در این مطلب آمده است: مدتی است که کلمه «مطالبهگری» تبدیل به کلیدواژه بسیاری از مقالات و سخنرانیها و... شده است و همچنین به عنوان ابزاری در دست سیاسیون و حتی گروهها و فعالین اجتماعی قرار گرفته است، صد البته بدون اینکه تعریف مفهومی و تئوریزه شده و درستی از آن به جامعه ارائه شده باشد.
مفهومی که در اثر استفاده نادرست، نابهجا و ابزاری از آن، نه تنها کارکرد اصلی خود را از دست داده و از مسیر عقلانیاش خارج شده است بلکه بعضا تبدیل به مفهومی ضد خود شده و در عمل، عکس کارکرد اصلی خود را نمایندگی مینماید.
مطالبه داشتن و مطالبهگری کردن شاخصههای جامعه پویا و متحرک و نه ساکن و مُرده هستند و جامعهای که مطالبه میکند دارای چشمانداز و آرمانهایی است که برای تحقق آنها تلاش میکند، آرمانهایی که با امیدواری اعضا جامعه به آینده نهتنها در طی زمان زوال نمییابند و پایان نمیپذیرند بلکه دائما، تولید و باز تولید میشوند.
از سویی دیگر یکی از آفاتی که مفهوم دموکراسی و اجرای آنرا در جوامع تهدید و با آسیب مواجه میکند، بحث اخذ مشروعیت گردانندگان جامعه، فقط در ابتد و بدو انتخابشان بر پایه خواستههای مردم است و اگر این افراد، صداقتشان را قربانی سیاست و ماندن در قدرت نمایند و از شعارهایشان عدول کنند و در مسیر خودکامگی، خود رایی و دیکتاتوری پس از انتخاب قرار گیرند، راهی مستقیم برای مردم، جهت صلب مشروعیت از آنها وجود ندارد و چه بسیار کسانی که در طول تاریخ معاصر، شعارهای پر زرق و برق دادند و از مردم رای گرفتند و مسیر دیگری را طی نمودند، مسیری که نتیجهاش جز عمل به رای خود و حلقه اطرافیان و نه عمل به رای مردم نبود و این خلاء بزرگ بین خواستههای افراد و خواست مردم، منجر به ایجاد شکاف اجتماعی عمیقی شد.
اما مطالبهگری و مطالبهگری کردن در پیِ پر کردن این شکاف و ممانعت از دیکتاتوری و فاصله گرفتن گردانندگان جوامع از رای و نظر مردم است.
جامعه مطالبهگر، جامعهای است امیدوار، دارای اهداف و آرمانهایی که دائما و بسته به نیاز روز پیگیری و بهروز خواهد شد و همواره در مسیر دموکراسی و آزادی میماند.
اما نکته کلیدی و اساسی ماجرا این است که بدانیم مطالبهگری چگونه باید صورت پذیرد و ویژگیهای مطالبه و همچنین روش مطالبهگری درست چگونه است.
اول آنکه مطالبه باید از مجاری درست و منطقی خود پیگری شود، مثلا نمیتوان از دولت که مجری قانون و مقررات مصوب و رایج کشور است، انتظار داشت فراتر و حتی برخلاف حدود اختیارات و مسئولیت قانونیاش کاری انجام دهد و یا اینکه مثلا خواستهای از نمایندگان مجلس داشته باشیم که اجرایی است.
این اشتباه که به نوعی این روزها رواج هم یافته و با چاشنی پوپولیستی از طرف برخی افراد تقویت شده است تبدیل به مشکلی بزرگ شده و نتیجهاش بههم ریختگی و تداخل وظایف برخی نمایندگان قوای مختلف در کار یکدیگر شده است که نمونهها و مصادیق بسیاری از این موارد در دست است.
دوم مطالبه باید در چارچوب منطق و ادب مطرح شود و اگر هرکسی و یا هر گروهی بخواهد به اسم مطالبهگری با ادبیات نامناسب و یا پرخاشگری خواستههای سیاسی، صنفی یا منطقهای اش را به کرسی بنشاند نهتنها این مشی مطالبهگری نام ندارد بلکه نامش فقط و فقط هوچیگری خواهد بود و کارکردش به هم خوردن نظم حاکم بر جامعه است.
سوم روش مطالبه کردن دارای اهمیت فوقالعادهای است، روش مطالبهگری درست و منطقی اینگونه است که باید برای تبدیل یک موضوع که دغدغه بخشی از جامعه است به دغدغه عمومی با واکاوی آن موضوع خاص و شکافتن ابعادش و همچنین بررسی کلیه جوانب و مسائل پیرامون مطلب تلاش نمود، در واقع باب مطالبهگری با گفتگو کردن باز میشود، با فکر کردن ادامه مییابد و با فراگیر شدن تکمیل میشود و با اجرایی شدن خاتمه مییابد.
استان سمنان هم از این قاعده مستثنی نیست و همواره با این مسائل دست به گریبان بوده است، جامعه در پارهای از اوقات آنقدر منفعل و ساکت عمل کرده که به سکون رسیده است و در گاهی اوقات آنقدر فضا تند شده که گاهی منجر به ایجاد تقابل بین منطقهای شده است، اما مراجع فکری جامعه و نخبگان باید به این امر دقت و اهتمام ورزند که خواست خود را با توجه به منطق و در چارچوب عقلانیت پیگری نمایند تا با مطالبه همیشگی اما درست و اصولی هم جامعه از سکون و رخوت رهایی یابد و هم چارچوب منطق تبدیل به هوچیگری و سوءاستفاده برخی نشود.
