وقتی آقا به اصرار دیگران پذیرفتند که تدریس کنند، ساعتی را انتخاب کردند که با زمان تدریس هیچ یک از علما تداخل نداشته باشد.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: از شاگردان اصرار و از امام انکار که من اینجا تبعید هستم و مدت اقامتم مشخص نیست و حوزه نجف استادان بسیاری دارد که مشغول تدریسند و نیازی به تدریس من نیست و شما هم می توانید مانند گذشته از محضر علما و اساتید استفاده کرده و بهره ببرید و اما بالاخره جمعی از شاگردان مانند آیات الله راستی، مدنی، کریمی، قدیری، خاتم، رضوانی و... گرد هم آمده و کار خودشان را کردند و بالاخره آقا قبول کردند تا تدریس را در مسجد شیخ انصاری که در نزدیکی خانه شان بود، آغاز کنند اما به شرطی که با درس هیچ کدام از علمای حوزه تداخلی نداشته باشد چراکه امام استاد برجسته ای بودند و صاحب نظر و اگر چنین می شد ممکن بود بدخواهان بخواهند کدورت هایی میان ایشان و علما ایجاد کنند.
به هر ترتیب بعد از پذیرش، شروع به تدریس فقه کردند و می گفتند در نجف نیازی به تدریس اصول نیست چون نجف علما و فضلای بسیار بزرگ و معتبری دارد و تنها به اصرار شما و اینکه مشغولیتی باشد تدریس می کنم.
علما که این مطلب را متوجه شدند از احترام امام به حوزه علمیه و علمای آن دیار بسیار خرسند شدند.[1]
- برگرفته از خاطره نقل شده از حجت الاسلام محمد حسن اختری در کتاب سال های نجف، جلد اول.