و لاغیر.
شما خود در محکمه قضاوت تولیدات مرکز استان سمنان به ویژه گویشها و زبانهای مادری این منطقه را با تولیدات دیگر استانهای بزرگ و کلان کشورمان منصفانه به داوری بنشینید که آیا شرایط حاکم « رفاقتی » قابل تحمل است؟
7339/6103
کپی شد