در این مطلب آمده است: در خبرها از قول عوامل مسئول آمده بود که بر میزان نزاع‌ها نسبت به گذشته ده درصد افزوده شده است. این خبر تاسف‌بار در بدو امر شاید قابل اعتنا نباشد اما اگر همچنان سیر صعودی را طی کند به آسیب غیرقابل درمان اجتماعی تبدیل خواهد شد و همه‌ی بافته‌های این محیط را پنبه خواهد کرد. البته در این موضوع بسیار مهم، نظر روان‌شناسان جرم و جرم‌شناسان باید علت و معلول را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و روان‌شناسی اجتماعی و نیز جامعه‌شناسی، راه چاره را بگوید به این که چرا در باسوادترین استان کشور و استانی که عنوان‌های دیار عالمان و ادیبان و دارالمرحمه و شهر اخلاق و زادگاه بزرگان اجرایی و قضایی و علمی کشور را به یدک می‌کشد باید بر میزان نزاع‌ها نسبت به سال‌های گذشته، افزون شده باشد.
در این زمینه، مهاجرت‌ها به استان می‌تواند درصد بسیاری را به خود اختصاص دهد و آن هم برخوردها و تفاوت‌های فرهنگی باشد اما به هر حال باید مهاجران عزیزی را که به قصد کار و تحصیل و زندگی به استان ما آمده‌اند، به عنوان شهروند بپذیریم و در این زمینه از تجربه‌های استان‌های مهاجرپذیر استفاده کنیم.
البته می‌پذیریم که عامل مهم برخوردهای خشن، بیکاری و سختی زندگی است به ویژه در سال جاری که تحریم‌ها و نیز عملکردهای غیرعلمی ما زندگی را بسیار سخت کرده است و برخی مجبورندکه جهت امرار معاش، دست به هر اقدام نادرستی بزنند و بخش عظیمی از برخوردها و نزاع‌ها را باید در این زمینه دید. اما تجربه‌ی گذشتگان ما و نیز عملکرد دیگر ملل می‌تواند چراغ راه ما باشد.
این نکته بر کسی پنهان نیست که ملل مختلف، مراسم و جشن‌هایی دارند که با حضور و شرکت در آن، تنش‌ها و هیجانات‌شان بروز می‌کند و تخلیه می‌شود حال، ما که در گذشته‌های دور به کشور جشن‌ها معروف بودیم و هر روزمان با جشن و شادی همراه بود، اکنون از آن همه چه داریم؟ آیا شماری از آن جشن‌ها را که هیچ منافاتی هم با اعتقادات ما ندارد، احیا کرده‌ا‌یم و پذیرفته‌ایم؟ به عنوان مثال، شب چله را که امروز به شب یلدا معروف است در رسانه‌ها و به ویژه در رسانه‌ی ملی بازتاب شایسته‌ای داده‌ایم. شبی که نماد دوستی‌ها و صله‌ی ارحام ماست برای آن چقدر مایه گذاشته‌ایم؟ زندگی فقط گریه و بر سر خود زدن نیست، خنده و شادمانی و نشاط هم می‌خواهد. پیامبر گرامی اسلام فرمودند: «بشاشت و خندان رویی بر چهره‌ی مومن و غم‌ها در دل اوست.»
آیا ما صاحب چنین بشاشت و لبخندی هستیم؟ مطمئن باشید که خندان‌رو و بشاش، شروع‌کننده‌ی هیچ نزاعی نیست و بیفزایید آنان که در قضایا سعه‌ی‌صدر دارند و ظرفیت آنان کم نیست. چنین مومنانی هرگز با دست و زبان مسلمانان دیگر را آزار نمی‌دهند و موجب معارضه نمی‌شوند.
از جنبه‌ی اخلاق مسلمانی که بگذریم، محیط، می‌تواند عامل تنش و برخوردهای خشن از همان نوعی که گفته‌ایم باشد. به همین علت بزرگان ما در محیط و اقلیم کویری، طبیعت‌گرایی را وجهه‌ی همت خود قرار می‌دادند و باغچه‌ای در منزل یا در جوار منزل داشتند تا تنش‌های محیطی آنها به خاک منتقل شود. از یاد نبریم که دست‌کم در یک روز و آن هم در جمعه، زندگی خانواده‌ها اغلب در کنار آب‌های جاری می‌گذشت.
در متون ادب فارسی ما هم هرجا واژه‌ی صحرا و پناه بردن به آن مطرح می‌شود، منظور طبیعت‌گردی است. طبیعتی که برای ما نشاط و سرزندگی می‌آورد. از همین جا نگارنده به صدق دل و طیب خاطر نسبت به تمام مدیران شهری که می‌خواهند محیط‌های طبیعی از جمله حواشی استخرهای آب سمنان را محیطی برای آرامش و تمدد اعصاب قرار دهند و انسان‌های ماشین‌زده را به دامن طبیعت برگردانند، ادای احترام می‌کند و آرزو دارد که مردم ما این برنامه‌ها را تایید و حمایت کنند و پیشنهاد می‌کند که مسئولان محترم مربوط، ترتیبی اتخاذ کنند که باغ‌های سنتی سمنان دوباره احیا شود تا شهر بتواند نفس بکشد و آن نشاط طبیعی به مردم بازگردد و نیز استخرها و محیط و حواشی آن که اغلب در مسیر مسافران است، بازپیرانی شود.
دیگر از اسباب آرامش، پرداختن به هنر است و بازگشت به فرهنگ اصیل ایرانی و نیز اشاعه‌ی فرهنگ و هنر در راستای اهداف انسانی - اسلامی ماست. به همین جهت اگر تنش و نزاعی هست برای آن است که نهادهای فرهنگی در تدوین برنامه‌های خود شرایط را جهت تلطیف عواطف و احساسات و سیر تکامل انسان، به نحو مطلوب عمل نکرده‌اند چون هنر و طبیعت، آرامش و نشاط روحی انسان را فراهم می‌سازند.
7339/6103
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.