سلام کردن آقا به او مانند آبی بود که بر آتش درونش ریختند و از آن به بعد کینه اش جای خود را با مهر و محبت عوض کرد.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: شخصی بود که میانه خوبی با امام نداشت و همیشه پشت سر ایشان بد و ناسزا می گفت تا اینکه یک روزی آقای مسعودی خمینی و امام در حال عبور از کوچه باریکی بودند، از همان کوچه هایی که به آنها کوچه آشتی کنان می گفتند، امام با دیدن او سلام کرد و انگار همین سلام، آبی بود که بر آتش درونش ریخته شد، او منقلب شد و از آن روز به بعد این قهر و کینه جای خود را با دوستی و محبت عوض کرد.
برگرفته از خاطره آیت الله مسعودی خمینی که مدت زیادی افتخار شاگردی امام را داشت.
کپی شد