7339/6103
مفهومی که در اثر استفاده نادرست، نابهجا و ابزاری از آن، نه تنها کارکرد اصلی خود را از دست داده و از مسیر عقلانیاش خارج شده است بلکه بعضا تبدیل به مفهومی ضد خود شده و در عمل، عکس کارکرد اصلی خود را نمایندگی مینماید.
مطالبه داشتن و مطالبهگری کردن شاخصههای جامعه پویا و متحرک و نه ساکن و مُرده هستند و جامعهای که مطالبه میکند دارای چشمانداز و آرمانهایی است که برای تحقق آنها تلاش میکند، آرمانهایی که با امیدواری اعضا جامعه به آینده نهتنها در طی زمان زوال نمییابند و پایان نمیپذیرند بلکه دائما، تولید و باز تولید میشوند.
از سویی دیگر یکی از آفاتی که مفهوم دموکراسی و اجرای آنرا در جوامع تهدید و با آسیب مواجه میکند، بحث اخذ مشروعیت گردانندگان جامعه، فقط در ابتد و بدو انتخابشان بر پایه خواستههای مردم است و اگر این افراد، صداقتشان را قربانی سیاست و ماندن در قدرت نمایند و از شعارهایشان عدول کنند و در مسیر خودکامگی، خود رایی و دیکتاتوری پس از انتخاب قرار گیرند، راهی مستقیم برای مردم، جهت صلب مشروعیت از آنها وجود ندارد و چه بسیار کسانی که در طول تاریخ معاصر، شعارهای پر زرق و برق دادند و از مردم رای گرفتند و مسیر دیگری را طی نمودند، مسیری که نتیجهاش جز عمل به رای خود و حلقه اطرافیان و نه عمل به رای مردم نبود و این خلاء بزرگ بین خواستههای افراد و خواست مردم، منجر به ایجاد شکاف اجتماعی عمیقی شد.
اما مطالبهگری و مطالبهگری کردن در پیِ پر کردن این شکاف و ممانعت از دیکتاتوری و فاصله گرفتن گردانندگان جوامع از رای و نظر مردم است.
جامعه مطالبهگر، جامعهای است امیدوار، دارای اهداف و آرمانهایی که دائما و بسته به نیاز روز پیگیری و بهروز خواهد شد و همواره در مسیر دموکراسی و آزادی میماند.
اما نکته کلیدی و اساسی ماجرا این است که بدانیم مطالبهگری چگونه باید صورت پذیرد و ویژگیهای مطالبه و همچنین روش مطالبهگری درست چگونه است.
اول آنکه مطالبه باید از مجاری درست و منطقی خود پیگری شود، مثلا نمیتوان از دولت که مجری قانون و مقررات مصوب و رایج کشور است، انتظار داشت فراتر و حتی برخلاف حدود اختیارات و مسئولیت قانونیاش کاری انجام دهد و یا اینکه مثلا خواستهای از نمایندگان مجلس داشته باشیم که اجرایی است.
این اشتباه که به نوعی این روزها رواج هم یافته و با چاشنی پوپولیستی از طرف برخی افراد تقویت شده است تبدیل به مشکلی بزرگ شده و نتیجهاش بههم ریختگی و تداخل وظایف برخی نمایندگان قوای مختلف در کار یکدیگر شده است که نمونهها و مصادیق بسیاری از این موارد در دست است.
دوم مطالبه باید در چارچوب منطق و ادب مطرح شود و اگر هرکسی و یا هر گروهی بخواهد به اسم مطالبهگری با ادبیات نامناسب و یا پرخاشگری خواستههای سیاسی، صنفی یا منطقهای اش را به کرسی بنشاند نهتنها این مشی مطالبهگری نام ندارد بلکه نامش فقط و فقط هوچیگری خواهد بود و کارکردش به هم خوردن نظم حاکم بر جامعه است.
سوم روش مطالبه کردن دارای اهمیت فوقالعادهای است، روش مطالبهگری درست و منطقی اینگونه است که باید برای تبدیل یک موضوع که دغدغه بخشی از جامعه است به دغدغه عمومی با واکاوی آن موضوع خاص و شکافتن ابعادش و همچنین بررسی کلیه جوانب و مسائل پیرامون مطلب تلاش نمود، در واقع باب مطالبهگری با گفتگو کردن باز میشود، با فکر کردن ادامه مییابد و با فراگیر شدن تکمیل میشود و با اجرایی شدن خاتمه مییابد.
استان سمنان هم از این قاعده مستثنی نیست و همواره با این مسائل دست به گریبان بوده است، جامعه در پارهای از اوقات آنقدر منفعل و ساکت عمل کرده که به سکون رسیده است و در گاهی اوقات آنقدر فضا تند شده که گاهی منجر به ایجاد تقابل بین منطقهای شده است، اما مراجع فکری جامعه و نخبگان باید به این امر دقت و اهتمام ورزند که خواست خود را با توجه به منطق و در چارچوب عقلانیت پیگری نمایند تا با مطالبه همیشگی اما درست و اصولی هم جامعه از سکون و رخوت رهایی یابد و هم چارچوب منطق تبدیل به هوچیگری و سوءاستفاده برخی نشود.
7339/6103
کپی شد